۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۷:۰۲
کد خبر: ۷۸۱۵۶۴
۲۹ اردیبهشت| تصویب قانون تعیین ضوابط و شرایط وزیر اطلاعات

وزارت اطلاعات چگونه تأسیس و سازمان‌دهی شد؟

وزارت اطلاعات چگونه تأسیس و سازمان‌دهی شد؟
در پی انقلاب اسلامی و نیاز مبرم به یک نظام اطلاعاتی منسجم، قانون تعیین ضوابط و شرایط وزیر در اردیبشهت ۱۳۶۲ و سپس قانون تأسیس وزارت اطلاعات در مرداد ماه همان سال به تصویب رسید و محمد ری‌شهری به‌عنوان نخستین وزیر اطلاعات، مسئولیت سنگین شکل‌دهی این نهاد را بر عهده گرفت.
 نه‌تنها تحولی عمیق در ساختار سیاسی و اجتماعی کشور ایجاد کرد، بلکه نظام نوپای جمهوری اسلامی را در برابر طیف گسترده‌ای از تهدیدات اطلاعاتی و امنیتی قرار داد. در فضای پرتلاطم پس از انقلاب، گروهک‌های معاند، جریان‌های ایدئولوژیک متعارض و بازیگران خارجی با بهره‌گیری از تاکتیک‌های نفوذ، عملیات خرابکارانه و جاسوسی هدفمند، به دنبال تضعیف پایه‌های نظام بودند. این تهدیدات چندوجهی، از ترور مهره‌های کلیدی و افشای اطلاعات حساس تا سازمان‌دهی کودتاها و اقدامات تروریستی، ضرورت ایجاد یک دستگاه اطلاعاتی منسجم را به‌ عنوان ستون اصلی امنیت ملی آشکار ساخت. در ادبیات اطلاعاتی، «سپر اطلاعاتی» به مجموعه‌ای از سازوکارهای هماهنگ برای جمع‌آوری اطلاعات و تحلیل تهدیدات، عملیات ضدجاسوسی و پیش‌گیری از نفوذ اشاره دارد که بدون آن، هر نظام سیاسی در برابر تهاجمات داخلی و خارجی آسیب‌پذیر خواهد بود. نظام نوپای جمهوری اسلامی نیز در آن دوره سخت محتاج چنین سپری بود.
 
در ایران پس از انقلاب، فقدان یک دستگاه اطلاعاتی متمرکز و کارآمد، خلأیی استراتژیک ایجاد کرده بود که امکان رصد مستمر تهدیدات، تحلیل داده‌های اطلاعاتی و اجرای عملیات پیش‌دستانه را سلب می‌کرد. فعالیت‌های اطلاعاتی پراکنده توسط نهادهای مختلف، ازجمله واحد اطلاعات سپاه، کمیته‌های انقلاب اسلامی و بخش‌های اطلاعاتی نخست‌وزیری و ارتش، نه‌تنها فاقد هماهنگی و هم‌افزایی بود، بلکه به تشتت عملیاتی و ناکارآمدی در برابر تهدیدات پیچیده منجر شده بود. این وضعیت، که در اصطلاح اطلاعاتی به «پراکندگی اطلاعاتی» (Intelligence Fragmentation) معروف است، نظام را در برابر پروژه‌های نفوذ عمیق، عملیات‌های خرابکارانه و شبکه‌های جاسوسی دشمنان داخلی و خارجی آسیب‌پذیر کرده بود.
 
از سوی دیگر، تجربه سرکوبگرانه ساواک، به‌ عنوان بازوی اطلاعاتی رژیم پهلوی، و اتهامات مرتبط با سرکوب و نقض اساسی حقوق مردم، مقاومت‌های فکری و سیاسی عمیقی را در برابر تأسیس یک نهاد اطلاعاتی جدید ایجاد کرده بود. این حساسیت‌ها، که ریشه در آرمان‌های تحول‌خواهانه انقلاب داشت، هرگونه تلاش برای ایجاد یک سازمان اطلاعاتی یکپارچه را با چالش‌های ایدئولوژیک و سازمانی مواجه می‌ساخت. با این حال، حوادثی مانند انفجارهای تروریستی، ترور شخصیت‌های کلیدی و کودتاهای ناکام، ضرورت بازاندیشی در این دیدگاه را آشکار کرد. در این راستا، تأسیس وزارت اطلاعات به‌ عنوان یک نهاد اطلاعاتی فراگیر، با هدف ایجاد انسجام در چرخه اطلاعاتی (Intelligence Cycle) شامل (جمع‌آوری، تحلیل، انتشار و اقدام) و تقویت قابلیت‌های ضداطلاعات (Counterintelligence) و عملیات پیش‌دستانه، به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر تبدیل شد.
 
این مقدمه، زمینه را برای بررسی فرایند تأسیس وزارت اطلاعات فراهم می‌کند؛ نهادی که با هدف پاسخ‌گویی به تهدیدات چندلایه و تضمین امنیت ملی، در بستری از چالش‌های سیاسی، سازمانی و فرهنگی شکل گرفت. تأسیس این وزارتخانه، نه‌تنها گامی در راستای تحکیم پایه‌های نظام نوپا بود، بلکه نقطه عطفی در توسعه نظام اطلاعاتی ایران به شمار می‌رود که توانست با تکیه بر ارزش‌های اسلامی و انقلابی، به یکی از کارآمدترین نهادهای اطلاعاتی منطقه تبدیل شود.
 
