نشست 135 فرهنگ مهدوی برگزار شد
به گزارش خبرگزاری رسا، صد و سی و پنجمین نشست از سلسله نشستهای فرهنگ مهدوی با موضوع «امام مهدی(عج)، سنتهای فراموششده و احکام تعطیل مانده الهی» باسخنرانی آیتالله سید محمدمهدی میرباقری و به همت مؤسسه فرهنگیهنری موعود عصر(عج) برگزار شد.
سیدمحمد مهدی میرباقری در ابتدای این نشست گفت: امام عصر (عج) احیا کننده احکام الهی خواهند بود و این نکته در روایات و دعاهای مختلف آمده است. احکام در عرض توحید نیستند بلکه از شئون التزام به توحید اند. «إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ». در روایت می فرماید خداوند از ظاهر فحشا و باطن فحشا نهی کرده اند. محرمات ظاهر قرآن اند و باطن او ائمه جور اند. حلال ها نیز در ظاهر قرآن وجود دارند که باطن آن ها امام حق است.
رییس فرهنگستان علوم اسلامی افزود: باطن ولایت حقه جریان الوهیت حضرت حق و ولایت الله است. الوهیت حضرت حق از طریق ائمه در عالم ظهور کرده است. خداوند به ما اختیار تخلف از الوهیت حضرت حق داده است که در آیه الکرسی این نکته را می بینیم. اگر ولایت خدا را پذیرفتیم به مسیر محکمی چنگ زده ایم و اگر هم کفر ورزیدیم نتیجه آن را خواهیم دید.
وی سپس عنوان کرد: احکام و سنن در عرض ولایت امام و الوهیت حضرت حق نیستند و در قرآن از آن ها به عنوان حدود الله تعبیر می شود، یعنی مرزهای الوهیت حضرت حق و کسانی که با این احکام مبارزه می کنند و در کنار این حدود حد دیگری می گذارند «یحادون الله و رسوله» هستند و این در واقع ادعای الوهیت است. شیطان هم که تلاش می کند این مرزها را به هم بزند می خواهد برای خود الوهیت درست کند و مردم او را بپرستند.
آیت الله میرباقری ادامه داد: علی بن ابراهیم درباره آیه «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» از معصوم نقل کرده اند که این فطرت در کثیری از روایات توحید است. در غرب امروز و در توحش منظم امروز می بینیم که با حدود الهی درگیرند به تعبیر قرآن: «يَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ». باطن همه حدود الهی خود امام است. مثلاً عدل در عرض امام نیست که امام بیاید آن را برقرار کند بلکه عدل، خود امام است. اگر امام عالم را نورانی می کند این ها شئون خود امام هستند و سرچشمه همه امور خیر است.
وی همچنین گفت: انسان عادل انسانی است که ولایت امام در او ظهور کرده است. این تعریف که عدل حاکمیت قوه عاقله بر سایر قواست تعریف ارسطویی است. عادل کسی است که بر مدار امام حرکت می کند و تولی تام به امام دارد. تحقق سنن احکام و عدل از شئون فعل الهی اند و به وسیله حضرت حق محقق می شوند. امام مجرای فعل الهی است. فعل او فعل خداست. طاعت امام طاعت خداست و بیعت و زیارت با او بیعت و زیارت با خداوند است.
آیت الله میرباقری اظهار داشت: «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ». «إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ». امام یدالله، عین الله، اذن الله و اذن واعیه است. امام در قرآن این گونه معرفی شده است. آن یداللهی که کلمه عدل با آن محقق می شود خود امام است. امام مجرا و طریق تحقق اسماء حسنی الهی و فعل الهی و احیای سنن الهی در عالم است. اگر احکام تحقق ولایت امام هستند نتیجه این می شود که به اندازه ای که ما ولایت امام را تحمل کنیم در ما عدالت و احکام محقق می شود. اگر ولایت حقه در پرده غیب رفت تمام احکام و سنن هم در غیبت می روند.
وی اضافه کرد: 3 نوع غیبت داریم. یکی غیبت جسمی امام که درباره آن خیلی تحقیق نشده است. غیبت دوم غیبت ولایت امام است که اختصاص به حضرت بقیه الله هم ندارد. «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى«. اسرار ولایت و قرآن در پرده است و تا زمان «وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى» این پرده وجود دارد. معنای سوم غیبت هم این است که حضرت «کَلِمَتِکَ التَّامَّةِ فِی أَرْضِکَ» هستند.
