۰۷ دی ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۴
کد خبر: ۶۳۱۳۲۴
تاریخ‌نگاران ناسیونالیست در ایران (1) | استاد قاسم تبریزی:

انگلیس برای ایجاد نفرت از اسلام موج ملی گرایی را به راه انداخت

انگلیس برای ایجاد نفرت از اسلام موج ملی گرایی را به راه انداخت
پژوهشگر تاریخ معاصر منشا ملی گرایی افراطی را غرب پس از رنسانس و ضددین دانست و گفت: انگلیسی‌ها ناسیونالیسم را برای اختلاف در جهان اسلام تبلیغ کردند.

اشاره:

سال‌های طولانی جریان شناسی ازجمله دغدغه‌های فکری موسسه خبرگزاری رسا بود. دلیل این اشتیاق هم راه‌یابی به مبانی هستی شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی پدیده‌های اجتماعی و سیاسی بود. همان ایام و در پی گفتگوهایی که با اساتید داشتیم، جلسه‌ای را نیز خدمت مرحوم حسن شایان‌فر رسیدیم. استاد شایان فر را مدت‌ها بود می‌شناختیم اما فرصت چنین گعده سیاسی و بحث و نظر کمتر دست داده بود. مردی که عمرش را صرف دفاع از مبانی و آرمان‌های انقلاب کرده بود و در دستگیری افراد و جریان‌های منحرف سابقه‌ای درخشان و طولانی داشت. خواسته جریان شناسی ما را وقتی جزئی‌تر شنید، سفارش مان را به دوست قدیمی‌اش استاد قاسم تبریزی کرد. قرار ما با استاد تبریزی ‌شد دوشنبه، ساعت 9 صبح کتابخانه‌ تخصصی انقلاب اسلامی مجلس. همان جلسه اول، اشتیاق ما و تواضع فروتنانه استاد تبریزی چنان درهم گره خورد که این دوشنبه‌ها، مکرر در مکرر دو سال طول کشید. هر دوشنبه در سرما بود یا گرما ، به شوق درس‌آموزی، از قم راهی تهران می‌شدیم و خودمان را به کتابخانه مجلس شورای اسلامی می‌رساندیم. دیگر از همان درب ورودی آشنای همه شده بودیم و بارویی گشاده استقبالمان می‌کردند که باز دوشنبه آمد و مهمان استاد تبریزی از خبرگزاری رسا رسید.

ازجمله مباحث کاربردی و کمتر پرداخته‌ی این سلسله مصاحبه‌ها با استاد تبریزی که اکنون پیش روی خوانندگان است، بحث 5 جریان تاریخ‌نگار در ایران معاصر بود :

تاریخ‌نگاری کمونیستی در ایران

تاریخ‌نگاری ناسیونالیستی در ایران

تاریخ‌نگاری غرب‌گرا در ایران

تاریخ‌نگاری شرق‌شناسی در ایران

تاریخ‌نگاری اسلامی در ایران

در تمام این دو سال بارها از استاد خواستیم به‌قدر چندجمله‌ای از خودشان بگویند تا بخش معرفی‌نامه گفتگو هم سامانی بگیرد؛ اما از قضای روزگار ایشان «یمکن الفرار»های بسیاری داشت تا متواضعانه از پاسخ بگریزد. پس خوب است دانسته شود آنچه در معرفی ایشان می‌آوریم، حاصل منابع دیگر است:

استاد قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران تجربه بیش از چهل سال شاگردی آیت‌الله حاج‌آقا مجتبی تهرانی(ره) را در کارنامه دارد. او در دوران مقابله با رژیم منفور پهلوی، از هم مبارزان حجت‌الاسلام حجتی کرمانی و از فعالان مبارز در کانون نشر و پژوهش‌های اسلامی بوده است. وی پس از پیروزی انقلاب به مبارزه علمی با گروهک‌های منحط و نشریات ضد دین پرداخته و با مرکز سیاسی سپاه و مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات همکاری پژوهشی داشته است. هم‌اکنون استاد قاسم تبریزی، عضو شورای پژوهشی موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، عضو شورای فصلنامه مطالعات تاریخی و پژوهشگر تاریخ معاصر و مسئول کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی کتابخانه مجلس شورای اسلامی است و مقاله‌های بسیاری در حوزه مطالعات تاریخ معاصر ایران دارد.

پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در ادامه معرفی جریان های تاریخ نگار معاصر، در چند جلسه به معرفی جریان ناسیونالیسم می‌پردازد که در ادامه سلسله گفت و گوهای اختصاصی خبرنگار خبرگزاری رسا با ایشان، در چند قسمت با سر عنوان «تاریخ‌نگاران ناسیونالیست در ایران» تقدیم مخاطبان عزیر می‌شود.

ایشان در قسمت اول گفت و گو درباره مورخان ناسیونالیست معاصر، منشا پیدایش دیدگاه ملی گرایی را دین گریزی بشر اروپایی در دوران رنسانس ارزیابی می‌کند و در ادامه به معرفی مدافعان و مخالفان ناسیونالیسم در دو سده اخیر و آثار علمی اندیشمندان معاصر در حمایت یا نفی ناسیونالیسم در جنوب شرق آسیا و ایران معاصر می‌پردازد؛ استاد تبریزی معتقد است از جمله آثار علمی در نقد و نفی ملی گراییِ دین ستیز، کتاب «خدمات متقابل ایران و اسلام» اثر شهید آیت الله مرتضی مطهری و «غرب‌زدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» تالیف جلال آل احمد است. متن گفت‌وگوی خبرگزاری رسا با استاد قاسم تبریزی در ادامه تقدیم می‌شود.

  انگلیس برای ایجاد نفرت از اسلام موج ملی گرایی را به راه انداخت

جریان ناسیونالیسم

یکی از جریانات دیگرِ تاریخ‌نگاری، جریان ناسیونالیسم است. این جریان در حقیقت یک ایدئولوژی و جریان وارداتی از غرب است؛ خصوصاً مراکز تاریخ‌نگاری و شرق‌شناسی انگلستان از این ابزار برای ایجاد اختلاف، کینه و دشمنی در جهان اسلام استفاده کردند؛ به‌همین دلیل می‌گوییم با اسلام تعارض دارد. در واقع پیدایی مکاتب و ایدئولوژی‌ها در غرب پس از رنسانس، با ماهیت ضد دینی است؛ چون حرکت رنسانس، مبارزه با دین بود. متفکران و روشنفکران غربی برای رهایی از «خرافاتِ مسیحیت، تفتیش عقاید و حاکمیت کلیسا»، تنها با کلیسا و خرافات مبارزه نکردند، بلکه با اساس دین مقابله کردند؛ لذا اصل را بر نفی دین گذاشتند. این تفکر به دو شکل تبلور داشت؛ یکی از آن دو، سکولارها بودند که دین را یک امر شخصی می‌دانستند که هیچ ربطی به کسی ندارد. معتقدند دین نباید در متن جامعه باشد و افراد می‌توانند در خانه خودشان و در کلیسا دین داشته باشند. مضافاً اینکه علم را، مخالف دین و دین را مخالف علم می‌دانستند؛ لذا این‌ دو نمی‌توانند در کنار هم قرار بگیرند.

با این مبانی هر مکتبی مثل ایدئولوژی لیبرالیسم، اومانیسم و پراگماتیسم با دین ضدیت دارند. دین و وحی جایگاهی در ناسیونالیسم ندارد و ملیت، زبان، وطن و نهایتاً آداب و سنن آن جامعه را اصل قرار می‌دهند.

ناسیونالیسم در سه عرصه وارد ایران می‌شود:

یک، در شکل روشنفکری؛

دو، در جایگاه احزاب، گروه‌ها و سازمان‌ها؛

سه، در شکل حاکمیت.

