مادر سادات، درياى پهناورى از تلاش و مبارزه است
به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، فاطمه زهرا سلاماللّهعلیها که الگوست، در دوران کودکی، در بعد از هجرت پیغمبر به مدینه، در داخل مدینه و در همهی حوادث سیاسی اجتماعی حضور داشت، این نشاندهنده نقش زن در نظام اسلامی است.
این زندگی، از جهت «جهاد و مبارزه و کار انقلابی»، «صبر انقلابی»، «درس و فراگیری و آموزش» و «سخنرانی و دفاع از نبوّت و امامت و نظام اسلامی» دریای پهناوری از تلاش و مبارزه و کار و در نهایت هم شهادت است.
در کتاب «انسان 250 ساله» و بر اساس بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) پیرامون سبک زندگی سیاسی و مبارزاتی حضرت زهرا(سلام الله علیها) آمده است:
در زندگى زهراى اطهر سلاماللهعليها يك نكته هست كه بايد به آن توجه كرد. البته، ما در تعريف مقامات معنوي آن بزرگوار(سلام الله علیها) وارد نميشويم و قادر هم نيستيم که مقامات معنوي فاطمه اطهرعليهاسلامالله را بفهميم و درک کنيم. حقيقتاً در اوج قلّة معنويت انساني و تکامل بشري، فقط خداوند است که چنين بندگاني را ـ و کساني که همطراز آنها باشند ـ ميشناسد و مقام آنها را ميبيند. لذا حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را اميرالمؤمنين و پدر بزرگوار(ص) و اولاد معصومينش (ع) ميشناختند.
مردمِ آن زمان و زمانهاي بعد و ما نيز در اين روزگار نميتوانيم آن درخشندگي و تلألؤي معنويت را در آن بزرگوار(سلام الله علیها) تشخيص بدهيم. نور درخشان معنوي، به چشم همهکس نميآيد و چشمهاي نزديک بين و ضعيف ما قادر نيست که آن جلوه درخشان انسانيت را در وجود اين بزرگواران ببيند. بنابراين، در صحنه تعريف معنوی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها وارد نميشويم؛ ليکن در زندگي معمولي اين بزرگوار(سلام الله علیها)، يک نکته مهم است و آن جمع بين زندگى يك زن مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظايفش در خانه از يك طرف، و بين وظايف يك انسان مجاهدِ غيورِ خستگىناپذير در برخوردش با حوادثِ سياسىِ مهم بعد از رحلت رسول اكرم صلیالله علیه واله وسلم كه به مسجد مىآيد و سخنرانى و موضعگيرى و دفاع مىكند و حرف مىزند؛ و يك جهادگر به تمام معنا و خستگىناپذير و مِحنتپذير و سختىتحملكن است، از طرف ديگر.
همچنين از جهت سوم، يك عبادتگر و بپادارنده نماز در شبهاى تار و قيامكننده لِلّه و خاضع و خاشع براى پروردگار است و در محراب عبادت، اين زن جوان مانند اولياى كهن الهى، با خدا راز و نياز و عبادت مىكند.
اين سه بُعد را با هم جمع كردن، نقطه درخشان زندگى فاطمه زهراعليهاالسلام است. آن حضرت(سلام الله علیها)، اين سه جهت را از هم جدا نكرد. بعضى خيال مىكنند، انسانى كه مشغول عبادت مىباشد، يك عابد و متضرّع و اهل دعا و ذكر است و نمىتواند يك انسان سياسى باشد. يا بعضى خيال مىكنند كسى كه اهل سياست است ـ چه زن و چه مرد ـ و در ميدان جهاد فىسبيلالله حضور فعال دارد، اگر زن است، نمىتواند يك زنِ خانه با وظايف مادرى و همسرى و كدبانويى باشد و اگر مرد است، نمىتواند يك مرد خانه و دكان و زندگى باشد. خيال مىكنند اينها با هم منافات دارد؛ درحالیکه از نظر اسلام، اين سه چيز با يكديگر منافات و ضدّيت كه ندارد، در شخصيت انسانِ كامل، كمككننده هم است.
