ماهیت و جایگاه تمدن اسلامی از منظر رهبر معظم انقلاب
به گزارش گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، در تعالیم دین مبین اسلام، توجه به موضوعات اجتماعی نظیر عدالت، اقتدار و عزت، رفع تبعیض و فقر در درجهی اول اهمیت قرار گرفته است. این طرز تفکر و نوع نگاه در قرون اولیهی هجری باعث به وجود آمدن تمدنی شد که آثار عمیقی در تمام ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بر جای گذاشت. تمدن اسلامی با بعثت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و هجرت ایشان به مدینه شکل گرفت و مسلمانان با اتکاء بر آموزههای قرآن و سفارشهای پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام آن را تا قرن پنجم هجری به اوج رساندند.
اگر چه با حملات صلیبیان، مغولان، سقوط اندلس و مشکلات داخلی جهان اسلام، تمدن اسلامی دچار انحطاط شد؛ اما متفکران اسلامی در ایران و سایر کشورها برای مقابله با تمدن غرب، بازگشت به اسلام راستین را مطرح کردند. بیداری اسلامی در ایران از عصر قاجاریه شروع و با پیروزی انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی (ره) در بهمن سال ۱۳۵۷ به اوج رسید و باعث بیداری اسلامی در جهان عرب گردید. اکنون در این نوشتار کوتاه تلاش داریم تا به ماهیت و جایگاه تمدن نوین اسلامی در مقابل تمدن غرب اشاره نماییم.
تفاوت فرهنگ با تمدن
تمدن یعنی هیبت اجتماعی یک جامعه و فرهنگ یعنی روح یک جامعه؛ به این صورت که ممکن است جامعهای دارای تمدن نباشد، اما تصور جامعهای بدون فرهنگ ممکن نیست. در واقع میتوان گفت، فرهنگ مجموعهای از سنتها و آداب است که پایبندی به این امور باعث تمایز یک قوم و قبایل میشود. در واقع فرهنگ مجموعه باورهای فرد یا گروهی خاص است و، چون باورها ذهنیاند پس فرهنگ جنبهی عینی ندارد. [۱]
ساختار تمدن نوین اسلامی
تمدنها معمولاً حول محور یک عامل جغرافیایی شکل میگیرند و عوامل تشکیلدهنده و پایداری آنها عواملی مادی مانند نژاد، ملیت و... میباشند؛ در حالی که تمدن نوین اسلامی بر پایه عوامل عقیدتی و ایدئولوژیکی شکل میگیرد و ارزش گذاری میشود. تمدن نوین اسلامی با دید توحیدی به پدیدهها مینگرد و علاوه بر اینکه به ساختار مادی یک جامعه اهمیت میدهد در عین حال، همواره مسلمانان را به سوی کمال معنوی تشویق میکند.
تمدن نوین اسلامی بیانگر همه جنبههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه است که ابعاد وجودی فرد و جامعه را پوشش میدهد و مؤلفههای آن حول محور اسلام میگردد. بدین ترتیب تمدن نوین اسلامی از همه ویژگیهای تمدن الهی در چهارچوب آموزههای قرآنی و متکی بر سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برخوردار است و مؤلفههای آن دین، اخلاق، علم، عدالت، قوانین، مقررات، اصول دینی و ... است.[۲]
مقام معظم رهبری تمدن نوین اسلامی را فضایی میداند که انسان در آن فضا به لحاظ مادی میتواند رشد کند و به غایات مطلوبی که خدای متعال او را برای آن غایات خلق کرده است برسد و زندگی خوبی داشته باشد، زندگی عزّتمندی داشته باشد، انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتکار، دارای سازندگىِ جهان طبیعت؛ تمدّن اسلامی یعنی این؛ هدف نظام جمهوری اسلامی و آرمان نظام جمهوری اسلامی این است.[۳] البته تمدن اسلامی به صورت کامل در دوران ظهور حضرت بقیةالله ارواحنافداه است. در دوران ظهور، تمدّن حقیقی اسلامی و دنیای حقیقی اسلامی به وجود خواهد آمد. بعضی کسان خیال میکنند دوران ظهور حضرت بقیةالله، آخرِ دنیاست! من عرض میکنم دوران ظهور حضرت بقیةالله، اوّلِ دنیاست؛ اوّلِ شروع حرکت انسان در صراط مستقیم الهی است؛ با مانع کمتر یا بدون مانع؛ با سرعت بیشتر؛ با فراهم بودن همهی امکانات برای این حرکت. [۴]
ماهیت تمدن اسلامی با تمدن غربی
تمدن در اصطلاح، کلیه مراتب اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی یک قوم و یا یک ملت را در بر میگیرد که نمود عینی آن در رفتار و کردار و عملکرد آنان است. همزمان با ظهور اسلام، تمدنی شروع به رشد نمود که در آن، جغرافیای زندگی و ملیت افراد مد نظر نبود بلکه دین به عنوان تنها محور و سنگ آسیاب شکلگیری آن مورد توجه قرار گرفت. تمدنی که در سدههای آغازین با رشد و شکوفایی همراه بوده، اما برخی عوامل درونی و بیرونی باعث کندی حرکت این تمدن بزرگ شده است. در قرن حاضر با توجه قیام ملت مسلمان ایران و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی، ملتهای مسلمان دوباره بیدار شدهاند و در پی احیای تمدن اسلامی خویش برآمدهاند.
در مقابل تمدن اسلامی، تمدن غرب قرار گرفته است که مبنای آن اومانیسم یا انسانمحوری است که دین، اخلاق و معنویت را از متن زندگی انسان به حاشیه برده و همین امر موجب بروز بحرانهای زیادی برای این تمدن شده است. یعنی آنچه که غرب مدرن را از دیگر دورههای غرب، باستان و وسطی و تمدن اسلامی ممتاز میکند، اومانیسم یا فرهنگ انسانمداراست. اومانیسم، خصیصه غرب مدرن است و آن را از تمامی دورههای قبل از خود متمایز میکند. در اومانیسم اولاً انسان نه در پرتو تواناییهای الهی و فطرت دینیاش بلکه در پرتو خواستههای نفسانیاش تعریف میشود، یعنی انسان عمدتاً با غرایز و نیازهای شهوانیاش و با خواستهای دنیاییاش و در ابعاد لذتطلبی، قدرتطلبی و ثروتطلبی تعریف میشود. ثانیاً این انسان در این ویژگی اصالت پیدا میکند و به عنوان مدار هستی مطرح میشود. این در حالی است که مبنای تمدن اسلامی، اندیشه خدامحوری است به این معنی که تنها خداوند به دلیل آفرینش انسان و احاطه بر ابعاد مختلف او میتواند برای انسان راه و برنامه معین کند.
عبدالحمید فاطمی تبار
پینوشت:
[۱]. تاریخ و تمدن اسلامی، علیاکبر ولایتی، ص ۱۹.
[۲]. تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ص ۵۳.
[۳]. بیانات رهبر معظم انقلاب، ۱۳۹۲/۰۶/۱۴.
[۴]. بیانات رهبر معظم انقلاب، ۱۳۷۹/۰۷/۱۴.