۱۲ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۰:۳۳
کد خبر: ۷۷۷۹۶۸

رژیم صهیونی، نیروی نیابتی شیطان بزرگ

رژیم صهیونی، نیروی نیابتی شیطان بزرگ
بیش از هفت دهه است که سایه‌ای شوم بر سرزمین فلسطین گسترده شده است، سایه‌ای که هر روز بر عمق زخم‌های این سرزمین کهن می‌افزاید. این رژیم که با حمایت‌های بی‌دریغ قدرت‌های استعمارگر به حیات خود ادامه می‌دهد، گویی تنها رسالتش در این جهان خلق فجایع و نابودی عدالت است.

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، سرآغاز این تراژدی را باید در دوم نوامبر ۱۹۱۷ جستجو کرد، زمانی که آرتور بالفور وزیر خارجه وقت انگلیس با نوشتن نامه‌ای گویی فرمانی برای غارت، خونریزی و بی‌خانمان کردن ملتی مظلوم صادر کرد. این نامه نه فقط جرقه‌ای برای آغاز بحران، بلکه شعله‌ای بود که آتشی خانمان‌سوز را در دل تاریخ افروخت؛ آتشی که تاکنون نیز فروکش نکرده و شعله‌هایش هنوز بر جان و مال مردم فلسطین و فراتر از آن تمام منطقه‌ی غرب آسیا می‌سوزد.

رژیم نامشروع صهیونیستی همچون ابزاری در دستان استعمارگران غربی عمل کرده است؛ نیرویی نیابتی که مأموریت دارد تا در راستای منافع آنان، جنگ و ویرانی را در منطقه غرب آسیا بگستراند. در برابر این خوش‌خدمتی، غرب نیز در حمایت از آن هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد. چشمانشان را بر جنایت‌ها می‌بندند، اخلاق را در مسلخ منفعت‌طلبی قربانی می‌کنند و با بی‌شرمی تمام، از نسل‌کشی و کودک‌کشی حمایت می‌کنند. این اتحاد شوم لکه‌ی ننگی بر پیشانی تمدن غربی است، تمدنی که دم از حقوق بشر می‌زند اما خود همدست بزرگ‌ترین ناقضان آن است: «در اظهارات سیاسی‌ای که غربی‌ها میکنند، مکرّر شنیده‌اید که از نیروهای نیابتی اسم می‌آورند؛ ملّتهای شجاع منطقه، جوانان غیور منطقه را به نیابتی بودن متّهم میکنند. من میخواهم بگویم در این منطقه[غرب آسیا] فقط یک نیروی نیابتی وجود دارد و آن، رژیم صهیونی غاصب فاسد است. رژیم صهیونیستی به نیابت از استعمارگران آتش‌افروزی میکند، نسل‌کشی میکند، جنایت میکند؛ اگر دستش برسد به کشورهای دیگر تجاوز میکند.» ۱۴۰۴/۰۱/۱۱

صهیونیسم، سگ هار نظام سلطه

استعمار غرب و مشخصا دولت آمریکا به عنوان رأس نظام سلطه رژیم صهیونیستی را به‌عنوان سگ هارش در منطقه گماشته تا همچون درنده‌ای وحشی و جنایتکار، منافع مستکبرین را تأمین کند. معامله‌ای ننگین میان غرب و رژیم صهیونیستی برقرار است: آن‌ها از این نیروی نیابتی حمایت بی‌قیدوشرط می‌کنند و در ازای آن، صهیونیست‌ها وظیفه دارند که منطقه‌ی غرب آسیا را در آتش جنگ و خونریزی فرو ببرند.

این رژیم پلید و غاصب که از لحظه‌ی تولدش در بطن تاریخ چیزی جز آتش جنگ، جنایت و خونریزی به ارمغان نیاورده، همچنان در مسیری گام برمی‌دارد که از آغاز با خیانت و سفاکی درهم تنیده شده است. دستان خون‌چکانش لحظه‌ای از قتل بی‌گناهان بازنمی‌ایستد، گویی که تشنگی سیری‌ناپذیرش جز با ریختن خون آرام نمی‌گیرد؛ کودکان را در گهواره‌هایشان خاموش می‌کند، خانه‌ها را بر سر ساکنان بی‌پناه‌شان فرو می‌ریزد و شهرهای آباد را به ویرانه‌هایی سوخته بدل می‌سازد. اما این هیولای بی‌سیرت که از جنایت سیراب نمی‌شود، تنها به خاک فلسطین اکتفا نکرده و در توهمات بیمارگونه‌ی خود، سودای بلعیدن سرزمین‌هایی از نیل تا فرات را در سر می‌پروراند. از تجاوز به کشورهای غرب آسیا ابایی ندارد گویی که جهان را به نامش سند زده‌اند. این اهریمن که از خاکستر جنگ تغذیه می‌کند، جز با ویرانی و مرگ آرام نمی‌گیرد و تا زمانی که این غده‌ی سرطانی از پیکره‌ی منطقه ریشه‌کن نشود، غرب‌ آسیا روی صلح و آرامش را نخواهد دید.

شعله‌های مقاومت، نابودکننده غده سرطانی

اما تاریخ در صفحات خود بارها ثابت کرده است که هیچ ظلمی نمی‌تواند تا ابد باقی بماند و هیچ غاصبی در سایه‌ی دسیسه‌های خود برای همیشه بر سرزمین‌های اشغال‌شده تسلط نخواهد یافت. مردم فلسطین اگرچه در زیر قدم‌های سنگین و زهرآگین اشغالگران در بندند، اما شعله‌های مقاومتشان همچنان فروزان است. اراده و ایمان آنان همانند سروهایی تناور، در برابر فشارها و خباثتها سخت ایستادگی خواهد کرد و آن روز که حق بر باطل پیروز گردد، این غده‌ی چرکین و سرطانی به دست عدالت و حقیقت از ریشه برکنده خواهد شد. به حول و قوه‌ی الهی، آن روز دیر نیست: «این گروه تبهکار باید از فلسطین ریشه‌کن بشود و به حول و قوّه‌ی الهی ریشه‌کن هم خواهدشد.»۱۴۰۴/۰۱/۱۱                                                                                                                                                                                                                                                                                                                     

ارسال نظرات