آیت الله میرباقری در ادامه گفت: در ذیل آیات اول سوره بقره این روایت نقل شده است که یکی از معانی غیب در آیه «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» وجود مقدس امام زمان (ع) است. حضرت امام عصر (عج) یک آیه غیبی الهی هستند که حضرت هم منتظر تحقق این آیه الهی هستند. وقتی این آیه ظهور کند تمام دین حضرت نبی اکرم (ص) در عالم ظاهر می شود. حقیقت ظهور هم ظهور جسمی امام است و هم کنار رفتن حجاب از حقیقت ولایت.
وی خاطرنشان کرد: تحقق احکام و سنن دو طرف دارد. یک جنبه آن ظهور حقیقت ولایت در عالم است و جنبه دوم تحمل حیات انسانی است تمسک به شرایع به معنی تحقق شرایع نیست. وقتی مدار ولایت عوض می شود آن چنان که در سقیفه رخ داد هیچ باطنی وجود ندارد و راهی وجود ندارد. چون غیر امام راهی نیست و بقیه راه ها به بی راهه می روند. انسان اسلام، انسان محب امام است که همه چیزش را برای امام می خواهد. تا چنین چیزی محقق نشود روابط اجتماعی متناسب با آن هم محقق نخواهد شد.
آیت الله میرباقری همچنین عنوان کرد: به اندازه تولی ما احکام تحقق پیدا می کنند. حدود را نباید اصل بگیریم و امام را مجری احکام. حدود فرع بر امام هستند. آن چه از آن منع می شود ولایت ائمه نار است. وقتی ولایت باطل حاکم شد، تمام فروع را هم پیاده کنید این اسلام نیست. تحقق احکام به تحقق ولایت امام منوط است. تحقق ولایت امام هم به ظهور حقیقت ولایت در عالم و ظهور این کلمه تامه است. این کلمه باید ظهور پیدا کند و در قوای انسانی جاری شود.
وی تأکید کرد: این جزو غفلت های مومنین است که برخی تصور می کنند امام زمان یک مدرنیته اخلاقی درست می کنند. این خطاست. «أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً». من فکر می کنم «ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً» در شکل کلی اش مربوط به دوران ظهور است. تمام این بساط، خس و خاشاک زیر دست و پا می شود. نه این که حضرت بیایند همین بساط را اخلاقی کنند. بلکه کل این بساط جمع می شود. باید محیط حیات دنیا تبدیل به محیط حیات آخرت شود. در روایت داریم که حیات دنیا محیط ولایت دشمنان ماست و حیات آخرت محیط ولایت ماست. ابتدا حیات آخرت برپا می شود و سپس مناسبات حیات آخرت که سنن و احکام هستند.
اسماعیل شفیعی سروستانی در ادامه این نشست به سخنرانی پرداخت. وی گفت: بیش از 500 سال قبل در یکی از شهرهای عراق حاکمی زندگی می کرد که ناصبی بود و صاحب بچه نمی شد. نیت و نذر می کند و از خداوند بچه ای طلب می کند تا به عنوان اذیت کننده و آزار رساننده به زائران اباعبدالله خدمت کند. پسر متولد می شود و نام او را جمال الدین می گذارند. جمال الدین و دوستانش روزی کمین می کنند برای آزار زائران و از قضا همه را خواب فرا می گیرد. در عالم خواب می بیند که قیامت برپا شده و جمال الدین و تمام ناصبی ها را دارند به جهنم می برند. اما جمال الدین در آتش نمی سوزد. گفته می شود که چون گرد پای مرکب زائر اباعبدالله الحسین (ع) بر روی او نشسته آتش بر روی او اثر نمی کند.
مدیر مسئول موسسه موعود عصر افزود: نه تربت اباعبدالله که ولایت ساز است، بلکه حتی خاک پای مرکب زائر اباعبدالله الحسین (ع) انسان را دگرگون می کند، می سازد و تربیت می کند. جمال الدین خلیعی شاعر و مداح و ذاکر معروف اهل بیت می شود. اباعبدالله الحسین (ع) در میان همه انبیا و ائمه هدی، جمع همه ابلائاتی است که بر همه انبیا و اوصیای پیشین گذشت. راز و حقیقت این امر چیست؟ یکی از دریافت هایی که می توان ارائه کرد این است که انسان از مسیر ابتلاء بر کشیده می شود و نه از مسیر راحتی و برخورداری. ابتلاء نردبان ارتقا است و هرچه ابتلاء سخت تر، سالک بر نرده و پله بالاتر استقرار پیدا می کند.
