پهلوی فهمید نمیتواند به امام آسیب برساند
مهر نوشت: قیام پانزده خرداد، نهضتی خودجوش و مردمی در تهران، قم و برخی از شهرهای دیگر در اعتراض به دستگیری امام خمینی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بود. زمینههای سیاسی و اجتماعی و دینی این قیام به دهه ۱۳۳۰ شمسی و اقدامات تحریکآمیز نظام حاکم بازمیگردد، اما مهمترین حادثه که منجر به شروع قیام شد، سخنرانی امام خمینی در مدرسه فیضیه قم و پخش خبر آن در کشور بود. امام خمینی در این سخنرانی بهشدت و بهصراحت به شاه و اسرائیل حمله کرد، بهدنبال این سخنرانی، امام خمینی در سحرگاه ۱۵ خرداد در منزل خود در قم دستگیر و به تهران منتقل شد و مردم همان روز در قم و تهران و دیگر شهرها به خیابانها ریختند و قیام پانزده خرداد شکل گرفت. به مناسبت این روز تاریخی با قاسم تبریزی مورخ و پژوهشگر تاریخ معاصر به گفتگو نشستیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید:
قاسم تبریزی با بیان اینکه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، نقطه عطف تاریخ معاصر ماست، عنوان کرد: آمریکاییها به دنبال تغییر ساختار فرهنگی، سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی ایران و نهایتاً مدیریت کامل بر ایران بودند. اگرچه مقدمات این امر از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شروع شد، اما پس از رحلت آیت الله بروجردی، امریکاییها احساس کردند که میدان برایشان خالی است و کسی مقابلشان نیست و تصمیم گرفتند برنامه شأن را به اجرا در بیاورند. هدف اصلی آنها نیز مستعمره کردن ایران بود و دوم حذف قرآن و اسلام و درهمین راستا در لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، در مهر ماه ۱۳۴۱ قید حذف قرآن را مطرح کردند که این امر با مقاومت گسترده مراجع و علما و جریانهای مذهبی مواجه شد.
وی افزود: از مهر تا آذر آن سال کشمکش و رویارویی با دولت صورت گرفت که این حرکت اگرچه از سوی مراجع و علما بود اما پیشتاز و پرچمدار این جریان حضرت امام بودند، در این حال رژیم مجبور به عقب نشینی شد و آن لایحه را در ظاهر ملغی کند اما بلافاصله تحت عنوان انقلاب شاه و مردم (انقلاب سفید)، به شکل دیگری که فریبنده هم باشد به نام بازاریان و حمایت از حقوق کارگران و … موضوع را مطرح کردند و برای اینکه کار را به انجام برسانند، طرح رفراندوم مطرح شد.
تبریزی با بیان اینکه مملکتی که قانون اساسی دارد و موارد هم باید در مجلس شورا و ملی آن مطرح شود، رفراندوم کاری خلاف قانون است، تصریح کرد: ضمن اینکه این تصمیم در ایام تعطیلی مجلسین شورا و سنا صورت گرفت و در واقع این تصمیم در دولت مطرح شد. اما این بار خود شاه هم به میدان آمد. اگرچه در لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی شاه در پشت صحنه قرار گرفته بود. در این حال عموماً و خاصه حضرت امام، رفراندوم را تحریم و آن را غیرقانونی اعلام کردند، و همین باعث شد که بسیاری از مردم در رفراندوم مشارکت نکردند و این اتفاق، ضربه بزرگی بر حاکمیت بود.
توهین محمدرضا پهلوی به روحانیت و حوزهها
وی افزود: بعد از قضیه رفراندوم در بهمن ۱۳۴۱ شاه به دنبال یک نوع تحقیر و انتقام جویی از مرجعیت و حوزههای علمیه برآمد. به همین دلیل در سفری که به همدان داشت، اشاره کرد که ما میخواهیم مملکت را به ترقی و تمدن ببریم اما ارتجاع سرخ و سیاه، یعنی روحانیت و حزب توده، مانع از این حرکت میشوند. در سفر به قم هم مطالب سخیف تری را مطرح کرد، به همین دلیل امام و برخی از علما، عید نوروز ۱۳۴۲ را عزای ملی اعلام کردند و در این حال ساواک و رژیم به دنبال نوعی ترس و انتقام جویی از روحانیت و مرجعیت برآمد.
