از غزه تا جهان اسلام؛ طوفان الأقصى چگونه دیوارهای سازش را فرو ریخت

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، در ایام دومین سالگرد عملیات طوفان الأقصى فرصتی دوباره برای مرور یکی از نقاط عطف مهم در تاریخ معاصر فلسطین و جهان اسلام بوجود آمده است. این عملیات، نه صرفاً یک درگیری نظامی که یک شوک راهبردی برای معادلات منطقهای بود؛ شوکی که برنامه چندساله رژیم صهیونیستی و حامیانش برای بهانزوا کشاندن جبهه مقاومت و پیشبرد پروژه عادیسازی روابط با کشورهای عربی به یکباره فرو ریخت. در این ارتباط، مرور مجدد نکاتی حائز اهمیت است.
1. انتخاب زمان؛ ضربه در نقطه حساس
در هر عملیات راهبردی، زمانبندی یکی از کلیدهای موفقیت است؛ و طوفان الأقصى دقیقاً در لحظهای اجرا شد که فضای سیاسی منطقه در حساسترین وضعیت خود قرار داشت. در هفتهها و روزهای پیش از این اقدام، مذاکرات محرمانه و آشکار میان تلآویو و برخی دولتهای عربی به مرحله نهایی رسیده بود و رسانههای بینالمللی از احتمال اعلام توافقات «تاریخی» سخن میگفتند؛ توافقاتی که هدف اصلیشان تثبیت روند عادیسازی روابط با اشغالگران فلسطین بود. مقاومت، با درک عمیق از نقشههای پشتپرده و شناخت دقیق صحنه سیاسی، تصمیم گرفت در همین لحظه طلایی وارد عمل شود.
طوفان الأقصى نه تنها محاسبات طرفهای مذاکره را برهم زد، بلکه فضای روانی و رسانهای را نیز بهطور کامل تغییر داد؛ آنجا که عنوان «توافق تاریخی» به حاشیه رفت و تیترهای «فروپاشی طرح سازش» و «بازگشت مقاومت به میدان» جایگزین آن شد. افکار عمومی جهان اسلام که پیشتر زیر فشار عملیات رسانهای و دیپلماتیک به پذیرش روند سازش سوق داده میشد، ناگهان رو به سوی مقاومت و دفاع از فلسطین چرخید. این تغییر ناگهانی، پیام قدرتمندی به همه بازیگران منطقهای و جهانی داد:
مقاومت نه تنها زنده است، بلکه قادر است در لحظه مناسب، با یک حرکت حسابشده، صحنه سیاسی را به نفع خود بازآرایی کند.
2. پیام راهبردی به امت اسلامی
عملیات طوفان الأقصى حامل پیامی روشن و مستقیم بود؛ اینکه مقاومت قادر است دایره تأثیر خود را از جغرافیای غزه و فلسطین اشغالی فراتر برده و بر کل صحنه جهان اسلام اثر بگذارد. طوفان الأقصى عملاً ثابت کرد که آرمان فلسطین هنوز ظرفیت تبدیل شدن به محور وحدت امت اسلامی را دارد؛ محوری که میتواند شکافهای سیاسی و اختلافات فرقهای را کنار زده و همه را حول یک هدف مشترک گرد آورد. این حقیقت، زمانی بیشتر خود را نمایان کرد که موج همبستگی مردمی، از خیابانهای جاکارتا و کوالالامپور گرفته تا میدانهای استانبول، دوحه، بغداد و حتی کشورهای غربی با جمعیتهای مسلمان و غیرمسلمان، همزمان به راه افتاد.
نماز جمعهها به تریبون حمایت از مقاومت تبدیل شدند، شبکههای اجتماعی با هشتگهای مشترک مملو شدند و در بسیاری از کشورها، فشار افکار عمومی، دولتها را به تجدید مواضع علیه اسرائیل و توقف گامهای عادیسازی واداشت. همبستگی خلقشده پس از طوفان الأقصى، بهمنزله احیای وجدان جمعی امت اسلام بود؛ وجدان سیاسی و معنوی که شاید سالها زیر گردوغبار پروژههای عادیسازی، منازعات داخلی و بیاعتنایی بینالمللی خاموش به نظر میرسید.
