سنگ پای قزوین!
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، در جمهوری اسلامی با طیف های مختلفی طرف هستیم که هرکدام به نحوی کفر آدم را در میآورند. آن گروهی که بیشتر از سایر احزاب به میدان میآید و سعی بر میدان داری دارد، اصلاح طلبان هستند. نه فقط حزب اللهیها و مذهبیها بلکه واقعا قاطبه مردم از دست این حزب بازیها و به خصوص حزب اصلاحات خسته شده اند؛ اما اصلاح طلبان با وقاحت تمام در هر مسألهای وارد میشوند و نظریه میدهند و از همه بدتر اینکه مدعی هستند برای مشکلات امروزه کشور راه حل دارند و علت برطرف نشدن مشکلات نیز نشنیدن سخن ایشان است.
یعنی واقعا کسی به آنها نگفته در زمان نخست وزیری موسوی، ریاست جمهوری هاشمی، خاتمی و روحانی تمام مسئولیتهای اجرایی و تصمیماتی کشور در اختیار شما بوده؟ ضمن اینکه در عمل، فعالیتها و تصمیمات اصلاح طلبان علیه مصالح کشور بوده و همیشه استقلال فکری و فرهنگی ایرانیان را زیر سوال برده است. تمام این مسائل قابل تحمل است اما حق به جانب بودن و مدعی بودنشان است که مردم را آزار میدهد. اکنون که فقط به علت جوسازی رسانهای اغتشاشی در کشور به راه افتاده، همه اینها مدعی ارائه راهکار برای ختم شدن ماجرا هستند در حالی که در سال ۹۶ و ۹۸ که به علت تصمیمات غلط دولت مردم معترض به خیابانها آمده بودند، راهکاری نداشتند.
اکنون که قاطبه افراد معترض، اغتشاش گر هستند، همین افرادی که حرکات گازانبری شان در ابتدای انقلاب هنوز از ذهنها نرفته خواستار گفتوگوی مسالمتآمیز با آنان اند درحالی که خاتمی، بزرگ اینان در جمع دانشجویی نیز تحمل شنیدن صدای مخالف را ندارد و دانشجویان معترض را تهدید میکند. کسانی که امروز شعار گفتوگو را سر میدهند، در زمانهای خودشان دست وزرای خود هم به آنها نمیرسید چه برسد به مردم و آن هم مردم معترض! بد نیست کسانی که امروز فیلترینگ را مورد انتقاد قرار میدهند و این مسأله را دستآویزی برای ضربه به جمهوری اسلامی قرار دادند، نگاهی به سابقه خود در زمانی که متصدی ارشاد کشور بودند، بیندازند.
خاتمی: میگویم بیرونتان کنند
آشتی ملی!
چندی پیش سایت جماران که به رسانه رسمی فتنهگران ۸۸ بدل شده مصاحبه جواد امام، مدیرعامل بنیاد باران با صبح ما را منتشر کرده که وی در آن معتقد شده خاتمی تلخ ترین روزهای خود را میگذراند زیرا «آقای خاتمی نگرانی های خود را پیش تر درباره ادامه روند کنونی کشور اعلام کرده است و اینگونه نیست که ایشان نسبت به وقوع هر اتفاقی در کشور بی تفاوت بوده و یا سکوت کرده باشند... گوش شنوایی برای توصیه ها و راهکارهای دلسوزانه شان وجود ندارد و ممکن است بهره برداری های سویی هم از آن صورت گیرد...دلسوزی آقای خاتمی برای این مرز و بوم اثبات شده است»!
