جهاد تبیین به سبک قرآن
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، شاید بتوان پدیده های پیرامونی را دو بخش کرد؛ بخشی که به سوی ما است و بخشی که ما به سوی آنیم! یعنی مسائلی که به ما تحمیل میشود یا مسائلی که ما تحمیل میکنیم. به دیگر سخن، مواردی که ما در حالت دفاعی هستیم و مواردی که ما در حال حمله هستیم.
در امور تهاجمی چندان تکلیف، مبهم نیست چون خودمان طراح میدان هستیم اما مشکل آنجا است که تهاجم به سمت ما است به ویژه اگر این تهاجم از سوی دشمنی مکار، صورت گرفته باشد.
در واقع هر واکنشی از ما در زمین بازی دشمن است و او است که سیلی نخست را نواخته است، دشمن برای حمله همه جانبه تدارک دیده است و قرار نیست منصفانه برخورد کند یا ساکت و قانع شود. او مدام حمله میکند و این ما هستیم که باید تصمیم بگیریم چگونه با این تهاجم رگباری برخورد کنیم.
در مسائل فرهنگی و اعتقادی، عدهای به دفاع و واکنش، اعتقاد ندارند! آنها میگویند نباید در زمین دشمن بازی کرد و توجه همه را جلب نمود. آنان میگویند اگر هر شبهه و تخریبی صورت گرفت و ما پاسخ دادیم در واقع به نقشه دشمن، کمک کردهایم و دیگران را نیز متوجه موضوع ساختهایم، این که چنین توجیهی درست است یا از سر تنبلی و کاهلی است محل تأمل است اما این که در برابر دشمن هیچ تحرکی نکنیم چندان مقبول نیست مگر آن که توجیه را بپذیریم و جایگزینی برای آن داشته باشیم.
عده دیگر معتقدند که باید با قدرت جلوی تهاجم دشمن ایستاد و پاسخ داد، آنان میگویند حمله دشمن خودش فرصتی است که ما را به تحرک وامیدارد و در واقع باید تهدید دشمن را به فرصت تبدیل کرد. وقتی ما پاسخ شبهات و نقزنیها و تخریبها را ارائه میدهیم، هم دشمن متوجه حضور ما میشود و هم جامعه هدف، از پاسخهای ما بهرهمند میشود و هم گنجینهای از مطالب مفید تهیه میگردد. نقصی که در این جا وجود دارد این است که دشمن عملاً نیروی ما را برای پاسخگویی صرف میکند و حتی اگر ما پاسخ دندانشکنی هم به شبهات دشمن بدهیم، ضمن آن که به شکست، اعتراف نمیکند، موضوع جدیدی را هم پیش میکشد تا دائم ما را در موضع ضعف نشان دهد به ویژه آن که جبهه ما نیز خالی از نقص نیست و چه بسا سخن یا رفتاری ناشایست از جانب ما سر زده باشد که نتوان اصل آن را انکار کرد.
در جهان رسانهای امروز و شِگردهای ارتباطی آن، به نظر میرسد راهکار نخست، در وضعیت کلان جبهه حق و باطل، درست نباشد. یعنی نمیشود به بهانه عدم جلب توجهات، سکوت کرد. البته در برخی موارد جزئی و کوچک که دست دشمن خالی بوده و تنها به عملیات ایذایی دست زده میتوان با سکوت و ایجاد خلأ رسانهای، از دام دشمن رهید اما این نمیتواند راهکار اصلی و شامل باشد. راهکار دوم نیز اگرچه مثبت و رو به جلو است اما مئونه بسیاری دارد و توان و نیروی جبهه حق را برای خنثیسازی زمین مینگذاری شده تلف میکند. البته واضح است که باید به شبهات پاسخ داد و زمین جنگ را پاکسازی کرد اما اگر یک لشکر تنها به این راهکار، مشغول شود در نهایت این دشمن است که پیروز شده و ما را از اهداف اصلی دور کرده است.
پیشنهاد جامعتر و کلان و شامل، این است که ما عرصه و میدان مبارزه را برانداز کنیم و اولویتها را بسنجیم. در مورد برخی از تهاجمات کور و ایذایی سکوت کنیم؛ در مورد برخی تهاجمات علمی و هدفدار، پاسخگو باشیم اما مهمترین اقدام این باشد که نقش خودمان و دشمن را به سود جبهه حق، تغییر دهیم. یعنی به جای سکوت یا پاسخ، حمله کنیم! براستی چرا ما مهاجم نباشیم؟
مسئله این جا است که زمین بازی که دشمن برای حمله به ما طراحی کرده است، حتی در صورت دفاع و پاسخگویی، شیبدار است و تلفات را به سوی ما و غنائم را به سوی دشمن گسیل میکند! ما باید با خواندن دست دشمن، زمین را تغییر دهیم و فائق و مسلط بر میدان باشیم نه آن که در لاک دفاعی خود پنهان شویم یا پاکسازی کنیم.
