حرکات بزرگ اقتصادی بدون مشارکت مردم شدنی نیست
اشاره:
رهبر معظم انقلاب در نامگذاری سالهای اخیر همواره به مسأله اقتصاد تأکید فراوان داشتهاند؛ امسال یعنی سال 1403 را نیز «جهش تولید با مشارکت مردم» نامگذاری کردند؛ از آنجا که از این نامگذاری پیداست نقش مردم در جهش تولید در این سال باید بسیار پررنگ و در خور توجه دیده شود، بنابراین سرویس سیاسی خبرگزاری رسا نیز که یکی از رسالتهای خود را تقویت جمهوری اسلامی در همه ابعاد با توجه به منویات رهبر معظم انقلاب میداند در مصاحبه با حجت الاسلام احمدرضا صفا متخصص اقتصاد اسلامی و عضو کمیته پولی و مالی حوزه علمیه قم این مهم را به بحث گذاشته است؛ در گفتوگویی که از نظر میگذرد اهمیت تولید و چگونگی تحقق شعار سال یعنی «جهش تولید با مشارکت مردم» مورد بررسی قرار میگیرد.
رسا ـ رهبر معظم انقلاب تا چه اندازه به اقتصاد و تقویت آن در ایران اسلامی توجه دارند؟
با نگاهی به نام سالهایی که رهبر معظم انقلاب آنها را برگزیدهاند میبینیم که نام سال ۱۳۹۱ «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی»، سال ۱۳۹۲ «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی»، سال ۱۳۹۳ «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی»، سال ۱۳۹۵ «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل»، سال ۱۳۹۶ «اقتصاد مقاومتی، تولید – اشتغال»، سال ۱۳۹۷ «حمایت از کالای ایرانی»، سال ۱۳۹۸ «رونق تولید»، سال ۱۳۹۹ «جهش تولید»، سال ۱۴۰۰ «تولید؛ پشتیبانیها، مانعزداییها»، سال ۱۴۰۱ «تولید؛ دانش بنیان، اشتغال آفرین»، سال ۱۴۰۲ «مهار تورم، رشد تولید» و سال ۱۴۰۳ «جهش تولید با مشارکت مردم» بوده است.
این همه نام اقتصادی برای سالهای مختلف نشان از سابقه توجه رهبر معظم انقلاب به مسأله اقتصاد در کشور داشته است؛ نامهای مختلف نشان میدهد که رهبری به زوایای مختلف اقتصاد توجه ویژه داشتهاند و حل مشکلات را از همه طریق بویژه با مشارکت و جهاد مردمی توصیه کردهاند.
البته مسأله مشارکت مردم در سیاستهای اقتصاد مقاومتی که در بهمن 92 ابلاغ شد مورد توجه قرار گرفته است؛ در آن ابلاغیه آمده است «لازم است قوای کشور بی درنگ با زمان بندی مشخص این مسأله را پیادهسازی و اجرایی کنند؛ زمینه و فرصت برای نقش آفرینی مردم و همه فعالان اقتصادی فراهم شود تا حماسه اقتصادی ملت بزرگ ایران مانند حماسههای سیاسی شکل بگیرد».
رسا ـ چرا مشارکت مردم اینقدر در اقتصاد تأثیرگذار است و مردم باید با حرکت خود اقتصاد را به سمت پویایی و پیشرفت سوق دهند؟
بحث مشارکت مردم و حرکتهای جهادی مردمی در جمهوری اسلامی بسیار فراتر از عرصه اقتصادی کشور است؛ ایران اسلامی کشوری بر پایه جمهوریت و اسلامیت است؛ جمهوری اسلامی ایران و همه ارکان و اضلاعش میدانند که هیچ پیشرفتی بدون کمک و مشارکت مردم عزیز شکل نمیگیرد؛ بنابراین عرصههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مانند اینها تنها در صورتی تغییر، تحول و پیشرفتی را تجربه خواهند کرد که حرکتی مردم در آنها شکل بگیرد.