 
چالش‌های امنیتی انقلاب نوپا
 
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، نه‌تنها نقطه عطفی در تاریخ سیاسی کشور بود، بلکه نظام نوپای جمهوری اسلامی را در برابر طیف گسترده‌ای از تهدیدات امنیتی و اطلاعاتی قرار داد. گروهک‌های معاند، ازجمله سازمان مجاهدین خلق و جریان‌های چپ‌گرا، که به دلایل ایدئولوژیک یا در راستای تأمین منافع سیاسی خود را در تقابل با آرمان‌های انقلاب می‌دیدند، به عملیات‌های مسلحانه، اقدامات خرابکارانه و پروژه‌های نفوذ عمیق در ارکان سیاسی، نظامی و فکری نظام روی آوردند. این تهدیدات، که با ترور شخصیت‌های کلیدی، افشای اطلاعات حساس و تضعیف ساختارهای اجرایی همراه بود، ضربات جبران‌ناپذیری به پیکر انقلاب وارد کرد. به‌ عنوان مثال، ترور چهره‌های برجسته‌ای مانند آیت‌الله بهشتی و انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی، نشانه‌ای آشکار از ضعف نظام در حوزه رصد و خنثی‌سازی تهدیدات بود.
 
این آسیب‌ها ریشه در فقدان یک دستگاه اطلاعاتی منسجم و کارآمد داشت که بتواند به‌ صورت متمرکز، عملیات جمع‌آوری اطلاعات، تحلیل تهدیدات و پیش‌گیری از اقدامات خصمانه را هدایت کند. همان‌طور که ذکر شد، در ادبیات اطلاعاتی، یک دستگاه اطلاعاتی کارآمد باید قادر به ایجاد «سپر اطلاعاتی» باشد که از طریق رصد مستمر، تحلیل داده‌های اطلاعاتی و هماهنگی بین‌دستگاهی، امنیت ملی را تضمین کند؛ اما در سال‌های ابتدایی انقلاب، فعالیت‌های اطلاعاتی به‌ صورت پراکنده و جزیره‌ای توسط نهادهایی مانند سپاه پاسداران و کمیته‌های انقلاب اسلامی، نخست‌وزیری، دستگاه قضایی و ارتش انجام می‌شد. این پراکندگی، که حتی نمی‌توان آن را «موازی‌کاری اطلاعاتی» نامید، از آن‌جا که موازی‌کاری اطلاعاتی در فضایی معنا پیدا می‌کند که حتی هماهنگی اندک در امور اطلاعاتی مانند اهداف و برنامه‌ریزی مشترک وجود داشته باشد، به تشتت و ناکارآمدی منجر شد و امکان پاسخ‌گویی مؤثر به تهدیدات پیچیده را سلب کرد.
 
در چنین فضایی، بسیاری از انقلابیون، به‌ویژه در سطوح تصمیم‌گیری، ایجاد چنین نهاد منسجم اطلاعاتی را مغایر با آرمان‌های انقلاب و در راستای احیای سنت‌های سرکوبگرانه رژیم پیشین می‌دانستند. این دیدگاه، هرگونه تلاش برای تشکیل یک سازمان اطلاعاتی یکپارچه را با مقاومت‌های فکری و سیاسی مواجه می‌ساخت. درنتیجه، تا پیش از تصویب قانون تأسیس وزارت اطلاعات در ۲۷ مرداد ۱۳۶۲، نظام اطلاعاتی کشور فاقد هرگونه انسجام و هماهنگی بود، وضعیتی که به گسترش ناامنی و نفوذ دشمنان داخلی و خارجی منجر شد.
 
در این میان، انفجار مهیب ۱۰ مهر ۱۳۶۱ در میدان امام حسین تهران، در نزدیکی خیابان ناصرخسرو و ساختمان «زیبا پارک»، نقطه عطفی در بازاندیشی نسبت به ضرورت یک دستگاه اطلاعاتی متمرکز بود.
 
وزارت اطلاعات ایران چگونه تأسیس و سازمان‌دهی شد؟
 
 اگرچه اکثر مطبوعات متأثر از ادبیات سیاسی وقت این فاجعه را دسیسه‌ای از عمال آمریکایی خوانده و رد استعمار را در آن تقویت کردند، اما این مسئله منافی وجود خلأهای امنیتی نبود.
 
 این عملیات تروریستی، که طبق گزارش‌ها حدود ۶۵۰ مجروح و حدود ۷۰ شهید برجای گذاشت، نه‌تنها یک فاجعه انسانی بود، بلکه نشانه‌ای آشکار از ضعف ساختاری در حوزه جمع‌آوری اطلاعات، تحلیل تهدیدات و پیشگیری از عملیات‌های خصمانه به شمار می‌رفت.

 
وزارت اطلاعات ایران چگونه تأسیس و سازمان‌دهی شد؟
وزارت اطلاعات ایران چگونه تأسیس و سازمان‌دهی شد؟
 
مهندس میرحسین موسوی، نخست‌وزیر وقت، در بازدید از مجروحان این حادثه، ضمن تأکید بر ارتباط این اقدام با پیروزی‌های رزمندگان در جبهه‌های جنگ، اظهار داشت: «ضدانقلاب با این حرکت می‌خواست روحیه ایثارگرانه امت مقاوم ما را از بین ببرد تا اثرات این پیروزی‌ها خنثی شود».
 
