فرقهگرایی، ابزار فروپاشی یا مرگ با ضربات چاقو + فیلم
به گزارش خبرنگار گروه فرق و ادیان خبرگزاری رسا، استراتژی «مرگ با ضربات چاقو» — استعارهای از فرآیندی تدریجی و پیدرپی که از مسیر تفرقافکنی، ترویج فرقهگرایی و بحرانآفرینی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تلاش میکند قدرت و وفاق ملی را تحلیل ببرد. اگر قرار باشد یک پهلوان مقتدر زمینگیر شود، شاید نه با یک ضربهی نهایی، بلکه با زخمهای کوچک متعدد؛ همینگونه استراتژی نیز بهجای حمله آشکار، با ایجاد انشعابها و حاشیهسازیهای پیدرپی، تلاش میکند جامعه و نهادهای آن را خسته و ضعیف کند
در این طرح، هدف اصلی ایجاد پراکندگی و چنددستگی در افکار عمومی و نهادهای اجتماعی است؛ بهگونهای که نهادهای امنیتی و انتظامی ناچار شوند مرتباً اولویتهای خود را تغییر دهند و توجه خود را بین تهدیدات متنوع تقسیم کنند. نهادهای فرهنگی نیز بهخاطر ضعف ساختاری و کمبود نیروی صاحبنظر و کارآمد در شناخت و مواجهه با این جریانها، از ایفای نقش مؤثر بازمیمانند. نتیجهی این فرایند میتواند شامل موارد زیر باشد: ترویج رواج بیبندوباری و فساد اخلاقی، بیثباتی در بازارهای مالی، تشدید و تنوع تحریمهای سیاسی و اقتصادی، ایجاد فضای چندقطبی و اختلافآفرین در جامعه، تضعیف باورهای دینی و سلب پشتوانهی مردمی نظام — که همهی اینها در مجموع ایرانِ مقتدر را تضعیف و از تلاشورزی بازمیدارد.
جریانها و فرقهها
در این مسیر، تعدادی از جریانها و فرقهها نقشآفرین و نیازمند توجه هستند. اشاره به نامها و ویژگیهایشان بهمعنای محکومیت بدون بررسی نیست، بلکه برای روشن کردن فضای مباحثه و ضرورت مراقبت فرهنگی و امنیتی است:
-
بهائیت
فرقهای که منتقدان آن آنرا جریانِ انحرافی میدانند و معتقدند مرکزیت جهانی آن و برخی لایههای تشکیلاتیاش باعث شده است تا در برخی کشورها نفوذ اجتماعی و فرهنگی داشته باشد. از منظر برخی ناظران، مظلومنمایی و استفاده از ساختارهای فرهنگی و اجتماعی، از جمله ابزارهای جذب و گسترش این جریان بوده است. -
انجمن حجتیه
جریانی که ریشههای تاریخی آن به تلاشهای مذهبی ایران برمیگردد و هرچند برخی عناصر آن غیرقانونی تلقی شدهاند، اما بهواسطهی شبکهسازی و فعالیتهای فرهنگی، همواره در لایههایی از جامعه حضور داشتهاند. برخی ناظران نسبت به ترویج نوعی مهدویتگرایی غیرسنتی در میان مخاطبان این شبکهها هشدار دادهاند. -
جماعت احمدیه
جریانِ مؤسسشده بهدست غلاماحمد قادیانی که در سطح بینالمللی شبکهای فعال دارد و بهواسطهی تشریح آموزهها و ساختن مراکز خدماتی و مسجدمحور، در برخی مناطق نفوذ اجتماعی یافته است. مدیریت این جماعت در دوران معاصر نیز ارتباطاتی با مجموعههای خارجی داشته است که از نگاه برخی تحلیلگران قابل تأمل است. -
فرقه خراسانی
گروههایی که آیندهمحور و منتظرِ القای مقدمات ظهور هستند و تلاش میکنند با زبان دینی وارد لایههای مذهبی جامعه شوند؛ این جریانها ممکن است در اقشار مذهبی نفوذ کرده و مخاطبان خاصی را جذب نمایند. -
جماعت تبلیغی
