۲۶ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۶
کد خبر: ۷۹۴۷۷۹

بربریت و جنون در گروهک تروریستی دراویش صهیونیستی

بربریت و جنون در گروهک تروریستی دراویش صهیونیستی
این یادداشت با نگاهی مستند و تحلیلی، به بازخوانی کارنامه سیاه و خون‌آلود باند تروریستی وابسته به مصطفی آزمایش می‌پردازد؛ فرقه‌ای که با نقاب «تصوف و عرفان» در میدان عمل چهره‌ای آمیخته از خشونت مزدوری و وطن‌فروشی از خود نشان داده است.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، وقتی سخن از بربریت و درنده‌خویی به میان می‌آید، ذهن به‌سوی اعصار تاریک تاریخ می‌رود؛

اما کافی است کارنامه‌ی باند تبهکار مصطفی آزمایش را مرور کنیم تا دریابیم این وحشی‌گری هنوز نفس می‌کشد؛ در قالب فرقه‌ای که نام «عرفان و تصوف» را بر خود نهاده، اما به‌جای نور، بوی خون از دستانش برمی‌خیزد.

اینان بربرهایی‌اند با کت و شلوار و کراوات؛ جاهلان مدرنی که جهل خود را با واژه‌های فریبنده‌ی تصوف بزک کرده‌اند.

طنز تلخی از تاریخ که در آن، درنده‌خویی در جامه‌ی درویشی جلوه می‌کند.

در این یادداشت کوتاه، تنها چند پرده از نفاق و سبعیت آنان را برای تنویر افکار عمومی و ثبت در حافظه‌ی تاریخی ملت باز می‌گشاییم تا مردم بربرها را بهتر بشناسند.

 پرده‌ی نخست: آتش در گلستان

نخستین پرده از این نمایش خون و جنون، در سی‌ام بهمن‌ماه ۱۳۹۶ رقم خورد؛

شبی که خیابان گلستان هفتم تهران به صحنه‌ی تاخت‌وتاز درویش‌نمایان چماق‌به‌دست بدل شد.

به فرمان مستقیم مصطفی آزمایشِ شیاد، خیابان به میدان مرگ تبدیل شد؛

با چندین وسیله‌ی نقلیه‌ی مختلف ـ از جمله «اتوبوس مرگ» ـ بر مردم تاختند و جمعی از نیروهای انتظامی و شهروندان بی‌دفاع، زیر ارابه‌های دراویش داعشی به خاک و خون کشیده شدند.

در میان قربانیان، شهید محمدحسین حدادیان که همچون مشعلی از ایمان و غیرت می‌درخشید، پیکر نیمه‌جانش به دست بربرها دوره شد.

چوب و چماق و سلاح ساچمه‌ای بر سر و صورتش فرود آمد، و در قساوتی بی‌سابقه، چشمانش توسط بربرهای صوفی‌نما از حدقه بیرون آورده شد و با تیغه‌ی موکت‌بُری، بدن مطهرش را ارباً اربا کردند.

این، نه حادثه‌ای جنایی، بلکه نمایش عریانِ بربریت بود؛ نمایشی که در قلب پایتخت ایران، در برابر دیدگان مردم، قساوت را تا مرز حیوانیت به رخ کشید و چهره‌ی واقعی مدعیان تصوف را آشکار ساخت.

 پرده‌ی دوم: مزدوری و وطن‌فروشی در میدان جهانی

اما این چهره‌ی خون‌ریز تنها به خیابان‌های تهران محدود نماند.

چند سال بعد، همین باند فاسد در قامت بلندگوی رسانه‌ای صهیونیسم ظاهر شد؛ آنان از چند سال قبل و در بحبوحه‌ی جنگ ۱۲ روزه و حتی پس از آن، رژیم اشغالگر را به ادامه‌ی بمباران خاک میهن و کشتار مردم بی‌دفاع ایران تشویق کردند.

در رسانه‌ی بی‌مقدار خود، با شور و شعف، به حمایت از رژیم اسرائیل که هزاران ایرانی را قتل‌عام کرده بود، ایستادند، کف زدند و هلهله کردند. تابوت شهیدانی را که زیر آتش این رژیم به شهادت رسیده بودند به سخره گرفتند و بر تصاویر بدن‌های سوخته لبخند زدند.

اینجا نیز بربریت در قامت مجری و مفسر ظاهر شد و این‌بار تیغ جنایت نه در خیابان، بلکه از پشت تریبون و در استودیوهای خانگی پاریس و لندن بالا رفت.

پرده‌ی سوم: از اتاق فرمان موساد تا خط رسانه‌ای جوخه‌های ترور

در ادامه‌ی این مسیر سیاه، باند تبهکار آزمایش از مرز خیانت نیز گذشت.

آنها با سران امنیتی و رسانه‌های وابسته به ارتش اسرائیل نشستند و برخاستند و آشکارا پیشنهاد ترور مراجع شیعه را مطرح کردند.

این دیگر پنهان‌کاری نبود؛ اعلام علنی دشمنی با دین، ایمان و ملت ایران بود.

 پرده‌ی پایانی: هم‌صدایی با جنایت رژیم در غزه

در فاجعه‌ی اخیر غزه، رژیم صهیونیستی چنان از مرز انسانیت عبور کرد که واژگان از وصف آن درمی‌مانند:

نزدیک به ۷۰ هزار انسان بی‌گناه، از جمله بیش از ۲۰ هزار کودک، زیر بمباران بی‌امان به خاک و خون کشیده شدند؛

زمین از فریاد مادران و ناله‌ی نوزادان پر شد، و آسمان از دود و خاکستر و بوی باروت.

در میان این فاجعه‌ی تاریخی، باند وطن‌فروش و مزدور یهودی آزمایش، در کنار رژیم اشغالگر ایستاد و همه‌ی توان رسانه‌ای محدود خود را صرف تطهیر، توجیه و سفید‌شویی جنایت و کشتار صهیونیست‌ها کرد و عملاً بوق‌چی تبلیغاتی رژیم منحوس صهیونیستی به زبان فارسی شدند. گویی مأموریتی جز خدمت به اهریمن نداشتند.

پرسش پایانی

اکنون، پس از مرور این پرده‌ها، پرسش ساده‌ای باقی می‌ماند:

آیا باند صهیونیستی مصطفی آزمایش خود مصداق کامل بربریت و جنون نیست؟

قضاوت با شماست.

عبدالرحیم بیرانوند

ارسال نظرات