۲۲ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۹
کد خبر: ۶۰۰۶۳۲
یادداشت؛

آرزوی "دکترین شوک" در ایران

آرزوی
دکترین شوک از طرفی و جنگ نفتی به همراه کنترل بانکی ایران راه‌هایی است که غرب علیه جمهوری اسلامی اعمال می‌کند تا تغییر رفتار و نهایتا تغییر حکومت را در ایران شاهد باشد.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، تحریم و جنگ ارزی دو نمونه از ابزارهای جنگ اقتصادی است که درباره آن بحث شد. اما غرب برای تقابل با کشورهایی که در مقابل‌شان قرار دارند، از شیوه‌های دیگری نیز استفاده کرده است.

«اون قدر فشارتون می‌دیم تا خوب تخلیه شید. بعدم خودمون پُرتون می‌کنیم»[1] کتاب 1984 این جمله را تکرار می‌کند و شاید برای گوش‌های ما نیز ناآشنا نباشد. دکترین شوک می‌تواند در حوزه فرهنگی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و ... اتفاق بیفتد. تلاش آنها این است که با سیستم‌های بین‌المللی فشار لازم را بر سر ملت‌ها بیاورند.

دکترین شوک روندی است که بعد از ایجاد شوک در فضای اقتصادی از بهت بعد از آن استفاده می‌کند و کار خویش را به سرانجام می‌رساند.«صندوق بین المللی پول» و «بانک جهانی» دو نهادی هستند که تلاش می‌کنند تا جامعه هدف را از طریق شوک، وادار به اطاعت و پذیرش برنامه‌های مورد نظرشان بشود که در شرایط عادی برای توده‌های مردم بسیار نامطلوب است.

یادداشت // تقابل اقتصادی غرب علیه ایران با اعمال فشار بیشتر

 

برای اطلاعات بیشتر درباره تحریم و جنگ ارزی کلیک کنید.

مطالب و مستندات کتاب دکترین شوک پایانی بر این اسطوره است که بازار آزاد جهانی در روندی دموکراتیک به فتح و پیروزی رسیده است.[2] شوک بازار باعث می‌شود تا ذهن‌ها از تحلیل بیفتد و شرکت‌ها سودشان را کنند و اقتصاد کشورهای غرب آسیا در وابستگی غرق شود و کشورهای اروپایی پول‌های بادآورده را به برکت حضور نفوذی‌های داخلی پارو کنند.

نفوذ شرکت‌های بزرگ جهانی، هر چند هیچ معیاری نمی‌تواند به طور کامل بازتاب دهنده گستره آن باشد، از هر منظری شگفتی برانگیز است. فروش سالانه دو هزار شرکتی که در رأس شرکت‌های جهانی قرار دارند، در زمان نگارش این سطور جمعاً 27 تریلیون دلار است و 103تریلیون دلار دارایی دارند ... بیش از 70 میلیون نفر را در سراسر جهان به استخدام خود دارند.[3]

یادداشت // تقابل اقتصادی غرب علیه ایران با اعمال فشار بیشتر

کنترل بانکی مهمترین ابزار برای تقابل اقتصادی است

این روزها درباره FATF و تعهدات مالی چیزهایی شنیده‌اید. اندیشکده آمریکایی هریتج در جلسه‌ای با خبرنگار ارشد بین‌الملل نشریه وال استریت ژورنال جی سولومون پیرامون «جنگ‌های ایران: بازی‌های جاسوسی، نبردهای بانکی و قراردادهای محرمانه‌ای که شکل خاورمیانه را تغییر داد» به بحث پیرامون مسئله جنگ مالی پرداختند و راه‌های زمین زدن اقتصاد ایران را بررسی، تجزیه و تحلیل می‌کردند.

وی در سخنانی عنوان کرد: «در پایان دوران ریاست جمهوری جرج بوش و آغاز دوران مسئولیت باراک اوباما، مطالب زیادی درباره جنگ سایبری نوشته شد که بر اساس آن گفته می‌شد تأسیسات هسته‌ای ایران هدف حملات سایبری قرارگرفته است. اما خود من به جنگ مالی بسیار علاقه‌مند بودم. علت این علاقه آن بود که ابزارهای مورد استفاده برای هدف قرار دادن اقتصاد ایران، می‌تواند در مقایسه با حملات سایبری محدود، تأثیرات بسیار بزرگ‌تری داشته باشد.

جنگ اقتصادی را چه کسانی به راه انداختند

حتی در اواخر دوران ریاست جمهوری جرج بوش شاهد آن بودیم که جنگ مالی علیه ایران در جریان باشد که پیش از این، همانند آن را مشاهده نکرده بودیم. آمریکا در طول تاریخ از ابزارهای قهری مالی استفاده کرده است اما آشی که برای ایران در این زمینه پخته شد، بی‌سابقه بود...»[4]

