یاداشت اختصاصی؛
زهد صوفی یا ره مولا علی؟

تصوف اولیه در قرون سوم و چهارم هجری، با تأکید افراطی بر زهد، فقر اختیاری و عزلت، واکنشی معنوی به تحولات اجتماعی و گسترش دنیازدگی در جهان اسلام بود؛ اما این گرایش شدید به گوشهنشینی و ترک اجتماع، پرسشهایی جدی درباره نسبت آن با مسئولیتهای اجتماعی دینمدارانه و عدالتخواهی دینی برمیانگیزد.
به گزارش خبرنگار سرویس فرق و ادیان خبرگزاری رسا، قرون سوم و چهارم هجری قمری شاهد تحولات عمیقی در حیات معنوی جهان اسلام بودهاند. در این دوره، جریان زهد و پرهیزگاری، بهتدریج شکل منظمتری به خود گرفت و تحت عنوان "تصوف" بهعنوان یک مکتب اخلاقی، عرفانی و عملی مطرح شد. ویژگیهای اصلی این مرحله از تصوف، تأکید شدید بر زهد، فقر اختیاری، ترک دنیا و گوشهنشینی بود که در آثار مکتوب این دوره و پس از آن به وضوح منعکس شده است و این منابع شاهد خوبی برای این نوع گرایشها هستند.
زمینه تاریخی و اجتماعی:
گسترش جغرافیایی و افزایش ثروت در جامعه اسلامی پس از فتوحات سرزمینی، همزمان با ظهور مباحث پیچیده کلامی و فلسفی، بستری را فراهم آورد که در آن گروهی از مسلمانان به دنبال راهی برای حفظ خلوص معنوی، تمرکز بر آخرت اندیشی و پرهیز از تعلقات دنیوی بودند. در این دوره تصوف، مدعی ارائه پاسخی معنوی به این چالشها بود و بر تهذیب نفس، اخلاص نیت، و ارتباط بیواسطه با خداوند تأکید میکرد.
ویژگیهای کانونی تصوف در قرون ۳ و ۴ هجری بر اساس منابع:
1. تأکید بر زهد: زهد در این دوره، تنها پرهیز از حرام نبود، بلکه ترک کردن مباحات و حلالهای دنیوی برای رهایی قلب از تعلق و رسیدن به طمأنینه و انس با خدا بود.
- ابوطالب مکی (م. ۳۸۶ هـ) در کتاب قوت القلوب، فصلی مبسوط به زهد اختصاص داده و آن را حالتی قلبی میداند که ناشی از معرفت به بیارزشی دنیاست. او زاهد را کسی میداند که هم در ظاهر و هم در باطن، رغبتی به دنیا ندارد و قناعت شدید پیشه میکند.
- حارث محاسبی (م. ۲۴۳ هـ) در الرعایه لحقوق الله، زهد را بخشی از ورع (پرهیزگاری شدید) و اساس محاسبه نفس میداند و آن را به پاکی نیت و عمل پیوند میدهد.
- ابوالقاسم قشیری (م. ۴۶۵ هـ) در الرسالة القشیریة، با نقل اقوال مشایخ پیشین، زهد را به بیرغبتی قلب به دنیا تعریف میکند و آن را از مقامات ضروری سالک میشمارد.
2. فقر اختیاری و توکل: فقر در تصوف این دوره، نه صرفاً نداری اجباری، بلکه اختیار فقر و بیچیزی و واگذاری کامل امور به خداوند (توکل) بود.
- قشیری فقر را مقام فقر و فنای اختیاری میداند و آن را یکی از پایههای سلوک و نشانهی توکل راستین برمیشمرد. او باب مستقلی در الرساله به فقر و فقیر اختصاص داده و اقوال بزرگان درباره فضیلت آن را نقل میکند.
- ابوطالب مکی نیز فقر را از نتایج زهد میداند و آن را حالتی میشمارد که فقیر جز به خدا امید ندارد و بر او توکل محض دارد.
