شکافی میان سینما و تلویزیون کشور محسوس است
به گزارش خبرگزاری رسا، درحالیکه عرصه تصویر و هنرهای نمایشی، پایه و اساس مشترکی دارند و ضمن حس رقابتی و انگیزشی برای تولید محصولات جذاب و باکیفیت و بامحتوا، نباید از ظرفیتهای اشتراکی و روند تعاملی غافل باشند اما فارغ از این نگاه ایدهآلی، واقعیت این چند سال گذشته، به مسیرهای متفاوت و مجزا و تقابلی سینما و تلویزیون منتهی شده، به طوری که کیفیت و خطمشی این دو رسانه مهم و تاثیرگذار و پردامنه، کاملا از هم جدا شده و هر یک ساز خود را میزنند البته باید تفاوت این دو مدیوم را شناخت و به سازوکار متفاوت آنها هم احترام گذاشت.
نمیشود انتظار یکسان و کامل در فرآیند تولید و اشتراک محض محتوایی و ساختاری آثار این دو رسانه داشت اما این میزان از اختلاف نگاه و سلیقه هم که این سالها و این روزها شاهدش هستیم، مطلوب نیست و هیچ نشانی از رویکرد گفتمانی و تعاملی و نظارت مورد تایید نگاه رسمی ندارد. جلسه مشترک رؤسای سازمان صدا و سیما و سازمان سینمایی که بهتازگی برگزار شد، یک گام جدی و مهم برای وحدت تلویزیون و سینما و استفاده از ظرفیتهای مشترک موجود برای ارتقای کیفی و محتوایی آثار هر دو رسانه است. تشکیل کارگروه مشترک سینما و تلویزیون درصورت تداوم و استمرار و برنامههای راهبردی و عملی، میتواند امیدواریهای فراوانی را در این زمینه به وجود آورد.
رشد ارزشهای انقلاب
محسن علیاکبری، تهیهکننده باسابقه که هم در سینما و هم در تلویزیون فعالیت میکند، درباره همگرایی و همافزایی سینما و تلویزیون به جامجم میگوید: جا دارد من از هر دو بزرگوار، اول جناب آقای دکتر جبلی، رئیس محترم سازمان صدا و سیما و بعد آقای دکتر خزاعی، رئیس محترم سازمان سینمایی تشکر کنم که این جلسه را برگزار کردند؛ زیرا ما هنرمندان سالها در انتظار آن بودیم. نشستی که به تولید آثاری بینجامد که از نظر بار محتوایی در یک مسیر باشد: رشد ارزشهای انقلاب.کارگروههایی که قرار است این فرآیند را طی کنند، باید متشکل از افراد خبره و متعهد باشد، یعنی هم تخصص و تعهدشان نسبت به آرمانها و ارزشهای انقلاب و دفاع مقدس ملاک است.اگر در این نقطه ما به یک اتحاد و وحدت کلام برسیم، شاید خروجی سالهای بعد سینما و رسانهملی کشور هدفمند باشد.
این تهیهکننده ادامه میدهد: بهرغم اینکه ما افق ۲۰ ساله و ۱۴۰۰ داشتیم و حالا هم افق ۱۴۲۰ داریم اما به نظر میرسد مدیران میانی، از خودشان علاقه چندانی به ترغیب هنرمندان برای رسیدن به آن اهداف از خود نشان ندادند. انشاءا... این کارگروه در مرحله اول، مدیران میانی و فرهنگی را به نقطه درست برساند. خیلی مهم است این مدیران چه در وزارت ارشاد و چه در سازمان صدا و سیما، بدانند دنبال چه چیزی هستند. الان خیلی از فیلمهای سینمایی پروانهساخت میگیرند اما کیفیت و محتوای قابل قبولی ندارند. من مخالف ساخت فیلم یا سریال طنز نیستم و همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند نشاط، شادی و امید به آینده، نیاز جامعه است اما کارها خصوصا در سینما خیلی از اهداف فاصله گرفته و بیشتر تلخی و سیاهی میبینیم و به جز موارد اندک، اصلا از امید در آثار سینمایی خبری نیست. در سریالهای تلویزیونی هم گاهی با آثاری خنثی مواجه میشویم که تاثیری در روند پیشرفت فرهنگی کشور ندارد. این یک واقعیت است. انشاءا...بعد از تشکیل کارگروه، مصوباتی داشته باشیم که بعد از تایید روسای محترم سازمان صدا و سیما و سازمان سینمایی، یک راهبرد عملی و اجرایی برای مدیران میانی باشد تا براساس آن حرکت کنند.
علیاکبری بیان میکند: مطمئنم با تشکیل این کارگروه، تغییرات خوبی در راه خواهدبود، خصوصا در سینما که خیلی سال است که عقب افتادهایم و تقریبا میتوانم بگویم از ارزشها خبری نیست. امیدوارم این اتفاق باعث شود ما هم در سینما و هم در رسانهملی، شاهد آثار هدفمند باشیم که به جامعه امید دهد و جوانان ما را با امید و نشاط و شادابی همراه کند. قطعا اینها تاثیرات مثبت در کل فرهنگ کشور خواهدداشت.
