۰۶ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۵:۴۵
کد خبر: ۷۷۷۶۳۲
تاریخ‌نگار؛

نجات انقلاب اسلامی از انحراف تاریخی

نجات انقلاب اسلامی از انحراف تاریخی
نامه تاریخی ۶ فروردین ۱۳۶۸ امام خمینی (ره) به آقای حسینعلی منتظری، سندی بی‌بدیل از آینده‌نگری، بصیرت و قاطعیت رهبر کبیر انقلاب اسلامی است که پرده از انحرافات و خیانت‌ها برداشت و با شجاعتی مثال‌زدنی مانع از نفوذ منافقین و لیبرال‌ها به ساختار انقلاب شد.

به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، نامه ۶ فروردین ۱۳۶۸ امام خمینی (ره) به آقای حسینعلی منتظری یکی از مهم‌ترین اسناد تاریخ انقلاب اسلامی است که نشان از درایت، بصیرت و آینده‌نگری رهبر کبیر انقلاب دارد، این نامه که با دلی شکسته و قلبی پر از غم نگاشته شده پرده از انحرافات و خیانت‌های منتظری برمی‌دارد و نقشه‌های دشمنان اسلام را که از طریق او در حال اجرا بود افشا می‌کند؛ امام خمینی (ره) با صراحت اعلام می‌کند که منتظری صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده را از دست داده است چراکه او کشور را به دست لیبرال‌ها و منافقین می‌سپارد.

امام راحل در طول انقلاب همواره بر مقابله با دشمنان داخلی و خارجی تأکید داشتند و هیچ‌گاه اجازه نداد که فریب‌خوردگان یا خائنان به سرنوشت ملت مسلط شوند، اما آقای منتظری برخلاف این مسیر با ساده‌لوحی و غفلت بستری برای نفوذ دشمنان فراهم کرد؛ یکی از نکات کلیدی این نامه اشاره به حمایت‌های نابجای منتظری از عناصر خائن و جنایتکاری همچون مهدی هاشمی است؛ فردی که دستش به خون بی‌گناهان آلوده بود اما مورد حمایت بی‌چون و چرای او قرار داشت؛ امام خمینی (ره) با روشن‌بینی مثال‌زدنی خود این خطر را شناسایی کرد و در برابر آن ایستاد.

امام خمینی (ره) در این نامه از تلخی خیانت‌ها و بی‌وفایی‌ها سخن می‌گوید و با شجاعت اعلام می‌کند که از ابتدا با انتخاب منتظری مخالف بوده است و منتظری را فردی ساده‌لوح معرفی می‌کنند که توانایی مدیریت و رهبری نظام اسلامی را ندارد و اگر مسیر خود را اصلاح نکند عاقبتی تلخ در انتظار او خواهد بود؛ این نامه نشان از قاطعیت، بصیرت و آینده‌نگری امام خمینی (ره) دارد که حتی در واپسین روزهای عمر شریفشان نیز در برابر انحرافات ایستادند و از حق و حقیقت دفاع کردند؛ اگر نبود این تصمیم تاریخی،شاید انقلاب اسلامی در مسیر انحرافی خطرناکی قرار می‌گرفت؛ اما به لطف تدبیر امام راحل نظام اسلامی از این تهدید بزرگ عبور کرد و در مسیر اصلی خود باقی ماند.

تاریخ گواهی می‌دهد که امام خمینی (ره) همواره در دفاع از اسلام و انقلاب ثابت‌قدم بود و هیچ‌گاه در برابر خیانت و نفاق سکوت نکردند و امروز این نامه یادگاری ارزشمند از بینش و حکمت بی‌نظیر رهبر کبیر انقلاب است که برای همیشه در صفحات تاریخ ماندگار خواهد ماند.

متن کامل نامه امام خمینی(ره) بدین شرح است:

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏‏جناب آقای منتظری‏

با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه ای برایتان می نویسم تا مردم روزی در جریان‏ ‏امر قرار گیرند. شما در نامۀ اخیرتان نوشته اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم‏ ‏می دانم؛ خدا را در نظر می گیرم و مسائلی را گوشزد می کنم. از آنجا که روشن شده است‏ ‏که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست‏ ‏لیبرالها و از کانال آنها به منافقین می سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آیندۀ نظام را‏ ‏از دست داده اید. شما در اکثر نامه ها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که‏ ‏معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می گفتید‏ ‏دیکته شدۀ منافقین بود که من فایده ای برای جواب به آنها نمی دیدم. مثلاً در همین‏ ‏دفاعیۀ شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب‏ ‏محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و‏ ‏می بینید که چه خدمت ارزنده ای به استکبار کرده اید. در مسئلۀ مهدی هاشمیِ قاتل، شما‏ ‏او را از همۀ متدینین متدینتر می دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است‏ ‏مرتب پیغام می دادید که او را نکشید. از قضایای مثلِ قضیۀ مهدی هاشمی که بسیار است‏ ‏و من حالِ بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی باشید و به طلابی‏ ‏که پول برای شما می آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران‏ ‏مراجعه کنند. بحمدالله از این پس شما مسئلۀ مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً‏ ‏مقدم بر نظر خود می دانید ـ که مسلماً منافقین صلاح نمی دانند و شما مشغول به نوشتن‏ ‏چیزهایی می شوید که آخرتتان را خرابتر می کند ـ با دلی شکسته و سینه ای گداخته از‏ ‏آتش بی مهریها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت‏ ‏می کنم دیگر خود دانید:‏ 1ـ سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و‏ ‏گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد.‏ 2ـ از آنجا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک می شوید در هیچ کار سیاسی دخالت‏ ‏نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.‏ 3ـ دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است‏ ‏را به رادیوهای بیگانه دهند.‏ 4ـ نامه ها و سخنرانیهای منافقین که به وسیلۀ شما از رسانه های گروهی به مردم‏ ‏می رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان‏ ‏گمنام امام زمان ـ روحی له الفداء ـ و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای‏ ‏اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.‏

والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده لوح‏ ‏می دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل کرده که مفید برای‏ ‏حوزه های علمیه بودید و اگر اینگونه کارهاتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم‏ ‏و می دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی کنم. والله قسم، من با نخست وزیری بازرگان‏ ‏مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می دانستم. والله قسم، من رأی به ریاست جمهوری‏ ‏بنی صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.‏

‏‏سخنی از سرِ درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من‏ ‏با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز‏ ‏چشم پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته ام که رضای او را بر رضای مردم و‏ ‏دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی دارم.‏

‏من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفۀ شرعی خود عمل کنم.‏ ‏من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته ام که واقعیات را در موقع‏ ‏مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی‏ ‏کنند تحت تأثیر دروغهای دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و‏ ‏شور و شعف پخش می کنند نگردند. از خدا می خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران‏ ‏صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را‏ ‏بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه‏ ‏هست اوست. والسلام.‏

‏‏یکشنبه 6 / 1 / 1368‏

‏‏روح الله الموسوی الخمینی‏

ارسال نظرات