3. ترک دنیا و گوشهنشینی (عزلت و خلوت): صوفیه این دوره معتقد بودند برای رهایی از تعلقات دنیوی و تمرکز بر یاد خدا، باید از اشتغال بیش از حد به امور دنیا پرهیز کرد و در مواقعی به گوشهنشینی و خلوت با خدا پرداخت.
- قشیری در الرسالة، ذیل شرح احوال و مقامات، به اهمیت عزلت و خلوت اشاره میکند و آن را برای جمع کردن همت و فراغت قلب برای عبادت مفید میداند، هرچند بر لزوم رعایت حقوق دیگران و عدم افراط نیز تأکید دارد.
- ابوطالب مکی نیز گرایش به عزلت و کنارهگیری از مردم را از ویژگیهای زاهدان و عابدان ذکر میکند، بهخصوص در زمانی که معاشرت با مردم مایه فساد قلب و دور شدن از یاد خدا باشد.
تأکید بر گوشهنشینی (عزلت و خلوت) در تصوف قرون اولیه اسلامی
همانطور که اشاره شد، زهد، فقر اختیاری و ترک دنیا از ارکان اصلی تصوف در قرون سوم و چهارم هجری بودند. گوشهنشینی و کنارهگیری از مردم (که در متون صوفیانه با واژگان عربی عزلت و خلوت بیان میشود) نیز ارتباط تنگاتنگی با این مفاهیم داشت و بهعنوان ابزاری ضروری برای تحقق آنها و پیشبرد سالک در مسیر معنوی تلقی میشد. این تأکید بر اساس دلایل و حکمتهایی بود که صوفیان این دوره در آثار خود بیان کردهاند.
دلایل و حکمتهای تأکید بر گوشهنشینی:
صوفیان اولیه دلایل متعددی برای ترجیح عزلت بر معاشرت ذکر میکردند. این دلایل عمدتاً به حفظ و رشد حیات باطنی و معنوی سالک مربوط میشد:
1. رهایی از آفات معاشرت: صوفیه معتقد بودند که اختلاط بیش از حد با مردم و درگیر شدن در روابط اجتماعی دنیوی، قلب را مشغول کرده و از یاد خدا غافل میسازد. معاشرت ممکن است منجر به غیبت، حسادت، ریا، دروغ و دیگر رذایل اخلاقی شود که با هدف تهذیب نفس در تضاد است. عزلت، راهی برای در امان ماندن از این "آفات خلطه" (بلایای آمیزش با مردم) بود.
2. حفظ خلوص نیت و دوری از ریا: حضور در جامعه و توجه مردم میتواند باعث بروز ریا (عمل کردن برای دیده شدن توسط دیگران) و از بین رفتن خلوص نیت در عبادت و اعمال نیک شود. گوشهنشینی فرصتی برای عمل خالصانه برای خدا و دور از چشم مخلوق فراهم میآورد.
3. تمرکز و جمعیت همت: معاشرت با مردم فکر را پراکنده و همت (قصد و توجه قلبی) را متفرق میکند. عزلت به سالک امکان میدهد تا فکر و ذکر خود را بر خداوند متمرکز کند و با فراغت قلب به عبادت، مراقبه، محاسبه نفس و تفکر بپردازد. این "جمعیت همت" برای پیشرفت در مراحل سلوک ضروری شمرده میشد.
4. افزایش مراقبه و محاسبه نفس: در تنهایی، فرد فرصت بیشتری برای محاسبه دقیق اعمال، نیتها و خطورات قلبی خود پیدا میکند. مراقبه دائمی (توجه به حضور الهی) نیز در خلوت آسانتر است.
5. انس با خداوند: صوفیه معتقد بودند که در خلوت و تنهایی است که حجابها کنار میرود و انس و نزدیکی با خداوند برای سالک حاصل میشود. دوری از خلق، نزدیکی به حق را به همراه دارد.
6. سلامت دین: برخی صوفیان عزلت را راهی برای حفظ دین در زمانهای میدانستند که فساد در جامعه گسترش یافته بود.
