مساجد باید فراتر از نماز، به مرکز فرهنگی و اجتماعی تبدیل شوند

اشاره: مسجد در تاریخ اسلام، فراتر از یک مکان عبادی صرف بوده است؛ مسجد همواره قلب تپنده جامعه اسلامی، پایگاه تربیت دینی و اجتماعی، و بستر شکلگیری تصمیمات سرنوشتساز بوده است. از نخستین مسجدی که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در مدینه تأسیس کردند تا مساجد فعال در دوران معاصر، همواره این نهاد مقدس نقش محوری در تمدنسازی و هدایت جامعه ایفا کرده است.
با این حال، آنچه امروز در بسیاری از شهرهای ایران مشاهده میشود، فاصلهای جدی میان «کارکرد واقعی مسجد» و «وضعیت موجود» است. مساجدی که باید مأمن دائمی مردم و پایگاه حیات دینی و اجتماعی باشند، در بسیاری از اوقات تنها به برگزاری یک یا دو وعده نماز بسنده میکنند و از نقش تمدنی خود فاصله گرفتهاند. این در حالی است که در کشورهای دیگر اسلامی، مساجد نهتنها شبانهروزی فعالاند، بلکه در کنار نماز جماعت، مجموعهای متنوع از برنامههای فرهنگی، آموزشی و اجتماعی را سامان میدهند.
پیش از آنکه به بحثهای کلان درباره جایگاه مسجد در جامعهپردازی و تمدنسازی بپردازیم، ناگزیر باید تصویری روشن از آسیبها و چالشهای موجود ارائه دهیم: چرا مساجد ما از رونق گذشته فاصله گرفتهاند؟ چه عواملی سبب شده است که نسل جوان کمتر به مسجد بیاید؟ و نقش ارکان اصلی مسجد ــ بهویژه امام جماعت و مؤمنین حاضر در آن ــ در بازگرداندن این نهاد به جایگاه اصیل خود چیست؟
به نظر میرسد پیش از ورود به بحث کلان «تمدنسازی مسجد»، لازم است نگاهی آسیبشناسانه به وضعیت فعلی مساجد در جامعه خودمان داشته باشیم و ببینیم اکنون این نهاد دینی و اجتماعی با چه مشکلات و چالشهایی روبهرو است. همچنین باید بررسی کنیم که ارکان اصلی مسجد ــ بهویژه امام جماعت و مومنین حاضر در مسجد ــ چه نقشی میتوانند در احیای جایگاه واقعی مسجد ایفا کنند.
واقعیت این است که آنچه امروز در میدان عمل و صحنه اجتماعی مشاهده میکنیم، وضعیتی ناخوشایند و حتی اسفبار برای مساجد کشور است. اگر به صورت تصادفی به برخی مساجد شهر قم ــ که مذهبیترین شهر ایران محسوب میشود ــ سر بزنیم، بهروشنی میبینیم که در بسیاری از اوقات، بهویژه در نماز صبح و نمازهای ظهر و عصر، درهای مساجد بسته است و تنها به اقامه نماز مغرب و عشاء بسنده میشود. این وضعیت در حالی است که قم بهعنوان مرکز دینی کشور، باید در خط مقدم رونق مساجد قرار داشته باشد. طبیعی است که در بسیاری دیگر از شهرهای بزرگ مانند مشهد، تهران و سایر استانها شرایط از این هم دشوارتر و نابسامانتر است؛ بهگونهای که تعداد قابل توجهی از مساجد عملاً تعطیلاند یا صرفاً یک وعده نماز در آنها برگزار میشود و در بقیه ساعات روز درهای مسجد به روی مردم بسته میماند.
این مسئله وقتی بیشتر به چشم میآید که شرایط ایران را با دیگر کشورهای اسلامی مقایسه کنیم. بنده در طول حدود هشت سال اقامت در کشور اندونزی، از نزدیک شاهد بودم که مساجد در آنجا نه تنها در سه وعده اصلی نماز باز هستند، بلکه عملاً حالت شبانهروزی دارند؛ به این معنا که مؤمنین در هر ساعت از شبانهروز میتوانند وارد مسجد شوند، نماز بخوانند و در فضای مسجد حضور پیدا کنند. افزون بر این، آنها برنامههای متنوع فرهنگی، آموزشی و اجتماعی نیز در کنار اقامه نماز برگزار میکنند و مسجد را به یک پایگاه دائمی حیات دینی و اجتماعی مردم تبدیل کردهاند. این در حالی است که متأسفانه در کشور ما چنین پویایی و کارکردی در بسیاری از مساجد به چشم نمیخورد.
