اربعین و پلورالیسم اجتماعی
مقدمه: اربعین که با جذبه امام حسین(ع) شکل می گیرد یک اجتماع عقیدتی، اخلاقی و سیاسی بین المللی است و مردم با احساسات پاک و مقدس و نیت های خیری که دارند در این اجتماع شرکت می کنند و آمادگی روحی، روانی و قلبی بسیار خوبی برای ایثار، تکریم، اهداءخیرات، عفو و گذشت دارند. از این رو باید از این فرصت استثنائی نهایت بهره برداری در راستای رشد و تعالی فرد و اجتماعی استفاده شود چراکه آمادگی قلبی، در همه جمعیت، برای پذیرش مسائل معنوی و اخلاقی وجود دارد.
به همین خاطر خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا باتوجه به اهمیت اربعین و پیاده روی در این ایام، به گفت و گو با حجت الاسلام حسن غفاری فر، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم پرداخت.
رسا- آیا اربعین امر فطری است؟
ما به حسب داده های دینی مدعی هستیم که اسلام دین فطری است و دستورات اجتماعی اسلام هم مثل دستورات فردی، فطری است یعنی عبادی آن مثل اقتصادی و اقتصادی آن مثل سیاسی است و وقتی سخن از فطری می شود یعنی همه این دستورات جزء مطالبات درون زای خود انسان است و اربعین نیز از چند جهت فطری است اولا؛ همه را به مبارزه با ظلم و تحقق عدالت دعوت می کند چون می خواهیم به زیارت مردی برویم که همه هستی خود را برای مبارزه با ظلم و ظالم تقدیم کرده است و ثانیا با توجه به گرایش فطری انسان در تکریم وتقدیس قهرمانان، باز از این حیث هم اربعین فطری است، البته قهرمان و اسطوره غیر واقعی، در نگاه دین از اباطیل است و اسلام آن را نمی پسندد اما اسطوره های حقیقی هم وجود دارند و اتفاقا اسطوره های تخیلی به خاطر وجود واهمیت اسطوره های حقیقی، مورد توجه عده ای قرار می گیرد مثل طلای بدلی که به خاطر ارزش طلای واقعی مورد توجه کسانی است که به واقعی دسرسی ندارند اما هیچ وقت ما مِس و آهن بدلی نداریم و امام حسین(ع) یک اسطوره واقعی است . خداوند متعال هریک از انبیا(ع) را در یک صفت برجسته کرده است مثلا حضرت ایوب را در صبر، حضرت موسی را در مقاومت و جرئت برای مقابله با ظالمین و حضرت سیدالشهدا همچون نبی اعظم (ص) را در همه صفات برجسته سایر انبیا ازجمله صبوری، مقاومت، ظلم ستیزی و شجاعت، نمونه کامل و برجسته است و دلائل دیگر که همگی نشان از فطری بودن حرکت اربعین است.
رسا- چه گونه می توان فرهنگ اربعین را جهانی کرد؟
با توجه به آنچه گفته شد؛ یک اتفاقی که در اربعین باید به دنبال آن بود برجسته سازی اسطوره واقعی است و تبین ابعاد و جامعیت فرهنگ اربعین است، اربعین یک نمونه زیست جمعی و زیست اجتماعی است که در آن زن و مرد، پیر و جوان و کودک و همینطور به لحاظ سطح اندیشه، توانمندی و تخصص، با تمام تفاوتهای موجود در روزمره زندگی در میان مردم، اربعین نیز با همین ترکیب، مردم حضور فعال و کنش جمعی دارند مثل خود زیست جمعی با تنوع در سن، جنس، توانمدیها و حتی تنوع فرقه ای مثل رُهیر عثمانی دیروز و حسینی در کربلا و شهید مسیحی در کربلا، آری هریک از شخصیتهای کربلا نیز خود در صفت انسانی-الهی برجسته بودند به طور مثال حضرت ابالفضل(ع) در شجاعت، هوشمندی و بصیرت برجسته بود و همینطورجناب زُهیر در حق طلبی و تغییر از مسیر ناصواب به سوی مسیر حق و دقیق، و جناب حبیب بن مظاهر نماد استقامت در مسیر طولانی بیش از نیم قرن دینداری و حق طلبی، کسی که خود از قهرمانان جهان اسلام محسوب می شد، زینب کبری نماد اَمثَل یک زن کامل، جامع و نماد عقلانیت، ذکاوت، هوشمندی در موضع گیری، سکوت و مقاومت به جا، و نشان داد لازم نیست برای شاخص اجتماعی شدن ،یک زن حتما باید در یک حرکت پروپاگاندایی با رویکرد فمینیستی، همه روز و همه جا حضور داشته باشد بلکه به موقع و بجا بودن مهم است و همچنین حضرات قاسم بن الحسن و فرزندان زینب کبری و مسلم بین عقیل نماد کودکان و نوجوانان فرهیخته و باهوش و حضرت علی اکبر برجسته ترین مصداق جوان قهرمان و دیگر عزیزان کربلا.