در تمام اقتصادهای پیشرفته دنیا، مردم مهمترین نقش را دارند؛ یعنی اگر مردم در اقتصاد مشارکت واقعی داشته باشند آن اقتصاد پیشرفت میکند و اگر مردم در اقتصاد مشارکت نکنند، هر چه دولت و دیگر نهادهای اقتصادی تلاش کنند، به هیچ نتیجهای نمیرسند.
کشورهایی هستند که دولتی اداره میشوند یعنی نقش مردم در آنها هیچ یا بسیار کم است، اما در کشور ما که یک کشور جمهوری و مردمی است، مشارکت مردم در اموری مانند سیاست، بسیار قابل توجه است؛ مردم ما در فعالیت سیاسی خود توانستهاند انقلاب شکوهمند اسلامی را بر پا کنند و به حتم میتوانند انقلاب اقتصادی را نیز شکل دهند تا در گام دوم انقلاب یک کشور پیشرفته باشیم؛ در این زمینه هم مردم باید نقش آفرین این انقلاب باشند و بار انقلاب اقتصادی به دوش مردم است.
رسا ـ برای تغییر ریل اقتصاد کشور که الان بر پایه اقتصاد لیبرالی و غربی است باید چه اقتدامات اساسی صورت گیرد؟
برای تغییر ریل اقتصاد، ابتدا باید وضعیت فعلی را به طور دقیق شناسایی کنیم که با چه سیستمی کار میکنیم؟ اقتصاد ما از قبل از انقلاب به دنبال الگو گیری از نظام لیبرال بوده است؛ البته دورهای در اوایل انقلاب، بزرگوارانی مانند شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر و مانند اینها به دنبال این بودند که این جریان را تغییر دهند اما با شهادت این بزرگواران و تحمیل جنگ به ایران اسلامی، این مسأله ناکام و بینتیجه ماند.
بعد از جنگ نیز دولتی که باید بحث پیشرفت اقتصادی را دنبال میکرد تا کشور از مشکلاتی که رژیم ستمشاهی و حمله عراق به ایران برای ما به وجود آورده بود رها شود، نتوانست از دام اقتصاد لیبرال بگریزد و متأسفانه ریل اقتصاد کشور از سیستم لیبرالی خارج نشد.
حسین نمازی وزیر اقتصاد و دارایی دولت اصلاحات با پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی مصاحبهای داشته است که در آنجا میگوید «متأسفانه آن زمان گرفتار دام لیبرالیسم و سیاستهای ابلاغی صندوق بینالمللی پول شدیم که در قالب یک تفاهمنامه 26 بندی 19 صفحهای با ترجمه فارسی، به امضای رئیس کل بانک مرکزی، معاون رئیس جمهور، رئیس سازمان برنامه بودجه و وزیر امور اقتصاد و دارایی رسید»
اهم مسائلی که مد نظر صندوق بینالمللی پول بود، نکات کلیدی اقتصاد لیبرال است تا یک نظام اقتصادی مبتنی بر بازار داشته باشیم؛ در این اصلاحات اقتصاد باید تمام یارانههای ضمنی و کنترلهای قیمتی حذف میشد و نرخهای دستوری بهرههای بانکی، کارمزدها و مانند اینها نیز از بین میرفت؛ در این صورت بود که به مؤسسات اعتباری غیر بانکی خصوصی اجازه فعالیت داده میشد تا بانکهای غیر دولتی استقلال بیشتر داشته باشند و بتوانیم از نظرات کارشناسی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول برای حسابرسی متمرکز استفاده کنیم.
اینها گوشهای از دستور العملهایی بود که به ما دیکته شد و اینها بعد از شروع فعالیت در این ریل اقتصادی، دستور العملهای جدید را صادر کردند و با توجه به اینکه روز به روز هم جریان لیبرالیست در کشور تشدید میشد، بجز نارضایتی مردم در تورمهای لجام گسیخته و سقوط ارزش ریال چیزی در پی نداشت؛ اضافه بر آن تولید، سرمایهگذاری خارجی و مانند اینها در این سالها منفی بوده است.
این مسائل باعث باخت ملی اقتصادی در دهههای گذشته بوده است؛ هر چند ما در بحثهای سیاسی، اجتماعی، صنعتی، پزشکی و مانند اینها پیشرفتهایی را داشتیم، اما متأسفانه در اقتصاد به آن اندازه پیشرفت نکردیم تا در حد کشوری باشیم که در گام دوم خود میخواهد یک کشور تمدنساز باشد.