 وی همچنین در مصاحبه‌ای صریح، از نمایندگان مجلس خواست تا با تسریع در بررسی طرح تأسیس سازمان اطلاعاتی، خلأ موجود در سپهر امنیتی کشور را پر کنند: «من انتظار دارم برادران نماینده به مسئولیتی که دولت در قبال این مسائل دارد توجه داشته باشند و هرچه زودتر تکلیف این طرح را روشن کنند.»
 
وزارت اطلاعات ایران چگونه تأسیس و سازمان‌دهی شد؟
 
این اظهارات، نشانه‌ای از تغییر پارادایم در فضای فکری بود که پیش‌تر حتی طرح موضوع تشکیل یک سازمان اطلاعاتی فراگیر را به احیای ساواک تعبیر می‌کرد.
 
ابعاد اجتماعی این انفجار نیز قابل‌ توجه بود. منطقه وقوع حادثه، محل سکونت اقشار محروم بود و آسیب‌های وارده به این قشر، حساسیت‌های عمومی و به‌ویژه توجه امام خمینی و دیگر مقامات تأثیرگذار را برانگیخت. این حادثه، همراه با ترورهای متعدد شخصیت‌های کلیدی نظام، ضرورت ایجاد یک سازوکار اطلاعاتی متمرکز را بیش از پیش آشکار ساخت و زمینه را برای اقدامات قانونی بعدی فراهم کرد.
 
 
شرایط و ضوابط وزیر اطلاعات
 
یکی از گام‌های اساسی در مسیر تأسیس وزارت اطلاعات، تصویب قانون تعیین ضوابط و شرایط وزیر اطلاعات در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۶۲ بود. این قانون، شرایط سخت‌گیرانه‌ای را برای تصدی این پست حساس تعیین کرد که نشان‌دهنده عمق نگرانی‌های دولت و مجلس نسبت به فعالیت‌های این نهاد بود. طبق این قانون، وزیر اطلاعات می‌بایست دارای ویژگی‌های زیر باشد:
 
۱.   تحصیلات در حد اجتهاد؛
۲.   اشتهار به عدالت و تقوا؛
۳.   سابقه روشن سیاسی و مدیریتی؛
۴.   عدم عضویت در احزاب، سازمان‌ها یا گروه‌های سیاسی.
 
این شروط، که مشابه شرایط تصدی ریاست قوه قضائیه بود، بیانگر تلاش قانون‌گذاران برای اطمینان از استقلال، پاک‌دستی و تعهد دینی وزیر اطلاعات بود. به‌ویژه، شرط عدم عضویت در احزاب، که در ماده ۱۲ قانون تأسیس وزارت اطلاعات برای همه کارکنان این نهاد نیز تکرار شد، نشان‌دهنده حساسیت نسبت به حفظ استقلال اطلاعاتی و پرهیز از نفوذ جریان‌های سیاسی در این نهاد کلیدی بود. آیت‌الله ری‌شهری در خاطرات خود به این نکته این‌گونه اشاره می‌کند: «این شرایط… نشان‌دهنده عمق نگرانی و حساسیت دولت و مجلس نسبت به فعالیت‌های این وزارتخانه است.»
 
انتخاب فردی واجد این شرایط، در شرایط بحرانی کشور و با توجه به ضرورت پرهیز از تداعی ساواک، چالشی عظیم بود. فضای سیاسی آن زمان، که هنوز تحت تأثیر تجربه ساواک و حساسیت‌های انقلابی قرار داشت، هرگونه اشتباه در انتخاب وزیر را به خطری برای اعتبار کل نظام تبدیل می‌کرد. آیت‌الله ری‌شهری در این باره می‌نویسد: «از یک سو کسی را نمی‌شناختم که در فضای سیاسی آن روز و با شرایطی که قانون برای تأسیس وزارت اطلاعات معین کرده بود بتواند این وزارتخانه را تأسیس کند، و از سوی دیگر توان ایجاد این وزارتخانه را در خود احساس می‌کردم.» این خودباوری، همراه با تأیید امام خمینی و رئیس‌جمهور وقت، آیت‌الله خامنه‌ای، زمینه‌ساز پذیرش این مسئولیت خطیر توسط ایشان شد.
 
 
وزارت اطلاعات ایران چگونه تأسیس و سازمان‌دهی شد؟
 
 
تأسیس نظام اطلاعاتی؛ سازمان یا وزارت؟
 
پس از انفجار میدان امام حسین و حوادث مشابه، زمزمه‌های تأسیس یک سازمان اطلاعاتی فراگیر شدت گرفت. این تلاش‌ها با تصویب قانون تأسیس وزارت اطلاعات در ۲۷ مرداد ۱۳۶۲ به ثمر نشست. این قانون، پس از تأیید شورای نگهبان، در ۱۰ شهریور ۱۳۶۳ برای اجرا به دولت ابلاغ شد. با این حال، طراحی این قانون با نواقص جدی همراه بود. آیت‌الله ری‌شهری در خاطرات خود به این نکته اشاره می‌کند: «قانون تأسیس وزارت اطلاعات سراسر تکلیف و مسئولیت بود، اما این‌که این وزارتخانه وظایف خود را با کدام ابزار و امکانات قانونی باید انجام دهد؟ مشخص نبود!» وی حتی به طنز اظهار می‌دارد: «اگر کسی در قانون تأسیس این وزارتخانه، برای انجام آن همه وظایف… تنها یک ابزار قانونی پیدا کند من به او جایزه می‌دهم!» این نقص، ریشه در نگرانی‌های عمیق از تکرار تجربه ساواک داشت و یا تمرکز بیش از حد قدرت در یک نهاد تعیین‌کننده اطلاعاتی داشت، به‌ گونه‌ای که قانون‌گذاران، برای محدود کردن قدرت این نهاد، از تعریف ابزارهای قانونی لازم برای اجرای وظایف آن خودداری کردند.
 
