تاریخ سازی موسسات غربی بر اساس باورهای کمونیستی
اشاره:
استاد قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران و مسئول کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی کتابخانه مجلس شورای اسلامی در سلسله گفتگوهایی با خبرنگار خبرگزاری رسا به جریان شناسی تاریخ نگاری در ایران معاصر پرداخته و 5 جریان غالب تاریخ نگار در ایران را معرفی و تحلیل کرده است. این 5 جریان تاریخی عبارتند از: تاریخنگاری کمونیستی در ایران، تاریخنگاری ناسیونالیستی در ایران، تاریخنگاری غربگرا در ایران، تاریخنگاری شرقشناسی در ایران و تاریخنگاری اسلامی در ایران.
ایشان در این گفت و گو ابتدا درباره ماموریت انجمن مطالعات تاریخ شفاهی ایران و مؤسسه مطالعات علوم اجتماعی آمستردام (هلند) درباره تاریخ سازی بر اساس عقاید کمونیستی و تغییر حرفه ای گزارش رویدادهای معاصر در راستای تامین اهداف جریان تاریخ نویسی کمونیستی از طریق گفت و گوهای تاریخ شفاهی و ثبت خاطرات رجال نامدار ایران معاصر خصوصا افراد دارای پیشینه همکاری با احزاب و جریان های چپ کمونیستی مانند حرب توده اسناد و اطلاعاتی ارائه می کند و در ادامه، درباره اهمیت دانش رجال در مواظبت از تحریفات متنی .فرامتنی و نقش تحولات فکری شخصیت های تاریخی در تحلیل مواضع و اقدامات ایشان سخن می گوید که در ادامه تقدیم خوانندگان فرهیخته می شود.
مرکز تاریخنگاری شفاهی چپ
مرکز تاریخنگاری شفاهی چپ (1) از ناخدا انور (حمید احمدی)، مجله آرش که در فرانسه خاطرات و مطالب چپ را منتشر میکند (من تا شماره 105 آن را دیدهام. قطع آن رحلی است و بعضی از شمارههایش دویست تا چهارصد صفحه دارد)، مرکز اسناد جنبش چپ از خسرو شاکری، چهار موضوعی در خارج از کشور است که انشاءالله در آینده مطرح میکنیم.
مرکز تاریخنگاری شفاهی چپ در آلمان است، ولی بودجهاش از مؤسسه مطالعات علوم اجتماعی هلند تأمین میشود. سیهزار دلار در اختیار ناخدا انور گذاشته است تا تاریخ شفاهی چپ را تهیه کند. ناخدا انور اسم مستعار حمید احمدی است. او آدم خبرهای است. اینجا که بود، جزو سازمان افسران حزب توده بود. بعد از انقلاب که از ایران میرود، دو سال در سیستم اطلاعاتی افغانستان برای حکومت کمونیستی آن کار میکند. از آنجا به مسکو میرود و تا سالهای 74 و 75 در مسکو است. بعد از مسکو به آلمان میآید. در آلمان تاریخ شفاهی چپ را تأسیس میکند. او الآن حدود هفتاد سال سن دارد. با سواد نیست؛ اطلاعاتی امنیتی است. میداند کجا را بزند، همین است که مثلاً در مصاحبه یک کسی مانند اکتشافی متوجه نیست، آن خط سیری که این مطرح میکند جواب میدهد که در خاطرات خودش این مطالب نیست، خاطرات دست نوشته قبلی، یکی مثل بزرگعلوی حواسش جمع است، او سؤال میکند، او حرف خود را میزند، در کار خود وارد است.
اهمیت شخصیتشناسی
در اسلام به دانش رجال، درایه و شخصیتشناسی اهمیت داده شده است. علمای ما در حدیث، فقه و تفسیر اولین کارشان رجالشناسی است بعد علم درایه. در شخصیتشناسی ما نمیخواهیم بگوییم باب توبه بر انسان بسته است. طرح موضوع رجالشناسی در دوران معاصر زمینه پدیدآمدن کار تحقیقاتی است. بد نیست در اینجا یادی از مرحوم آقامیرزا علیاکبر غفاری شود. او از شاگردان مرحوم میرزا ابوالحسن شعرانی و حدیثشناس (مصحح متون روایی) و رجالشناس کمنظیری بود. گاهی آقای مطهری با ایشان تماس میگرفت و سؤال میپرسید. من در مغازه ایشان، آیت الله سید هاشم رسولی محلاتی را میدیدم. آقامیرزا علیاکبر غفاری در رجالشناسی و حدیثشناسی تسلط خاصی داشت. یک روز برای تهیه کتاب آقای مهندس بازرگان خدمت ایشان رفتم که دیدم برای دو نفر مطلبی نقل میکرد. ایشان میگفت: «در رجالشناسی باید دقت کرد. مرحوم ملامحسن فیض در تفسیر صافی حدیثی را از یک نفر (اسامی در ذهنم نمانده است) نقل میکند. بعد از شخص دیگری با همین نام حدیثی نقل میکند و مینویسد شخص دوم با اول تفاوت دارد. گاهی پنج اسم مشابه میآورد که فقط تشابه اسمی دارند. در میان محدثین برخی از شاگردان امام صادق علیهالسلام هستند که قبلا به بنیامیه وصل بودند و اواخر عمر به امام صادق علیهالسلام وصل میشوند. احادیثی که قبلا نقل کردهاند را باید با دقت نگاه کرد. احادیثی که از زمان ارتباط با امام صادق علیهالسلام نقل کردند برای ما اصالت دارد. بعضی شاگردان امام صادق علیهالسلام را داریم در جوانی احادیث خوبی دارند، اما در دوران پیری دچار بیماری روانی (جنون) شدند. باید دقت کرد حرفهایشان در مدت بیماری مستند نیست. عدهای از شاگرد امام صادق یا امام باقر علیهماالسلام بعد به بنیعباس پیوستند؛ تا یک سنی حرفهایشان درست است، اما از یک سنی به بعد درست نیست».
