معاون تیمسار نصیری دستور بازداشت مرا داده بود
آیت الله عبدالله نظری از علمای مازندران، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا گفت: هنگامی که حرکت انقلابی روحانیت در مازندران آغاز شد و من هم به سبب معروفیتی که در میان مردم داشتم میتوانستم موثر باشم، برای همین از قم به مازندران بازگشتم تا از این حسن شهرت در جهت پیشبرد انقلاب استفاده کنم.
وی افزود: هنگام بازگشت، مردم و عشایر سوادکوه و ساری استقبال خوبی داشتند. فعالیتهایی هم که اینجا انجام شد بسیار تأثیرگذار و بینظیر بود. روزی که اعلامیه امضا شده از سوی 9 نفر از مراجع قم را به سوادکوه آوردم در یک مجلس عروسی فامیلی خواندم مردم ابتدا تعجب کردند و گفتند مگر میشود چنین کاری کرد، برایشان توضیح دادم که روحانیت دور نگری دارد و بدون تدبیر کاری نمیکند. سرانجام همه تسلیم شدند و در همان جلسه گفتند هر چه شما بگویید ما تابع هستیم، حتی برخی از خوانین آنجا گفتند ما حاضریم قیام مسلحانه هم بکنیم، من خدمت آیتالله سیدهادی میلانی در تهران رفتم و از ایشان کسب تکلیف کردم لکن ایشان گفتند هنوز زود است.
آیت الله نظری ادامه داد: کار به گونهای بود که حتی ثابتی، معاون تیمسار نصیری نامهای نوشته بود که این شیخ عبدالله نظری کیست که اسم حاج آقا روح الله را می برد و صلوات بر ایشان را باب کرده، دستگیرش کنید، در جواب برایش مینویسند نمی شود. چراکه مردم شورش میکنند، به هر حال کاملا تحت تعقیب بودیم.
وی درباره مطرح کردن نام امام خمینی در منطقه مازندران گفت: من دیدم حضرت امام واقعا مظلوم واقع شده است. مردم اسم همه آقایان را میبردند بجز نام ایشان را، من هم تصمیم گرفتم در ماه مبارک رمضان هنگام گفتن مسائل مربوط به فطریه نام ایشان را مطرح کنم، برای همین این مساله را از نظر همه مراجع مثل آقای خوئی و حکیم مطرح کردم و تعبیر مرجع دور از وطن، حضرت آیتالله العظمی حاج آقا روح الله الموسوی را بکار بردم که با صلوات مردم همراه شد.
آیت الله نظری درباره فعالیتهای مبارزاتی خود با وجود نظارت شدید رژیم ستمشاهی گفت: برای ارتباط با امام سه مأمور یا امین داشتم؛ یکی حاج احمد آقای علیزاده بود که یک مدتی اوایل انقلاب وکیل ما در سوادکوه بود و بعد به قوه قضائیه و شورای نگهبان رفت و الآن هم بازنشست شده است. یکی از کسانی که رابط بین امام و من بود همین حاج احمد آقا بود که آن زمان ملبس بود.
وی ادامه داد: زمانی که آقای علیزاده بخاطر پیشامدی مخفی می شد و نمی توانست خودش را نشان دهد، از پسرخالهام که پیرمردی بود و هم اینجا خادم بود و به مردم چایی می داد استفاده میکردم، گاهی سرش عمامه میگذاشتم و میگفتم برو خدمت امام و این نامه یا پیام را به ایشان برسان چرا که اگر من بیایم قضیه علنی و نتیجهاش برعکس میشود.
آیت الله نظری گفت: سومین رابط، سکینه سلطان در قم بود که هم در منزل ما و هم منزل امام رختشور بود. گاهی پیش میآمد که نامهای به متعلقه میدادم که به سکینه سلطان بدهد، او هم نامه را به همسر حضرت امام میداد تا به دست امام برسد.
وی در پایان بر حمایت و پیروی از رهبرمعظم انقلاب اسلامی تاکید کرد و اظهار داشت: نباید اجازه دهیم تلاشها، مجاهدتها و خونهایی که مردم و روحانیت برای به ثمر نشستن این انقلاب دادهاند، به هدر رود.
متن کامل این مصاحبه به زودی در ویژه نامه دهه فجر خبرگزاری رسا منتشر می شود./916/ت302/ع