یکی دیگر از آسیبهای جدی مساجد در شرایط فعلی، موضوع ترکیب سنی نمازگزاران است. واقعیت این است که غالب افرادی که در مساجد برای اقامه نماز حضور پیدا میکنند، از سنین بالاتر هستند. شاید بتوان ــ هرچند با احتیاط و نیازمند تحقیق میدانی دقیقتر ــ گفت که متوسط سن نمازگزاران در مساجد کشور بیش از چهل سال است. حضور جوانان، نوجوانان و حتی کودکان در مساجد بسیار کمرنگ است؛ و این مسئله هم در میان مردان و هم در میان زنان تقریباً مشابه است. در حال حاضر، بخش عمده نمازگزاران مساجد را افرادی تشکیل میدهند که سن بالاتر از چهل سال دارند.
بنابراین، پیش از آنکه وارد بحثهای نظری و آرمانی درباره نقش مسجد در «تمدنسازی» شویم، باید به واقعیتهای کنونی آن توجه کنیم و این آسیبهای جدی را شناسایی و برطرف نماییم. تنها در این صورت است که مسجد میتواند نقش اصیل خود را در جامعهپردازی و حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی ایفا کند.
این واقعیت، بهخوبی نشان میدهد تا زمانی که یک مسجد پویا و فعال در عرصه جامعه اسلامی نداشته باشیم، نمیتوانیم انتظار نقشآفرینی تمدنی از مسجد داشته باشیم. در طول تاریخ اسلام، از ابتدای تأسیس مسجد توسط پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله تا به امروز، مساجد هیچگاه صرفاً پایگاهی برای برگزاری نماز نبودهاند. بلکه همواره نقشی تمدنی ایفا کردهاند: مسجد محل برگزاری فعالیتهای فرهنگی، تصمیمات سیاسی و حتی ساماندهی امور نظامی در مقاطع حساس تاریخی بوده است. به بیان دیگر، مسجد قلب تپنده جامعه اسلامی و بستر اصلی تمدنسازی دینی بوده است.
نمونه روشن این کارکرد را میتوان در تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی ایران مشاهده کرد. پیش از پیروزی انقلاب، مساجد پایگاه اصلی حرکت انقلابی مردم بودند و پس از انقلاب نیز به کانونی برای پشتیبانی از دفاع مقدس و پاسداری از اعتقادات و ارزشهای دینی بدل شدند. اما امروز، با کمرنگ شدن حضور نسل جوان در مساجد، این جایگاه تمدنی مسجد با تهدید جدی مواجه است. در واقع، کاهش مشارکت گروههای سنی فعال و پرانرژی در مسجد، آسیبی جدی نهتنها به مسجد بلکه به اصل پویایی جامعه دینی وارد کرده است.
در کنار این مشکل، پدیده تعطیلی مساجد نیز به یکی از مسائل نگرانکننده بدل شده است. تعداد قابل توجهی از مساجد، به دلیل نداشتن نمازگزار یا بهواسطه آسیبهای جدیای که متوجه آنها شده، عملاً تعطیل هستند. این تعطیلیها در شهر قم به چشم میآید و در بسیاری از شهرهای دیگر کشور نیز به وفور دیده میشود. برای مثال، اگر کسی در مسیر سفر خود ــ مثلاً از شمال کشور به سمت مشهد مقدس ــ در شهرهایی همچون نکا یا بابل هنگام اذان ظهر قصد اقامه نماز داشته باشد، باید مدتها جستوجو کند تا مسجدی را بیابد که در آن ساعت باز باشد و نماز جماعت در آن برگزار شود. این وضعیت بهروشنی حکایت از بحرانی جدی در حیات مساجد دارد.
رسا: چه عواملی موجب بروز چنین وضعیتی در مساجد ایران شده است؟
بخشی از پاسخ را باید در وضعیت کنونی جامعه ایرانی از حیث دینداری جستوجو کرد. به بیان دیگر، بخشی از این مسئله به آسیبهای دینداری مردم برمیگردد. عواملی که باعث تضعیف باورها و گرایشهای دینی در نسل جوان شده، بهطور طبیعی بر حضور آنان در مساجد نیز تأثیر گذاشته است. اما واقعیت این است که کاهش نقش و جایگاه مساجد در زندگی روزمره مردم، تنها به مسئله کاهش دینداری برنمیگردد؛ بلکه باید آن را در فرآیند جامعهپذیری افراد نیز بررسی کرد.