تاثیر تحولات فکری شخصیت های تاریخی در تحلیل مواضع ایشان
وقتی میگوییم آقای احسان طبری این مطلب را گفت، باید دید کدام احسان طبری. وقتی میگوییم آقای مهندس بازرگان در مورد دین و سیاست چنین گفته است، باید دید چه زمانی گفته است. او سالهای 20 تا 32 مخالف دخالت دین در سیاست بود، سالهای 30 تا 62 مدافع بود، سال 63 مخالف دخالت دین در سیاست بود؛ میگفت اصلا ما در اسلام سیاست نداریم. ببینید حتی یک شخص که مؤمن است اینگونه حرف میزند. بنابراین تطور فکری افراد باید بررسی شود.
وقتی میگوییم عباس میلانی باید ببینیم کدام عباس میلانی منظور است. او یک دوره، یا سال 54، تودهای و عضو سازمان انقلابی حزب توده است. سال 54 دستگیر میشود. در یک مصاحبه رادیو و تلویزیونی علیه کمونیسم صحبت میکند و شاهنشاهی میشود. سال 58 از ایران به آمریکا میرود و در رابطه با دفاع از شاه و سیاست امریکا در ایران، تبرئه، آن وقتی هویدا را مستقل میداند در حقیقت امریکا را تبرئه میکند، وقتی میگوید که شاه مذهبی، یک مقدار دیکتاتور بود، مستقل بود دنبال چه بود، یعنی هر کاری که شاه کرد ربطی به اسرائیل و آمریکا و انگلیس ندارد.
از معاصرینی که زنده هستند مثل آبراهامیان و همایون کاتوزیان. یک کتاب از یرواند آبراهامیان چاپ خارج از کشور دیدم که حدود 98 صفحه دارد. میگوید: من این کتاب را بر اساس اسناد آمریکا، انگلیس و فرانسه تحقیق کردم، سه سال این کتاب را تدریس کردم. موضوع کتاب شکنجه در ایران است. حدود 15 صفحهاش درباره شکنجه در دوران پهلوی است که فقط کمونیستها را شکنجه میدادند؛ از مسلمانان هیچ اسمی نمیبرد.
درباره نظام پهلوی که 15 صفحه نوشتهای، آن سه سال که تو تحقیق کردی، اسناد را چگونه در اختیار تو گذاشتند؟ چه کسی اسناد را در اختیار تو گذاشت؟ تو چه جایگاه علمی داشتی که در آن دانشگاهها آن را تدریس کردی؟ دانشگاههای فرانسه، انگلیس و آمریکا چه نیازی داشت که این موضوع را با این محتوا تدریس کنی؟
محمدعلی همایون کاتوزیان در انگلیس است. او نان انگلیسیها را خورده است. درباره دوره رضاشاه مینویسد که رضاشاه دنبال پول بیشتر برای نوسازی ایران بود، تقیزاده هم آدم ملی و مدافع منافع ایران و روشنفکر ایرانی بود، انگلیس هم که داشت پول نفت را میداد، این هیاهوها دیگر بیجا بود فقط رضاشاه در فکر این بود که مقداری بیشتر پول بگیرد. با یک تحلیل، انگلیس و رضاشاه و تقیزاده تبرئه میشوند، و ما بیکاریم که درباره آن حرف میزنیم، در حقیقت این میماند، یعنی اینجا دیگر این فریبکاری هم هست، یعنی آن مأموریت خود را خوب انجام میدهد، آدم زرنگ و واردی است.
برای اینکه چگونه حق را باطل و باطل را حق جلوه دهند، شگردهایی دارند. آنها سه دسته هستند:
الف. یک دسته آگاهانه و حسابشده کار میکنند؛ مثلاً نمیشود گفت عباس میلانی نمیداند؛
ب. یک گروه با جو حرکت میکنند، یعنی جو جامعه هرگونه بود، همانگونه عمل میکنند و اهل معامله هستند. یکی از این کمونیستها میگفت: «سالهای 48 و 49 که بغداد بودیم، صدام یک رادیو علیه ایران به ما داده بود و ما مطالبمان را از میگفتیم. یک تودهای آنجا بود و برای خودش زندگی سالمی داشت. او برای همه مقاله مینوشت. به او گفتیم درباره 28 مرداد یک مقاله بنویس. فردا دو مقاله نوشته بود. پرسیدم چرا دو مقاله نوشتی؟ گفت من نمیدانم شما طرفدار مصدق هستید یا مخالف؛ یکی از مقالات علیه مصدق است و یکی هم در طرفداری از مصدق، هر کدام را لازم دارید استفاده کنید». برخی اینطوری هستند؛ دنبال کاسبی و مادیات و وضعیت خودشانند.
ج. برخی نیز ناآگاه هستند و با جو میروند و این، اکثریت را تشکیل میدهند. گاهی در دانشگاه جو جامعه را طوری میکنند که فرد جرأت دفاع از امام خمینی، انقلاب، شهدا و ارزشها را نداشته باشد.
گفتگو از: محمد مهدی زارع
پاورقی:
- انجمن مطالعات تاریخ شفاهی ایران
The Research Association for Iranian Oral History (Berlin) .