خانه خراب نتانیاهو
به گزارش خبرگزاری رسا، تنها 24 ساعت پس از عملیات ترور دانشمند شهید ایرانی در آبسرد دماوند، بنیامین نتانیاهو قاعدتا باید به خاطر این قدرتنمایی تروریستی و امنیتی به خود میبالید و لاف گزاف میزد اما اوضاع داخلی اسرائیل را بغرنجتر از آن دید که مثل ترورها و شبیخونهای پیشین به رجزخوانی بپردازد.
چندین هزار تن از شهروندان اراضی اشغالی در بیستوسومین هفته متوالی تظاهرات ضد دولتی، رویکردی جدید را با شعار «برو»- خطاب به نتانیاهو- آغاز کردهاند. مخالفان از هفته گذشته در موج جدید تظاهرات ضد دولتی، نتانیاهو را عامل به خطر افتادن موجودیت اسرائیل معرفی میکنند. این تظاهرات زمانی به اوج رسید که اخبار سفر مخفیانه نخستوزیر رژیم صهیونیستی به عربستان برای نخستین دیدار با یک حاکم سعودی منتشر شد.
درست یک هفته پیش 6 هزار نفر چهارراهها و شریانهای عبور و مرور اغلب شهرهای سرزمینهای اشغالی را بستند و ماکت صدها زیردریایی و «اف35» را آتش زدند؛ نشانهای از به تنگ آمدن بخش مهمی از اهالی سرزمینهای اشغالی به طور توأمان هم از فساد رژیمشان و هم ماجراجوییهای نظامی منطقهای آن در همکاری با آمریکا و شیخنشینهای عرب.
اسرائیلیهای معترض خود را به خیابان بالفور مقابل بیت عقیون، محل اقامت نخستوزیر رژیم صهیونیستی در محله رهاویای تلآویو رساندند، در حالی که گروهی دیگر در منطقه هالون، محله مجاور آن، خیابانها و بزرگراهها را به طور کامل بسته بودند. این وضع که تا روز بعد از ترور دانشمند و مقام نظامی برجسته ایرانی، شهید دکتر محسن فخریزاده ادامه داشت، حتی رفتوآمد تیم حفاظتی نتانیاهو را مختل کرده بود.
سپس شنبهشب، یک راهپیمایی هزار نفری در قدس غربی بین اقامتگاههای شخصی نتانیاهو و بنی گانتس، نخستوزیر جایگزین بر پا شد. سپهبد بازنشسته گانتس، فرمانده ستاد کل فرماندهی و عملیات ارتش تا 5 سال پیش، سخنگوی کنست تا بهار گذشته و رهبر حزب جدید آبی و سفیدها که در تشکیل دولت ائتلافی با لیکود همراه شده، از آن جهت مورد اعتراض قرار گرفته که در کمیسیون پرونده مربوط به رشوه چند میلیارد «شکلی» (بیش از یک میلیارد دلار) در جریان خرید زیردریاییهای تیسنکروپ از آلمان، تلاش کرده گناه خود و دیگر مقامات ارشد نظامی و دولتیها را لاپوشانی کند.
بدین ترتیب نتانیاهو حتی پیش از آنکه با پاسخ حتمی ایران به ترور دانشمند ایرانی زمینگیر شود- که 2 سال پیش خود آدرسش را داده بود و تقریبا همگان در برون و درون سرزمینهای اشغالی متفقالقولند امضای موساد پای آن است- در مسقطالراس خود به محاصره مخالفان خشمگینی درآمده که پس از 6 ماه تظاهرات، دیگر به کمتر از رفتن او راضی نمیشوند.
برای اینکه دریابیم موج جدید اعتراضات سراسری در سرزمینهای اشغالی تا چه حد جدی است، باید بدانیم تقریبا تمام احزاب خارج از دولت بویژه اعرابی که از تبعیضها به تنگ آمدهاند، به حمایت از آن برخاستهاند. حتی یک چهره شاخص امنیتی مثل ژنرال عمیرام لوین، رئیس سابق شینبت (سازمان اطلاعات و امنیت داخلی اسرائیل) نیز در میان تظاهرکنندگان سخنرانی کرد.
به گزارش روزنامه تایمز آو اسرائیل، آوی نیسنکورن و یاعوز هندل، وزرای مخابرات و دادگستری نیز در این میان جلسات کابینه را تحریم کردند که مورد استقبال یائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون قرار گرفت.