وی ادامه داد: بی دلیل نبود که هرچه اباعبدالله به ظهر عاشورا نزدیک تر می شد چهره ایشان برافروخته تر شد. هر چه بر ابتلاء افزوده شد روی استغنای اباعبدالله شکوفاتر شد. مقام شفا که مختص قرآن بود به تربت امام حسین (ع) داده شد. از امام صادق (ع) پرسیدند که مگر شما همه تان کشتی نجات و هدایت نیستید؟ حضرت فرمودند: «کُلُنا سُفُن النّجاة و لکن سَفینة جَدّی الحُسین أوسَع و فی لُجج البحار أسرَع». همه ما سفینه نجات هستیم اما کشتی حسین (ع) وسیع تر و سریع تر است.
اسماعیل شفیعی سروستانی سپس گفت: همه همت بنی امیه بر این بود که واقعه عاشورا در کربلا و در ظرف زمانی و مکانی اسیر بماند. اگر این هدف محقق می شد دین خدا بر روی زمین باقی نمی ماند. هر کس کربلایی دارد. همه انبیا و اوصیا کربلایی داشته اند. اباعبدالله الحسین (ع) نیز در کربلا، کرب و بلای خود را به تجربه نشست. همه ما نیز کربلایی داریم و آن را به تجربه خواهیم نشست تا سفیدرویی معلوم شود.
وی خاطرنشان کرد: زائر اباعبدالله الحسین (ع) تداوم بخش حکمت و راز قیام اباعبدالله الحسین (ع) است. همه حرکت اباعبدالله الحسین (ع) تا ظهر عاشورا یک طرف ماجراست و از بعدازظهر که با حرکت کاروان و اسارت و با اربعین آشنا می شویم یک طرف است. قیام اباعبدالله الحسین (ع) پشتیبان حرکت همه اوصیای بعد از خودشان است تا ظهور آخرین وصی رسول خدا (ص) یعنی مهدی فاطمه (ع). جد عالی مقام امام عصر(عج) یعنی اباعبدالله الحسین (ع) همه سنگینی بار واقعه شریف ظهور را پیشتر بر دوش گرفته است.
اسماعیل شفیعی سروستانی عنوان کرد: واقعه عاشورا باعث دوام و بقای همه معانی شد. همچنین هر کس در هر زمانی با تجربه بلا و کربی به زمین افتد به یاد قیام اباعبدالله دوباره از زمین بلند می شود. چون بلای او از فاجعه کربلا بزرگ تر نیست. اباعبدالله به عنوان معرف عالی مقام فرزندش به میدان می آید. آغاز قیام امام در دهم محرم است و قیام اباعبدالله به قیام امام عصر پیوند می خورد. خون خواهی خون بر زمین مانده و پیوند کربلا و ظهور اتفاق می افتد. صاحب دم، فرزند آن شهید شناخته می شود. لذا امام عصر (ع) خون خواه و منتقم امام حسین (ع) است. با پرچم یا لثارات الحسین قیام آغاز می شود و در واقعه رجعت، شهیدان دشت کربلا بر می گردند. اولین رجعت کننده، اباعبدالله الحسین (ع) است.
وی سپس گفت: حجرالاسود تا زمان ظهور بدل دست راست حجت خداست که به صورت نمادین با او تجدید عهد می کنیم. بعد از ظهور، حج حقیقت خود و صاحب خود را پیدا می کند و آن که می خواهد با امام باشد با امام حی بیعت می کند. امام عصر (ع) در هنگام ظهور بین مقام ابراهیم و حجرالاسود مستقر می شوند و 5 جمله بر زبان می آورند:
«ألا يا أهل العالَم أنا الإمام القائِم الثانی عَشَرَ»
جمله دیگر ایشان این است:
«أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين»
باید تا آن زمان خلق عالم چنان حسین (ع) را شناخته باشند که حسین (ع) معرف ایشان شود./998/د102/س