شبکهای جهانی با حضور در دهها کشور که ساختار تبلیغی و اعزام مبلغ در گستره جهانی دارد. عملکرد و گسترهی این جماعت موجب شده تا بعضی مباحث دربارهی نحوهی سازماندهی و اهداف فرهنگی آن در محافل مختلف مطرح شود. -
جریان یمانی
برخی مدعیان مهدویت با رویکردهای متفاوت از جمله جریانهایی با عناصر جهادی-تکفیری نیز مطرح شدهاند که بهگفتهی تحلیلگران، ممکن است از مسیر رشد ایدئولوژیک به عملیات شبهنظامی یا نفوذ در مراکز مختلف منجر شوند. -
جریانهایی با رویکرد «اسلام رحمانی» و امثال آن
جریانهایی که با تفسیرهای نو از اسلام یا مهدویت وارد صحنهی تبلیغی شدهاند و گاه مخاطبان گستردهای جذب میکنند؛ این دسته نیز نیازمند بررسی دقیقِ محتوایی و کنشپژوهی هستند. -
قرآنیون؛ نسخههای انحرافی و تفسیرگراییهای گزینشی
برخی جریانها که تحت عنوان «قرآنیون» مطرح میشوند، برداشتهایی ناقص یا گزینشی از متون دینی ارائه میدهند و از این راه تلاش میکنند مخاطبان بیشتری جذب کنند. ریشههای برخی از این رویکردها به خارج از کشور نیز نسبت داده شده و در مواردی شخصیتهایی از طیفهای مختلف شیعه و سنی تحت تأثیر قرار گرفتهاند. این جریانها با ارائه قرائتهای بدیع و غالباً سطحی، ممکن است زمینهساز انحرافِ فکری در میان اقشار سادهانگار شوند.
-
وهابیت تکفیری و شبکههای رسانهای
رویکردهای تکفیری و خشونتمحور که گاه با برچسب وهابیت شناخته میشوند، بهویژه در قالب گروههایی مانند داعش، از ابزارهای رسانهای گسترده—از جمله شبکههای ۲۴ ساعته فارسیزبان و تولیدات دیجیتال—برای شبههافکنی در عقاید و تحریک گروههای سنی استفاده کردهاند. این جریانها علاوه بر اثرگذاری بر باورها، میتوانند به جذب افراد برای انجام عملیاتهای تروریستی منجر شوند. -
الحاد سازمانیافته و جبهه «علم در برابر دین»
گروهها و شبکههایی که مبانی الحادی را ترویج میدهند، گاه با قرائتهایی از علم که دین را رد میکند، در صدد قرار دادن علم مقابل دیانتاند. انتشار مطالب و آثار برخی مدعیان الحاد، و هدفگیری دانشگاهیان و نخبگان علمی، از جمله روشهای این جریان برای گسترش نفوذ فکری است. -
باستانگرایی افراطی و نمادسازی تاریخی
رویکردهایی که با بزرگنمایی و تقدسسازی نامهای تاریخی (مانند کوروش) و بازتولید نمادهای بدون پشتوانه مستند، گاهی تلاش میکنند بین میراث تاریخی ایران و اسلام تقابل مصنوعی ایجاد کنند. گسترش این رویکرد در فضای عمومی میتواند به دوگانگی هویتی و کاهش انسجام دینی-ملی بینجامد. -
آیینها و نمادهای شرقی و فرهنگهای اسطورهای جایگزین
ترویج نمادها و آیینهای شرقمحور در قالبهای هنری و فرهنگی، در برخی موارد بهگونهای عمل میکند که ارزشها و باورهای دینی را تحتالشعاع قرار میدهد یا با آن تداخل مییابد. این روند نیازمند نقد و تحلیل دقیق فرهنگی است. -
موج کیپاپ و تأثیرات فرهنگی-اجتماعی
پدیدۀ جهانی جریانهای فرهنگی مانند کیپاپ، که از سریالها و محصولات سرگرمی آغاز و به موسیقی و مد منتهی شده، با جذب گسترده نوجوانان و جوانان میتواند تغییراتی در سبک زندگی، ارزشهای اجتماعی و الگوهای رفتاری بهوجود آورد. برخی منتقدان نسبت به پیامدهای سکولاریزاسیون فرهنگی، بحرانهای هویتی و پذیرش رفتارهای نامتناسب هشدار دادهاند. -