این موج نشان داد که فلسطین همچنان در قلب تپنده مسلمانان حضور دارد و هرگاه جرقهای در میدان مقاومت زده شود، این قلب میتواند در یکلحظه دوباره به تپش همزمان در سراسر جغرافیای اسلامی بیفتد.
3. روزنه آزادی اسرای فلسطینی
دهههاست که راهروهای تاریک زندانهای رژیم صهیونیستی شاهد رنج و فرسایش روحی هزاران اسیر فلسطینی بودهاند؛ مردان و زنانی که به جرم دفاع از وطن و زنان و کودکان فلسطینی دستگیر شدهاند. آزادی آنان، در نگاه بسیاری از فلسطینیان، همواره آرمانی بلند و دستنیافتنی بود که گاه فقط در شعارهای سیاسی یا قطعنامههای بیجان باقی میماند. طوفان الأقصى این معادله را برهم زد.
عملیات، با وارد کردن ضربهای امنیتی–روانی به تلآویو و نشان دادن قدرت نفوذ و توان بسیج مقاومت، شرایطی ایجاد کرد که مسئله اسرا دیگر صرفاً «مطالبه انسانی» نبود، بلکه به یک ابزار فشار راهبردی در مذاکرات و معادلات میدانی تبدیل شد. این تحول، فضای جدیدی را برای طرح موضوع تبادل اسرا یا آزادی دستهجمعی آنان به وجود آورد؛ فضایی که پیشتر بهدلیل ضعف موقعیت فلسطین در میز مذاکره، عملاً مسدود بود.
موج تازه امید، از خانههای کوچک اردوگاههای آوارگان تا خیابانهای فلسطینی، بازتاب یافت. به این ترتیب، طوفان الأقصى نهتنها امید را زنده کرد، بلکه نشان داد که آزادی اسرا میتواند در صورت وجود قدرت میدانی و انسجام سیاسی، از مفهوم «آرزوی دور» به سطح یک هدف قابل تحقق ارتقا یابد.
4. بازنویسی معادلات منطقهای
طوفان الأقصى صرفاً یک درگیری میدانی نبود؛ بلکه یک حرکت حسابشده در «صفحه شطرنج سیاسی و امنیتی» منطقه به شمار میآید. با اجرای دقیق و غافلگیرکننده خود، این عملیات نهتنها خطوط دفاعی اسرائیل را در میدان جنگ شکافت، بلکه ستونهای اصلی امنیت روانی و سیاسی این رژیم را در هم فرو ریخت. این تحول باعث شد سناریوهایی که پیشتر در محافل دیپلماتیک و اتاقهای فکر منطقهای با فرض «بیاثر بودن مقاومت» طراحی شده بودند، بیدرنگ بازنگری شوند.
اثر این عملیات فراتر از میدان نبرد بود؛ زیرا معادلات استراتژیک اسرائیل، که بر پایه مهار و حاشیهراندن مقاومت بنا شده بود، ناگهان به نقطه صفر بازگشت. تیمهای امنیتی و نظامی تلآویو ناچار شدند زمان، منابع و حتی دکترین دفاعی خود را بازتعریف کنند. همزمان، تحلیلگران و دیپلماتهای عرب و غربی دریافتند که هرگونه طرح صلح، سازش یا حتی مدیریت بحران، بدون در نظر گرفتن قدرت بالفعل و اراده مقاومت، عملاً فاقد شانس اجراست.
به بیان دیگر، طوفان الأقصى جایگاه مقاومت را به یک عامل تعیینکننده در معادلات منطقهای ارتقا داد. از این پس، هر مصوبه یا توافقی که وزن این بازیگر را نادیده بگیرد، نه تنها بیارزش خواهد بود، بلکه در واقعیت سیاسی و امنیتی منطقه نیز عمری کوتاه خواهد داشت. این تغییر وضعیت، خود پیام اصلی عملیات بود که مقاومت اگر بخواهد میتواند برگ برگ نقشههای دشمنان را تغییر دهد. و بدین ترتیب عملیات طوفان الأقصى نشان داد که اراده سیاسی و نظامی مقاومت قادر است نقشههای بلندمدت دشمنان را بر هم زند.
سالگرد این رویداد فرصتی است برای بازخوانی درسها و تقویت وحدت اسلامی در برابر هر گونه سیاست تحمیل جهت تداوم اشغالگری.
محمد ملکزاده