در میان این غائله که برخی آن را بزرگترین بحران مشروعیت داخلی رژیم صهیونیستی میدانند، گانتس هم تلاش کرده خنجری به پشت نتانیاهو فرو کند. او در مصاحبهای جنجالی با روزنامه یدیعوت آحارانوت بحث انتخابات زودهنگام را که به منزله آغاز شمارش معکوس برای سقوط نتانیاهو است پیش کشید و گفت: «این دولت روی آتش است، چون نتانیاهو امروز سرگرم مسائل دیگری است. او بیش از هر چیز به دادگاه خودش فکر میکند».
اشاره او به پروندههای فساد چهارگانه چندین میلیون دلاری نتانیاهو و خانوادهاش موسوم به 1000 تا 4000 است که با وجود متهم شناخته شدن در موارد متعدد باز هم به عنوان رئیس دولت به کارش ادامه میدهد.
گانتس اما از این هم فراتر رفت و به نوعی جامعه خشمگین را علیه دولت تحریک کرد و برای این کار از عبارت عربی «یالله انقلاب» استفاده کرد که این روزها به دنبال پخش سریال «فوضه» یا انقلاب در سرزمینهای اشغالی بر سر زبانها افتاده است.
گزارشی که «میدل ایست مانیتور» درست ۳ روز پیش از این ترور منتشر کرد کاملا انگیزههای دولت نتانیاهو برای فرار از وضعیت بغرنج داخلی را برملا میکند.
در گزارش24 نوامبر MEMO (نمایشگر خاورمیانه) با عنوان «اسرائیل با خطرناکترین تهدید موجودیتی از زمان تأسیسش مواجه است» آمده: اسرائیلیها نگران چیزی هستند که خود آن را جدیترین بحران داخلی توصیف میکنند که حکومتشان از زمان تاسیس شاهدش بوده و در حال تبدیل به انشقاق حاکمیتی، قطبیسازی و تنشهای طرفدارانه است.
آنها همچنین نگرانیشان را درباره تاثیرات این مسائل شامل تکهتکه شدن جبهه سیاسی، گسترش مفاهیم جنگ داخلی، سقوط جامعه اسرائیلی و جنگ خشونت و نفرت بیان کردهاند. آنها معتقدند پس از سلب اعتماد از موسسات دولتیشان، اسرائیل با یکی از خطرناکترین بحرانهای تاریخ خود مواجه است و همه اینها انگشت اتهام را متوجه یک نفر به عنوان مسؤول فقدان اعتماد میکند: بنیامین نتانیاهو.
بر این اساس اگر چه شاید نتانیاهو فهرست بلندبالایی از دستاوردها را به صهیونیستهای سرزمینهای اشغالی ارائه داده باشد اما شکستهای او بیشتر است که کوتاهی در مدیریت واگیر کرونا نیز شامل آن میشود اما در بلندمدت این جنگ نتانیاهو و دار و دستهاش در جناح افراطی حزب لیکود علیه ساختارهای حکومتی رژیم است که باعث تخریب روابط درونی جامعه مهاجران اشغالگر شده است. به بیان بهتر نتانیاهو را میتوان ترامپ اسرائیل نامید که خیلی پیش از همپالکی آمریکاییاش روی کار آمده و روندی مشابه را در پیش گرفته است. حکومت طولانیمدت و تفرقهبرانگیز رئیس دولتی که به فساد و دور زدن سیستم شهره است، باعث شده حالا ساکنان سرزمینهای اشغالی اعتماد اندکی به رسانههای داخلی، موسسات آکادمیک، سیستم قضایی، پلیس، دادستانی عمومی، مقامات وزارت دارایی و در کل کابینه صهیونیستی داشته باشند. به عنوان مثال حملات نتانیاهو به رسانهها باعث بیاعتمادی جامعه اسرائیل به رسانههای عبری و به جبران آن توجه بیشتر آنها به رسانههای جایگزین یا حتی دشمنان این رژیم شده است؛ نکتهای که سیدحسن نصرالله، رهبر مقاومت لبنان بارها بدان اشاره کرده است.
این وضع باعث بدبینی و چنددستگی روزافزون جامعهای ۲ یا چند گذرنامهای از مهاجران یهودی شده است که علاوه بر ضعف اعتماد به نفس ملی، ریشهای هویتی نیز در خاک فلسطین ندارند.
