وقتی «حاجقاسم» مجروحان زلزله بم را روی دوش خود جابهجا میکرد
امروز پنجم دیماه سالروز زلزله دلخراش بم در سال ۸۲ است، سردار شهید حاجقاسم سلیمانی در نخستین ساعات بعد از زلزله بم خود را به این شهر رساند و نهتنها با مدیریت عملیاتی خود خدمات بسیاری را انجام داد، بلکه آنطور که سردار محمد رئوفینژاد فرمانده وقت لشکر ۴۱ ثارالله میگوید او حتی گاهی مانند یک امدادگر بعضی از مجروحان را بر روی دست و دوش خود میگذاشت و از پلههای هواپیما بالا میبرد.
وقتی زلزله ۶ و ۶ دهم ریشتری پنجم دیماه سال ۸۲ «بم» را فرو ریخت و حدود ۵۰ هزار فوتی و مجروح برجای گذاشت، شهید حاجقاسم سلیمانی همراه با شهید احمد کاظمی در حالی وارد فرودگاه بم شدند که این مکان بر اثر زلزله مخروبه شده بود، اما آنها توانستند با مدیریت عملیاتی خود فرودگاه بم را پس از ترمیم به پر رفت و آمدترین فرودگاه کشور تبدیل کنند به طوری که هر ۱۲ دقیقه یک هواپیما از روی باند بر میخاست و مجروحان را به سایر استانها منتقل میکرد.
سردار سلیمانی در کنار سردار کاظمی طی مدت کوتاهی مقدمات انتقال بیش از ۳۰ هزار مجروح حادثهدیده به دیگر نقاط کشور برای مداوا را فراهم کردند.
اما سردار محمد رئوفینژاد استاندار اسبق کرمان که در زمان زلزله بم فرمانده وقت لشکر ۴۱ ثارالله و و قرارگاه عملیاتی جنوبشرق کشور بود در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار فارس به بیان خدمات شهید سلیمانی در زلزله بم پرداخت و اظهار داشت: شهید سلیمانی و شهید احمد کاظمی که آن زمان فرمانده نیروی هوایی سپاه بود در فرودگاه بم مستقر شدند.
وی ادامه داد: فرودگاه بم بعد از زلزله آسیب زیادی دیده بود و امکان ناوبری برای هواپیما وجود نداشت، اما با جسارت و شجاعت احمد کاظمی و حاجقاسم سلیمانی هواپیماهای سپاه در این فرودگاه نشستند.
این یادگار دوران دفاع مقدس ابراز داشت: من از نزدیک شاهد ایثارگری حاجقاسم در بم بودم، او مجروحانی که از زیرآوار بیرون آورده بودند را روی دست و شانه خود با سختی و مشقت از پلههای هواپیما بالا میبرد تا برای مداوا به دیگر استانها منتقل شوند.
رئوفینژاد با بیان اینکه سردار سلیمانی حتی شبها نمیخوابید و به بازماندگان زلزله بم خدمت بزرگ و ماندگاری کرد، افزود: تاریخ کرمان نقش بیبدیل حاجقاسم در زلزله بم را فراموش نمیکند، زیرا شهید سلیمانی در حالی که وظیفه و مسوؤلیتی نداشت، اما با دلسوزی به مردم بم خدمت کرد.
وی خاطرنشان کرد: حاجقاسم به مردم عشق میورزید و این عشق، عشق عجیبی بود و برای او فرق نمیکرد که مخاطب او دوستان جبهه و یا مردم عادی باشند.