در ادامه وی گفته است «اگر حکومت بخواهد صدای جامعه را بشنود، نخست باید شرایط لازم برای این مسأله را پذیرا باشد. یکی از شروط اصلی، بازگشت به مردم و دیگری «آشتی ملی است». آقای خاتمی سالها قبل موضوع آشتی ملی را مطرح کردند ولی دیدیم که با این پیشنهاد مشفقانه چه برخوردی شد». در پاسخ به او باید گفت امنیتی ترین دولتها، دولتهای اصلاح طلبان بودند و بیشترین محدودیتها برای مخالفین نیز از سوی اصلاح طلبان اعمال شده است. هنوز شکایتهای خاتمی و روحانی از کیهان در اذهان باقی مانده اما جواد امام چنین ادعایی میکند.
همچنین باید گفت آشتی ملی کاری است که دولت رئیسی آن را پس از قهر ملی که حسن روحانی به وجود آورد انجام داد. سرکشی، صحبت و نشستن پای درددل مردم کل کشور را طی یک سال اول دولت انجام داد. ضمن اینکه مشاهده کردیم طی این روزها پس از حضور شخص رییس جمهور در دانشگاه الزهرا، سخنگوی دولت نیز با حضور در بین دانشجویان دانشگاه های مختلف پای سخنان آنان نشست، جهاد تبیین کرد، در مقابل توهینها و فحاشی ها خم به ابرو نیاورد و شکایت هم نکرد. در حالی که در دولت گذشته شاهد شکایت دولت از منتقدان خود و حتی توهین و فحاشی به آنها بودیم.
اهانت یک دانشجو با سخنگوی دولت
منافق!
حالا و پس از حمله تروریستی به شاهچراغ، خاتمی طی نامهای خواستار مقابله با خشونت گران شده است! وی نوشته «ضمن عرض تسلیت و ابراز همدردی با همه کسانی که عزیزان خود را در حادثهٔ تروریستی اخیر شیراز و پیش از آن از تهران تا زاهدان و مازندران و کردستان و جایجای میهن از دست دادهاند، تأکید میکنم که خشونت را با خشونت نمیتوان پاسخ داد، هرچند باید با خشونتگران مقابله کرد». این نکته را همه کسانی که ادای اپوزیسیون را در میآورند باید بدانند که اگر جمهوری اسلامی سقوط کند، هر نظام دیگری که سرکار بیاید به احزاب فعلی اعم از اصلاح طلب و اصولگرا رحم نخواهد کرد.
نکته دیگری که از این پیام فهمیده میشود، عوامزدگی خاتمی است. او هرگاه احساس کند میتواند در مسألهای خبرساز و با احساسات مردم همراه شود، وارد فضا میشود و متناسب با جو، سخن میگوید؛ امروز شهدای شیراز و دیروز مهسا امینی و کشتههای اغتشاشات. چون با این حملات تروریستی مردم هوشیارتر شدند، خاتمی دست به قلم برده و نوشته «در همه حال انتقاد و اعتراض باید متوجه نفی خشونت هم باشد و نباید خود به خشونت آلوده شود. مخصوصاً در شرایطی که بدخواهان ایران و ایرانی در بیرون مرزهای کشور با حربههای غیر انسانی مانند تحریم و یا تشویق خشونت برای بهره گیری از خون پاک جوانان کشور امیدهای واهی در سر دارند».
حنای اصلاح طلبان دیگر در بین مردم و به خصوص جوانان رنگی ندارد و مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد. چون طی سالیان گذشته دولتهای اصلاحات بدون کم و کاستی از گوشت و خون مردم تغذیه کردند و حقیقتا به تحقیر مردم پرداختند، ناامیدی و بد بینی در بین مردم نسبت به مسئولان رواج پیدا کرده است. راه علاج این بیماری نیز در ابتدا ادامه روند فعلی دولت در ارتباط مستقیم با مردم است، سپس پوشش رسانهای قوی از این دیدارها و در آخر کنترل زبان و قلم کسانی که دائم در بین مردم پمپاژ ناامیدی میکنند و بذر بدبینی را در بین مردم پخش میکنند.
اقتلوهم حتی لاتکون فتنه
منافق رو باید دهنش رو بست بی تعارف وگرنه تا بود همین بوده و تا هست همین هست