یکی از چالش‌های اصلی در این مسیر، تصمیم‌گیری درباره جایگاه سازمانی این نهاد بود. اختلاف‌ نظرهای متعددی در این خصوص وجود داشت: برخی معتقد بودند که فعالیت‌های اطلاعاتی باید زیر نظر سپاه پاسداران باشد، زیرا واحد اطلاعات سپاه در آن زمان فعال‌ترین نهاد اطلاعاتی بود؛ برخی آن را زیرمجموعه قوه قضائیه می‌دانستند؛ عده‌ای پیشنهاد قرار گرفتن آن در ساختار ریاست‌جمهوری را مطرح کردند؛ و گروهی دیگر بر ضرورت تعریف آن تحت نظارت مستقیم رهبری تأکید داشتند. سرانجام، توافق بر این شد که این نهاد به‌ صورت یک وزارتخانه تأسیس شود تا تحت نظارت رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر و مجلس قرار گیرد و از تمرکز بیش‌ازحد قدرت جلوگیری شود. این تصمیم، ضمن کاهش نگرانی‌ها از ایجاد نهادی شبیه ساواک، نظارت چندلایه‌ای بر فعالیت‌های اطلاعاتی را تضمین می‌کرد.
 
 
وزارت اطلاعات ایران چگونه تأسیس و سازمان‌دهی شد؟
 
 
چالش‌های انتخاب وزیر مؤسس
 
تأسیس وزارت اطلاعات در فضایی پرتلاطم و بدون زیرساخت‌های لازم، کاری بس دشوار بود. فقدان تجربه مدون، نبود آموزش‌های تخصصی، کمبود امکانات و پراکندگی فعالیت‌های اطلاعاتی در نهادهای مختلف، ازجمله چالش‌های اصلی بود. مهندس موسوی در معرفی آیت‌الله ری‌شهری به مجلس، به این پراکندگی اشاره کرد: «ما امروز می‌توانیم ادعا کنیم که درست است الان یک سازمان منسجم در رابطه با اطلاعات نداریم و کارها پراکنده هست، ولی نیروهای کارآمدی داریم.»  وی همچنین تأکید کرد که یکی از وظایف وزیر جدید، «جمع‌آوری این پراکندگی» خواهد بود.
 
انتخاب وزیر مناسب نیز با موانع جدی مواجه شد. در اولین تلاش، مهندس موسوی در ابتدای آذر ۱۳۶۲، اسماعیل فردوسی‌پور را به‌ عنوان نامزد وزارت اطلاعات به مجلس معرفی کرد. اما وی به دلیل دفاع ضعیف و مخالفت گسترده نمایندگان، موفق به کسب رأی اعتماد نشد. فردوسی‌پور در دفاع از خود نتوانست نمایندگان را متقاعد کند و حتی اشاره به استخاره برای پذیرش این مسئولیت، به‌ جای تقویت جایگاهش، به انتقادات دامن زد. این تجربه، حساسیت بالای مجلس نسبت به این پست را نشان داد و ضرورت انتخاب فردی با سابقه و شایستگی‌های برجسته را برجسته کرد.
 
پس از این ناکامی، مهندس موسوی در ۲۴ مرداد ۱۳۶۳، آیت‌الله محمد ری‌شهری را به‌ عنوان نامزد بعدی معرفی کرد. وی در معرفی ایشان تأکید کرد: «ایشان از یک سو آن شرایطی که در طرح آمده است دارا هستند… و از سوی دیگر ۶ سال گذشته دوران بسیار پرتلاطمی بوده که ایشان در این دوران به طور مدام با مسائل اطلاعاتی کشور سر و کار داشته‌اند.» تجربه ری‌شهری در خنثی‌سازی توطئه‌هایی مانند کودتای نوژه، ماجرای صادق قطب‌زاده و شبکه حزب توده، شایستگی ایشان را برای این مسئولیت تأیید می‌کرد. همچنین، تأیید صلاحیت اجتهاد ایشان توسط آیت‌الله مشکینی و موافقت امام خمینی، جایگاه وی را تقویت کرد.
 
آیت‌الله ری‌شهری خود به دشواری‌های این مسیر اذعان دارد: «می‌دانستم تأسیس وزارت اطلاعات منسجم، قوی و کارآمد در فضای سیاسی آن روز کار ساده‌ای نیست.» با این حال، وی با تکیه بر ایمان به انجام وظیفه و حمایت امام خمینی، این مسئولیت را پذیرفت. وی در خاطرات خود می‌نویسد: «با عنایت به نیاز فوری کشور به نظام اطلاعاتی، خود را شرعا مکلف به پذیرفتن این مسئولیت دیدم.» این تصمیم، نقطه عطفی در تاریخ امنیت ملی ایران بود و زمینه‌ساز ایجاد یک دستگاه اطلاعاتی منسجم شد که توانست در سال‌های بعد، تهدیدات متعدد داخلی و خارجی را خنثی کند.
 