پس اربعین نیز به برکت عاشورا سازان باید به نماد و شناسنامه جامع اجتماعی تبدیل شود و تبیین و تبلیغ شود و به برکت عاشورا سازان که مروج دین جهانی-یعنی اسلام- بودند و در آن عثمانی بودن و یا مسیحی و یا عجم و عرب و یا غلام و ارباب و یا مرد و زن و یا از همراهان قدیمی مثل حبیب و جدید بلکه تا دیروز دشمن مثل حرّ مانع نشد بلکه همه اطراف حسین را برای اهداف فطری که همان اسلام باشد گرفتند امروز نیز باید بگونه ای اربعین را تبلیغ کنیم تا از سراسر جهان صرف نظر از آن تعلقات ظاهری مذهبی یا دینی در اربعین شرکت کنند چنانچه اینگونه هست و در خود در برگیرنده تنوع مذهبی و تنوع دینی الهی و غیر الهی نظیر بودایی و حتی لائیک می باشد. همه برمبنای کشش درونیشان به دنبال آن نمونه برتر می باشند و تصور آنها این است که در درون دین خودشان هم دنبال همین الگوئی هستند که در حضرت اباعبدلله وجود دارد.
رسا- راهکارهای بهره برداری از ظرفیت عظیم اربعین چیست؟
همانطور که در برخی کشورهای اروپائی و غربی در دهه محرم یک روز حسینی دارند که به معرفی سید الشهدا میپردازند ما نیز بیائیم همین اوصافی که عرض کردم را به صورت خلاصه در متن حرکت اربعین برای جهانیان بیان کنیم و تمام ایسم های جدید علی رغم اینکه ادعای جهانی بودن را دارند و در حالی مدعی بحث پلورالیسم معرفتی و اجتماعی -به معنای تعامل حداکثری- هستند اما در متن و درونشان بن مایه تحمل، سعه صدر، همه گیری و همه گانی بودن و شدن را ندارند و این برخلاف اربعین که تبلور گوشه ای از اسلام است که درونش ظرفیت تعامل حداکثری ملل و پلورالیسم اجتماعی(نه پلورالیسم دینی ومعرفتی) را دارد و ما آن را در عمل نشان می دهیم و نشان دهیم که اربعین یک نمونه از توانمندی تعامل با همه ادیان در طی قریب چهل روز می باشد و ظرفیت اسلام و تشیع با محوریت سیدالشهدا در جهانی سازی و جهانی شدن غیرتحمیلی و غیر تحقیرآمیز را نشان دهیم و نشان دهیم که که اشخاص متفاوت با اراده خودشان از هر سوی عالم با هر مکتب و دین و نژادی می آیند و در بزرگ ترین کارناوال دنیا شرکت می کند و کشور عراق به عنوان محور ثقل جهان شیعه نشان می دهد که شیعه ظرفیت چنین تعاملی را دارد، پس اگر ما ظرفیت های موجود در اربعین از جمله ظرفیت هایی که به خود سیدالشهدا تعلق دارد و همچنین ظرفیت های موجود در طی طریق مسیر اربعین را به جهانیان نشان دهیم قطعا به فاصله کم جهانی تر از آنی که هستیم گسترش خواهیم یافت.
