نوشتههای سنگ قبری قدیمی در ایران درباره بیماری شبیه کرونا! + عکس
به گزارش خبرگزاري رسا، با پایان جنگ جهانی اول، جهان شاهد پیدایش یک همهگیری مرگبار بود که جان میلیونها انسان در سراسر جهان را گرفت. نکتهی عجیب بیماری این بود که دو موج داشت؛ موج نخست آن عوارض کمی داشت و اغلب مبتلایان به جز افراد کهنسال و زنان باردار از آن شفا مییافتند. با آغاز تابستان سال ۱۹۱۸ با کاهش تعداد مبتلایان، مردم دنیا نفس راحتی کشیدند و تصور کردند که همهگیری تمام شده و آنها نجات پیدا کردهاند. اما اشتباه میکردند. بیماری با تمام قدرت و با آغاز فصل زمستان بازگشت.
موج دوم بیماری کشندهتر بود؛ طبیعت ویروس بر اثر تغییرات ژمتیکی دچار تغییر شده و مرگبارتر شده بود. این بار ماجرا فرق میکرد و میزان مرگ و میر در جوانان و میانسالان بیشتر از افراد پیر و بیمار بود. دانشمندان میگفتند این ویروس سیستم ایمنی بدن را از بین میبرد و منجر به التهاب و از حرکت افتادن اجزای مختلف بدن میشود، اما ویروس چه تغییری کرده بود که جوانان را که از سیستم ایمنی قوی برخوردار بودند، میکشت و جانشان را میگرفت؟! کسی جوابی برای این سؤال نداشت.
آنفلوآنزای اسپانیایی تمام جهان را درنوردید و در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا شمار زیادی از مردم را کشت. در آن زمان اخبار جنگ و قحطی بر اخبار آنفلوآنزا پیشی گرفت. قحطی نصف مردم لبنان، تعداد زیادی از مردم سوریه، اردن و عراق را گرفت. همهگیری به دلایل مختلف از جمله ضعف مطبوعات، اوضاع بیثبات جهان و ناکارآمدی بیمارستانهای دنیا، بسیار ضعیف مورد پوشش خبری قرار گرفت.
در ایران چه گذشت؟!
در ایران آنفلوآنزای اسپانیایی انتشار گستردهای یافت. بنا به گزارش میلادلارستان، روز چهارشنبه اول ماه صفر سال ۱۳۳۷ هجری قمری ساعت ۱۶ که مردم از نماز عصر از مساجد بیرون آمدند باد زشت و سردی وزیدن گرفت. بعد از آن بسیاری از مردم دچار سردرد، سرفه، عطسه شده و مثل برگ درخت به زمین افتادند. این بخشی از سخنان مرحوم حاج ملا محمدزمان خضری معروف به «حاج مَزَموآخاند» امام جماعت مسجد حاج عبداله جعفر معروف به مسجد بالا در اوز بود که در اواخر سال ۱۳۵۸ تعریف کرد.
مرحوم حاج ملا محمدزمان خضری در ادامه میگفت: در همه شهرهای ایران مانند: بندرعباس، بندرلنگه، جناح، بستک، لار، گراش، خنج و ... این باد مرض آفرین وزیدن گرفته و مردم بیچاره سردرد گرفته و همه میگفتند مردم سینه پهلو گرفته اند و یا عطسه و سرفه و سینه درد به رحمت خدا میرفتند. در یک روز آنقدر مرده زیاد بود که بیشتر آنان حتی بدون کفن و غسل و با لباس دفن میشدند.
آن مرحوم تعداد تقریبی تلفات در اوز را بیش از ۶۰۰ تن ذکر میکرد و افزود: این تعداد در شهرهای لار، گراش، خنج، خور، کهنه، کوره، بیدشهر، فیشور و ... بیش از ۱۳ هزار تن بیان میشد. آری این واقعه که یک سند مهم و ارزشمند است من شخصاً از مرحوم حاج ملا محمد زمان خضری شنیدم که عصر روز چهارشنبه اول ماه صفر سال ۱۳۳۷ برابر با ۱۴ آبان ۱۲۹۷ خورشیدی و۶ نوامبر سال ۱۹۱۸ میلادی یعنی معادل بیش از ۱۰۴ سال قبل اتفاق افتاده است و سال ۱۳۳۷ قمری در اوز به سال «درده» یا «دردی» معروف شد.
بین ۱۰ تا ۲۵ درصد مردم ایران یعنی ۹۰۰هزار تا دو و نیم میلیون تن به دلیل شیوع آنفلوآنزای اسپانیایی به کام مرگ فرورفتند.
در شهر ممسنی در غرب شیراز سنگ قبری وجود دارد که تمام آنچه در آن دوران سیاه گذشته را شرح میدهد، روی این سنگ قبر نوشته شده است: «وفات مرحمت پناه علی رضا ولد صدق ملا علی نجات جاوید الله در سنه ۱۳۳۷ قمری ناخوشی و بلائی بر کل ربع مسکون نازل که تمام حکیمان از معالجه آن حیران و سرگردان و از غره شهره صفر تا پانزده شهر مذکور تمامی انسان را سه قسم و دو قسم آن هلاک و یک قسم باقی و آن یک قسم از عهده کفن و دفن برنیامدند. علات ناخوشی عطسه و سرفه بود. بجهت عبرت نوشته شد.»
منبع: تابناک
دانش ما نتوانست دهد پاسخ بُرنا چرا؟
عَلَم سروری عالم کونین داشتیم
در بَرِ اصغر اجرام زده درجا چرا؟
اومانیزم گفت که انسان به خدا میماند
بی پناه است چنین، خسته و تنها چرا؟
کرونا هست نشانه که پیاده بشویم
ََمَرکَبش مانده ز آن مقصد والا چرا؟
چاره ای نیست مگر ما به خدا رو آریم
بندهی غیر و دور از شه اعلا چرا؟