رسا ـ برای اصلاح این روند چه کاری باید انجام داد؟ بویژه وظیفه دولت آقای رئیسی که عزمی جزم در سامان دادن به اقتصاد کشور دارد چیست؟
برای اصلاح این جریان باید ریل اقتصادی کشور تغییر کند؛ ما برای جهش تولید باید راهکارهای جلب مشارکت واقعی مردم را داشته باشیم؛ حال این جلب مشارکت واقعی مردم در اقتصاد چگونه حاصل میشود؟ باید در مرحله اول قوانینی که مانع حضور مردم و ضد تولید است را کنار بگذاریم.
اکنون ما حدود 186 هزار مقررات مخل فعالیتهای تولیدی اقتصادی داریم؛ مقررات مالیاتی، بیمهای، حوزه تولید و کسب و کار همگی به مقررات ضد تولید تبدیل شده است؛ حدود دو هزار مقررات بیمهای داریم، بیمهها بجای کمک به تولید مانند زنجیری به پای تولید هستند؛ در حوزه مالیاتی نیز همین طور است؛ بار مالیاتی بر دوش تولید کنندهها قرار دارد که مسلماً در کنار دشواری دریافت مجوزها و تغییرات مکرر و خلق الساعه سیاستها و مقررات و دیدگاههای بخشی نگر به اقتصاد که مورد توجه رئیس جمهور محترم بوده است و در روزهای گذشته مصاحبهای در این باره داشته است پا گیر تولید هستند.
دیوان محاسبات در سال 1388 تا 1399 برخی قوانین مهم مرتبط با بهرهوری تولید در اقتصاد را بررسی کرد؛ در بررسی دیوان محاسبات نود در صد علل غیر اثر بخشی به دلیل رعایت نشدن قوانین به علت ضعف اجرا و ترک فعل مسئولان اجرایی بود و تنها پنج و نیم درصد آن مربوط به مسائل تحریم و مانند آن بود؛ بنابراین مسأله مسئولان بسیار مهم است.
بنابراین باید روانسازی فعالیتهای اقتصادی، با همان تسویه مقررات زائد و مجوزهای مالیاتی، بیمهای و انواع اینها انجام شود؛ موانع مشارکت بخش خصوصی مردمی در اقتصاد، از طریق کاهش مالیات در تولید و جایگزینی نرخ مشارکت در سرمایهگذاری به جای نرخ بهره از بین برود.
بانکها و بنگاههایی که تأمین مالی میکنند، در راحتترین حالت نرخ بهرهای مشخص را از تولید کننده اخذ میکنند؛ وقتی معلوم نیست تولید کننده به سودی که بانک تعیین کرده است برسد، تولید ضربه میخورد؛ برای دریافت نرخ مشارکت در سرمایهگذاری به جای نرخ بهره میتوانیم از ظرفیت صندوقهای سرمایهگذاری مشترک تخصصی استفاده کنیم.
قانون صندوقهای سرمایهگذاری و شرکتهای سرمایهگذاری از مجلس گذشته است اما متأسفانه بجز یک برهه کوتاه در بخش مسکن، در بخشهای دیگر مورد استفاده قرار نگرفته است؛ این صندوقها میتوانستند بر بخش مشارکت در تولید حاکم شوند با ظرفیت خیلی خوب خود به صورت تخصصی بخش تولید را رونق دهند.
فعلاً نظام تأمین مالی ما در سرمایهگذاری و تأمین مالی، مبتنی بر بانک است؛ بانکها بنگاههای بزرگی هستند که تخصص کافی در عرصههای مختلف تولید ندارند؛ صندوقهای سرمایهگذاری میتوانند نهاد مکملی باشند که به صورت صندوقهای سرمایهگذاری تخصصی در هر حوزه وارد شوند و نهاد واسط بانک و تولید باشند تا نرخ مشارکت واقعی را احیا کنند.