 
وزارت اطلاعات ایران چگونه تأسیس و سازمان‌دهی شد؟
 
 
نقش آیت‌الله ری‌شهری در تأسیس وزارت اطلاعات
 
آیت‌الله ری‌شهری، به‌ عنوان اولین وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، نقشی محوری در شکل‌گیری این نهاد ایفا کرد. تجربه وی در حوزه‌های قضایی و اطلاعاتی، ازجمله سازمان‌دهی دادگاه‌های انقلاب ارتش و مشارکت در خنثی‌سازی توطئه‌های بزرگ، او را به گزینه‌ای مطلوب برای این مسئولیت تبدیل کرد. مهندس موسوی در معرفی وی به مجلس، به این سوابق اشاره کرد: «برادرمان آقای ری‌شهری از همان اول در این معرکه بوده و در رابطه با اصلی‌ترین ماجراها که ما داشتیم و خنثی کردن توطئه‌ها ایشان نقش بسیار حساس و تعیین‌کننده‌ای گاهی داشتند.»
 
ری‌شهری با درک عمیق از چالش‌های پیش‌ رو، ازجمله پراکندگی فعالیت‌های اطلاعاتی و فقدان زیرساخت‌های سازمانی، تلاش کرد با ایجاد هماهنگی بین‌دستگاهی و جذب نیروهای متعهد، پایه‌های یک نظام اطلاعاتی کارآمد را بنا کند. وی همچنین با حساسیت نسبت به نگرانی‌های عمومی از تکرار تجربه ساواک، بر ضرورت رعایت ارزش‌های اسلامی و انقلابی در فعالیت‌های اطلاعاتی تأکید داشت. این رویکرد، به وزارت اطلاعات کمک کرد تا به‌تدریج به‌ عنوان یک نهاد قابل‌اعتماد در میان مردم و نخبگان سیاسی شناخته شود.
 
 
 وزارت اطلاعات ایران چگونه تأسیس و سازمان‌دهی شد؟
 
 
چالش‌های ایجاد یک دستگاه اطلاعاتی منسجم
 
آن‌چه در ابتدا وزارت اطلاعات نامیده می‌شد، در عمل چیزی جز یک عنوان رسمی نبود. هیچ ساختار تشکیلاتی مشخص، نیروی انسانی ثابت، بودجه مشخص، ابزار قانونی، و حتی مکان مناسب برای آغاز فعالیت در اختیار نداشت. آن‌چه در برابر نخستین وزیر اطلاعات قرار داشت، کوهی از موانع، چالش‌ها و انتظارات انباشته‌شده بود که باید با مدیریتی خلاقانه، صبر انقلابی و پشتیبانی الهی از آن‌ها عبور می‌کرد.
 
نخستین و مهم‌ترین چالش، مسئله تمرکز اطلاعات و تجمیع نهادهای پراکنده اطلاعاتی بود. تا پیش از تأسیس این وزارتخانه، عرصه اطلاعات کشور به‌شدت متفرق و چندپاره بود. هر نهادی براساس نیاز خود، واحدی اطلاعاتی تشکیل داده بود: از سپاه پاسداران، ارتش، کمیته انقلاب اسلامی و نخست‌وزیری گرفته تا دادستانی و دفتر تحقیقات دادگاه انقلاب ارتش. هر یک از این نهادها در عمل بخشی از اطلاعات حیاتی کشور را در اختیار داشتند و تمایل چندانی به واگذاری آن به نهاد دیگری نشان نمی‌دادند. به‌رغم آن‌که قانون وزارت اطلاعات صراحت داشت که تمامی نهادها موظف به واگذاری اسناد، امکانات و نیروهای اطلاعاتی خود به این وزارتخانه هستند، اما تمکین به این قانون به‌ویژه از سوی نهادهایی چون سپاه پاسداران بسیار دشوار بود. مسئولان وقت سپاه، ازجمله شهید محلاتی (نماینده امام در سپاه)، محمدی عراقی (جانشین ایشان) و محسن رضایی (فرمانده کل وقت سپاه) بارها مخالفت خود را با انتقال کامل واحد اطلاعاتی سپاه به وزارت اطلاعات اعلام کردند. استدلال‌هایی که در این زمینه مطرح می‌شد، از یک سو رنگ و بوی حقوقی به خود می‌گرفت و به اصول قانون اساسی و وظیفه ذاتی سپاه در حراست از انقلاب اسلامی استناد می‌کرد، و از سوی دیگر، ناشی از نوعی بی‌اعتمادی به نهادی بود که هنوز در آغاز راه خود قرار داشت و از لحاظ امکانات و تجربه چیزی در چنته نداشت.
 
دومین مشکل اساسی، تنوع و تضاد تمايلات سیاسی نیروهای اطلاعاتی بود که از نهادهای مختلف به وزارت اطلاعات منتقل می‌شدند. اگرچه قانون، صراحتا عضویت در احزاب و گروه‌های سیاسی را برای کارگزاران وزارت اطلاعات ممنوع کرده بود، اما در واقعیت نمی‌توان از نیروهایی که دارای تحلیل سیاسی و آگاهی اجتماعی هستند، انتظار بی‌طرفی کامل سیاسی داشت. بسیاری از این نیروها، گرایش‌های سیاسی متفاوت و بعضا متعارض داشتند و این تفاوت‌ها کار را برای ایجاد انسجام درونی در وزارت تازه‌تأسیس سخت می‌کرد. هماهنگی و همگرایی میان این نیروها، زمان‌بر بود و نیاز به مدیریت مدبرانه‌ای داشت که بتواند بدون طرد و حذف، هم‌افزایی مؤثری میان این نگاه‌های مختلف ایجاد کند.
 
