۱۷ مهر ۱۴۰۴ - ۱۷:۰۴
کد خبر: ۷۹۳۸۶۰

سایه اسرائیل بر سیاست خارجی آمریکا

سایه اسرائیل بر سیاست خارجی آمریکا
در حالی که تلاش‌های جاسوسی شوروی در دهه ۱۹۵۰ با «وحشت سرخ» مک‌کارتی خنثی شد، نفوذ اسرائیل با بودجه سالانه ۳.۸ میلیارد دلاری کمک نظامی آمریکا و تصویب قوانینی که انتقاد از اسرائیل را با یهودستیزی برابر می‌داند، به یک نیروی غیرقابل چالش در واشنگتن تبدیل شده و آزادی بیان را در این کشور به گروگان گرفته است.

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، مؤسسه مطالعات جهان معاصر در گزارشی تحلیلی، به ابعاد نفوذ صهیونیست‌ها در ایالات متحده آمریکا و مقایسه با نمونه‌های تاریخی پرداخته است.

بر اساس این گزارش، بررسی چهار نمونه تاریخی از تلاش‌های خارجی برای نفوذ در سیاست آمریکا (فرانسه در دوره انقلاب، بریتانیا و فرانسه در جنگ داخلی، بریتانیا در جنگ جهانی اول، و اتحاد جماهیر شوروی در دوره جنگ سرد) نشان می دهد برخلاف موارد تاریخی که عمدتاً فرصت‌طلبانه و کوتاه‌مدت بودند، نفوذ اسرائیل بر سیاست ایالات متحده ویژگی‌هایی متمایز دارد:

 «ایدئولوژیک و بلندمدت بودن» از طریق حمایت از ایده «اسرائیل بزرگ» و اهداف صهیونیستی، که ریشه در انگیزه‌های ایدئولوژیک دارد و با اهداف موقتی و عمل‌گرایانه موارد تاریخی تفاوت می‌کند؛ این نفوذ از طریق لابی‌های قدرتمند مانند آیپک و حمایت گروه‌های مسیحی صهیونیست و نومحافظه‌کاران تقویت شده است.

 «تداوم و پایداری»، در حالی که نفوذ فرانسه، بریتانیا و شوروی به شرایط خاص زمانی محدود بود، نفوذ اسرائیل برای چندین دهه ادامه یافته و در دولت‌های مختلف، به‌ویژه از طریق حزب لیکود، تقویت شده است؛ این تداوم، به‌ویژه در سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه، مشهود است.

 پیامدهای عمیق نفوذ صهیونیست ها در ارکان حکمرانی ایالات متحده، برخلاف موارد تاریخی که معمولاً با واکنش‌های سیاسی یا تغییر شرایط خنثی می‌شدند، به ایجاد قوانینی منجر شده که انتقاد از دولت صهیونی را به‌عنوان یهودستیزی تلقی کرده و آزادی بیان در آمریکا را تهدید می‌کند؛ این امر می‌تواند به معنای تهدیدی بی‌سابقه برای استقلال و حاکمیت ملی آمریکا باشد.

استنتاج کلیدی گزارش این است که نفوذ اسرائیل غاصب، با پیوندهای ایدئولوژیک عمیق و سازمان‌یافتگی لابی‌هایی مانند آیپک که بیش از ۱۰۰ میلیون دلار در انتخابات ۲۰۲۴ هزینه کرده سیاست خاورمیانه آمریکا را به نفع تل‌آویو منحرف ساخته و با نهادینه‌سازی حمایت دوحزبی، حاکمیت ملی واشنگتن را در معرض تهدیدی پایدارتر از تلاش‌های فرصت‌طلبانه تاریخی قرار داده است.

موسسه مطالعات جهان معاصر در این گزارش تحلیلی، که درشماره 56 نشریه تخصصی «ره‌نگاشت» منتشر شده، با بررسی تاریخی نفوذ خارجی بر سیاست آمریکا از دوران جرج واشنگتن که در نطق خداحافظی ۱۷۹۶ به «تأثیرات موذیانه خارجی» هشدار داد تا دوران معاصر، تأکید می‌کند که پدیده نفوذ خارجی چندوجهی است و از دیپلماسی تا لابی‌گری ایدئولوژیک را در بر می‌گیرد. گزارش با تمرکز بر چهار نمونه کلیدی، نشان می‌دهد چگونه تلاش‌های خارجی اغلب کوتاه‌مدت و بحران‌محور بوده و با واکنش‌های داخلی خنثی شده‌اند.

در نمونه اول، فرانسه انقلابی در ۱۷۹۳ از طریق سفیر خود، «سیتیزن ژنه»، تلاش کرد آمریکا را به جنگ‌های اروپایی بکشاند؛ ژنه با بسیج آمریکایی‌ها برای تجهیز کشتی‌های خصوصی علیه بریتانیا و صدور کمیسیون‌های نظامی، حاکمیت نوپای آمریکا را تهدید کرد، اما بیانیه بی‌طرفی واشنگتن این نفوذ را خنثی نمود و بعدها به روابط متقابل‌المنفعه مانند خرید لوئیزیانا در ۱۸۰۳ منجر شد.

نمونه دوم، نفوذ بریتانیا و فرانسه در جنگ داخلی آمریکا (۱۸۶۱-۱۸۶۵) بود؛ بریتانیا با حمایت غیررسمی از کنفدراسیون جنوب برای تأمین پنبه (۸۰ درصد واردات بریتانیا)، تسلیحات و کشتی‌های جنگی فراهم کرد، در حالی که فرانسه مکزیک را اشغال نمود؛ حادثه ترنت در ۱۸۶۱ نزدیک بود بریتانیا را وارد جنگ کند، اما این نفوذ فرصت‌طلبانه با پیروزی اتحادیه و تقویت دکترین مونرو خنثی شد.

در جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۹۱۷)، بریتانیا با رهگیری تلگرام زیمرمن (پیشنهاد آلمان به مکزیک برای اتحاد علیه آمریکا) و کمپین‌های تبلیغاتی (توصیف آلمان به عنوان «هون‌های وحشی») و وام‌های ۲ میلیارد دلاری، آمریکا را به سوی متفقین سوق داد؛ این نفوذ موقت با رد پیمان ورسای در ۱۹۱۹ و بازگشت به انزوا خنثی گردید.

 

آخرین نمونه، نفوذ شوروی در جنگ سرد (دهه‌های ۱۹۳۰-۱۹۴۰) از طریق شبکه‌های جاسوسی مانند پرونده روزنبرگ‌ها (انتقال اسرار بمب اتمی) و نفوذ در دولت روزولت (مانند الجر هیس) بود؛ عملیات ونونا فناوری‌هایی مانند رادار را افشا کرد، اما «وحشت سرخ» مک‌کارتی در ۱۹۵۰ و اقدامات FBI آن را مهار نمود.

ارسال نظرات