فیلمبازی برای اصلاحات
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، آنقدر در فکر خودشان هستند که تصور میکنند همه انسانها یا باید مانند خودشان باشند یا در حال نقش بازی کردناند و این اولین اشتباه راهبردی آنها است که توان درک حقیقتهایی همچون شهید حججی را ندارند و به همین خاطر در مقابلش میایستند. (رجوع کنید به روزنامههای جناح محافظهکار ایران در ایام تشییع شهید حججی)
نام شهید داستان بلند بالایی دارد، به وسعت تجاوز به خاک میهن؛ کشوری که بعد از سه دوره تاریخی مستقر، برای اولین بار یک تکه از زمین را نداد و با هیچ در مقابل همه ایستاد و حالا اسطورههای ما در دستان آشغالها دستمالی میشوند.
امیریوسفی به انتخابات 88 میپردازد
آشغالهای دوست داشتنی محصول سال 1391 به کارگردانی محسن امیریوسفی درباره انتخابات سال 88 ساخته شد. شیرین یزدان بخش، هدیه تهرانی، شهاب حسینی، صابر ابر، اکبر عبدی و نگار جواهریان جزء بازیگران اصلی این فیلم به شمار میروند.
این فیلم که با ممانعت کمیسیون فرهنگی مجلس مجوز پخش پیدا نکرد، حالا در دورانی که عکس شهید را از کوچههایمان برمیدارند، اجازه پخش پیدا میکند تا در حاکمیت کارگردان تفکرات غربزده، کمونیست و انقلابی را بر سر یک میز بنشاند و مطابق میل کارگردان به گفتگو بنشینند و دوباره بازی با نام شهید دست مایه کارشان قرار گیرد.
توهم تقلب دوباره دستمایه قرار میگیرد
این فیلم در مورد وقایع سال 88 ساخته شد و تقلب را به عنوان یک اصل مسلم و فرض پذیرفته شده، میداند. همان ادعای واهی محمدرضا خاتمی که در دادگاه ثابت نشد و دوباره روسیاهی برای زغال ماند. فیلم درباره مادر شهیدی ساخته شده که با دخترخاله میانسالش زندگی میکند و سیما از حامیان فتنه سبز است و یک بار در خانهاش به معترضان و آشوبگران جا میدهد تا از گزند ماموران در امان باشند.
حالا پیرزن با چهار قاب عکس سخن میگوید. منیر قاب عکس همسرش محمد علی، فرزند انقلابیاش امیر، فرزند غربزدهاش رامین و برادر کمونیستش منصور را دور هم جمع کرده است و حالا در خیال او با همدیگر صحبت میکنند و مخاطب را با خود به آن دوران میبرد.
فیلمی بدون لوکیشن
روند داستان به گفتگوی خیالی این چهار نفر با پیرزن در جریان شبی میگذرد که او خیال میکند فردا به سراغش خواهند آمد. دوربین همواره در خانه است و لوکیشنها تغییری نمیکنند و نهایتا تا سرکوچه همراه سوژه به بیرون هدایت شود.
داستان فیلم از زمانی جدی میشود که منیر علامت ضربدر را روی در خانهاش میبیند و این یعنی قرار است مامورها به خانهاش بریزند و آنجا را تفتیش کنند. حالا خانه او مامن چهار اندیشه متفاوت در خیال پیرزنی است که در کمین آلزایمر دست و پنجه نرم میکند.
سیاسی بازی با طعم سیاسی کاری
منیر برای پاکسازی خانه قبل از حضور ماموران مشغول جمع کردن هر آن چیزی میشود که حکومت با آن مخالف است. از آلبوم موسیقی تا ماهواره، شیشه شراب، گلوله و ... اینها همان آشغالهای دوست داشتنی محسن امیریوسفی هستند که برایش تاب ندارد.
تفکری که کارگردان از آن حمایت میکند، تا کنون برای جنایتی که در سال 88 رقم خورد و به بهانه تقلب جوانان زیادی را به کشتن دادند، پاسخی ندارند و حتی در این چند صباحی که دولت مدنظر میرحسین موسوی به قدرت رسید، حتی یک قدم برای آزادی از حصر یا کارهای دیگر برنداشتند که مشخص شد، جوانان اصلاح طلب بازیچه روبهصفان هستند.
جنبش دانشجویی بازیچه به قدرت رسیدن اصلاحات
تاجزاده، خاتمی، آخوندی رئیس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی هم ادعای تقلب را رد کردند؛ ولی گویا قرار است سوژه داستانپردازی کارگردان دامن زدن به دستمالیهای خاطرات گذشته خویش است. در این فیلم هم به مادر شهید برای اسم کوچه که به نام فرزندش هست، طعنه میزنند و سوالی که کارگردان در میان آسمان و زمین رها میکند.
محسن امیریوسفی عادت دارد تا فیلمهایی را بسازد که در حاشیه باشد، او دلداده جریان اعتدال است و قطعا نوع نگاه او به شهید در این اثر به خاطر خلأ تئوریک جریان اصلاحات در موضوع شجاعت است. جریان اعتدال و اصلاحات تاکنون یک شهید برای انقلاب، دفاع مقدس و میهن عزیزمان ایران نداشتند؛ اما امروز روای داستان شهادت و کوچه شهید هستند. این همان بازی مسخره دیروز و امروز سیاستشان است. /882/ی702/س
مهدی کمالی
خواهشا فقط نگویید پدر فلانی و برادر فلانی
بفرمایید که چه کسی و انتسابش را هم به جریان اصلاحات بگویید
اگر شهیدی می شناسید، معرفی کنید
چی از مملکت می خواهید؟
بابا بسه دیگه
اصلاحات همه چیزرا در خدمت خودش گرفت و اقتصاد را نابود کرد
کوشش کنید هر دو بعد نقد را داشته باشید.
البته از نظر ویراستی جای بحث دارد ولی مجموعا خوب بود.
اصلاحات متاسفانه از انقلاب استفاده می کند و ضربه می زند