افزون بر مشکلات ساختاری و نیروی انسانی، وزارت اطلاعات با فقدان ابزارهای قانونی لازم برای ایفای وظایف خود نیز روبه‌رو بود. بخش مهمی از اختیارات عملیاتی نظیر صدور احکام قضایی برای تجسس، شنود، بازداشت موقت و بازجویی در اختیار قوه قضائیه بود. از سوی دیگر، برخی ابزارهای فنی و بازداشتگاهی نیز همچنان در اختیار نیروهای مسلح و نهادهای امنیتی قبلی قرار داشت. این پراکندگی ابزار و اختیارات، موجب می‌شد وزارت اطلاعات نتواند به صورت مستقل و مؤثر عمل کند. در حقیقت، سر این وزارتخانه به قوه قضائیه و نهادهای نظامی وابسته بود، و همین وابستگی، استقلال حرفه‌ای آن را در معرض تهدید قرار می‌داد.
 
از دیگر معضلات جدی، کمبود شدید امکانات اولیه برای آغاز فعالیت بود. برخلاف سایر وزارتخانه‌ها که پس از انقلاب، در محل و با امکانات وزارتخانه‌های پیشین رژیم پهلوی شروع به فعالیت کردند، وزارت اطلاعات فاقد هرگونه زیرساخت، تجهیزات، نیروی انسانی و حتی فضای فیزیکی مناسب برای آغاز کار بود. تنها ساختمان قابل استفاده، مقر سابق ساواک بود که در آن زمان به مرکز اسناد تبدیل شده و در اختیار حجت‌الاسلام سید حمید روحانی قرار گرفته بود و به وزارت اطلاعات تحویل داده شد. در استان‌ها نیز وضعیت به‌مراتب بغرنج‌تر بود. اگرچه قانون، سایر نهادها را موظف به همکاری در تأمین نیروی انسانی و امکانات کرده بود، اما در عمل، گرفتن این امکانات از نهادهایی که آن‌ها را در شرایط بحرانی حفظ کرده بودند، کاری دشوار و زمان‌بر بود.
 
همه این مشکلات در حالی گریبان‌گیر وزارت اطلاعات بود که کشور با بحران امنیتی شدید ناشی از فعالیت‌های تروریستی سازمان مجاهدین خلق و سایر گروه‌های وابسته به دشمنان خارجی مواجه بود. در همین ایام، ترورهای کور، بمب‌گذاری در مکان‌های عمومی ازجمله نمازجمعه‌ تهران، و ناامن‌سازی فضاهای شهری به اوج خود رسیده بود. وزارت اطلاعات، در چنین شرایطی، نه‌تنها باید خود را از صفر بنیان می‌نهاد، بلکه هم‌زمان مأموریت مقابله با تهدیدات امنیتی را نیز به عهده داشت. فعالیت در این دو جبهه به صورت هم‌زمان، یکی از سخت‌ترین وظایف تاریخی این وزارتخانه در طول موجودیت خود محسوب می‌شود.
 
در برابر همه این چالش‌ها، آن‌چه درنهایت مسیر تأسیس و تثبیت وزارت اطلاعات را هموار ساخت، ترکیبی از قاطعیت مدیریتی، تدبیر در شیوه برخورد با موانع، و حمایت قاطع امام خمینی از اصل تمرکز اطلاعات در یک نهاد واحد بود. مقاومت اولیه نهادهایی مانند سپاه، گرچه در ابتدا جدی و پرتنش بود، اما با پیگیری مداوم و در عین حال همراه با احترام به شأن سایر نهادها، به تدریج کاهش یافت. از سوی دیگر، امام خمینی صریحا در پاسخ به نامه‌ فرمانده وقت سپاه، ادامه فعالیت‌های اطلاعاتی آن نهاد را مشروط به تأسیس وزارت اطلاعات دانسته بودند. این موضع‌گیری صریح رهبری، پشتوانه سیاسی و شرعی محکمی برای قاطعیت در مسیر تمرکز اطلاعات به حساب می‌آمد و درنهایت باعث شد که سایر نهادها نیز به این روند تن دهند.
 
 
وزارت اطلاعات ایران چگونه تأسیس و سازمان‌دهی شد؟
 
 
طرح تمرکز اطلاعات؛ تلاشی برای مدیرت منسجم اطلاعاتی 
 
همزمان با فراهم شدن بسترهای حقوقی و سازمانی برای تأسیس وزارت اطلاعات در جمهوری اسلامی ایران، مجموعه‌ای از چالش‌های پیچیده فنی، عملیاتی و ساختاری، مسیر شکل‌گیری یک نظام اطلاعاتی یکپارچه و کارآمد را با موانع جدی مواجه کرد. در ادبیات اطلاعاتی، «تمرکز اطلاعات» به معنای تجمیع، هماهنگی و هم‌افزایی داده‌ها، تحلیل‌ها و عملیات اطلاعاتی از منابع مختلف در یک ساختار منسجم است که امکان تصمیم‌گیری سریع، دقیق و مؤثر را برای نهادهای امنیتی و حاکمیتی فراهم می‌کند. فقدان این تمرکز، کارکرد اصلی دستگاه اطلاعاتی را که همانا تولید دانش عملیاتی برای حفاظت از منافع ملی و مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی است، به‌شدت تضعیف می‌کند. در آن دوره، پراکندگی نهادهای فعال در حوزه اطلاعاتی، ازجمله دستگاه‌های دولتی، نظامی و شبه‌نظامی، به تشتت در جمع‌آوری، پردازش و بهره‌برداری از اطلاعات منجر شده بود. این ناهماهنگی نه‌تنها بهره‌وری اطلاعاتی را کاهش می‌داد، بلکه در مواردی به موازی‌کاری، تداخل عملیاتی و حتی تضاد در اولویت‌های امنیتی دامن می‌زد.
 