رسا- نقش حوزه های علمیه در این پیمایش عظیم چیست؟
حوزه های علمیه در این حرکت عظیم در چند جهت می توانند کار کنند اولا مبانی فقهی و کلامی حرکت اربعین را حل کنند چون همیشه شیاطین از یک سو و نادانان از سویی دیگر ممکن است دست به تخریب مبانی این حرکت بزنند و کما اینکه به صورت محدود دیده ایم که حوزه علمیه باید نشان دهد که پیاده روی اربعین متاثر از مکتب ابراهیمی است که در جریان سعی بین صفا و مروه؛ تاریخی ترین پیاده روی بین دو نقطه دارد زیرا به برکت روزیکه حضرت اسماعیل(ع) به دنیا آمد و آن داستان مادرش برای یافتن آب اتفاق افتاد، جزء اعمال حج شد و یا در بحث طی طریق و پیاده روی از از اطراف خانه خدا به عرفات و از عرفات به منی و از منی مجددا به رمی جمرات و همینطور از رمی جمرات به سوی خانه خدا، هزاران سال تکرار می شود و این فرهنگ طی طریق و حروله کردن و رفتن از یک نقطه معنوی به نقطه معنوی دیگر را حوزه باید از حیث تاریخی، فقهی، کلامی در اسلام و حتی در سایر ادیان مورد تحقیق و بررسی قرار دهد که در تمام ادیان ابراهیمی یک بهانه هایی برای طی طریق کردن داریم.
مرحله بعد حوزه ها باید یافته های خود را با زبان شیوا و رایج تبلیغی در عالم روحانیت به گفتمان عمومی تبدیل کند یعنی همانطور که دهه محرم را ترویج میکنیم بایستی اربعین با مزیت هایی که دارد نظیر فلسفه، پیامد و کارکردهای این اتفاق را جزء منابر خود قرار دهید به این معنا که اهل قلم بنویسیند و رسانه ها با مشارکت روحانیت کارهای صوتی تصویری ایجاد کنند تا هم اربعین را از آرایش های غلط پیرایش کنند.
پس روحانیت در مرحله اول همان سبک و سیاق سنتی خود را برای ترویج این نکات بیان شده را شروع کند و در مرحله بعد اربعین را مثل دهه محرم و ماه مبارک رمضان به گفتمان تبدیل شود. به این معنا که اینگونه نباشد که صرفا به رفتن به سرزمینی مقدس از نجف تا کربلا شود بلکه مثل ایام دفاع مقدس، همانگونه که وقتی رزمندگان در خط مقدم درگیر بودند همه افکار مردم به سمت آنها بود و همینطور در ایام محرم که همه مردم درگیر هستند برای اربعین نیز همه باید وارد این جریان شوند و یکی از راه های فرهنگ سازی اربعین این است که در کنار گفتگوها و گفتمان سازیها، اربعین را به مناسک عینی تبیل کنیم که یکی از این تعینات بحث موکب ها است و موکب ها را فراتر از خدمت رسانی به زوار مسیر اربعین تعریف کنیم به این معنا که دهها موکب هرچند در مناطق مختلف شهرها گذاشته شود و در آنجا در باب اربعین حرف زده شود و فرهنگ اربعین چه به صورت صوتی و تصویری و چه به صورت بیان فلسفه و اهداف این پیمایش عظیم برای مردم بازگو شود تا در این ایام بخش عظیمی از جمعیت با رفتن به این موکب ها و شنیدن این حرف ها و از این قبیل فعالیت ها وارد این جریان شوند که تبعات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را با خود دارد و روحانیت هم می تواند این را علمداری کند و زمانیکه تبدیل به فرهنگ عمومی شد بقیه را خود مردم انجام می دهند.
رسا- آیا اربعین می تواند زمینه ساز تمدن نوین اسلامی باشد؟
مطالب مذکور با چینش تمدنی بیان شده است چراکه تمدن به این معناست که شما چه تصویری از جهان داشته باشید و در تصویر خود چه گونه از جهان برای زیست خودت استفاده کنید و مهمترین عنصر تمدنی در این عصر ظلم و ستیزه گری ظالمان، بحث تعامل و پیوستگی انسان های عاقل و هماهنگ شدن انسان های عدالت خواه و آزادیخواه در عالم است و وقتیکه بتوانیم در مسیر اربعین با همزیستی مسالمت آمیز به سوی یک الگوی برتر جهانی حرکت کنیم خود به خود هم اسلام جهانی می شود و هم تشیع جهانی می شود به این معنا که عناصر حکومتی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و مشرب و رفتار و اندیشه اهل بیت ترجیحا سید الشهدا نهادینه و درونی می شود و تمدن هم همین است یعنی برای او عناصر مادی، ذهنی و ارتباطی ساخته می شود که اگر این عناصر کنار هم قرار بگیرند چونکه محوریت توحید دارد تمدنی توحیدی و نه پادشاهی شکل می گیرد و باتوجه به اینکه همه وظیفه داریم به سوی ظهور حرکت کنیم نقطه نهایی همه این اعمال رسیدن به ظهور حضرت حجت (عج) است.
رسا- ممنون از اینکه وقتتان را دراختیار ما قرار داده اید.