زرتشتیگرایی سازمانیافته و تلاش برای تغییر هویتی
برخی گروهها با بهکارگیری شبهات و نمادسازی، تلاش میکنند تا با دعوت به بازگشت به آیینهای پیش از اسلام یا پذیرش برداشتهای غیردینی، در روند گرایش دینی برخی افراد تأثیرگذار باشند. این روند در صورت عدم پاسخگویی روشن و علمی، میتواند منجر به تغییرات اعتقادی در اقلیتهایی شود. -
سلطنتطلبی و شبکههای ضدانقلاب
فعالان و شبکههای سلطنتطلب در قالبهای متفاوت سیاسی و رسانهای به روایتهای منفی و سیاهنمایی علیه نهادها و دستاوردهای انقلاب میپردازند. این جریانها با هدف ایجاد ناامیدی و بدبینی اجتماعی، در موقعیتهای حساس میتوانند به تشدید اغتشاش و ناآرامی کمک کنند. -
خرافات، جادو و سوءاستفادههای مالی-اجتماعی
پدیدههای خرافی مانند ادعای جنگیری، سحر و طلسم، و تبلیغات مرتبط با درمانهای عجیب و غیرعلمی، نهتنها موجب خسارتهای مالی قابلتوجه به خانوادهها میشود، بلکه در مواردی به فروپاشی روابط خانوادگی و نفوذ رفتارهای غیراخلاقی منجر میگردد. -
گرایشهای شیطنتآمیز و شیطانپرستی در میان نوجوانان
بخش کوچکی از نوجوانان گاهی از سر کنجکاوی یا تحت تأثیر فرهنگهای فرامحلی جذب سبکها و نمادهای مرتبط با شیطانپرستی میشوند. این گرایشها که غالباً سطحی و متاثر از مدهای زودگذر است، نیازمند مواجهه فرهنگی-آموزشی است تا از آسیبهای روانی و اجتماعی جلوگیری شو -
خودزنی و رفتارهای اپیدمیوار
رفتارهایی مانند «خونبازی» یا خودآزاری که سابقهای در برخی فرقهها داشتهاند، امروزه در قالبی جدید و متاثر از فرهنگهای غربی میان بخشی از نوجوانان، بهخصوص دختران دانشآموز، مشاهده میشود. این پدیده، علاوه بر پیامدهای روانی، میتواند منجر به بحرانهای اجتماعی و خانوادگی شود. -
انجمنهای دوازدهقدمی و ابزارهای تبشیری
ساختارهایی مانند انجمنهای دوازدهقدمی که منشأ غربی دارند، در برخی موارد بهعنوان ابزار فرهنگی و گاه، زمینهای برای توسعه نفوذ ایدئولوژیک و تبشیری شناخته میشوند. این انجمنها موضوعات متعددی را پوشش میدهند و در مواردی بهصورت شبکهای در سطوح اجتماعی بهکار میروند. -
مدعیان ارتباط معنوی و القای مقامات روحانی
گروهها و افرادی که مدعی ارتباط مستقیم با امام زمان یا دریافت مکاشفات و مقامات معنویاند، معمولا میتوانند زمینهساز فرقهسازی و فریب مردم —بهویژه اقشار سادهانگارد— شوند. این پدیده به صورت محلی و خانگی نیز نمود یافته و گزارشهایی از انشعابات و شعب متعدد وجود دارد. -
شیخیه و شاخههای تاریخی
شیخیه که در دورهٔ شیخ احمد احسایی شکل گرفت و سپس شاخهها و انشعابات متعددی مانند کرمانیه و شاخههای دیگر یافته، نمونهای از جریانهای تاریخی است که با مفاهیم خاص عرفانی و ادعای ارتباط با اهل بیت توانسته مخاطبانی را جذب کند؛ جریانهایی که نیازمند تحلیل تاریخی و اعتقادی دقیقاند -
تشیع انگلیسی و جریانهای مرتبط