یادداشت // تقابل اقتصادی غرب علیه ایران با اعمال فشار بیشتر

مهم‌ترین ابزار آنها در حوزه بانکداری یوترن یا دوربرگردان بود که بر روی فعالیت‌های ایران قرار داده بودند. فیلیپ لگرین معتقد است: «بانک جهانی به منزله والدینی است که از توسعه کشورها حمایت می‌کند. وام‌های دراز مدت آن منبع اصلی سرمایه‌گذاری بسیاری از فقیرترین کشورهای جهان است. مأموریت پاسداری صلح سازمان ملل را در نظر می‌گیریم، حتی تنها یکی از بسیار نقش‌های آنها، باز نسبت به دستاوردهای «جامعه بین‌الملل» که به سرعت کارآیی‌اش را از دست داد که در سالهای بین دو جنگ گامی به جلو است.»[5]

پروژه نفت در برابر غذا در مسیر جنگ اقتصادی است

سیاستمداران بسیار علاقه دارند تا نفت را در تسخیر خویش قرار دهند و همواره ارزش یک قطره نفت برابر است با ارزش یک قطره خون[6] به عنوان مهمترین مسئله برایشان مطرح است. بعد از عدم توانایی آمریکا برای تأمین طلا به عنوان پشتوانه دلار، کسینجر مدعی شد که نفت زیر پای مردم به عنوان پشتوانه دلار می‌تواند مورد استفاده قرار بگیرد و از این جا بود که مسئله نفت تئوریزه شد.[7]

کیسینجر مقاله‌ای در واشنگتن‌پست نوشت تحت عنوان «پروژه ایگنوتوس» نوشت و گفت همین‌طور که هوا و آب‌های بین‌المللی برای کسی نیست، نفت و گاز کشورهای مختلف هم به همه تعلق دارد.

پس در ۳۰ ساله ۱۹۳۵ تا ۱۹۶۵، پشتوانه دلار، طلای داخل خاک امریکا بود، از ۱۹۷۵ تا ۲۰۰۵ میلادی، پشتوانه دلار آمریکا، نفت و معاملات نفتی در جهان بود. به این ترتیب هنری کیسنجر با ایجاد سیستم پترودلار موفق شد تا افول دلار را برای نزدیک به سه دهه، به تعویق بیاندازد.

داستان نفت ماجرایی تاریخی بر سر کنترل قیمت آن

رئیس جمهور اسبق آمریکا یعنی جیمی کارتر با این باور که علاقه حیاتی ایالات متحده به واسطه اشغال فلسطین توسط شوروی (که در دسامبر 1979 آغاز شده بود) و ظهور تقریباً همزمان حکومت اسلامی و بنیادگرا در ایران تهدید می‌شود خطاب به کنگره گفت که واشنگتن از «هر وسیله ممکن، از جمله نیروی نظامی» برای حفظ جریان نفت استفاده خواهد کرد.[8]

دلیل سخنان اینها بحث نفت بود که زیرساخت اقتصادی آمریکا را تشکیل می‌داد. لری لیندسی رئیس شورای اقتصادی ملی بوش[9] ادعا نمود که پیگیری موفق جنگ (با عراق) برای اقتصاد خوب خواهد بود ... سرمقاله وال استریت ژورنال در همان روز استدلال نمود که «بهترین راه برای حفظ قیمت نفت و متوقف نمودن افزایش آن جنگ موفقیت آمیز در عراق بود.» [10]

ایران قبل از انقلاب اسلامی در مقابل غرب کرنش می‌کرد

ایران قبل از 1912 برای اولین بار صادرات نفت را صورت داد و در نظر سیاهان خارجی روبه زوال می‌نمود. اسیاوی معتقد بود که «ایران ... نسباتا تا استخراج نفت چندان تحت تأثیر تغییرات اقتصادی جهان نبود.»[11] (هزینه‌های سیاسی در دولت آموزگار) برنامه ثبات اقتصادی قابل ملاحظه بود، تحمل تورم، وخامت دستمزدهای واقعی، کاهش فرصت‌های شغلی و بدتر شدن اوضاع رفاهی مردم، همه با هم سبب شد تا تدابیری برای آشفتگی اقتصادی اتخاذ گردد.[12]

امتیاز دارسی از این جهت در اصل یک پروژه تجاری نامطمئن بود که براساس خلاقیت یک ایرانی برای کسب سرمایه بریتانیایی به منظور اهداف امتیاز طلبانه ارتقا یافته بود. این بی شباهت به تلاش‌های اولیه ملکم خان و سایر افراد در دهه 1870 برای رواج دادن فعالیت‌های صنعتی در ایران نبود. تلاش‌هایی نیز زودتر از آن توسط کمپانی هلندی «ا.هاتزو و شرکاء» صورت گرفته بود.[13] /882/ی703/س

مهدی کمالی


[1] 1984، جرج اورول، ص 47

[2] http://anthropology.ir/article/8506.html

[3] ابرطبقه، دیوید راتکاف، ص 67

[4] http://tn.ai/1317364

[5] جهان باز،واقعیت جهانی شدن، فیلیپ لگرین ص 30

[6] جنگ نفت، آنتوان موهر، ص17

[7] http://www.rasanews.ir/detail/News/529360/2066

[8] نفت و خون، مایکل تی کلر، ص 14

[9] National economic concil

[10] جنگ سه تریلیون دلاری، جوزف استگلیز، ص 37

[11] تاریخ ایران کمبریج، جلد هفتم، دکتر تیمور قادری، ص 185

[12] همان، ص 223

[13] همان، ص 237

ارسال نظرات