پدر امید
به گزارش گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، یکی از حکیمانهترین روایات پیرامون «امید» این سخن نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) است: «إنَّمَا الأَمَلُ رَحمَةٌ مِنَ اللّهِ لاُِمَّتي، لَولاَ الأَمَلُ ما أرضَعَت اُمٌّ وَلَداً، ولا غَرَسَ غارِسٌ شَجَراً!» امید در حقیقت، رحمتی از جانب خداوند برای امّت مناست. اگر امید نبود، هیچ مادری فرزندی را شیر نمیداد و هیچ باغبانی، نهالی نمیكاشت!
شاید این کلمات آیت الله العظمی امام خامنهای را بتوان شرحی بر این روایت فوقالعاده شمرد: «يكی از بزرگترين نعم الهی، اميد و اعتمادبهنفس است كه در مردم هست. روح اميدواری، خيلی نعمت بزرگی است. مردمِ مأيوس، نااميد و بدون افق ديد، بیصبری میكنند؛ نه اينكه كار نمیكنند، مانع كار هم میشوند؛ ولی مردمِ اميدوار، خودشان جلوجلو میدوند و مسئولان را به دنبال خودشان میكشانند.»
حال سؤال مهم آن است که برای افزایش اکسیری بهنام «امید» در افراد و جوامع چه باید کرد؟ راه نخست افزایش ایمان است؛ ایمان به عنوان موتور محرک و پیشرانی است که هرچقدر قویتر و گرمتر باشد، حرکتی به نام «امید» را قویتر و سریعتر و ماناتر میکند.
حضرت آیت الله العظمی امامخامنهای فرمودند: «امید یعنی آن حالتی که با حرکت همراه است، با تنبلی و سکون نمیسازد، کسی که امید دارد به سر منزل میرسد راه میرود، اینکه کسی بنشیند و امید داشته باشد به سر منزل میرسد، این نشدنی است.»
بعد از انقلاب بیشترین دشمنیِدشمنان و ناجوانمردیِ بعضی دوستان نسبت به «امامین انقلاب» روا داشتهشد و حال آنکه این دو در صدر امیدواران عالم قرار داشتند! حل این معما جز با گوهر «ایمان» محقق نخواهد شد.
باید گفت ارتباطی مستقیم بین افزایش ایمان و افزایش امید است. رهبرانقلاب دربارهی امید امام فرمودند: «امام خود میگویند در طول سالها مبارزه تا پس از پیروزی هرگز دچار یأس نشدم. این امید امام هم ناشی از ایمان او بود.» در طرف دیگر کسانی بودند و هستند که بیشترین امکانات و درآمدها در این کشور از آن آنان بوده اما در صدر ناامیدترین ایرانیان قرار گرفتهاند؛ این به دلیل همین ارتباط بین کاهش ایمان و کاهش امید است.
حال سؤال مهم این است، تکرار فراوان کلمهی «امید» در بیانات رهبر فرهیخته و حکیم انقلاب ناشی از چیست؟ آیا نگرانی و ترسی عمیق از سرانجام نظام و انقلاب باعث این فراوانیِ تکرار شده یا نکتهای دیگر در میان است؟
این سؤالات زمانی اهمیت مضاعف مییابد که بدانیم بسامد این کلمه در سالهای اخیر بهویژه بعد از صدور «بیانیهی گام دوم انقلاب» در بیانات ایشان بسیار قابلتوجه بوده است.
سخن از «امید» گاهی ناشی از ترس است و گاهی ناشی از دیدن حسن عاقبت. مدیر ناکارآمدی که نه به تواناییهای خود و همراهانش ایمان دارد و نه ایمانی به قدرت لایزال الهی و از طرفی هیمنهی دشمن تمام قلبش را تسخیر کرده، یقیناً کلمهی «امید» در سخنانش ناشی از ترس است. اما راهبلد دانا و توانمندی که میداند پیچ مقابل، آخرین مرحله برای رسیدن به مقصد است و بعد از آن روشنایی قله هویدا میشود، به کوهنوردانی که به سختی نفس میکشند و از پیمودن ادامهی مسیر ناامیدند، مدام امید، تزریق میکند.
امیدبخشیِ «پدرِامیدوارِخانوادهیایران» از نوع دوم است؛ او چون قله را میبیند، به وعدهها و نصرت الهی یقین دارد و از طرفی ظرفیتهای فوقالعادهی امتش را نیک میشناسد، لذا مدام از «امید» سخن میگوید و در«بیانیهی گام دوم»، نخستین و ریشهایترین جهاد را «امیدبخشی» مینامد: «توصیهی من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همهی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جستهام، امّا خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشتهام و برحذر میدارم ... سیاست تبلیغی و رسانهای دشمن و فعّالترین برنامههای آن، مأیوسسازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوههای امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامهی همیشگی هزاران رسانهی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنبالههای آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهدهاند که با استفاده از آزادیها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصرهی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشهایترین جهاد شما است.»
عباس بابایی