با احساسات و عواطف مردم بازی نکنید!
به گزارش خبرگزاري رسا، ابوالقاسم علیزاده در یادداشتی نوشت: به حکم عقل و وجدان، احترام به فرهنگ عمومی و خاستگاه تودهای و عامه در هر جامعهای، وظیفهای است انسانی. اعتقادات و گرایشهای فردی تا زمانی که در چارچوب زندگی فردی و شخصی تعریف گردد و هیچ عارضهای برای جامعه و حیات اجتماعی نداشته باشد قابل احترام است و هیچ کس حق دخالت و تعرض به حریم خصوصی آحاد مردم را ندارد؛ اما آنجا که در پوشش حقوق شهروندی و یا حریم خصوصی و یا حتی پوشش جریان ها و شعارها و اقدامات موازی و منافقانه افراد معدودی در صدد تحکم و القاء دیدگاههای حداقلی خود بر محیط زندگی اجتماعی مردم باشند و با کبر و غرور و یا جسارت و قلدری بخواهند بر فرهنگ و افکار عمومی استیلا پیدا کنند و در نهایت خواسته و یا ناخواسته با احساسات و عواطف مردم بازی نمایند، به طور طبیعی چنین روشی خارج از مدار فرهنگ و ادب اجتماعی است.
به راستی مصداق بارز بیفرهنگی و بداخلاقی چه موضوعاتی می تواند باشد جز این؟ آیا پاره کردن عکس و بنر سردار دلها و ابراز حقد و کینه، آن هم پس از موج عظیم و بی بدیل و بی نظیر بدرقه ده ها میلیونی پیکر مطهر و پاره پاره حاج قاسم از ناحیه توده مردم، که به تعبیر بیگانگان نماد آشکاری از یک رفراندم و همهپرسی عمومی بود، چه مفهومی جز بیفرهنگی و حماقت می تواند تفسیر گردد! آیا بی احترامی به مردم قدرشناسی نیست که به خاطر تجلیل از عملکرد مجاهدانه و مخلصانه سردار دلها در این همایش عظیم شرکت کرده بودند؟ آیا عرق ملی و وجدان کدامین انسان دوستدار وطن راضی به اهانت نسبت به فرزندان مجاهد و سلحشور و جان بر کف میهن اسلامی و انقلابی مان ایران بوده و هست؟
چه دشوار است که مشاهده کنیم عدهای انگشتشمار از پیاده نظام جبهه دشمن با میدانداری سفیر خبیث انگلیس و تنی چند از سلبریتیهای قدرنشناس آنهم مقابل دانشگاه که کانون ادب و تعقل و تعلیم و تربیت است، به عواطف مردم و غرور ملی بی احترامی و اهانت کنند، با کدامین ادبیات اخلاقی و یا ساز و کار فرهنگی و انسانی جور در میآید که برخلاف دیدگاه عمومی مردم ، همگام با دشمنان قسمخورده ایران اسلامی به ویژه بیبیسی و دیگر رسانههای معاند غربی و اروپایی و ضد انقلاب آن هم پای سفره همین شهیدان پر افتخار، سفره پاره کنند و یا نمک بخورند و نمکدان بشکنند؟! به راستی حضرات سلبریتی آیا از خود پرسیدهاند که چگونه چهره و مشهور شدهاند؟ آیاهنرمند و چهره و نام آشنا متولد گردیدهاند؟ یا از قِبَل این انقلاب و نظام، با فرصت ها و اعتماد ها و اعتبار ها و اقبال همین مردم و پای سفره شهیدان انقلاب و مدافع حرم و امنیت و نیز امکانات مادی و معنوی همین کشور به نام و نشانی دست یافته اند؟!
به راستی چه فکر میکنند آنان که نان شهیدان خورده و در کشوری که ولی نعمتانشان شهیدان همیشه جاویدی همچون همت ها، حججی ها و قاسم سلیمانیها بوده و هستند، به اسم و رسمی رسیدهاند؟ حال که گرگان گرسنه خیز برداشتهاند تا به حریم خانه و میهن و ارزش های ملی و انقلابی ملت ایران هجوم آورند، حضرات هوس تنها گذاردن مردم و ترک میهن اسلامی و انقلاب به سرشان زده است و یا با راه انداختن تجمعات دشمن شادکن و شعار های ساختار شکنانه، زمینه زبان درازی بیگانگان را علیه نظام و مردم ایران فراهم می سازند. به راستی آیا این عمل، عمل فرهنگی است یا نشانه بی فرهنگی در عین ژست ظاهری روشنفکری و فرهنگ و ادب؟ در این میان برخی جراید و ارباب رسانه و یا حتی نماینده مجلس و عنصری از دولت و برخی به اصطلاح روشنفکران بی درد در محیط علمی دانشگاهی نیز برای اینکه از سلبریتیها جا نمانند، بدنبال سقوط هواپیمای اوکراینی و شهادت شماری از هموطنان عزیزمان همزبان با بوق های استکباری و امپریالیسم خبری، به ویژه رادیو بی بی سی تا توانستند نمک روی زخم ملت ایران به ویژه خانواده های داغدیده ریختند.
به راستی در فتنههای آخرالزمان طبق فرمایش نبی مکرم اسلام که فرمودند روزی میآید که جای خیر و شر و خوب و بد و شقی و سعید جابه جا خواهد شد، بیفرهنگی عین فرهنگ و بی انصافی عین انصاف و کجفهمی عین روشنفکری نمایش داده می شود! هرچند جوهره جامعه انقلابی ما به ویژه حریم های دانشگاهی غیر از این چیزی است که افراد کوردل و آلت دست بیگانگان تابلو می کنند. حقیقت و واقعیت جامعه انقلابی ایران اسلامی همان است که در شکوه بی نظیر تشییع جنازه شهید حاج قاسم سلیمانی، تجلی یافت و یا در حماسه ماندگار سیلی سخت پاسخ جانانه موشکباران مهمترین پایگاه نظامی آمریکا در عراق که باعث غرور و عزت ملی گردید!
به امید روزی که به برکت مجاهدات خالصانه و صبورانه جبهه مقاومت ، جهان به طور یکپارچه علیه ظلم و ستم یزیدیان، بسیج گردد. /1360/