در نتیجه امروز شاهد برآمدن گسلهای عمیق در جامعهای هستیم که زمانی مدعی جامعه آرمانی یهود بود و دولت برآمده از آن هم مدعی نمایندگی یهودیت در جهان. در عوض امروز فضای سیاسی و اجتماعی این جامعه آکنده از تقابلهای راست و چپ، یهودی و عرب، مذهبی و سکولار و از همه جدیتر میان یهودیان سفاردی شرقی با غربیها و اروپاییهای اشکنازی است که مدام طرف مقابل را به خیانت متهم میکنند و درصدد حذف هم بر میآیند. فقدان اعتماد عمومی خود را در عدم همکاری میان آحاد صهیونیستها در جریان واگیر کرونا بخوبی نشان داد.
برای عمده صهیونیستهای ساکن اراضی اشغالی درگیر مشکلات و اختلافات روزمره، واقعا آنچه نتانیاهو ارمغان دولت خود از منطقه عربی یا جمهوریخواهان آمریکا میخواند، ارزشی ندارد.
نتانیاهو هر روز بیش از پیش به نماد نفرت تبدیل میشود؛ نخستوزیری که آشکارا میان منافع شخصی و منافع حکومتی تفاوتی قائل نمیشود. سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» نتانیاهو دیگر برای اغلب طیفهای جامعه رو شده و شعاری که او طی همه این سالها سر میداد یعنی «من اسرائیل هستم و اسرائیل من است»، امروز نه تنها نماد وحدت صهیونیستها نیست، بلکه در نظر اغلب شهروندان نوعی واگویه نفرتپراکنانه هیتلری شبیه «یکی برای همه، همه برای یکی» به نظر میرسد.
فضای خصومت داخلی چنان قوت یافته و اوضاع خانهشان چنان از درون خراب است که حتی برخی روشنفکران و متفکران این جامعه، اظهارنظر پیشگویانه رهبر جمهوری اسلامی ایران را به چالش میکشند؛ آنها به طعنه میگویند پیشبینی تداوم چنین وضعی برای ۲ دهه آینده بسیار خوشبینانه است و مرگ اسرائیل دستکم به عنوان یک رژیم یهودی -که داماد یهودی ترامپ، جرد کوشنر و بنیامین نتانیاهو برای خوشایند ابرسرمایهداران کنگره جهانی یهود سعی داشتند در معامله قرن بگنجانند- زودتر از آن به وقوع خواهد پیوست.
با گسترش شکافهای داخلی، مشهود است آنچه در ظاهر جایگاه بیرونی رژیم صهیونیستی را در منطقه پرخصومت پیرامونش محکمتر میکند، خود این رژیم را از درون به فروپاشی نزدیکتر میکند. از نگاه احزاب اپوزیسیون، تفرقهافکنی، آنارشی و فساد مهمترین دستاورد نتانیاهو بوده است.
امروز شاهدیم 25 سال پس از مرگ اسحاق رابین که به دست «ایگال عمیر» دانشجوی ارتدکس یهودی ترور شد، عدم تحمل مخالف و ترور سیاسی و رسانهای تبدیل به یک جریان عادی در مجموعهای شده که قرار بود نمایندهای متحد از کل یهودیان جهان باشد. اگر عمیر فقط شخص نخستوزیر وقت رژیم را هدف گلوله قرار داد، امروز نهادهای حاکمیتی اسرائیل یکدیگر را هدف قرار میدهند.
نمونهها بسیارند: بیانیه کنست مبنی بر ناکارآمدی ارتش عبری، انحلال اخیر کنست با حربه نتانیاهو برای برگزاری انتخابات زودهنگام و کسب اکثریت مجلس، اطلاعیههای رسمی دستگاه قضایی علیه رئیس دولت مستقر و وزرای او، اتهام دستگاه اطلاعاتی به یک وزیر به خاطر جاسوسی برای ایران و حملات رسانهای مکرر نتانیاهو، پسرش یاعیر و اطرافیان او به دادستان کل - به خاطر دنبال کردن پروندههای فساد نخستوزیر- و مقایسه خطر او برای اسرائیل با ایران.
او دست به یک قمار خطرناک زده و به شعارهای انتخاباتیاش ارجاع میدهد تا بلکه نیم دیگر برافروخته و به آخر خط رسیده جامعه را هم جلب کند. با این حال آن نیم دیگر که اعراب و دیگر اقلیتهای قومی به خشمآمده را هم شامل میشود، بر خلاف گانتس و نظامیان و امنیتیهای دور و برش مهمترین تهدید برای موجودیت و آینده اسرائیل را نه ایران و حزبالله و حماس، بلکه نتانیاهو به عنوان شریک گانتس، حزب لیکود و افراطیهای حزب «بیتینو» میدانند.