رسا ـ نگاه به نقش مردم در اقتصاد چگونه است؟
در خیلی جاها مردم فراموش شدهاند؛ برای مثال ما بخش مشارکت مردمی در قالب تعاون را فراموش کردهایم؛ ابتدا قرار بود سهم تعاون در اقتصاد را به 25 درصد برسانیم؛ وقتی سیاستهای کلی اصل 44 ابلاغ شد، قرار بود بخش تعاون 25 درصد اقتصاد ایران باشد؛ هر چند افزایش پیدا کرد اما الان سهم تعاون در کشور، در خوش بینانهترین حالت سهم بخش تعاون در اقتصاد ایران بین 5 تا 7 درصد است، که خیلی از این بخشهای تعاونی در واقع دولتی هستند.
یکی دیگر از الزامات تقویت مشارکت مردمی در جهش توليد، آزادسازی منابع و ظرفیتهای اقتصادی و گسترش مالکیت عمومی از قبیل مردمی سازی استخراج نفت، آزادسازی مراتع برای جهش در تولید دام و اعطای زمین و مردمی سازی تولید مسکن می باشد.
رسا ـ آیا ارتباط علم و صنعت در ایران به خوبی برقرار است؟ مشارکت مردم چگونه میتواند خود را در نیروی انسانی با استعداد و دانشمند بروز و ظهور دهد و اقتصاد کشور را کمک کند؟
چالش مبنایی عدم ارتباط مستقیم نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی با صنعت تولید کشور است؛ اگر یک ارتباط دهی مستقیم بین نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی با صنعت تولید از طریق تفاهمنامهها، بورسیهها ایجاد شود در صنعت تولید ما بسیار مؤثر است.
برای مثال دانشگاه فرهنگیان معلم را بورسیه میکند و برای این کار تربیت میشوند، صنایع مختلف کشور مانند صنعت نفت، پتروشیمی، صنعت فولاد، صنعت برق و صنعت خودرو دانشجویان را بورسیه کنند تا این دانشجویان برای جریان خودرویی، پتروشیمی، برق و مانند اینها بورسیه شوند؛ این کار هم باعث تقویت انگیزه درسی در دانشگاهها و هم باعث رشد علمی در دانشگاهها میشود، رشد علمی که مرتبط با صنعت و تولید ما است.
این کار باعث تقویت مشارکت جوامع علمی در آموزش و پرورش مانند نظامهای فنی و حرفهای و جوامع دانشگاهی ما با صنعت تولید شود؛ به این وسایل میتوانیم یک چرخه ارتباط دهی مستقیم بین مراکز علمی و صنعت تولید ایجاد کنیم.
رسا ـ توجه به بعد علمی در صنعت به همین مقدار خلاصه میشود یا عرصهای فراتر از این دارد؟
البته که بسیار فراتر از این است؛ خیلی مهم است که ما از شرکتهای دانش بنیان در اقتصاد حمایت کنیم و بر خود لازم بدانیم که این حمایت واقعی باشد؛ البته توجه به ظرفیت اقتصاد روستاها و به روز کردن تولید در آنها هم بسیار مهم است.
بخشی از فعالیتهای اقتصادی ما به بخشهای کشاورزی، دام پروری، صنایع مولد روستا مربوط است؛ اگر ما بتوانیم صندوقهای تعاون روستایی را با هدف ارتقای ظرفیت اقتصاد روستا را در گام دوم انقلاب احیا و فعال کنیم.
رسا ـ انجمن اقتصاد حوزه چه کارهایی را انجام داده است و چه زمینههایی فراهم شده است؟
بنده و دیگران کارهایی در این زمینه داشتهایم اما بیشتر این خدمات بر حسب علاقه شخصی بوده است؛ برای مثال اینجانب در کانال شخصی خودم مطالبی را بارگذاری کردهام.
ما درباره حقوق بازنشستگان که یکی از مشکلات کشور در چند سال اخیر بوده است مطالعاتی داشتیم؛ صندوقهای باز نشستگی پتانسیل بالایی در ورود به عرصههای مختلف اقتصادی کشور داشت؛ متأسفانه به دلیل جهتگیریهای اشتباه این مشکل روز به روز بزرگتر شد؛ اگر بتوانیم در کنار صندوقهای باز نشستگی، صندوق تعاون رفاه ایرانیان ایجاد کنیم تا مردم به صورت اختیاری در آن عضو شوند موفقیت بزرگی به دست خواهیم آورد.
