۲۰ آذر ۱۳۹۷ - ۱۳:۲۶
کد خبر: ۵۸۹۳۴۷

"آقا مصطفی خمینی"

رهبر انقلاب درباره شخصیت حاج آقا مصطفى گفتند: او يك مدرس معروف بود. فلسفه درس مى‏ داد، فقه درس مى‏‌داد و به‏ عنوان يك چهره برجسته در ميان طلاب حوزه و فضلا و مدرسين معروف بود.
سید مصطفی خمینی

به گزارش خبرگزاری رسا، شهيد آيه‏ اللّه‏ حاج سيد مصطفى خمينى، اولين فرزند حضرت امام خمينى (ره) در 21 آذر 1309 ه ش برابر با 21 رجب 1349 ه ق در محله الونديه شهرستان قم در منزل اجاره‏اى متولد شد.
به مناسبت نام پدر بزرگ پدرى‏اش «شهيد سيدمصطفى موسوى1» او را نيز مصطفى ناميدند. مادر گرامى‏اش خانم خديجه ثقفى در انتخاب اين اسم براى فرزندش مى‏‌گويد :
«من خيلى دوست داشتم كه نامش مصطفى باشد و نمى‏دانم آقا چه دوست داشتند، ولى من ايشان را راضى كردم و گفتم كه چون نام پدرتان مصطفى بوده است، بسيار مناسب است و آقا هم راضى شدند و اسمش را محمد گذاشتيم، لقبش را مصطفى و كنيه‏‌اش را ابوالحسن گذاشتيم، ابوالقاسم نگذاشتيم كه هر سه مشابه حضرت رسول (ص) نشود.2»

سيد مصطفى ديرتر از كودكان ديگر زبان باز كرد، به‌‏گونه‏اى كه تا چهار سالگى فقط چند كلمه را مى‏‌توانست بگويد؛ اما ديرى نپاييد، او را به مكتب‏خانه‌‏اى در نزديكى منزلشان گذاشتند. اين اقدام تأثير فراوانى در حرف زدن وى بر جاى گذاشت و نگرانى اطرافيانش برطرف شد.3

او در دامن مادرى با تقوا و پدرى دانشمند و در محيطى آكنده از معنويت و عرفان رشد كرد. گرچه در بسيارى از رفتارهاى فردى و اجتماعى مانند ساير كودكان بود، ولى گه‏گاه با رفتار و كردارش كه از نبوغ و استعدادى سرشار حكايت مى‏كرد، ديگران را به شگفتى وا مى‏داشت. مصطفى كودكى لاغر اندام ولى شجاع و جسور بود. پس از طى دوران كودكى راهى دبستان شد. تا پنجم ابتدايى در دبستان «باقريه» و «سنايى» قم به تحصيل پرداخت.4

در چهارده سالگى به تحصيل مقدمات علوم و معارف دينى پرداخت. او داراى نبوغ و هوش سرشارى بود و بدين جهت به سرعت از همرديفان خود پيشى گرفت. آيه‏‌اللّه‏ حاج شيخ جعفر سبحانى از اساتيد بنام حوزه علميه قم و يكى از مراجع تقليد درباره نبوغ او چنين مى‏‌گويد:‌ «از جمله خصوصيات ايشان در درس، در درجه اول استعداد قويشان بود؛ حافظه‏اى قوى هم داشت. بيشتر اشخاص خوش فهم و خوش فكر، از حافظه‏اى قوى برخوردار نيستند؛ ولى ايشان در عين حال كه فهمى خوب و دقتى بسيار داشت، داراى حافظه خوبى هم بود؛ به همين دليل با اصرار من ؛ ايشان همه الفيه ابن مالك را حفظ كرد و نه تنها حفظ مى‏‌كرد، بلكه خوب هم مى‏‌خواند. گاهى كه من مطلبى درباره زندگى علما نقل مى‏‌كردم، ايشان علاقه‏‌مند شد كه آن بخش از كتاب نخبه‏‌المقال را (كتابى در موضوع تراجم و رجال) كه راجع به علما بود، حفظ كند. بعدها كه معقول را نزد ديگران مى‏ خواندند، قسمتى از اشعار منظومه را هم حفظ كرده بودند و مى‏‌خواندند. هم عمق فكرى و هم ذكاوت داشت و در كنار اين دو، داراى حافظه‏‌اى قوى بود. يكى از مواهبى كه ايشان داشت، فكر زايا بود. گاهى در يك مسأله، اگر طرف مقابل هم مثل ايشان حال و حوصله داشت، شايد يك ساعت و نيم بحث مى‏كردند. ايشان مى‏توانست مسأله را به صورت ممتد با  طرف مقابل بحث كند.5»