این پژوهشگر تاریخ معاصر در ادامه بیان کرد: در دوم فروردین ۱۳۴۲ که مصادف بود با ۲۵ شوال و شهادت امام صادق (ع)، برنامه ریزی کردند که در بین سخنرانی واعظ اخلال ایجاد کنند، و جو مجلس را به تشنج بکشند و همینگونه هم شد، در وسط مجلس شهادت امام صادق در مدرسه فیضیه، ناگهان فریاد جاوید شاه جاوید شاه سر دادند و شعارهای اینچنینی و روی آوردند به ضرب و شتم طلاب و روحانیونی که آنجا بودند، حتی عدهای را از پشت بام به زمین انداختند. و این یعنی ایجاد یک نوع ترس و وحشت برای اینکه روحانیت وارد یک نوع سیاست و مقابله و مبارزه با رژیم نشود.
وی افزود: در این حال حضرت امام (ره) بیانیه دادند با این مضنون که «این حرکت مغول وار از که بود، ما میپرسیم، میگویند دستور از بالا بود، اگر شهربانی بوده، تکلیفمان را با شهربانی روشن کنیم، اگر دولت بوده، با دولت، ولی همه میگویند اعلی حضرت فرمود، ما باید حسابمان را با شاه روشن کنیم»، لذا بین شوال تا محرم، امام خمینی (ره) که با علما و وعاظ استانها و شهرستانها به صورت نامه و پیام در ارتباط بودند، تصمیم گرفتند که در ایام محرم، مظالم رژیم و حرکت وحشیانه حکومت را نسبت به مدرسه فیضیه و ضرب و شتم طلاب و روحانیون مطرح کنند، و خودشان مصمم شدند که در روز عاشورا، مصادف با ۱۲ خرداد سخنرانی کنند.
تبریزی خاطرنشان کرد: از طرف دیگر، طبق اسنادی که از ساواک بر جای مانده، و خاطرات اسدالله اعلم هم هست، رژیم به دنبال یک قتل عام جدید بود، در اسناد ساواک آمده که رئیس ساواک سرلشکر حسن پاکروان، با ساواک سراسر کشور تصمیم گرفتند که هر روحانی و واعظی در بالای منبر مطلبی علیه دولت مطرح کرد، سریعاً دستگیر شده و در همان جا زندانی و یا به مرکز منتقل شود. و در حقیقت تصمیم داشتند هر حرکتی را سرکوب کنند، به موازات آن دولت هم همین موضوع را به استانداران و فرمانداران ابلاغ کرده بود. مضاف بر اینکه یک گارد از گارد شاهنشاهی و نیروهای عملیاتی ساواک هم به قم فرستادند، آن زمان سرلشکر محسن مبسر، رئیس شهربانی بود و او هم مجموعهای فرستاد و در حقیقت یک آمادگی همه جانبه برای مقابله با هر نوع تحرکی بر ضد حکومت ایجاد شد.
وی با اشاره به سخنرانی امام (ره) در عاشورای سال ۱۳۴۲ افزود: امام (ره) در روز عاشورا سخنرانی نموده و خطاب به شاه عنوان کردند، «که آن وحشی گریها چه بود، که در مدرسه امام صادق و حوزه امام صادق اتفاق افتاد، یعنی چه؟ اینکه مطرح میشود ارتجاع سرخ و سیاه، مگر روحانیون چیزی جز از قرآن و سیره می گویند»، سخنرانی حضرت امام، به نوعی هم نصیحت بود و هم هشدار، آنجا که امام خطاب به شاه فرمودند، «می خواهم تو را نصیحت کنم، که به سرنوشت پدرت گرفتار نشوی، آنهایی که اطراف تو هستند، تو را به نابودی می کشند»، امام افزودند، «ساواک وعاظ را احضار میکند که در مورد ۳ چیز صحبت نکنید، اول اینکه اسلام در خطر است، دوم علیه اسرائیل صحبت نکنید و سوم مبادا علیه شاه صحبت کنید»، «ما اگر نگوییم که اسلام در خطر است، اسلام درخطر نیست؟، اسلام در این مملکت با این برنامههایی که علیه اسلام دنبال میکنید در خطر است دیگر، اگر یک واعظ و روحانی نگفت که اسلام در خطر است، اسلام هیچ خطری برایش متصور نیست؟»
این پژوهشگر تاریخ معاصر گفت: در سخنرانی حضرت امام در روش عاشورا اشاره شده است که «مسئله دیگر این است که چه رابطهای بین شاه و اسرائیل است، مگر اسرائیل اینجا حکومت دارد، مگر شاه این مملکت اسرائیلی است، چرا نباید راجع به اسرائیل صحبت کنیم، اسرائیلی که این همه جنایت در کشورهای دیگر میکند و مسلمین را قتل عام میکند، در ایران صهیونیسم در پوست بهائیت، اقتصاد و شریان اقتصادی مملکت را به دست گرفته، ما چرا نباید در مورد اسرائیل سخن بگوییم.» «موضوع آخر اینکه چرا نباید علیه شاه سخن بگوییم، از هرکسی سوال کنیم چرا به مدرسه فیضیه حمله کردید، میگویند اعلی حضرت گفته، اعلی حضرت بیاید تکذیب کند که من نگفتم».