به بیان روشنتر، در سالهای اخیر نقش مساجد در جامعهپذیری دینی، فرهنگی و اجتماعی افراد بسیار کمرنگ شده است. مساجد کمتر توانستهاند نقش فعال در شکلدهی هویت اجتماعی و دینی نسل جدید ایفا کنند. در حالی که در گذشته، مسجد هم محل تربیت معنوی، هم پایگاه اجتماعی و هم مرکز همبستگی دینی بود، امروز بسیاری از این کارکردها از آن گرفته شده است. همین موضوع یکی از ریشههای اصلی کاهش ارتباط نسل جوان با مسجد و در نتیجه کاهش کارکرد تمدنی آن به شمار میرود.
این مسئله ارتباط مستقیم با موضوع «جامعهپذیری دینی» دارد. در نسلهای گذشته، وقتی پدران برای اقامه نماز جماعت به مسجد میرفتند، معمولاً فرزندان و همسر خود را نیز همراه میبردند. به این ترتیب، حضور در مسجد و شرکت در نماز جماعت و مراسمات آن، بهصورت طبیعی به نسل بعد منتقل میشد و فرزندان در همان سالهای کودکی با فضای مسجد انس میگرفتند. اما یکی از مشکلاتی که امروز با آن مواجهیم، ضعف در انتقال همین فرهنگ است. فرهنگ حضور در نماز جماعت و اهمیت آن یا اساساً به نسل جدید منتقل نشده، یا اگر هم منتقل شده بسیار ضعیف است. امروز حتی اگر بزرگترها ــ پدران و پدربزرگها ــ در مسجد حاضر شوند، کمتر پیش میآید که فرزندان خود را همراه بیاورند و آنها را به حضور در نماز جماعت ترغیب و تشویق کنند.
بنابراین بخشی از مشکل به موضوع «جامعهپذیری» برمیگردد و در این میان نقش والدین ــ بهویژه پدر خانواده ــ بسیار اساسی است. نقش پدر در دیندار کردن فرزندان و پیوند دادن آنها با مسجد، بهشدت کمرنگ شده است و بسیاری از والدین دیگر آن ارزش و اهمیت گذشته را برای بردن فرزندان خود به مسجد قائل نیستند.
نکته دوم به نقش جوانان در نسلهای گذشته برمیگردد. در گذشته، جوانانی که در مساجد حاضر میشدند، صرفاً به حضور فردی خود در نماز جماعت اکتفا نمیکردند. آنها برای خود یک نقش اجتماعی قائل بودند و میکوشیدند کودکان، نوجوانان و همسنوسالان خود را نیز به مسجد جذب کنند. آنان باور داشتند که تنها «نمازخوان مسجد» بودن کافی نیست، بلکه باید زمینه جذب دیگران را نیز فراهم کرد.
نمونه روشن این روحیه را میتوان در نسلی دید که در هشت سال دفاع مقدس در جبهههای حق علیه باطل حضور داشت. این جوانان پس از بازگشت به شهرها و حضور در مساجد، به هر شکل ممکن تلاش میکردند از میان کودکان و نوجوانان یارگیری کنند و آنها را به سمت مسجد بکشانند. برای این کار، از روشهای مختلفی استفاده میکردند: گاهی با بچهها همبازی میشدند، فوتبال بازی میکردند و شرطشان این بود که بعد از بازی، همگی برای نماز جماعت به مسجد برویم. گاهی هدیههای کوچک به بچهها میدادند، با تشویق و دلگرمی شخصیت آنان را تقویت میکردند و از این راه، کودکان را با مسجد پیوند میدادند. در نتیجه، مسجد به پایگاهی پررونق برای حضور کودکان، نوجوانان و جوانان تبدیل میشد.
در کنار اینها، نباید از نقش بزرگترهای مساجد ــ بهویژه ریشسفیدان و معمّران حاضر در مسجد ــ غفلت کرد. این افراد همواره نقشی مؤثر داشتهاند و امروز نیز میتوانند سهم بزرگی در جذب نسل جدید ایفا کنند. اما ضروری است که در این مسیر از شیوهها و ترفندهای بهروز استفاده کنند. مهمترین نکته این است که حداقل باید از برخوردهای سلبی با نوجوانان و جوانان در مساجد پرهیز شود. رفتار تند و طردکننده با نسل جدید نهتنها آنها را جذب نمیکند، بلکه بهسادگی میتواند آنها را از مسجد گریزان سازد. اگر بزرگان مسجد با رویکردی پدرانه، مهربانانه و تشویقمحور با جوانان رفتار کنند، میتوان امیدوار بود که مسجد بار دیگر به کانون انس و حضور نسلهای آینده بدل شود.