به علت علاقه و استعداد درخشان توانست طى مدت دو سال و چند ماه كتاب‌هاى سيوطى، حاشيه ملاعبداللّه‏، معالم ‏الاصول، شمسيه، مطول و بخشى از شرح لمعه را به پايان برساند.6

در هفده سالگى، پس از پايان دوره مقدمات حوزه معمم شد خانم فريده مصطفوى، خواهر ايشان در اين مورد مى‏‌گويد: «... به ياد دارم در روزى كه ايشان ملبس شد، حضرت امام در يك مجلس مهمانى، عده‏اى از دوستان را براى ناهار دعوت كردند تا ايشان تشويق شود و با تشريفات خاصى عمامه بر سر ايشان گذاشتند. اين براى ما يك خاطره جالبى بود كه مى‏ديديم، او با شادى و خوشحالى زيادى با لباس جديد از مهمانها پذيرايى مى‏‌كند.7»

دوره سطح حوزه را به مدت پنج سال نزد حضرات آيات: مرتضى حائرى يزدى، محمدجواد اصفهانى، شهيد محمد صدوقى و سيدمحمدباقر سلطانى فرا گرفت. ضمن اشتغال به فراگيرى فقه و اصول، فلسفه را نيز نزد آيه‏اللّه‏ سيد رضا صدر آغاز كرد و منظومه حكمت سبزوارى را نزد وى فرا گرفت و خود نيز به تدريس آنها در مدرسه حجتيه قم پرداخت. پس از آن جهت فراگيرى «اسفار» به حوزه درس آيه‌‏اللّه‏ سيدابوالحسن رفيعى قزوينى و علامه سيدمحمدحسين طباطبايى روى آورد.8

سيد مصطفى در بيست و يك سالگى در درس خارج آيات عظام سيدحسين طباطبايى بروجردى، و سيدمحمد حجت كوه‏‌كمرى حضور يافت. نزديك به سيزده سال فقه و اصول را نزد والد گرامى‏اش فرا گرفت. از محضر درس آيه‌‏اللّه‏ سيدمحمد داماد نيز بهره گرفت.9

در آن زمان مرحوم آيه‌‏اللّه‏ العظمى بروجردى امتحانى را در سطح طلاب شاخص حوزه علميه قم گذاشته بودند كه پس از اعلام نتايج، حاج آقا مصطفى يكى از چهار نفر طلبه ممتازى بود كه معرفى شد.10

برفراز كرسى اجتهاد

حاج آقا مصطفى پس از تلاش فراوان در 27 سالگى به درجه اجتهاد نائل آمد، اجازه اجتهاد او از طرف امام خمينى (ره) بود. عارف واصل آيه‌‏اللّه‏ حاج سيدرضا بهاءالدينى كه ساليان طولانى با ايشان حشر و نشر داشت، در خصوص مقام علمى او چنين مى‌‏نويسد: «بسمه تعالى. الحاج مصطفى آيه‌‏اللّه‏ جمع بين ‏المعقول و المنقول و السياسة الاسلامية و الدينيه فى شبابه و بلغ مابلغ من نوادر زماننا بل من نوادر الاعصار و الازمان11..؛ آيت ‏اللّه‏ حاج آقا مصطفى دانش‏‌هاى عقلى و نقلى، سياست اسلامى و دينى را در جوانى كسب كرد و به آن مراتبى كه بايد برسد، رسيد. او از نخبگان زمان ما بود، بلكه از شخصيت‏هاى برجسته روزگار به شمار مى‏‌آمد»

