وقتی هویت فرهنگی گروگان رقابتهای جناحی میشود

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا از تبریز، رسانهها، بهویژه رسانههای فارسیزبان خارج از کشور، نقش بیبدیلی در تبدیل «حجاب» به یک میدان درگیری نمادین ایفا کردهاند. در روایت آنان، حجاب نه یک انتخاب ایمانی و نه حتی یک قانون اجتماعی، بلکه نمادی از «تحمیل»، «سرکوب» و «زنستیزی» تصویر میشود. با تکنیکهای اقناع روانی، همراهی با سلبریتیها و روایتهای دروغین، نوعی ذهنیت تدافعی در جامعه ایجاد شده که در آن، دفاع از حجاب مساوی با دفاع از زور و اجبار تلقی میشود.
اما در این میان، مسئولیت رسانههای داخلی و جریانهای سیاسی نیز کمتر از رسانههای معاند نیست. جریان غربگرای داخلی در سالهای اخیر با سکوت، انفعال یا حتی همراهی غیرمستقیم، به این موج دامن زده است. برخی جناحها، برای جلب رضایت طبقه متوسط شهری یا فرار از هزینههای سیاسی، ترجیح دادهاند حجاب را به «حوزه انتخاب شخصی» تقلیل دهند و از بار هویتی-تمدنی آن غافل شوند. نتیجه این شده که حجاب، به جای آنکه محل اجماع ملی و دینی باشد، به ابزاری برای چانهزنی سیاسی تبدیل شده است.
در سوی دیگر، رسانههای دینی و انقلابی نیز گاهی در دام سطحینگری افتادهاند. ارائه چهرهای عبوس، تحکمی و غیرمنطقی از حجاب، عدم روایتگری عاطفی و هنری، و فقدان داستانپردازی در تبیین سبک زندگی دینی، موجب شده مخاطب امروز، جذابیتی در دفاع از حجاب نبیند. مخاطب جوان، بیش از آنکه نیازمند استدلال فقهی باشد، نیازمند الگوی جذاب و معنابخش از زن مؤمنه است؛ چیزی که رسانه انقلابی هنوز کمتر توانسته آن را بهطور مستمر و حرفهای خلق کند.
اگر جریان رسانهای و سیاسی کشور، از جناحیکردن مسئله حجاب دست برندارد، نباید انتظار داشته باشیم که این پدیده فرهنگی به یک باور جمعی بازگردد. حجاب نه میدان جنگ قدرت است و نه ابزار جلب رأی. حجاب، بخشی از هویت فرهنگی ماست؛ و اگر هویت را در رقابتهای سیاسی خرج کنیم، باید منتظر باشیم که دشمن، تمدن ما را از درون تهی کند.
اکنون زمان آن است که رسانههای انقلابی با بازتعریف رویکرد خود، از قالبهای نخنما و شعاری فاصله بگیرند و با زبان هنر، روایت، عقلانیت و محبت، به بازسازی اعتماد فرهنگی بپردازند. و جناحهای سیاسی نیز، فارغ از حسابگریهای کوتاهمدت انتخاباتی، باید بر سر اصول بنیادین انقلاب، یک اجماع راهبردی ایجاد کنند؛ که حجاب، مهمترین آنهاست.
نویسنده: امید دادفرد