بچهها روحیات بسیار حساسی دارند؛ ممکن است وقتی در مسجد حاضر میشوند، علاوه بر شرکت در نماز، شوخی کنند، بخندند یا تمایل به بازی داشته باشند. مهم این است که با آنها برخورد سلبی نشود. برخورد تند و دفعکننده، نهتنها باعث ماندگاری آنها در مسجد نمیشود، بلکه میتواند به دلزدگی و فاصله گرفتنشان بینجامد. در مقابل، باید تلاش کرد جذب حداکثری کودکان و نوجوانان صورت گیرد؛ زیرا رونق امروز و فردای مسجد وابسته به حضور همین نسلهای جوان است. اگر آنها از همان کودکی به مسجد علاقهمند شوند، استمرار حیات مسجد تضمین خواهد شد.
رسا: نقش امام جماعت به عنوان “مدیر مسجد” در تحقق اهداف “مسجد جامعهپرداز” را چگونه ارزیابی میکنید؟
در کنار این نکات، نباید از نقش امام جماعت غافل شد. حضور امام جماعت در مسجد یکی از ارکان اساسی قوت گرفتن و پویایی مسجد است. واقعیت این است که اکنون تعداد زیادی از طلاب و روحانیون در شهرهایی مانند قم و دیگر شهرها سکونت دارند، اما متأسفانه بسیاری از آنان برای فعالیت در مساجد تنبلی و کاهلی میکنند. در حالی که مشغول تحصیل، تدریس یا حضور در برنامههای تبلیغی هستند، وقتی نوبت به پذیرش مسئولیت دائمی یک مسجد میرسد، غالباً از زیر این مسئولیت شانه خالی میکنند. این در حالی است که استمرار و نظم حضور امام جماعت، رمز روشن ماندن چراغ مسجد است.
بسیاری از مساجدی که امروز در کشور تعطیل شدهاند، دقیقاً به همین دلیل تعطیل شدهاند: فقدان امام جماعت.
وقتی مسجد امام جماعت نداشته باشد، بهتدریج و آرامآرام به سمت رکود و در نهایت تعطیلی کشیده میشود. این مسئله بسیار تأسفبار است که حتی در برخی شهرهای مذهبی، وقتی برای نماز به مسجد مراجعه میکنیم، میبینیم امام جماعت از میان روحانیون و طلاب انتخاب نشده است. این در حالی است که در همان شهرها حوزههای علمیه فعالی وجود دارد با صدها طلبه معمّم که در سطح شهر تردد دارند. اما بهجای آنکه این طلاب در مساجد حاضر باشند، مردم مجبور میشوند از میان معتمدین و متدینین محل فردی را برای اقامه جماعت برگزینند.
این در حالی است که حضور یک امام جماعت روحانی در مسجد نهتنها ضامن بقای آن است، بلکه کارویژههای متعددی را به همراه دارد. مهمترین کارویژه امام جماعت، حضور فعال او در صحنه اجتماعی محله است. ارتباط دائمی روحانی مسجد با مردم محله ــ اعم از کسبه، جوانان، کودکان، نوجوانان، دانشآموزان و دانشجویان ــ ظرفیت عظیمی برای جذب آنان به مسجد فراهم میکند. این جذب نهتنها در برگزاری نماز جماعت، بلکه در سایر فعالیتهای دینی، فرهنگی و اجتماعی مسجد نیز تأثیرگذار خواهد بود.
این نقش، در واقع نقشی بیبدیل است؛ زیرا بهسختی میتوان انتظار داشت فردی غیر از روحانی بتواند چنین جایگاه و اثرگذاریای را داشته باشد. درست است که جوانان متدین، بزرگان محل و معمرین نیز میتوانند در رونقبخشی به مسجد نقش مؤثری ایفا کنند، اما هیچکدام قادر نخواهند بود آن نقشی را که یک روحانی بهعنوان امام جماعت در پیوند دادن اقشار مختلف جامعه با مسجد بر عهده میگیرد، ایفا کنند. به نظر میرسد بازتعریف و تقویت نقش امام جماعت، شرط اساسی برای بازگشت مسجد به جایگاه اصیل و تمدنی خود است.