در مدت توقف دوازده ساله در حوزه نجف سيدمصطفى خمينى به بهره‏‌گيرى از حضور آيات عظام و مراجع تقليد حوزه علميه نجف ‏اشرف آقايان: سيدابوالقاسم خويى، سيدمحمود شاهرودى و سيد محسن حكيم پرداخت. از محضر درس آيه‌‏اللّه‏ سيدحسن بجنوردى نيز استفاده كرد. مرحوم آيه‏‌اللّه‏ سيدعباس خاتم يزدى در اين باره مى‏‌گويد:«مرحوم بجنوردى تعبير فوق‏العاده‏اى در خصوص آقا مصطفى داشت و آن اين بود كه: من از ايشان استفاده مى‏‌كنم؛ درست همان حرفى كه مرحوم نراقى در مورد شاگرد خود، شيخ انصارى دارد.12»

سيدمصطفى در سال 1340 ش در مدرسه حجتيه قم به تدريس اصول، فقه و فلسفه (منظومه سبزوارى) پرداخت.13

و اسفار ملاصدرا را براى جمعى از طلاب تدريس نمود و حاشيه‏‌اى نيز بر آن نوشت.14

آیت اللّه‏ العظمى خامنه‏‌اى، در خصوص حوزه تدريس حاج آقا مصطفى مى‏‌فرمايند: «او يك مدرس معروف بود. فلسفه درس مى‏ داد، فقه درس مى‏‌داد و به‏ عنوان يك چهره برجسته در ميان طلاب حوزه و فضلا و مدرسين معروف بود.15»

در دوران تبعيد، پس از انتقال از تركيه به عراق، در نجف ‏اشرف بخشى از وقت خود را به تدريس خارج اصول اختصاص داد. حجه‏‌الاسلام سيدعلى‏‌اكبر محتشمى‏‌پور مى‏‌گويد: «در سال 1346 ش، عده‏اى از طلاب مبرز و فضلاى سرشناس حوزه نجف از جمله مرحوم حجه‏‌الاسلام والمسلمين حاج شيخ على‏اصغر طاهرى (كنى) و حجج ‏اسلام آقايان على‏پور، سجادى، روحانى، برقعى و... و اينجانب با توجه به اينكه جاى درس و بحث اصول فقه حضرت امام در حوزه علميه نجف، خالى بود و با عنايت به فوق‏ العادگىِ مراتب علمى و سيطره و تسلط كامل آيه‌‏اللّه‏ حاج آقا مصطفى خمينى به علوم و مباحث عقلى و همچنين فقه و اصول و شناخت دقيق ايشان از مبانى ارزنده حضرت امام و ساير فرهيختگان حوزه تصميم گرفتيم تا در كنار حضور در محفل درس فقه حضرت امام، از حاج آقا مصطفى درخواست كنيم تا درس خارج اصول را در نجف براى طلاب و فضلا شروع كنند كه اين درخواست مورد اجابت معظم‏له قرار گرفت و از آن تاريخ تا پايان عمر شريف و پر بركتشان به مدت ده سال، يك دوره اصول فقه را با سبك تحقيقى نوين، تدريس فرمودند كه درخشش علمى ايشان بيشتر روشن گرديد و محصول آن، مجلدات كتاب «تحريرات فى‏ الاصول» است.16»

