افق فرهنگی در ایران قوی (۱۵)؛
چالش میان جلاد و شهید، قهرمان و ضدقهرمان
گفتمانی که بهدنبال دنیای بدون موشک بود، امروز سطح خواسته مردم را به تصور دنیای بدون گلزار رساندهاند. جریانی که برای او اسم گلزار از اسم حاج قاسم محترمتر است!
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، چندی پیش کلیپ کوتاهی با عنوان دنیای بدون محمدرضا گلزار، در فضای مجازی بازتاب فراوانی یافت. باید بپرسیم در این کلیپ سفارشی دقیقاً چه جریانی به دنبال سلبریتی پروری در کشور است؟ هرچند که در فصل دوم سریال گاندو اشاره شد، سفارتهای خارجی و بهخصوص فرانسه در موضوع سلبریتیپروری ورود کردهاند و با جذب سلبریتیها جریانهای هماهنگ و موج سازیها را در کشور دنبال میکنند.
قصد ورود به پرونده سنگین، پر از ابهام و مشکوک سلبریتیها در کشور نداریم. بیشتر هدف از این یادداشت، بررسی نقش اسطوره یا قهرمان در فرهنگ ایرانی و اسلامی یک بررسی جدی است که نمیتوان در حد چند یادداشت به آن اکتفا کرد و نیازمند مطالعه، تحقیق و بررسی جدی در منابع دینی، ادبی و تاریخی است. اما در این یادداشت پاسخ به دو سؤال مهم وجود دارد و آن اینکه اگر گلزارها نبودند چه دنیایی داشتیم؟ و اینکه چه کسانی دنبال برجسته کردن سلبریتیها هستند؟
قصد ورود به پرونده سنگین، پر از ابهام و مشکوک سلبریتیها در کشور نداریم. بیشتر هدف از این یادداشت، بررسی نقش اسطوره یا قهرمان در فرهنگ ایرانی و اسلامی یک بررسی جدی است که نمیتوان در حد چند یادداشت به آن اکتفا کرد و نیازمند مطالعه، تحقیق و بررسی جدی در منابع دینی، ادبی و تاریخی است. اما در این یادداشت پاسخ به دو سؤال مهم وجود دارد و آن اینکه اگر گلزارها نبودند چه دنیایی داشتیم؟ و اینکه چه کسانی دنبال برجسته کردن سلبریتیها هستند؟
عینیترین مثالی که برای درست عمل نکردن سلبریتی ها میتوان بیان کرد، حمایت این جماعت از حسن روحانی در انتخاباتها بود. همین سلبریتیها بودند که در سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۲ غوغای روحانی نگریستند و ۸ سال از عمر همین نوجوانهایی که در کلیپ دیده شدند را گرفتند. ایرانی که به لحاظ پیشرفت در حوزههای مختلف میتوانست در طول این هشت سال به اوج قلهها برسد، به انتهای دره سقوط کرد. برای حمایت از این جریان، همین سلبریتیهای تازه به دوران رسیده به میدان آمدند و در واقع بر طبل فروپاشی اقتصاد و سیاست کوبیدند و نه نتنها هیچگاه کمترین عذرخواهی بابت این اقداماتشان از مردم نکردند که در انتخابات ۱۴۰۰ یا بر شیپور حمایت از همتی و یا بر طبل رأی نمیدهیم دمیدند.
از جمله خوبیهای دیگری که دنیای بدون گلزارها دارد، این است که سلبریتیهایی که نقشهای مثبت را میگرفتند؛ اما در صفحات مجازی خود، تصاویری نامناسب منتشر میکردند که این نوع رفتارها باعث میشد ذهنیت مردم از نقشهای مثبت و مذهبی به افرادی متظاهر تقلیل یابد. چرا هیچگاه خطاهایی از سلبریتیهایی مانند محمد فیلی، مرحوم علی سلیمانی و ... سر نمیزند؟
دنیای بدون گلزارها قطعاً دنیای رشد و پیشرفت است. چرا از همین جوانها پرسیده نشد دنیای بدون شهید فخریزادهها و دنیای بدون حاج قاسمها چگونه دنیایی است؟دنیای بدون دانشمندان هستهای هیچگاه تصویرسازی درستی نشد. آری، سؤال از چگونگی دنیای پس از اسماعیل قاآنیها، سردار پاکپورها و سرلشکر موسویها اهمیتی ندارد! همانطور که سؤال از دنیای بدون علامه مصباحها و آیت الله یزدیها برای خیلیها اهمیتی نداشت.
اساساً باید جهتگیری مفهوم قهرمان در فرهنگ ایرانی و اسلامی به دقت روشن شود. آیا قهرمان کسی است که از جان خود برای انقلاب میگذارد یا آن کسی است که انقلاب و کشور باید جان خود را بدهد تا این افراد باقی بمانند؟ قهرمان سازی از سلبریتیها به فراوانی دیده میشود. به حق میتوان جریانی را دید که علیه قهرمانهای واقعی کشور ایستادند و قهرمانهایی جعلی یا ضدقهرمان را علیه قهرمانهای واقعی تربیت کردند.
بدون شک گفتمان تصور دنیای بدون گلزار، از گفتمان دنیای بدون موشک نشأت میگیرد. گفتمانی که به دنبال نگهداشتن گفتمان گلزاریسم در دنیایی بدون موشک است.
ارسال نظرات