البته این سرمایهگذاریها باید به مقیاس طلا سنجیده شود و در صندوق رفاه ایرانیان سرمایهگذاری شما که همان سهم بازنشستگی است بر اساس طلا ارزشگذاری شود و ارزش آن با تورم تغییر پیدا نکند؛ صندوق رفاه ایرانیان فقط در تولیدات زیربنایی و استراتژیک سرمایهگذاری میکند و پویا و مولد خواهد بود.
رسا – آیا درباره جهش تولید با مشارکت مردم راهکاری وجود دارد که درباره آن مطالعه کرده باشید؟
برای جهش تولید با مشارکت مردم باید در زمینه موانع تولید و مشارکت واقعی مردم فعالیتهای سفتهبازی غیر مولد را حذف کنیم؛ فعالیتهایی سفتهبازی ارزی، بورس بازیها، خرید و فروش طلا و بازارهای سکه و مانند اینها از این دسته هستند؛ متأسفانه اکنون ظرفیتهای قانونی مانند قاچاق کالا و ارز و مالیات بر سوداگری را به عنوان درآمدهای دولت در نظر میگیریم، در حالی که اینها باید جریمهای دیده شود؛ یعنی دولت از اینکه این درآمد بالا میرود خوشحال نباشد بلکه بداند این جرمی است که در حال گسترش است؛ این جریمهها برای جلوگیری از فعالیتهای مخرب اقتصاد وضع شده است؛ از سویی اگر جریمه در حدی نباشد که افراد را در هراس بیاندازد، بازدارندگی ندارد.
بازارهای ارز و طلا و سکه باید کنترل شوند؛ این بازارها نباید در اختیار عموم مردم باشد؛ مردم تنها عامل بالا بردن کاذب قیمت این موارد هستند؛ خرید طلا و ارز باید تنها در اختیار تولید کنندگان، آن هم به اندازه نیاز باشد.
البته در تخریب اقتصاد، یک بخش سفتهبازی مربوط به خود دولت است؛ دولت انرژی را وارد بورس انرژی میکند، برای مثال صنعتگر باید برق خود را از بورس بخرد؛ هر چند دولت خود را از تأمین برق رها میکند و تنها سود آن را کسب میکند اما به حتم صنعتگر از این برخورد نفعی نمیبرد؛ این مسأله لایحه برنامه هفتم نیز نهادینه شده است؛ بند ب ماده 43 لایحه برنامه هفتم میگوید سهم معاملات برق در بورس و انرژی باید افزایش پیدا کند.
رسا ـ سخن دیگری درباره مشارکت مردم در جهش تولید دارید؟
متأسفانه بنگاههای خرد که بخش مهمی از اقتصاد است نابود شده است؛ برای مثال ما میتوانیم بنگاههای خردی حتی در تولید خودرو داشته باشیم؛ اینها میتوانند تولید محدود خود را بر اساس استاندارد و کیفیت بالا تولید کنند و رقابت با بنگاههای بزرگ این عرصه از اقتصاد را ایجاد کنند.
دیپلماسی اقتصادی در عرصه جهش تولید و مشارکت مردم بسیار مهم است؛ بخشی از صنعت ما به مواد اولیه وارداتی نیاز دارد؛ متأسفانه در سالهای پیش در ورود تکنولوژیهای جدید دیپلماسی شایسته لازم را نداشتهایم؛ چرا ما میتوانیم کالاهای بیکیفیت از رسته خلال دندان و سنگ پا را وارد کنیم اما نمیتوانیم تکنولوژی تولید این اقلام را از کشور مبدأ به دست آوریم؟
بخش مردمی در مذاکرههای لازم در این مبحث موفقتر خواهد بود و میتواند نقش بهتری از دولت ایفا کند؛ مردم در بسیاری از عرصههای اقتصادی میتوانند ورود کنند و اقتصادی پویا و موفق را برای ما بسازند؛ این مشارکت مردم در عرصه تولید هم بسیار بسیار مؤثر خواهد بود.
رسا ـ بسیار متشکر از جنابعالی که این فرصت را در اختیار ما قرار دادید.