این چالش به‌تدریج به حوزه اطلاعات نظامی نیز سرایت کرد. در شرایطی که کشور با واقعیت‌های جنگ تحمیلی و ضرورت مدیریت ناآرامی‌های داخلی از طریق ابزارهای نظامی مواجه بود، نقش اطلاعات نظامی به‌عنوان ستون فقرات عملیات دفاعی و امنیتی بیش از پیش برجسته شد. فقدان یک مکانیزم هماهنگ برای تبادل اطلاعات میان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ارتش جمهوری اسلامی ایران و دستگاه اطلاعاتی مادر، توانایی کشور در پاسخگویی به تهدیدات چندوجهی را تحت تأثیر قرار داده بود. تمرکز اطلاعات در این بستر، نه‌تنها به معنای یکپارچگی داده‌ها، بلکه به مفهوم ایجاد یک زنجیره فرماندهی اطلاعاتی بود که بتواند اولویت‌های استراتژیک را هم‌راستا کرده و از پراکندگی منابع و تلاش‌ها جلوگیری کند. از این‌رو، تأسیس یک ساختار متمرکز اطلاعاتی که بتواند هم‌افزایی میان بخش‌های مختلف نظامی و غیرنظامی را تضمین کند، به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر برای حفظ امنیت ملی و پیشبرد اهداف حاکمیتی تبدیل شد.
 
در راستای تقویت ساختار اطلاعاتی کشور، محمد ری‌شهری، وزیر وقت اطلاعات، در آبان‌ماه ۱۳۶۸ با نگارش نامه‌ای جامع به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، اصول و ضرورت‌های طرح تمرکز اطلاعات را برای ارتقای عملکرد سازمان اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران تشریح کرد. این طرح، که بر پایه اصول فنی و سرفصل‌های کلیدی مدیریت اطلاعاتی استوار بود، مفهوم «تمرکز اطلاعات» را به‌عنوان محور اصلی ساماندهی فعالیت‌های اطلاعاتی کشور تبیین می‌کرد. با گذشت شش سال از تصویب قانون تأسیس وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۲ و آغاز فعالیت این وزارتخانه، طرح مذکور نشان‌دهنده کاستی‌هایی بود که فقدان تمرکز در مدیریت اطلاعاتی دستگاه مادر اطلاعاتی ایجاد کرده بود. این ابتکار، تلاشی هدفمند از سوی وزیر اطلاعات برای به ثمر رساندن پروژه‌ای حساس و خطیر، یعنی تأسیس و سازمان‌دهی یک دستگاه اطلاعاتی منسجم و کارآمد، به شمار می‌رفت.
 
طرح تمرکز اطلاعات در آبان ۱۳۶۸، شش سال پس از تأسیس وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۲، در شرایطی حساس ارائه شد. این دوره، مصادف با پایان جنگ تحمیلی (۱۳۶۷) و آغاز بازسازی کشور در مواجهه با تهدیدات داخلی (ناآرامی‌ها و فعالیت گروه‌های مخالف) و خارجی (فشارهای سیاسی و تحریم‌ها) بود. این طرح تأکید می‌کند که «با توجه به شرایط کنونی کشور... پیشنهادی با حداقل شرایط قابل قبول برای تمرکز اطلاعات ارائه گردد». این عبارت نشان‌دهنده آگاهی از پیچیدگی‌های سیاسی و امنیتی آن دوره و تلاش برای ارائه راه‌حلی واقع‌بینانه است. پراکندگی نهادهای اطلاعاتی، از جمله واحدهای اطلاعات نظامی (سپاه و ارتش)، حفاظت اطلاعات نیروهای مسلح، و اطلاعات انتظامی، به موازی‌کاریِ غیر سازنده، تداخل عملیاتی و کاهش کارایی منجر شده بود. طرح تمرکز اطلاعات، به‌ویژه با تأکید بر «تمرکز در امور ستادی و عدم تمرکز در امور اجرایی» تلاشی برای رفع این کاستی‌ها و ایجاد یک دستگاه اطلاعاتی منسجم بود که بتواند نیازهای امنیتی کشور را در شرایط پساجنگ برآورده کند.
 
 
نتیجه‌گیری
 
با پایان یافتن جنگ تحمیلی و ورود جمهوری اسلامی ایران به مرحله‌ای حساس از بازسازی و تثبیت امنیت ملی، تأسیس و سازمان‌دهی یک دستگاه اطلاعاتی منسجم و کارآمد به ضرورتی غیرقابل‌انکار تبدیل شده بود. در این بستر، محمد ری‌شهری، به‌عنوان وزیر وقت اطلاعات، نقشی محوری در پیشبرد پروژه تأسیس وزارت اطلاعات و ساماندهی نظام اطلاعاتی کشور ایفا کرد. تلاش‌های او، که طرح تمرکز اطلاعات (ارائه‌شده در آبان ۱۳۶۸ به مجمع تشخیص مصلحت نظام) یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های آن است، نه‌تنها به رفع کاستی‌های ساختاری دستگاه اطلاعاتی مادر کمک کرد، بلکه پایه‌ای برای تقویت هماهنگی و هم‌افزایی میان نهادهای اطلاعاتی کشور فراهم آورد. این طرح، با تأکید بر تمرکز امور ستادی و حفظ استقلال واحدهای اجرایی، راه‌حلی متعادل و واقع‌بینانه برای غلبه بر پراکندگی و موازی‌کاری نهادهای اطلاعاتی ارائه داد و نشان‌دهنده بینش استراتژیک ری‌شهری در درک نیازهای امنیتی زمانه بود.
 
