شب قدر؛ فرصتی برای پر کشیدن به سمت آسمان
به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، همیشه شب های حرم حال و هوای ویژه ای دارد؛ نورانیت گنبد طلایی در تاریکی شب به چشم هر زائری که می خورد جلوهای دیگر از نور اهل بیت را در دل هر بیندهای نقش میبندد که از راه دور و نزدیک خود را به حرم رسانده است.
اما برخی از شب ها قدری این حال و هوا متفاوت است؛ شب هایی مانند شب های قدر که چشم همه مؤمنان به آسمان دوخته می شود و به دنبال راهی و نشانه ای به سمت آسمان است، گویی قوس ملایم و رو به بالای گنبد طلایی حرم نقطه ای از زمین را به آسمان وصل می کند.
انگار تمام شهر در یک نقطه متمرکز شده و آن نقطه طلایی شهر است که راهی به سوی آسمان است.
در شب قدر که وارد حرم می شویم، خیل عظیم مردم از پیر و جوان گرفته تا زن و مرد همگی دست ها و سرهایشان به سمت آسمان است که گویی وارد رصد خانه ای بزرگ شده ای که از آن طریق می توان خدا را دید و با او ارتباط برقرار کرد.
همگی با هر طرز فکر و دغدغه ای که دارند به یک ریسمان متوسل شده اند و گرد یک محور حلقه زده اند و آن ریسمان و محل تجمع اهل بیت علیهم السلام است که در قم و حرم حضرت معصومه سلام الله علیها واقع شده است.
ریسمانی از جنس نور در تنها شبی که خداوند یک سوره در توصیف آن نازل کرده و از هزار شب بهتر است، از آسمان به زمین و از زمین به آسمان کشیده شده است.
در حرم که شب قدر را احیا می کنی خواسته یا ناخواسته دستت به ریسمان اهل بیت است و همانطور که نگاهت آسمانی می شود دلت هم با بال ملائکه ای که از آسمان نزول کرده اند پر می کشد به سمت آسمان و گویی ارتباطت با خدا به قدری قویست که هیچ تندباد و طوفانی نمی تواند تو را با خود ببرد.
هر فراز از دعای افتتاح که به گوش می رسد گویی خدا را بهتر از قبل می شناسی و از مناجات با او بیشتر لذت می بری؛ آنجا که عارفانه می گویی « خدایا من ستایش را با حمد تو آغاز می کنم و تویی که با نعمت هایت راه درست را نشان می دهی و من یقین دارم که تو براستی مهربانترین مهربانانی» تا انجایی که ملتمسانه می گویی «خدایا، بخششت از گناهم و گذشتت از خطایم و چشم پوشی ات از تجاوزم و پرده افکنی ات بر کردار زشتم و بردباری ات از فراوانی جرمم از آنچه از خطا و گناه عمدی ام بود، مرا به طمع انداخت که از درگاهت چیزی را که شایسته آن از سوی تو نیستم درخواست کنم» همگی بازگشتی عاشقانه به معبودی را نشان می دهد که از کردار خود پشیمان است.
دعای جوشن کبیر که خوانده می شود انگار در و دیوار و خشت خشت حرم خدا را صدا می زند و تو نیز همراه آنان به بزرگی و اوصاف بیشمار خدایت اعتراف می کنی و از او برای رهایی از آتش اعمالت مدد می جویی.
هزار وصف از اوصاف بیشمار خدا را در شبی که بیش از هزار شب می ارزد همراه با هزاران نفر از عاشقان گرفتار فریاد می زنی تا هزار در هزار در هزار شود و توجه خدایت را به سمت تو جلب کند.
وقتی پای منبر واعظ دل و ذهنت با معارف اهل بیت علیهم السلام آشنا میشود قران به سر می گذاری تا خود را با چنگ انداختن به دو ریسمان قرآن و عترت به خدایت نزدیک کنی و چه زیباست که این سیر من الخلق الی الحق در آشیانه اهل بیت رقم می خورد.
آری حرم نقطه به نقطه اش و لحظه به لحظه اش خدا را نشانت می دهد و چه شبی برتر از شب قدر که تا صبح در حرم بمانی و مقدرات یک سال خود را در آشیانه اهل بیت، با حضور اهل بیت به اهل بیت گره بزنی.
چه زیباست که در حرم اهل بیت علیهم السلام باشی و بعد از توسل به ۱۴ معصوم رو به آسمان بگویی الهی بمعصومةَ بمعصومةَ بمعصومةَ بمعصومةَ بمعصومةَ بمعصومةَ بمعصومةَ بمعصومةَ بمعصومةَ بمعصومةَ سلام الله علیها.