ناسیونالیسم منحصر به ایران نیست و در کشورهای عربی گسترده‌تر از ایران شروع شد. تفکر ناسیونالیسم در تاریخ معاصر ایران به دلیل «فرهنگ شیعه» و «قدرت مرجعیت و روحانیت» به تمام اهدافش نرسید یا در واقع قدرت مدافعان و حامیانشان کمتر بود؛ اما در لایه‌ای از‌ جامعه به عنوان یک جریان حضور داشت. در حاکمیت پهلوی صددرصد، و در احزاب و گروه‌ها بین 40 تا 100 درصد بود. در روشنفکران ما نیز ناسیونالیسم یک اصل قرار گرفت و ما دچار آن شدیم. ناسیونالیسم در شکل افراطی‌اش به پان‌ترکیسم، پان‌ایرانیسم، پان‌عربیسم، پان‌هندوئیسم، پان‌کردیسم، پان آذریسم و امثال این پان‌ها تبلور یافت. این ایدئولوژی و اندیشه سیاسی نیست. برخی به‌خصوص جبهه ملی‌ها سعی می‌کنند بگویند این اندیشه سیاسی است. اگر اندیشه سیاسی هم بود آن تعارض را داشت.

رویارویی مدافعان و مخالفان ناسیونالیسم

در صدوپنجاه سال اخیر، هم مدافعان ناسیونالیسم داشتیم و هم مخالفان؛ مثلا آخوندزاده مدافع ناسیونالیسم است. او علیه اعراب موضع می‌گرفت و معتقد بود که اعراب نژاد، زبان و ادبیات ما را ضایع کردند. میرزا آقاخان کرمانی از بابی‌های ازلی است که به ایران باستان می‌پردازد. البته فراز و نشیب بیشتری دارد. درست در همین دوره، سید جمال‌الدین اسدآبادی شعار وحدت اسلامی و امت اسلامی سر می‌دهد. او بازگشت به اسلام، قرآن و دین اسلام را مبنای وحدت امت اسلامی می‌داند، در حالی که «ایران باستان» و «بازگشت به گذشته» مبنای ناسیونالیسم است.

در جهان اسلام، پس از سید جمال، اقبال لاهوری علیه ناسیونالیسم اشعار زیادی دارد. او مدافع امت اسلامی بود و معتقد بود ناسیونالیسم را انگلیسی‌ها برای شقاق درست کردند. یکی از نمایندگان مجلس در هندوستان در نطق خود می‌گوید ما کاری به دین نداریم، ما ناسیونالیست و هندوئیست هستیم و اصالت هند برایمان مهم است. اقبال در جواب او دو بیت شعر می‌نویسد که در رسانه‌های آن موقع منتشر می‌شود. مضمون این شعر این بود که وقتی تو اصالت اسلامی خود را انکار می‌کنی، همان ابوجهل و ابولهب هستی، و جز بولهب از تو چیزی در نمی‌آيد؛ که بعد این نماینده مجلس حرف خود را پس گرفت.

انگلیس برای ایجاد نفرت از اسلام موج ملی گرایی را به راه انداخت

ناسیونالیسم، طرحی برای جدایی امت اسلامی

دکتر طاها حسین از روشنفکران مصری، اوایل مدافع ناسیونالیسم و دوره تمدن فراعنه بود؛ چون مراکز شرق‌شناسی یا عرب‌شناسی می‌گفتند هر کشوری برای خودش تمدنی دارد؛ تمدن مصر نیز تمدن فراعنه است، بنابراین مدافعان تمدن مصر به فرعون و تمدن فراعنه افتخار می‌کنند. در ایران تمدن هخامنشی و مادها، و در عراق تمدن ایلامی‌ها مطرح می‌شود. به‌هر حال برای هر جایی تمدنی طراحی کردند. حتی پا را فراتر گذاشتند و مسئله نژاد را مطرح کردند؛ مثلاً گفتند ما آریایی هستیم و عرب‌ها سامی؛ یعنی دو نژاد مختلف هستیم و به‌هم ربطی نداریم. آریایی‌ها نیز سه طایفه بودند؛ ایران، هند و اروپا. بنابراین ما با اروپایی‌ها پسرعمو هستیم ولی با عرب‌ها هیچ نسبتی نداریم. این مسئله در حوزه فرهنگ، سیاست و حاکمیت جهان اسلام مطرح شد. ابتذالش را در ترکیه می‌بینید؛ وقتی ضیاء گوک‌آلپ -نظریه‌پرداز پان‌ترکیسم _ قبل از روی کار آمدن آتاتورک- فعالیت می‌کند، جریان فراماسونری (که آقای سلطان‌شاهی رگه‌هایی از صهیونیسم را در آن مطرح می‌کند) حاکم می‌شود و تمام آثار اسلامی را از بین می‌برد. امام(ره) می‌فرمود آنجا که من را تبعید کردند فقط در یک شهر چهار هزار عالم را قتل‌عام کرده بودند؛ یعنی حکومت این‌گونه بود. زبان رسمی را ترکی گذاشتند و جالب این است که همه این‌ها مدافع تغییر خط نیز بودند. این‌ها دم خروس‌های استعمار است.