حضور خود امام جماعت در مسجد، حتی اگر نماز جماعت او تنها با دو نفر برگزار شود، بهخودیخود یک پیام مهم دارد: این مسجد زنده است و امام جماعت دارد. همین موضوع بهتدریج سبب تبلیغ غیرمستقیم و جذب افراد بیشتری به نماز جماعت خواهد شد. با گذر زمان، وقتی جمعیتی در مسجد گرد هم آمدند، مسجد وارد فاز تازهای میشود و جان دوباره میگیرد. بنابراین، نخستین گام در مسیر پویایی مساجد، احیای حضور در آنها و خروج از وضعیت نابسامانی فعلی است. لازمه این احیا نیز آسیبشناسی دقیق دلایل عدم حضور یا کمبود مشارکت اقشار مختلف در مسجد و درمان این وضعیت در درجه اول است؛ چراکه بدون این گام ابتدایی، ورود به مراحل بعدی بیثمر خواهد بود.
مرحلهی دوم پس از احیا، وارد کردن مساجد به عرصههای فراتر از اقامه صرف نماز جماعت است. وقتی مسجدی از نظر حضور اقشار مختلف اجتماعی جان گرفت و جماعتی واقعی شکل گرفت، آنگاه وعدهی «یَدُاللَّهِ مَعَ الْجَماعَة» تحقق پیدا میکند. در این شرایط میتوان برنامهریزی کرد تا علاوه بر اقامه نماز جماعت در یک یا چند وعده، فعالیتهای دینی، فرهنگی و اجتماعی سودمند دیگری نیز برای مخاطبان مسجد ارائه شود.
رسا: با توجه به تغییرات اجتماعی و ظهور فضای مجازی، مساجد چگونه میتوانند نقش سنتی خود را بازیابی کرده و به پایگاهی پویا و جذاب برای نسلهای جدید، بهویژه جوانان، تبدیل شوند؟
در وضعیت کنونی اما یک واقعیت مهم را باید در نظر گرفت: گسترش رسانههای اجتماعی و شبکههای تعاملی مجازی. این فضاها تا حد زیادی جایگزین نقش سنتی روحانیون در تأمین نیازهای معرفتی و دینی مردم شدهاند. بنابراین، روحانیون و طلاب باید به سبکها و روشهای نو روی بیاورند و با استفاده از ابزارهای روز، برنامههای متنوعی برای اهالی مسجد طراحی و اجرا کنند.
مساجد ظرفیت بالایی برای برگزاری برنامهها و مراسم دارند. در اعیاد و وفیات، بهویژه ایام محرم و صفر، شاهد حضور گسترده مردم در مساجد هستیم؛ چراکه عِرق دینی و مذهبی در وجود بسیاری از افراد زنده میشود و آنها ناخودآگاه جذب این پایگاههای دینی میشوند.
لکن نکته اساسی این است که نباید این حضور را مقطعی تلقی کرد. بلکه باید از فرصت این ایام برای طراحی برنامههای مستمر در طول سال استفاده کرد تا ارتباط مردم با مسجد به یک عادت پایدار تبدیل شود. ماه مبارک رمضان نیز چنین ظرفیتی دارد؛ بهویژه با برنامههای ویژهای مانند جلسات قرآن، سخنرانیها و مراسمهای عبادی.
اگر روحانی مسجد بتواند در این ایام خاص با برنامهای دقیق، منظم و مطالعهشده وارد منبر شود و مباحثی متناسب با نیازهای روز جامعه ــ بهویژه جوانان ــ ارائه دهد، بیشک زمینهای فراهم خواهد شد که همین مخاطبان در طول سال نیز به مسجد رجوع کنند. بنابراین، منبرهای ماه محرم، صفر و رمضان باید تنها یک نقطه اوج نباشند؛ بلکه سکوی پرشی باشند برای جذب دائمی و تثبیت ارتباط اقشار مختلف با مسجد.
البته داشتن یک برنامه منبر خوب بهتنهایی کافی نیست. لازم است امام جماعت و هیئت امنای مسجد، یک برنامه منسجم و منظم سالانه تدوین کنند تا فعالیتهای مسجد به یک روند پیوسته تبدیل شود. این برنامه باید متنوع باشد؛ از جلسات پرسش و پاسخ دینی و کرسیهای آزاداندیشی گرفته تا فعالیتهای فرهنگی، ورزشی و هنری برای نوجوانان و جوانان. تنها در این صورت مسجد میتواند بار دیگر به همان جایگاه اصیل خود بهعنوان پایگاه تمدنی و فرهنگی جامعه اسلامی بازگردد.