سخنرانی حضرت امام در عاشورا ۴۲
تبریزی در ادامه خاطرنشان کرد: این سخنرانی امام (ره) در حقیقت نوعی مقابله و رویارویی با رژیم بود که در این حرکت احزاب و گروهها و جریانهای چپ، راست، ملی و سیاسی هیچکدام وارد نشدند و جریان اسلامی در این مسیر تنها بود. چه در موضوع انجمنهای ایالتی و ولایتی و چه در این ماجرا. پس از این سخنرانی، امام (ره) را دستگیر میکنند و به تهران و ابتدا به زندان عشرت آباد و سپس به زندان قصر منتقل میکنند و تهدید میکنند که ما هر کسی را که علیه امنیت ملی و امنیت مملکت اقدام کند، اعدام میکنیم، حتی «اسدالله اعلم» اعلام میکند که ما ۳۶ نفر از طلاب و روحانیون را دستگیر کرده و به زودی اعدام شأن خواهیم کرد که یکی از آنها آیت الله خمینی است. پس از بیان این مطلب؛ جمعی از مراجع و علما در تهران جمع شدند از جمله آیت الله صدوقی، آیت الله میلانی، آیت الله دستغیب و مطالبه شأن این بود که آیت الله خمینی، مرجع تقلید و مجتهد مسلم شیعه است و طبق قانون کسی حق تعرض به او را ندارد و او بر اساس فتوای خودش عمل کرده و هر مجتهد دیگری نیز میتواند اینگونه عمل کند، با این اتفاق و حضور ۲ – ۳ ماهه روحانیون در تهران، رژیم مجبور به عقب نشینی شد و تصور و نقشه حکومت مبنی بر اینکه همانند نهضت مشروطه میتواند با اعدام شیخ فضل الله نوری، جهت قیام و نهضت را تغییر دهد، نقشه بر آب شد و احساس کرد اعدام آیت الله خمینی در این دوره برایش پر هزینه خواهد بود و اینگونه بود که ایشان را بعد از زندان به حبس خانگی محکوم کرد. تمامی اینها وقایعی است که بر اساس اسناد ساواک بدانها اشاره شد.
وی عنوان کرد: پس از دستگیری حضرت امام خمینی (ره) ملت به میدان آمده و از ورامین تا کن، از تبریز تا شیراز و خراسان و … به میدان آمدند و در حقیقت قیام سراسری شد. حضور مردم به حدی بود که علی رغم تیراندازی و ارعاب و قتل مردم، مردم محکم ایستادگی کردند. همانطور که فردوست هم در خاطراتش اشاره میکند، تا ساعت ۶ بعد از ظهر دولت و ساواک و شهربانی سردرگم بودند و نمیدانستند چه کنند، و در حقیقت میدان دست گروههای مذهبی بود.
گزارش لحظه به لحظه از وقایع ۱۵ خرداد در اسناد ساواک
تبریزی با اشاره به اسناد ساواک تصریح کرد: در خصوص قیام ۱۵ خرداد، ۹ جلد کتاب تحت عنوان «قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک» چاپ شده که لحظه به لحظه اتفاقات را گزارش میکردند، به عنوان مثال، در اسناد اشاره شده ساعت ۱۰ از خیابان ری یک عده به طرف میدان ارگ می آیند، ساعت ۱۰:۱۰ دقیقه از طرف دانشگاه دانشجویان به طرف بهارستان می آیند، از راه آهن این تعداد جمعیت در حرکت است و تا بعد از ظهر آن روز هم همینطور گزارش لحظه به لحظه میدادند. حکومت در این شرایط، با قتل عام وسیعی که آمار دقیقی هم از شمار شهدا و مجروحین آن نیز در دست نیست توانست قیام را سرکوب کنند و در مملکت حکومت نظامی اعلام کند، حتی شهرستانهایی که در آنها قیام نشده بود نیز شاهد حکومت نظامی بودند و به تعداد زیادی از وعاظ و روحانیون، دستگیر شدند، ۳ مرجع تقلید از جمله آیت الله شیخ بها الدین محلاتی و … دستگیر شدند. بنابر اسناد ساواک ۱۵۴ واعظ و فقیه و روحانی در تهران و شهرستانها دستگیر شدند که فقط در تهران ۵۰ نفر از جمله شهید مطهری، شهید سعیدی، شهید غفاری، حجت الاسلام فلسفی و… زندانی شدند و در شهرستانها نیز شاهد دستگیری وسیع و گسترده روحانیون بودیم.