ضرورت وحدت رویه
محمدرضا شرفالدین، از تهیهکنندههای معتبر سینما درباره تشکیل کارگروه سینما و تلویزیون و لزوم وحدت میان این دو رسانه به جامجم میگوید: بیتردید در فضای کشور ما هر نوع گرایشی که به وحدت منجر شود، ارزشمند است؛ چه وحدت فرهنگی باشد، چه وحدت سیاسی یا وحدت اجتماعی. آن چیزی که لازمه مقطع تاریخی ماست، وحدت است. راهبرد تشکیل این کارگروه درست است اما اینکه راهکارهای آنها به چه صورت است، نیاز به تامل دارد. از آنجا که راهبرد سینما، تلویزیون، شبکه نمایشخانگی و انواع رسانههای مجازی، متفاوت است و هرکدام مدیومی جداگانه هستند، اینکه اینها وحدت رویه داشتهباشند و هماهنگ عمل کنند، بسیار ضرورت دارد. این تهیهکننده، نقد را لازمه یک جامعه پویا میداند و میافزاید: هم تلویزیون باید نسبت به سینما نقد داشته باشد و هم سینما نسبت به جامعه و تلویزیون نقد داشته باشد. این نقدها نباید وجه تخریبی و جنبه سیاهنمایی داشتهباشد که در آنصورت فوقالعاده مضر و خطرناک است و موجب تشتت و از همگسیختگی جامعه خواهدشد. این رسانهها باید نسبت به همدیگر و باتوجه به طبقهبندی درجه نقد، متفاوت رفتار کنند، گاهی نقد جنبه درگوشی و خصوصی دارد و گاهی هم نیاز است نقد در سطح جامعه مطرح شود و این رسانهها باید از همدیگر مطالبه کنند. خواستن و طلب حق کردن، جزو وظایف رسانههاست. امروز میبینیم یکی از کارهای بسیار خوب و لازم تلویزیون- که خیلی هم دیر شروع کرد- رفتن سراغ ارگانها، سازمانها، وزارتخانهها و مسؤولان برای پاسخگویی درباره مسائل و مشکلات و مطالبه حقوق ملی است. سینما هم باید این مطالبه را داشتهباشد. شرفالدین ادامه میدهد: درمجموع تشکیل این کارگروه مشترک، کار درستی است. باید راهبرد این کارگروه را شورایعالی انقلاب فرهنگی تعیین کند و این همکاریها باید زیرنظر یک مرجع رسمی قدرتمند و قانونی انجام شود و این ارتباطات مهندسی صحیحی داشته باشد. شاید یکی از راههای صحیح مهندسی فرهنگی کشور - که مطلقا در بعضی عرصهها نداریم یا خیلی ضعیف است- همین همگراییهای مدیران و مسوولان در جاهای مختلف است که آنها را بهصورت جزایر پراکنده درآورده است و اگر این واگراییها و تشتتها تبدیل به یک همگرایی جدی در راس هرم فرهنگی شود، بسیار کارآمد خواهد بود و مردم از یک رویه و جهت مشترک و متحد برخوردار خواهند شد و میبینند همه یک جهت و یک کلام، راجع به مسائل فرهنگی یک حرف را میزنند و تکلیف آنها بیشتر مشخص است. اما الان اینطوری نیست و میبینیم تلویزیون، کاری را به درستی رد کرده، چون کار بدی بود و مشکل داشت، اما به یک صورت دیگری در شبکه نمایش خانگی مجوز میگیرد و تبدیل به اثری میشود که سراپا افتضاح و ابتذال است. اینها باید در جایی مدیریت شود، من معتقدم باتوجه به اینکه وزارت ارشاد مسوولیت رسانههای خانگی را هم به عهده دارد، باید این اتحاد و این کارگروه مشترک را فقط مختص سینما و تلویزیون قرار ندهیم، بلکه باید تمام مجموعههای دستاندرکار امور تصویری مثل حوزه هنری، پلتفرمهای تولید و پخش فیلم و رسانههای خانگی با مدیریت شورایعالی انقلاب فرهنگی را هم دربرگیرد. یعنی نباید این نهادها به تنهایی در این خصوص تصمیم بگیرند، چون ممکن است در آن میان یکی کاری را انجام دهد که در این وحدت و اتحاد، خلل ایجاد کند و آسیب بزند. اما اگر فعالیت این کارگروه مشترک با مدیریت و نظارت شورایعالی انقلاب فرهنگی یا حداقل با حضور نمایندهای از آنها انجام شود، خیلی موثرتر خواهد بود. بعد هم مجلس شورای اسلامی وارد شود و موارد تاییدشده را به قانون تبدیل کند تا انشاءا... نتیجه ماندگاری داشته باشد.