شخصيت سیاسی حضرت زهرا(س)
شخصيت زهراى اطهر(سلام الله علیها)، در ابعاد سياسى و اجتماعى و جهادى، شخصيت ممتاز و برجستهاى است؛ بهطورى كه همه زنان مبارز و انقلابى و برجسته و سياسىِ عالم مىتوانند از زندگى كوتاه و پُرمغز او درس بگيرند. زنى كه در بيت انقلاب متولد شد و تمام دوران كودكى را در آغوش پدرى گذراند كه در حال يك مبارزه عظيم جهانىِ فراموش نشدنى بود. آن خانمى كه در دوران كودكى، سختيهاى مبارزه دوران مكه را چشيد، به شعبابىطالب برده شد، گرسنگى و سختى و رعب و انواع و اقسام شدتهاى دوران مبارزه مكه را لمس نمود و بعد هم كه به مدينه هجرت كرد، همسر مردى شد كه تمام زندگيش جهاد فىسبيلالله بود و در تمام قريب به یازده سال زندگى مشترك حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و اميرالمؤمنين عليهماالسلام هيچ سالى، بلكه هيچ نيم سالى نگذشت كه اين شوهر، كمر به جهاد فىسبيلالله نبسته و به ميدان جنگ نرفته باشد و اين زن بزرگ و فداكار، همسرىِ شايسته، يك مرد مجاهد و يك سرباز و سردار دائمى ميدان جنگ را نكرده باشد.
پس، زندگى حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، اگر چه كوتاه بود و حدود بیست سال بيشتر طول نكشيد؛ اما اين زندگى، از جهت جهاد و مبارزه و تلاش و كار انقلابى و صبر انقلابى و درس و فراگيرى و آموزش به اين و آن و سخنرانى و دفاع از نبوت و امامت و نظام اسلامى، درياى پهناورى از تلاش و مبارزه و كار و در نهايت هم شهادت است. اين، زندگى جهادى حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است كه بسيار عظيم و فوقالعاده و حقيقتاً بىنظير است و يقيناً در ذهن بشر ـ چه امروز و چه در آينده ـ يك نقطه درخشان و استثنايى است.
فاطمه(س) مجمع همه خیراتی است که هرروز از سرچشمه نبوی فرو میریزد
فیوضات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به مجموعه کوچکی که در مقابل مجموعه انسانیت، جمع محدودی به حساب میآید، منحصر نمیشود. اگر با یک دید واقعبین و منطقی نگاه کنیم، بشریت یک جا مرهون حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است. و این گزاف نیست؛ حقیقتی است همچنان که بشریت مرهون اسلام، مرهون قرآن، مرهون تعلیمات انبیا و پیامبر خاتم (ص) است. در همیشه تاریخ این طور بوده، امروز هم همین طور است و روز به روز نور اسلام و معنویت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) آشکارتر خواهد شد و بشریت آن را لمس خواهد کرد. آنچه ما وظیفه داریم این است که خود را شایسته انتساب به آن خاندان کنیم. البته منتسب بودن به خاندان رسالت و از جمله وابستگان آنها و معروفین به ولایت آنها بودن، دشوار است. در زیارت میخوانیم که ما معروفین به دوستی و محبت شما هستیم؛ این وظیفه مضاعفی را بر دوش ما میگذارد.
این خیر کثیری که خداوند متعال در سوره مبارکه کوثر مژده آن را به پیامبر اکرم (ص) داد و فرمود: «انا اعطیناک الکوثر» که تأویل آن، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است در حقیقت مجمع همه خیراتی است که روز به روز از سرچشمه دین نبوی، بر همه بشریت و بر همه خلایق فرو میریزد. خیلیها سعی کردند آن را پوشیده بدارند و انکار کنند، اما نتوانستند؛ «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ».
ما باید خودمان را به این مرکز نور نزدیک کنیم و نزدیک شدن به مرکز نور، لازمه و خاصیتش، نورانی شدن است. باید با عمل و نه با محبت خالی، نورانی بشویم؛ عملی که همان محبت و همان ولایت و همان ایمان، آن را به ما املاء میکند و از ما میخواهد. با این عمل، باید جزو این خاندان و وابسته به این خاندان بشویم. این طور نیست که قنبرِ در خانه علی (ع) شدن، کار آسانی باشد. این گونه نیست که «سلمان منا اهل البیت» شدن، کار آسانی باشد. ما جامعه موالیان و شیعیان اهل بیت (ع) از آن بزرگواران توقع داریم که ما را جزو خودشان و از حاشیهنشینان خودشان بدانند؛ «فلان ز گوشهنشینان خاک درگه ماست». دلمان میخواهد که اهل بیت درباره ما این طور قضاوت کنند؛ اما این آسان نیست؛ این فقط با ادعا به دست نمیآید؛ این عمل و گذشت و ایثار و تشبه و تخلق به اخلاق آنان را لازم دارد.