تأليفات

با اينكه حاج آقا مصطفى هنوز جوان بود، ولى ديرى نپاييد كه در زمينه‏‌هاى تحقيق و تأليف نيز توجه همگان را به خود جلب نمود. مرور اجمالى بر تأليفات ايشان، بهترين گواه بر نبوغ و فقاهت پوياى آن محقق و فقيه فرزانه است.17
1ـ القواعد الحكميه (حاشيه براسفار ملاصدرا)
2ـ حاشيه بر شرح هدايه ملاصدرا
3ـ حاشيه بر مبداء و معاد ملاصدرا
4ـ كتاب البيع (اين كتاب در سه جلد بوده؛ ولى در حال حاضر فقط جلد اول و بحث ولايت فقيه از جلد دوم آن موجود است)
5ـ كتاب الاجاره
6ـ مستند تحريرالوسيله
7ـ الحاشية على‏العروة الوثقى
8ـ كتاب الخيارات
9ـ المكاسب المحرمه
10ـ الواجبات فى‌‏الصلاة
11ـ كتاب الصوم
12ـ تحريرات فى‏‌الاصول (8 جلد)
13ـ كتاب الطهارة
14ـ القواعدالرجاليه
15ـ حاشيه بر مستدرك مرحوم ميرزاحسين نورى
16ـ شرح زندگانى ائمه معصومين
17ـ تطبيق هيئت جديد بر هيئت و نجوم اسلامى
18ـ تفسيرالقرآن الكريم (4 جلد)
19ـ الفوائد و العوائد
20ـ الخلل فى‏‌الصلاة

ازدواج

حاج آقا مصطفى در سال 1335 شمسى با خانم معصومه حائرى دختر آيه‏‌اللّه‏ حاج شيخ مرتضى حائرى يزدى ازدواج نمود. خانم خديجه ثقفى همسر امام خمينى (ره) درباره چگونگى اين ازدواج مى‌‏گويد: «يك وقت شايع شد كه با آقا مرتضى حائرى وصلت كرده‌‏ايم، به‏ طورى كه مصطفى مى‏‌گويد: وقتى آقاى حائرى از صحن حرم بيرون مى‏‌آيد، رفقا مى‏‌گويند كه پدر زنت آمد. اين شايعه به گوش آقا رسيده بود و يك شب آقا از من پرسيد كه دختر آقاى حائرى را ديده‌‏اى؟ من هم كمى توضيح دادم. آقا گفت: چطور است اين دروغ را راست كنيم؟ گفتم كه هر طورى صلاح مى‏‌دانيد. فردا صبح هم آقا پيغام فرستاده بود و ظهر، آنها جواب داده بودند و باز آقا پيغام داده بود كه همان شب بروند براى صحبت؛ بعد به ما خبر دادند كه مردها رفته‌‏اند و ما زن‌ها هم بعدا رفتيم و قرار عقد گذاشته شد.18»

اولين فرزند آنها محبوبه بود كه به جهت ابتلا به بيمارى مننژيت درگذشت. دومين فرزند حسين، نام داشت كه هم ‏اكنون در كسوت روحانيت است. سومين فرزند آنها مريم است كه تا دوره دكترا تحصيل كرده است. يورش ناگهانى مأموران ساواك در روز 13 دى 1343 به منزل امام براى دستگيرى حاج آقا مصطفى سبب ترس و وحشت همسر او شد كه با سقط جنين و از بين رفتن فرزند چهارم ايشان همراه بود.19

مبارزات و فعاليت‏هاى سياسى

شهيد مصطفى خمينى قبل از شروع نهضت امام خمينى (ره) تا حدودى با جريانهاى سياسى جامعه آشنايى داشت و نسبت به جريانهاى مذهبى همفكرى و گرايش داشت يكى از مؤثرترين تشكلهاى سياسى و مذهبى، جمعيت فداييان اسلام بود كه با تكيه بر مبانى فكرى دينى به مبارزات دامنه‏دارى از سال 1320 تا 1334 دست زد. سيد مصطفى با رهبر اين جمعيت؛ يعنى شهيد سيدمجتبى نواب صفوى آشنا بود و در جلسات آن شركت مى‏كرد. با نفر دوم اين جمعيت نيز كه شهيد عبدالحسين واحدى بود، ارتباط دوستانه و نزديكى داشت. آيه‏‌اللّه‏ صادق خلخالى در خاطرات خود در اين خصوص مى‏‌گويد: «[سيدمصطفى] هيچ‏گاه حاضر نبود زير بار ظلم و ستم برود و از اين جهت ايشان، بى‏اندازه به مرحوم نواب و مرحوم واحدى علاقه داشت و با آنها در جلسات خصوصى شركت مى‏كرد. مخصوصا در منزل آيه‏اللّه‏ شهيد صدوقى (قدس سره)، كه شهيد واحدى مدتى در آنجا مخفى بود.20»