در ایرانِ قبل از مشروطه، این نگاه را در اندیشه و تفکر روشنفکران ما مثل سعید نفیسی، احمد کسروی و ملکم‌خان که شیفته و شیدای استعمار بودند، می‌بینیم و به نسل‌های بعدی منتقل شد.

دکتر حمید عنایت در کتاب اندیشه سیاسی معاصر، مطلب خوبی را مطرح می‌کند؛ برخی از نویسندگان عرب ابتدا می‌کوشیدند ثابت کنند که بین اسلام و ناسیونالیسم عربی تناقضی نیست، ولی سرانجام به آنجا می‌رسند که هویت عربی-اسلامی را تأیید کنند؛ عین جریان ملی مذهبی ما در ایران. یا عبدالرحمان البزاز یکی از طرفداران برجسته ناسیونالیسم عرب است. «روند تلفیق ناسیونالیسم با اسلام نوعی التقاط پدید آمد که در سال 1928م. علمای الازهر و شخصیت‌هایی چون محمد ابوالفضل الجَبّاوی، رئیس الازهر و مفتی،‌ حرکت ناسیونالیسم را بدعت دانستند». این مربوط به سال 1928م. است؛ یعنی سال‌های 1306 یا 1307ش. پس این تنش در همه جا بود. حزب بعث عراق نیز اعلام کرد که ما مسلمان، عربی و سوسیالیسم هستیم. در ایران نیز افرادی مانند آخوندزاده و میرزاآقاخان به‌صراحت باستان‌گرایی را مطرح کردند. سید جمال نیز در مقابل آن‌ها موضع می‌گرفت که قبلا بیان کردیم. در دوران بعد نیز جریانات مذهبی و ملی تعارض داشتند.

بنابراین بیان مسئله ناسیونالیسم به عنوان یک ایدئولوژی برای عوام ظاهر موجهی داشت؛ اینکه وطن‌پرستی و حب وطن از دیانت است. این وطن، می‌تواند شام، رم، سمرقند یا ایران باشد! شهید آیت الله مدرس در در مجلس نقد خوبی علیه ناسیونالیسم دارد؛ او می‌گوید این‌ها می‌گویند ایران باستان و شاهنشاهی. اگر ما ایران باستان را نگاه کنیم، شبه جزیره عربستان، یمن و خلیج فارس تا افغانستان، مرز چین و قفقاز، جزو منطقه ایران باستان است؛ پس ما آن را مطرح کنیم. این دیگر منحصر به جغرافیای محدود ما نمی‌شود. در آن مناطق شاهانی بودند و شاهِ شاهان در مرکز آن یعنی پارس بود؛ پس اگر ما ایران باستان را به عنوان ارزش قرار بدهیم باید برای آن‌ها نیز تلاش کنیم. شهید مدرس در دوران اوج ناسیونالیسم در کشور آن تناقض را مطرح کرد. آن زمان خود حکومت و افرادی مثل سعید نفیسی و فروغی مروج جریان ناسیونالیسم بودند.