این موج خشمگین را امروز در خیابانهای اغلب شهرهای اسرائیلینشین با شعار «برو» - خطاب به نتانیاهو - مشاهده میکنید که به خشنترین شکل ممکن توسط پلیس و نیروهای نظامی اسرائیل سرکوب میشود. در کشوری مصنوعی که با نوعی جنگ داخلی در قالب مقاومت اجتماعی و مسلحانه بومیان و صاحبان واقعیاش یعنی فلسطینیها مواجه است، تظاهراتی ضددولتی با پشتوانه دستکم نیمی از جامعه، دیگر فراتر از توان دستگاههای امنیتی و انتظامی است، بویژه که این تظاهرات که طی ۲ سال اخیر به شکل آشتیناپذیر تداوم یافته، مستقیما برکناری نخستوزیری را هدف گرفته است که خود امنیت رژیم صهیونیستی را برای بقا به هر قیمت ممکن به گروگان گرفته است.
ترور روز جمعه برجستهترین دانشمند موشکی و هستهای ایرانی، شهید دکتر محسن فخریزاده که در عین حال رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع جمهوری اسلامی ایران بود، آن هم برخلاف توصیههای ستاد کل ارتش عبری مبنی بر پرهیز از تنش بزرگ با ایران و محور مقاومت در شرایط موجود که جامعه صهیونیستها دچار بیسابقهترین اغتشاشات داخلی است، نمونه عینی همین گروگانگیری امنیت اسرائیل توسط نتانیاهو است.
در حالی که رسانههای عبری به طور عمومی این ترور را برخلاف دفعات قبل تحویل نگرفتهاند، رسانههای مخالف آشکارا به آن تاختهاند. هاآرتص، مهمترین روزنامه جناح چپ اسرائیل در مقالههایی مختلف این حرکت را از جهات گوناگون به ضرر رژیم صهیونیستی دانست. از یک طرف نوشت نتانیاهو برنامه اخیر تنشآفرینی علیه ایران را بر خلاف موضع احتیاطآمیز ستاد کل ارتش عبری و حتی گانتس، شریک و رقیبش در کابینه گرفته و از طرف دیگر ترور مزبور را به منزله فدا کردن منافع راهبردی اسرائیل در خاورمیانه برای یک پیروزی تاکتیکی برای نخستوزیر و حزب لیکود برشمرد. گیدئون لوی، یکی از سرشناسترین روزنامهنگاران اسرائیلی هم در یادداشتی شماتتآمیز نوشت: «حالا افتخار ما اسرائیلیها شده ترور نخبگان کشورهای دیگر!
پایان کار دولت ترامپ و روی کار آمدن جو بایدن در کاخ سفید طی 50 روز آتی میتواند به منزله پایان تاریخ مصرف نتانیاهو به عنوان مهره تنشآفرین آمریکا در خاورمیانه باشد. احتمالا دموکراتها سعی خواهند کرد در هماهنگی با صهیونیسم بینالملل، رژیم اسرائیل را در این شرایط بغرنج که از داخل نیز شکننده شده از مواجههای مستقیم با ایران و محور مقاومت بر حذر دارند و به جای آن خاورمیانه را مثل دوره اوباما و در چارچوب دکترین «جنگ دائمی» که میراث دوره کارتر است، با موجی جدید از درگیریهای فرقهای و قومیتی مثل داعش، القاعده و جنبشهای تجزیهطلب آشفته کنند. با این حال نتانیاهو و تندروهای حامیاش در لابی آیپک بنا دارند با گروگان گرفتن موجودیت و امنیت رژیم صهیونیستی و اجیر کردن رژیمهای مرتجع عربی چون سعودی، امارات و اردن، تا آخرین لحظه برای بقای خود و مافیای تحت رهبریاش بجنگند؛ تلاشی تکروانه به سوی تلاشی اسرائیل.
نخستوزیر جایگزین، بنی گانتس که ستاد ارتش را پشت سر خود دارد، با هوشیاری در روزهای پس از ترور دکتر فخریزاده سکوت اختیار کرده تا همه وحشتی را که پس از آن در میان اسرائیلیها از تقاص ایران به وجود آمده، متوجه نتانیاهو کند. طبیعی است که او و ژنرالهای ارشد هاکیرا (حومه تلآویو که مقر مرکزی ارتش عبری را در خود جای داده است) نگران عواقب فرار به جلوی خارجی رقیب خود در میان این معرکه داخلی باشند. آنها میدانند بحران مشروعیت داخلی رژیم صهیونیستی به قدری جدی است که این بار وحشت ترور در آبسرد به خیابانهای داغ تلآویو و بیتالمقدس و حیفا بازخواهد گشت.