شما ملاحظه کنید این بزرگوار در چه سنی این همه فضایل را حایز شد؟ در چه مدت عمری این همه درخشندگی را از خود بروز داد؟ در عمری کوتاه، هجده سال، بیست سال، بیست و پنج سال؛ نقلها متفاوت است. این همه فضایل، بیهوده به دست نمیآید؛ «امْتَحَنَکِ اللّهُ الَّذی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ، فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صابِرَةً». خدای متعال زهرای اطهر سلام الله علیها، این بنده برگزیده را آزمود. دستگاه خدای متعال، دستگاه حساب و کتاب است؛ آنچه میبخشد با اهداف الهی میداند؛ لذا او را مرکز فیوضات خود قرار میدهد.
در روایتی خواندم که درخشندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) باعث میشود تا چشم کروبیان ملأ اعلی خیره شود: «زهر نورها لملائکه السماء». برای آنها میدرخشد. ما از این درخشندگی چه استفاهای بکنیم؟ ما باید از این ستاره درخشان، راه به سوی خدا و راه بندگی را که راه راست است و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پیمود و به آن مدارج عالی رسید، پیدا کنیم. اگر میبینید خدا خمیره او را هم خمیره متعالی قرار داده است، به این دلیل است که میدانست این موجود در عالم ماده و عالم ناسوت، خوب از امتحان بیرون خواهد آمد؛ «امْتَحَنَکِ اللّهُ الَّذی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ، فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صابِرَةً». قضیه این است.
خدای متعال حتی اگر لطف ویژهای درباره آن خمیره میکند، بخشی مربوط به این است که میداند او از عهده امتحان چگونه برخواهد آمد؛ والا بسیار کسان خمیره خوب داشتند. مگر همه توانستند از عهده برآیند؟ این بخش از زندگی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) آنی است که ما برای نجات خودمان به آن احتیاج داریم.
حدیث از طرق شیعه است که پیغمبر به فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: «یا فاطِمَةُ إعمَلِی لِنَفسِک فَإنِّی لا أُغنِی عَنکِ مِنَ اللهِ شَیئا»؛ یعنی ای عزیز من! ای فاطمه من! نمیتوانم پیش خدا تو را از چیزی بینیاز کنم. یعنی خودت باید به فکر خودت باشی، و او از دوران کودکی تا پایان عمر کوتاهش به فکر خود بود.
شما ببینید آن حضرت چگونه زندگی کرده است! تا قبل از ازدواج که دخترکی بود با آن پدر به این عظمت، کاری کرد که کنیهاش را «ام ابیها» مادر پدر، گذاشتند. در آن زمان، پیامبر رحمت و نور، پدیدآورنده دنیای نو و رهبر و فرمانده عظیم آن انقلاب جهانی - انقلابی که باید تا ابد بماند - در حال برافراشتن پرچم اسلام بود. بیخود که نمیگویند ام ابیها. نامیدن آن حضرت به این کنیه، به دلیل خدمت و کار و مجاهدت و تلاش اوست. و چه آن هنگام که مادرش خدیجه از دنیا رفت و پیغمبر را تنها گذاشت، در کنار و غمخوار پدر بود. دل پیغمبر در مدت کوتاهی با دو حادثه وفات خدیجه و وفات ابیطالب شکست. به فاصله کمی این دو شخصیت از دست پیغمبر رفتند و پیغمبر احساس تنهایی کرد. حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در آن روزها قد برافراشت و با دستهای کوچک خود غبار محنت را از چهره پیغمبر زدود. ام ابیها تسلیبخش پیغمبر، این کنیت از آن ایام نشأت گرفت. (حضرت زهرا (سلام الله علیها) به روایت کتاب انسان 250 ساله رهبر معظم انقلاب اسلامی).