برخی جریانها که با برچسب «تشیع انگلیسی» یا مرتبط با شبکههایی خارج از کشور شناخته میشوند، از نظر برخی ناظران با رواج بدعتها، خرافهپردازی یا مواضع سیاسی خاص در تلاشند تا در فضای شیعی نفوذ کنند. مثالهایی مانند گروههای دارای فعالیت رسانهای و شبکهسازی خارجی قابل توجه است. -
تجزیهطلبی و گروههای مسلح
حرکتهای تجزیهطلبانه و گروههای مسلحِ سازمانیافته (از جمله نمونههایی که طیفهای مختلف منطقهای را پوشش میدهند) با اتکای به سازماندهی محلی و گاه پشتیبانی خارجی میتوانند امنیت ملی و انسجام اجتماعی را هدف قرار دهند. این دسته شامل مجموعههایی است که دست به عملیات مسلحانه، ترور یا بمبگذاری زدهاند. -
یوگا، آیینهای شرقی و نمادسازی فرهنگی
ترویج آیینها و نمادهای شرقی —از جمله برخی نحلههای یوگا— که ریشه در سنتهای هندی و اسطورهای دارد، در صورتی که بدون آگاهی و نقد فرهنگی وارد شود، ممکن است موجب پذیرش نمادها و باورهایی شود که با مبانی دینی و هویتی جامعه سازگار نیستند. -
وگانیسم افراطی و جنبشهای طرفدار حیوانات
حرکتهایی که با سمتگیریهای افراطی نسبت به حقوق حیوانات و حذف کلی ذبح و مصرف حیوانات فعالاند، در برخی موارد به برخوردهای تند اجتماعی و ایجاد شکاف فرهنگی منجر میشوند؛ این جنبشها در ایران نیز با سازماندهی و حرکتهای مدنی و تبلیغی در حال گسترشاند. -
موج حمایت از حیوانات و سگپروری شهری
در سالهای اخیر حرکتهای مدنی و کمپینهایی برای حمایت از حیواناتِ ولگرد گسترش یافته است. بخشی از این پویشها معطوف به کمک انساندوستانه است، اما برخی منتقدان میگویند جریانهایی از این دست با پویشهای احساسی و تبلیغات هدفمند تلاش میکنند ذائقه فرهنگی اقشار خاص (از جمله خانوادههای طبقهٔ متوسط و جوانان شهری) را تغییر دهند، نسل آینده را درگیر «عاطفهورزی افراطی» نسبت به حیوانات کنند و مرزهای نقشپذیری والدین و جامعه در برابر رفتارها و ارزشهای فرهنگی را جابهجا سازند. -
تبشیریگری مسیحی و شبکههای رسانهای
فعالیتهای تبلیغی گروههای تبشیری و نهادهای وابسته—از جمله توزیع کتابهای مقدس، برگزاری دورههای آموزشی و مراسم تعمید—در برخی موارد به تغییر دین و جذب افراد منجر شده است. اینگونه فعالیتها اغلب با پشتیبانی شبکههای رسانهای، اعزام مبلغ و پروژههای خیابانی هدفمند صورت میگیرد که نیازمند رصد دقیق و بازخوانی روشهای اطلاعرسانی و پاسخ فرهنگی است. -
قانون جذب و جریانهای شبهعلمی-اساطیری
جریانهایی مانند «قانون جذب» یا اشکال مشابهِ خودیارانه که با بستههای آموزشی، دورههای گرانقیمت و تفسیرهای گزینشی از متون دینی و علمی عرضه میشوند، میتوانند به بدبینی نسبت به دین منجر شوند و در مواردی آموزههای نادرست یا خرافی را در پوشش روانشناسی مطرح سازند. وقتی مروجان داخلی این مفاهیم تلاش میکنند آنها را با آیات و روایات پیوند دهند، ضرورت مواجههٔ علمی و محتوایی افزایش مییابد. -
جریانهای «شکرگزاری»، «مراقبهٔ فرشتهای» و بستههای معنوی تجاری
پدیدههایی مانند شکلهای نوین «شکرگزاری» یا «مراقبهٔ ارتباط با فرشتگان» که اغلب مخاطب اصلیشان زنان است، با فروش پکیجها، نشستها و دستورالعملهای تجاری، میتوانند معنویت مردم را به شکل مصرفی وارد بازار کنند. این جریانها لزوماً خاستگاه دینی ندارند و گاه قواعد و ادعاهایشان فاقد پشتوانهٔ عقلی و دینی است. -