یکی از زیباترین و سادهترین برنامههایی که میتواند در همه مساجد بهصورت روتین برگزار شود، سخنان کوتاه امام جماعت میان دو نماز است. کافی است ایشان هر روز تنها یکی دو دقیقه وقت بگذارد؛ یک مسئله شرعی مطرح کند یا یک حدیث کوتاه بخواند. امروز روشهای نوینی برای بیان احکام و احادیث وجود دارد و اگر امام جماعت از این شیوهها استفاده کند، میتواند تأثیرگذاری همان منبرهای طولانی سالانه را تقویت نماید.
اما فراتر از این، برنامههای جانبی در مساجد اهمیت بسیاری دارند. یکی از این برنامهها، جلسات هفتگی یا روزانه تلاوت قرآن است. اکنون در بسیاری از مساجد پس از نماز مغرب و عشاء یک صفحه از قرآن تلاوت میشود. اگر امام جماعت همان شب تنها یکی از آیات را با تفسیری کوتاه و ساده توضیح دهد، نمازگزاران درمییابند که آنچه میخوانند چه مضامین عمیق و ارزشمندی دارد. این شیوه هم کمهزینه است، هم پربرکت و هم از طولانی شدن جلسات جلوگیری میکند.
باید پذیرفت که مردم امروز با توجه به شرایط اجتماعی و عادت به فضای مجازی، کمتر حوصله برنامههای طولانی دارند. بنابراین، باید به سمت برنامههای کوتاه اما پربار حرکت کنیم.
از سوی دیگر، برای جذب جوانان کافی نیست که تنها به منبر و جلسات قرآن اکتفا کنیم؛ این روشها هرچند مؤثر بودهاند، اما امروز نیازمند ابزارها و روشهای نوین هستیم. یکی از این روشها، تبدیل مساجد به پایگاه برگزاری کلاسها و فعالیتهای متنوع است. خوشبختانه در برخی مساجد این اتفاق افتاده؛ در حیاط یا شبستان آنها برنامههای ورزشی برگزار میشود، یا کلاسهای آموزشی و فرهنگی مختلف ترتیب داده شده است. این شیوه استفاده از ظرفیت جماعت مسجد برای خود مسجد است.
یکی از هنرهای امام جماعت در این مسیر، شناسایی تکتک نمازگزاران و تواناییها و تخصصهای آنهاست. مثلا اگر در میان نمازگزاران معلم فیزیک، شیمی یا زبان وجود دارد، میتوان از این توان علمی برای تقویت بنیه تحصیلی فرزندان محله استفاده کرد. بسیاری از خانوادهها توان مالی برای کلاسهای خصوصی ندارند؛ اما اگر بدانند در مسجد محلشان این کلاسها رایگان یا با هزینه بسیار کم برگزار میشود، قطعا استقبال خواهند کرد. همین حضور باعث میشود نوجوانان و جوانان پیوندی عمیقتر با مسجد پیدا کنند و حضورشان تنها به کلاس محدود نشود، بلکه به نماز جماعت و سایر برنامههای مسجد نیز کشیده شود.
بارها دیدهایم که بسیاری از جوانانی که بعدها "مسجدی" شدند، در آغاز اصلا از خانوادههای مذهبی نبودند. اما از طریق همین برنامههای علمی و فرهنگی جذب مسجد شدند و کمکم با فضای معنوی و جمعی آن انس گرفتند. اینجاست که نقش بیبدیل امام جماعت روشن میشود: او باید استعدادها، توانمندیها و امکانات هر نمازگزار را شناسایی و در زمان مناسب در خدمت مسجد و اهالی محل بهکار گیرد.
این همان چیزی است که میتوان آن را "امتداد اجتماعی مسجد" نامید. مسجد نباید صرفا محل اقامه نماز باشد؛ بلکه باید کانونی برای خدمترسانی، رشد علمی، فرهنگی و اجتماعی مردم محله شود. اگر چنین نقشی برای مسجد تعریف شود، هم جوانان و نوجوانان با علاقه در آن حضور پیدا میکنند و هم مسجد به پایگاه زنده و اثرگذار جامعه اسلامی بازخواهد گشت.