بررسی موضوع در منابع اصلی:
1. ابوطالب مکی (م. ۳۸۶ هـ) در قوت القلوب:
- ابوطالب مکی در کتاب خود، عزلت را یکی از ویژگیها و روشهای زاهدان و عابدان راستین برمیشمرد. او در بحث از زهد، به لزوم کنارهگیری از مردم در شرایطی که معاشرت مایه فساد قلب و دوری از یاد خدا میشود، اشاره میکند.
- او معتقد است که فقر اختیاری (که در مباحث قبل ذکر شد) و توکل راستین بر خدا، فرد را از نیاز به مردم بینیاز میکند و این خود زمینه را برای عزلت فراهم میآورد. کسی که دل از دنیا و اهل آن بریده و تنها به خدا تکیه دارد، دیگر انگیزهای قوی برای معاشرت گسترده ندارد.
- مکی عزلت را فضیلتی میداند که به حفظ دین و سلامتی قلب کمک میکند، بهخصوص در زمانهایی که یافتن مصاحب صالح و در امان ماندن از شرّ مردم دشوار است. او هرچند کاملاً مخالف معاشرت نیست و بر لزوم مصاحبت با صالحان تأکید دارد، اما در کل، گرایش به کنارهگیری برای تمرکز بر عبودیت و باطنگرایی در کلام او مشهود است.
2. ابوالقاسم قشیری (م. ۴۶۵ هـ) در الرسالة القشیریة:
- قشیری در الرساله، فصلی مستقل را به شرح مقام عزلت اختصاص داده است. او در این فصل، اقوال و دیدگاههای مشایخ بزرگ صوفیه پیش از خود (از جمله جنید و دیگران) را درباره عزلت نقل میکند.
- قشیری فواید عزلت را از زبان این مشایخ برمیشمرد؛ از جمله: سلامت دین (حفظ ایمان از شرّ مردم زمانه)، فراغت قلب (آسودگی دل از دغدغههای معاشرت)، دوری از آفات لسان (دروغ، غیبت، سخنچینی) و ایمنی از دیدن منکرات.
- او همچنین به حدیث نبوی "کاد الفقر أن یکون کفرا" (نزدیک است که فقر به کفر انجامد) و پاسخ برخی صوفیان به آن اشاره میکند که فقر واقعی فقر قلبی از غیر خداست و غنای واقعی غنای به خداست؛ و این فقر قلبی و غنای به حق از طریق دوری از خلق و تقرب به حق حاصل میشود که عزلت در تحقق آن نقش دارد.
- قشیری در الرساله، در ضمن شرح احوال و مقامات دیگر نیز به اهمیت خلوت و تنهایی برای ذکر و فکر اشاره میکند.
- نکته مهم در کلام قشیری و مشایخی که از آنها نقل میکند، ارائه نگاهی نسبتاً متعادل است. برخی از مشایخ (مانند جنید) بر لزوم معاشرت با مردم برای کسب فضیلتهایی چون صبر و تحمل آزار دیگران و همچنین ادای حقوق و تعلیم مردم نیز تأکید داشتهاند. قشیری این دو دیدگاه (ترجیح عزلت یا ترجیح معاشرت کنترل شده) را مطرح میکند، اما گرایش عمومی در میان بسیاری از صوفیان اولیه، بهخصوص در مراحل ابتدایی سلوک، به سمت عزلت برای پاکسازی نفس و تقویت ارتباط باطنی بود.
3. سایر منابع (اللمع، التعرف):
این منابع نیز در معرفی احوال صوفیان، به گرایش آنان به عزلت و خلوت اشاره میکنند، چرا که این عمل بخشی از ریاضات و آداب سلوکی رایج در آن دوره بوده است.
بر پایه بررسی منابع اصلی تصوف در قرون سوم و چهارم هجری، بهروشنی میتوان نتیجه گرفت که گوشهنشینی (عزلت و خلوت) در کنار زهد، فقر اختیاری و ترک دنیا، از ارکان بنیادین سلوک عرفانی در این دوره بهشمار میرفته است. آثاری چون الرعایه، قوت القلوب، اللمع، التعرف و الرسالة القشیریة، نیز بر اهمیت این مفاهیم تأکید کردهاند و تصویری روشن از جایگاه محوری آنها در نظام سلوکی صوفیان نخستین ارائه میدهند.