بحثهای سیاسی را کنار بگذاریم
عبدالحسن برزیده، از کارگردانهای شناخته شده سینما و تلویزیون درباره همگرایی و همافزایی سینما و تلویزیون و تشکیل کارگروه مشترک این دو رسانه به جامجم میگوید: ارکان هر کشوری باید با هم هماهنگ باشد، یعنی وزارتخانهای مثل فرهنگ و ارشاد باید با وزارتخانهای مثل نفت هم ارتباط ارگانیک خیلی نزدیک داشته باشد. وقتی از نهادهایی از یک جنس صحبت مثل فرهنگ میکنیم، طبیعی است نهادهای فرهنگی باید به هم نزدیک شوند. هم بهخاطر اینکه از ریخت و پاشهایی که متاسفانه شده و میشود، جلوگیری کنند و هم بهخاطر جلوگیری از برخی موازیکاریها که گاهی حتی در تقابل با یکدیگر هستند. بنابراین طبیعی است دو نهاد قدرتمند مثل سازمان صداوسیما و سازمان سینمایی در جهت اهداف مشترک با یکدیگر همکاری کنند. البته ممکن است راجع به اهداف، اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد. من معتقدم گاهی اهدافی که تلویزیون دنبال میکند، خطاست و نیاز به بازنگری دارد. اما آنجاها که میشود مشارکت کرد، این همکاریها موثر خواهد بود؛ مثلا وقتی قرار است فیلمیبه عنوان یک محصول فرهنگی تولیدشده با هزینه بالا در سینما اکران شود، تلویزیون میتواند کمک کند که بیننده اولا از تولید و نمایش آن فیلم مطلع شود و بعد هم تشویق به تماشای آن شود. این هم به لحاظ اقتصادی به نفع کشور است و هم به لحاظ فرهنگی، چون باید بپذیریم یک نهاد رسمی آن اثر تولیدشده را حمایت میکند. تلویزیون با وجود شرایط بد اقتصادی سینما میتواند نقش حمایتگرانه داشته باشد. گاهی هم به حضور نقش نظارتی تلویزیون در فضاهایی خارج از تلویزیون نیاز است، البته این نظارت باید تعریف شده باشد و نه براساس اختلاف سلیقهها. این جنبه حمایتی تلویزیون درباره نمایش آثار سینمایی هم میتواند وجود داشته باشد که اگر با قیمت مناسب خریداری شود و بینندگان بیشتری بتوانند از طریق تلویزیون این آثار را ببینند، هم تولیدکننده منتفع میشود و هم بینندهای که امکان ندارد آن اثر فرهنگی را در سینما ببیند، موفق به تماشای آن از تلویزیون میشود. این کارگردان بحث تقسیم کار میان سینما و تلویزیون را هم مهم میداند و میگوید: تلویزیون و سینما باید به عنوان رسانههایی مهم و تاثیرگذار باید بدانند چه جایگاه و وظایفی دارند. در سرفصلهای مشترک که مشکلی برای همکاری وجود نخواهد داشت، اما آنجا که به وظایف همدیگر ورود میکنند و ممکن است اختلاف نظرهایی پیش میآید، به نظرم باید با دیدار و جلسه و گفتوگو به نقاط مشترکی رسید. همین دیدار روسای محترم سازمان صداوسیما و سازمان سینمایی و صحبت از تشکیل یک کارگروه مشترک میتواند مثبت و امیدوارکننده باشد و مردم هم دلخوش به این هستند که نتایج مثبت این همکاری را ببینند، اما این همکاری و رسیدن به نقاط مشترک، صرفا نباید منحصر به یک جریان سیاسی خاص باشد که الان در دولت و مجلس و صداوسیما در راس کار هستند. در ضمن تنها همین نزدیکی و هماهنگی هم کافی نیست و خروجی و نتیجه این همکاری هم اهمیت فراوانی دارد. به نظرم باید فارغ از نگاه سیاسی و جناحی، در چنین همکاریهایی از سرمایههای انسانی بخش فرهنگ که دیدگاه سیاسی متفاوتی با مسوولان و مدیران فعلی دارند هم استفاده کرد.
من آدمهایی را میشناسم که ممکن است با نگاه سیاسی جریان حاکم در دولت و سینما و تلویزیون همسو نباشند، اما چه بخواهیم و چه نخواهیم اینها آدمهای فرهیخته، پخته و باتجربه و البته دلسوز و متدین هستند. اینکه ما با برچسبهای مختلف این افراد را دور کنیم و از تجربه و تخصصشان استفاده نکنیم، درست نیست و باعث خسارت خواهد بود. در مجموع امیدوارم این نزدیکی و وحدت منجر به راهحلهایی برای رسیدگی به وضعیت بهشدت به هم ریخته فرهنگی شود. این وضعیت فرهنگی موجود هیچکسی را راضی نمیکند و باید ورای بحثهای سیاسی، گفتوگو کنیم و از همدیگر کمک بگیریم تا وضعیت فرهنگی کشوری که همه آن را دوست داریم و به دین آن اعتقاد داریم، ارتقا پیدا کند.
علی رستگار - سینما / روزنامه جام جم