صوفیگریِ سازمانیافته و فرقههای مسالهدار
نمونههایی مانند برخی شاخههای تصوف که در گذشته با نامهای تاریخی شناخته شدهاند و امروز نیز پیروان و شاخههایی دارند، در مواردی با اختلافات داخلی، رفتارهای تند یا ادعاهای خلاف آموزههای رسمی دینی مواجه شدهاند. از جمله مواردی که بهعنوان نقد مطرح میشود، فاصلهٔ شعار تا عمل، رفتارهای خُردکنندهٔ اجتماعی و گاهی برخوردهای خشونتبار در مناقشات محلی است. این گونه پدیدهها باید با تحلیلهای تاریخی، حقوقی و اعتقادی بررسی شوند. -
فرقهها و گروههای محلی، انشعابها و مدعیان معنوی
گسترش مدعیان ارتباط با امامان، رؤیاهای مدعیان مهدویت، یا شکلگیری فرقههای محلی—که در قالب جلسات خانوادگی یا کانالهای مجازی رشد میکنند—بستر مناسبی برای فریبخوردن افراد سادهدل فراهم میآورد. این گونه ادعاها معمولاً خواستار بررسی جدی و برخورد حکیمانهاند. -
جریانهای تجزیهطلب و گروههای مسلح
گروههایی که با رویکرد تجزیهطلبانه یا مسلحانه فعالیت میکنند و از روشهای خشونتآمیز مانند بمبگذاری و ترور استفاده کردهاند، خطر امنیتی و اجتماعی جدیای محسوب میشوند و رصد و برخورد قانونی و اطلاعاتی با آنها از اولویتهاست. -
تفکیکِ معاصر
جریانهایی که رد پایشان به میرزا مهدی اصفهانی بازمیگردد، با مروجان و مدافعان فراوانی مواجه شدهاند؛ برخی از این مدافعان در حوادث و فتنههای اخیر نقشآفرینی کردهاند و بدفرجامیِ حضور بیپایهٔ این آموزهها در متن اجتماع را تسهیل کردند. -
مدیتیشن و عرفانهای وارداتی
اشکال مختلف «مدیتیشن»—که در برخی آموزههای اوشو و جریانهای شبهعرفانی ریشه دارد—در قالب کلاسها و بستههای آموزشی، و گاه بهصورت مختلط، وارد عرصهٔ فرهنگی کشور شده است. اینگونه دورهها همراه با مفاهیمی چون «پاکسازی و فعالسازی چاکراهها»، «سنگدرمانی» و سایر تکنیکهای شبهعلمی، زمینهٔ ابتذال فرهنگی و دورشدن از شریعت را فراهم میآورند. -
عرفان حلقه
جریان مدعی عرفانِ حلقه و چهرهای چون محمدعلی طاهری نمونهای روشن از ساختنِ معنویتِ ساختگی است؛ آموزههایی مبتنی بر بافتهها و یافتههای ذهنی که بهگفتهٔ مراجع دینی و گزارشات متعدد، موجب ترک عبادات، آسیبهای روانی و حتی اختلالات جدی برای برخی افراد شده است. گسترش کلاسهای حضوری و مجازی این جریان و شبکهسازی بینالمللی برخی از سران آن، نشاندهندهٔ مخاطرات فرامرزی چنین پدیدههایی است.
در نهایت جنگ فرهنگی امروز فراتر از منازعات نظری است؛ میدانِ عمل و نفوذی است که اگر بیتفاوتی و ضعف ساختاری را بیابد، میتواند بنیانهای دینی و اجتماعی را آهسته اما پیوسته فرسایش دهد. حفظ و ارتقای میراث دینی و انقلابی ما مستلزم هوشیاری، اقدام سازمانیافته و روحیهٔ خدمتمحور است. ایرانِ ما سرزمینِ امام زمان است و نظام جمهوری اسلامیِ ما جلوهای از آن مجاهدت تاریخی؛ اگر این حرم و این میراث از بین برود، صدای واقعی دین و تشیع به خاموشی میگراید — پس جهاد فرهنگی و مدیریتی امروز، واجبی تاریخی و اخلاقی است.