آشنايى و ارتباط سيدمصطفى با بنيانگذاران جمعيت فداييان اسلام، موجب شد كه از همان دوره جوانى توجه خاصى به مبارزه با رژيم پهلوى داشته باشد. خود حاج آقا مصطفى خمينى در اين باره مى‏‌گويد:«جمعيتى در ايران معروف بودند به فداييان اسلام، رئيس آنها مردى بود به نام نواب صفوى (مجتبى) كه واقعا دلير و توانا و از روى احساس، سنگ اسلام را به سينه مى‏‌زد و نمى‏‌توان او را دور از حقيقت دانست و مرد شماره دو آنها، دوست عزيز خودم، شهيد عبدالحسين واحدى بود. اين طايفه، دير زمانى در قم زيست مى‏‌كردند و آن وقت ما قم بوديم و از دور آنها را مى‌‏پاييديم. تا آن كه شبانه، عده‌‏اى با چوب و چماق، در پيش چشم چند صد نفر طلبه، بر آنان هجوم بردند و آنان را زدند كه ديگر كار به آخر رسيده، ديگر نتوانستند در قم بمانند و در نتيجه رحل اقامت را به تهران بردند.... سرانجام به دست پسر رضاخان جلب شدند و با سكوت مرگبار علما، آنها را تيرباران كردند، گرچه دوست من عبدالحسين را در جاى ديگر از بين بردند و داغش را به دل ما گذاردند21..»

برای مطالعه ادامه این زندگینامه به اینجا مراجعه کنید./999/د۱۰۱/س

پي‌نوشت‌ها
1ـ زندگينامه و مبارزات آيه‌‏اللّه‏ سيدمصطفى خمينى، همان، ص 80.
2ـ نهضت امام خمينى، همان، ج 2، ص 129.
3ـ براى اطلاع از اين دلايل رجوع كنيد به: كتاب نهضت امام خمينى، ج 2، ص 142 ـ 155
4ـ سند شماره 70 سپتامبر 1965.
5ـ نهضت امام خمينى، همان، ج 2، ص 159.
6ـ نهضت امام خمينى، همان، ج 2، صص 159 ـ 179.
7ـ خاطرات سيدعلى‌‏اكبر محتشمى؛ دفتر ادبيات انقلاب اسلامى، صص 471 ـ 475.
8ـ يادها و يادمانها از آيه‏ اللّه‏ سيدمصطفى خمينى، همان، ج 1، صص 33 ـ 34.
9ـ نهضت امام خمينى، همان، ج 2، صص 204 ـ 205.
10ـ در اصل: مسئول.
11ـ در اصل: بود.
12ـ سند شماره 3997 تاريخ 18/12/52
13ـ «راز توفان (يادنامه آيه‏اللّه‏ سيدمصطفى خمينى)»، ويژه‏نامه فصلنامه ياد؛ مهر 1376، ص 348.
14ـ يادها و يادمان‌ها از آيه‏‌اللّه‏ سيدمصطفى خمينى، همان، ج 1، ص 282.
15ـ همان، صص 142 ـ 143.
16ـ سند شماره 394 تاريخ 9/5/45.
17ـ سند شماره 200 تاريخ 12/11/45
18ـ راز توفان (يادنامه آيه‌‏اللّه‏ سيدمصطفى خمينى)، همان، ص 250.
19ـ يادها و يادمانها از آيه‌‏اللّه‏ سيدمصطفى خمينى؛ همان، ج 1، ص 207.
20ـ زواياى تاريك؛ فارسى، جلال‌‏الدين ؛ ص 392.
21ـ سند شماره 1639 تاريخ 17/5/56

 

امید اسلام، حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، بخش زندگینامه

گذرستان؛ نشریه الکترونیکی تایخ  سیاسی معاصر ایران

ارسال نظرات