طرح چند پرسش و نکته بنیادین
- با توجه به آنچه در سیره و سلوک صوفیان قرون سوم و چهارم هجری مشاهده شد، آیا آنچه امروز در سلوک برخی از فرقه های صوفیه مشاهده میشود سنخیتی با آن سلوک نخستین دارد یا خیر؟
- در حالی که اغلب رهبران صوفیه مانند فرقه صوفیه سلطانعلیشاهی، در قرون اخیر به دنبال کسب قدرت و ثروت بوده و در هنگام خطر، به یاد زهد و گوشه نشینی می افتادند، آیا میتوان همچنان ایشان را پیرو منش زاهدانه صوفیان نخستین دانست؟
- امروز در شرایطی که صف بندی میان جبهه حق و باطل هر روز شدیدتر شده و سکوت در برابر ظالمان و مستکبران جهان، مهر تأییدی بر ظلم و بقای جنایت پیشگان است، همچنان عزلت و گوشه نشینی یک فضیلت انسانی و اخلاقی یا ارزش دینی تلقی میشود؟
- اساساً آیا معنای زهد در اندیشه اسلامی، همان شیوهای است که متصوفه معرفی میکنند؟ آیا شیوه ایشان و معنایی که از زهد معرفی میکنند، قرابت بیشتری به رهبانیت مسیحی ندارد؟
نگاهی به منابع اصیل اسلامی و سیره پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، مشخص میکند همواره به زهد توصیه شده است ولی معنا و شیوه زهد ورزی با آنچه در نظر بزرگان صوفیه آمده متفاوت است. با استناد به روایات شیعه، معنای زهد بیرغبتی و عدم دلبستگی به دنیا و مظاهر مادی آن و توجه به آخرت است.
امام علی(ع) که سرسلسله همه زاهدان و پارسایان به شمار میآیند، با استناد به آیه ۲۳ سوره حدید، زهد را به معنای تأسف نخوردن بر آنچه که از دست رفته و شادی نکردن به آنچه به دست آمده میداند. [6]
سیره عملی ایشان نیز گویای شیوهای متفاوت از صوفیه است. حضور در جنگهای مختلف علیه مشرکین، حضور در جایگاه خلیفه مسلمین، کار و تلاش بی وفقه از حفر چاه آب تا آباد کردن زمینها و نخلستانها برای وقف و خدمت به نیازمندان، شب گردی برای کمک به مستمندان، وعظ و خطابه و مباحثه و پاسخگویی به سئوالات مردم در مسجد و بازار، گوشه ای از شیوه زهدورزی امام متقین علی علیه السلام است.
منابع مورد استناد:
1. مکی، ابوطالب. قوت القلوب فی معاملة المحبوب. تحقیق احمد عطیه المیر. بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ هـ / ۱۹۹۷ م. (ارجاع به جلد ۲، صفحات مربوط به زهد و آفات معاشرت)
2. محاسبی، حارث. الرعایه لحقوق الله. تحقیق عبدالقادر احمد عطا. بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۷ هـ / ۲۰۰۶ م.(مباحث مربوط به محاسبه و مراقبه که نیازمند خلوت است)
3. قشیری، ابوالقاسم. الرسالة القشیریة. تحقیق عبدالحلیم محمود و محمود بن الشریف. قاهره: دارالشعب، بیتا. (ارجاع به صفحات مربوط به مقام عزلت و خلوت و نیز مباحث فقر و توکل)
4. سراج طوسی، ابونصر. اللمع فی التاریخ التصوف. تصحیح رینولد آلن نیکلسون. لیدن: بریل، ۱۹۱۴ م.
5. کلاباذی، ابوبکر. التعرف لمذهب أهل التصوف. تحقیق احمد شرباصی. قاهره: مکتبة الأنجلو المصریة، ۱۹۶۹ م.
6. فیض الاسلام، شرح و ترجمه نهج البلاغه، ج۶، صفحه۱۲۹۱.
ارسال نظرات