بنابراین یک حرکتی در تاریخ‌نگاری ایران آغاز شد که ریشه‌اش را باید در شرق‌شناسی و ایران‌شناسی انگلیس دید.

انگلیس برای ایجاد نفرت از اسلام موج ملی گرایی را به راه انداخت

سرجان ملکم، اولین نویسنده تاریخِ ایرانِ منهای اسلام

اولین متن تدوین‌شدة تاریخ ایرانِ منهای اسلام -چه به لحاظ قدرت اسلام و چه به لحاظ معنویتِ اسلام- از سرجان ملکم است. او حاکم نظامی و نائب‌السلطنه هندوستان بود. در زمان فتحعلی‌شاه برای مأموریت به ایران می‌آيد و این کتاب را تقدیم می‌کند. این کتاب، سرمشق تاریخ‌نگاری ایران قرار می‌گیرد. شما می‌بینید پیرنیا بر اساس کتاب سرجان ملکم می‌نویسد. بعد از او افرادی مانند سرپرسی ساکس، ادوارد براون و میس لمبتون آن را ادامه دادند. یکی از ویژگی‌های غربی‌ها این است هر کاری که شروع می‌کنند، حرکتشان را ادامه می‌دهند. البته ما در فقه و اصول، فلسفه و عرفان استمرار داریم؛ برای همین رشد و توانمندی بالایی در این زمینه وجود دارد؛ اما در مسئله تاریخ، ما بی‌توجه بودیم و کم کار کردیم و فعالیتمان ادامه نداشت؛ در حالی که غربی‌ها هم در خارج از کشور و هم در داخل کشور فعالیتشان را ادامه دادند.

مجلات و روزنامه‌ها نیز به دنبال ناسیونالیسم بودند. روزنامه صور اسرافیل به مسئله ایران باستان می‌پردازد؛ که برای چه به طرف عرب‌ها برویم و پولمان را به آنها بدهیم؟ اخیراً نیز دیدم یک آدم گفته است چون با کشورهای عربی درگیر هستیم، باید ناسیونالیسم را در ایران تقویت کنیم؛ برای چه بگوییم امت اسلامی و اتحاد اسلامی؟ معلوم است این فرد در حال تبرئه استعمار است و این‌قدر نمی‌فهمد که حرکت کشورهای عربی همان حرکتی است که زمان شاه علیه کشورهای عربی از اینجا شروع ‌شد.

روشنفکران و تاریخ‌نگارانی مانند سعید نفیسی این تفکر را داشتند؛ حتی زرین‌کوب تحت تأثیر این تفکر قرار می‌گیرد و دو قرن سکوت را می‌نویسد. مجموعه‌ای که در محیط دانشگاهی و متن جامعه نوشته شد گسترده بود. با جا انداختن ایران باستان و تمدن گذشته، تنفری نسبت به اسلام القا کردند. تنها کسی که به صورت جامع، هم نسبت به نفی ناسیونالیسیم و طرفدارانش و هم نسبت به اثبات اسلام کار کرد، شهید مطهری بود؛ ایشان با نوشتن کتاب «خدمات متقابل ایران و اسلام» عالمانه و هوشیارانه به این موضوع پرداخت. در نقادی این موضوع کارهایی مانند غرب‌زدگی و خدمت و خیانت روشنفکرانِ جلال نوشته شد. او یکی از پاتوق‌های روشنفکری را همین باستان‌گرایی می‌داند. جلال معتقد است یکی از خصوصیات حکومت رضاخان تکیه به بحث باستان‌گرایی است. بنابراین پیش از مشروطه شاهد تحریک حس ناسیونالیستی و ملی‌گرایی به عنوان یکی از طرق حساب‌شده غربی‌ها هستیم.

انگلیس برای ایجاد نفرت از اسلام موج ملی گرایی را به راه انداخت

گفت‌وگو از: محمد مهدی زارع

ویرایش: سید مجتبی رفیعی اردکانی

 

 

محمد مهدی محققی
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۷ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۰۴
خباثت های انگلیس تمام دنیا را فساد کشیده است
4
1