ری‌شهری، با تجربه گسترده خود در حوزه‌های امنیتی و قضایی، به‌خوبی از چالش‌های ناشی از تشتت اطلاعاتی و مقاومت‌های نهادی آگاه بود. او با ارائه طرحی جامع، که در آن نظرات نهادهای مختلف و واقعیت‌های سیاسی و حقوقی کشور مدنظر قرار گرفته بود، توانست گفتمانی سازنده در سطح عالی نظام ایجاد کند. ارجاع طرح به مجمع تشخیص مصلحت نظام، به ریاست حجت‌الاسلام والمسلمین خامنه‌ای، گواهی بر اهمیت و حساسیت این ابتکار و تلاش ری‌شهری برای جلب حمایت و اجماع در سطح کلان بود. نقش او در برجسته‌سازی مفهوم «تمرکز اطلاعات» به‌عنوان محور ساماندهی فعالیت‌های اطلاعاتی، نقطه عطفی در تاریخ سازمان اطلاعاتی ایران به شمار می‌رود و نشان‌دهنده تعهد او به ایجاد ساختاری بود که بتواند در برابر تهدیدات داخلی و خارجی کارآمد عمل کند.
تصویب وزارت اطلاعات و تثبیت جایگاه دستگاه اطلاعاتی مادر، در دورانی که از یک‌سو فضای بدبینانه و نگرانی‌های سیاسی مانع از تمرکز قدرت اطلاعاتی می‌شد و از سوی دیگر، نیاز مبرم به یک نظام اطلاعاتی یکپارچه برای مقابله با چالش‌های پساجنگ احساس می‌گردید، ضرورتی استراتژیک بود. این ضرورت، ریشه در شرایط پیچیده‌ای داشت که کشور با آن مواجه بود: از ناآرامی‌های داخلی و فعالیت گروه‌های مخالف گرفته تا فشارهای خارجی و نیاز به بازسازی اقتصادی و سیاسی. فقدان یک دستگاه اطلاعاتی متمرکز، نه‌تنها توانایی کشور در شناسایی و خنثی‌سازی تهدیدات را تضعیف می‌کرد، بلکه تصمیم‌گیری‌های کلان را نیز با مخاطره مواجه می‌ساخت. طرح تمرکز اطلاعات، به‌عنوان بخشی از تلاش‌های ری‌شهری، پاسخی به این نیاز بود و با ایجاد مکانیزم‌هایی مانند شورای هماهنگی اطلاعات و مراکز ستادی متمرکز، زمینه را برای تقویت کارایی و هماهنگی اطلاعاتی فراهم آورد.
 
در جمع‌بندی، تأسیس وزارت اطلاعات و تلاش‌های محمد ری‌شهری برای سازمان‌دهی آن، به‌ویژه از طریق طرح تمرکز اطلاعات، گامی بلند در مسیر حفاظت از امنیت ملی و تحکیم پایه‌های نظام جمهوری اسلامی ایران بود. این تلاش‌ها، در شرایطی که بدبینی‌های سیاسی و محدودیت‌های ساختاری مانع بزرگی به شمار می‌رفتند، نشان‌دهنده عزم جدی برای غلبه بر موانع و پاسخ به نیازهای زمانه بود. اگرچه طرح تمرکز اطلاعات به‌عنوان حد اعلای تکاپوی وزیر مؤسس برای ضابطه‌مند کردن مدیرت اطلاعاتی در کشور به‌آسانی به اجرا در نیامد و با مخالفت‌های جدی و ادامه‌داری از جانب نهادهای نظامی که فعالیت اطلاعاتی را در چارچوب سلسله مراتب فرماندهی نظامی خود تعریف می‌کردند و از تبعیت از یک وزارتخانه سر باز می‌زدند مواجه شد، اما کلیت این طرح را می‌توان نشانه‌ای از یک ضرورت و فهم اطلاعاتی برای کاربست هرچه بهتر دانش اطلاعاتی در برقراری امنیت دانست.
 
شایان ذکر است که با وجود در دسترس بودن اسناد مربوط به «طرح تمرکز اطلاعات» و پاسخ‌نامه‌های نهادهای نظامی و دولتی در خصوص جزئیات این طرح ـ که حاوی نکات قابل تأملی درباره مدیریت اطلاعاتی کشور در آن دوره است ـ به دلیل ماهیت طبقه‌بندی‌شده و محرمانه‌ی این اسناد، امکان انتشار کامل آن‌ها از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی وجود ندارد. از این‌رو، تنها یک صفحه (صفحه نخست) این اسناد در پایان نوشتار درج شده است. با این حال، آن بخش از فحوای کلی که امکان طرح آن وجود داشت، صرفاً به‌صورت بسیار کلی و مختصر، و با تأکید بر ضرورت هماهنگی در حوزه اطلاعاتی در راستای بهبود عمکلرد دستگاه اطلاعاتی کشور در سال‌های ابتدایی شکلگیری، در سطور پیشین بیان شد.
 
 
 
 
منابع
 
اسناد آرشیوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی
خاطرات محمد ری‌شهری، جلد سوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
روزنامه اطلاعات، ۱۰ مهر ۱۳۶۱.
روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۱ مهر ۱۳۶۱.
روزنامه کیهان، ۱۰ مهر ۱۳۶۱.
ارسال نظرات