بگذارید با یک مثال، پیش برویم تا سخن، وجهه شعاری نگیرد. به مقوله حجاب و بیحجابی توجه کنید. چه در فضای حضوری و چه در فضای مجازی، دشمن در حال شبهه افکنی و نیز ترویج فرهنگ برهنگی است، به نظر شما سکوت در باره این تهاجم، پذیرفتنی است؟! شاید در باره برخی چهرههای کمارزش یا مسائل جزئی که فراگیر نشده بتوان بیتوجۀ کرد تا بیش از این مطرح نشوند اما در برابر اصل قضیه، سکوت جایز نیست. وقتی دشمن در شبکههای اجتماعی در حال ترویج سبک زندگی حیوانی و لذتمداری است باید کاری کرد اما این که تنها به اهداف و مبانی و اَشکال و جنبههای حجاب و عفاف بپردازیم هم کار چندان سترگی نکردهایم!
کودکی که با عروسکها و کارتونهای جذاب، در حال بمباران تبلیغاتی است تا دختری که ناخواسته یا غافلانه در دام خودفروشی اینستاگرامی و جلب نظر هزاران نفر است و از این همه توجه، مشعوف است، به نظرتان به منبرهای کوتاه و بلند ما درباره مبانی حجاب، توجه خواهد کرد؟!
پس چه باید کرد؟ راه کار جامع را باید به اصل انقلاب اسلامی برگردانیم و به گام دوم انقلاب، معطوف کنیم، گویا در چهار دهه گذشته فراموش کردیم که ما انقلاب کردیم و جهان را لرزاندیم و این همه دشمنی برای همان انقلاب است. غفلت کردیم که در گام دوم انقلاب نیز باید به همان شدت و حدّت، انقلابی باشیم و وضعیت حمله به خود بگیریم.
مثلا در همین مسئله حجاب، فرض کنیم در حال ساخت و فراگیری یک سبک زندگی جدید هستیم که حجاب در آن نقش مهمی دارد. امروز ببینیم که داعش چگونه با آن اندیشهنماییهای جاهلانه و وحشیانه، حجاب را آن هم در حدی فراتر از انتظار توانست ترویج کند! این باید درس عبرتی باشد برای ما که بدانیم کجا کوتاهی کردیم.
وقتی در صدا و سیما و فیلمهای سینمایی رویکردی طاغوتی حاکم شده که بدحجابان را الگو و فرهیخته و شادمان نشان میدهند و مذهبیها خائن و ریاکار و غمگین و گرفتار، چه توقعی از نسل جوان داریم! اینها دردِدل نیست، نشان دادن گستره تکلیف جهادی و انقلابی است که یعنی باید درباره محتوای سیمایی و سینمایی هم فکر میکردیم.
کوتاه سخن این که راهکار جامع، حمله همه جانبه و طوفانی است. ما به جای سکوت و اهمال و فرار از مسئولیت و بسنده کردن به پاسخ به شبهات باید مدعی بهترین الگوی زندگی باشیم و اگر خودمان آن را باور کردهایم آن را ترویج هم بکنیم. وقتی میبینیم نقشهای مثبت و محجبه یا مذهبی در سریالها بلافاصله در فضای مجازی تلاش میکنند چهره واقعی خود را نشان دهند، نباید سادهلوحانه از کنار آن بگذریم. دشمن و ایادی داخلی آن میخواهند فوری به مخاطبان بفهمانند اگر یک نقش تأثیرگذار و مثبت دیدید باور نکنید چون همان زن یا مرد مؤمن و انقلابی که در فیلم دیدید در زندگی شخصی خود هیچ اعتقادی به آن نقش ندارد و ولنگار است! حتی اخیراً که سریال گاندو توانست نظر همگان را به خود جلب کند و در دشمنشناسی جامعه مؤثر باشد، برخی رسانهها موذیانه تلاش کردند که نشان دهند قهرمان شهید این سریال خودش در حال مهاجرت از ایران است و نمیخواهد در کشوری زندگی کند که نقش قهرمان آن را بازی کرده است!
دشمن تا اینجا فکر کرده است اما ما هنوز در این که چه باید بکنیم یا چه شیوهای را به کار بگیریم مردّدیم.
سخن پایانی در این مثال این است که به قرآن مراجعه کنیم و ببینیم حجاب در قرآن چگونه مطرح شده است سپس با اقتدار کامل به ترویج و اجرای آن در جامعه بپردازیم. برخلاف تصوّرات اولیه، حجاب در قرآن دارای مراتب است. این طور نیست که همه اقشار یک نوع پوشش داشته باشند. حجابِ کامل در قرآن برای طبقات بالا و مسئولان سیاسی مذهبی است نه افراد عادی. قرآن حتی در مورد حجاب گفتاری زنان باشخصیت، سبک خاصی را ارائه میکند یعنی همسر یک شخصیت سیاسی یا مذهبی وقتی میخواهد از پشت در، یا دربازکن، با نامحرم سخن بگوید باید به لحن و صدای خود توجه داشته باشد.
قرآن کریم اولاً تمایز و طبقه زنان را یادآوری میکند:
«يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا - وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ وَأَقِمۡنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا - وَٱذۡكُرۡنَ مَا يُتۡلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ وَٱلۡحِكۡمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا » (احزاب 32 تا 34)
ثانیا جایگاه این زنان را به دیگران گوشزد میکند:
« ... وَإِذَا سَأَلۡتُمُوهُنَّ مَتَٰعٗا فَسۡـَٔلُوهُنَّ مِن وَرَآءِ حِجَابٖۚ ذَٰلِكُمۡ أَطۡهَرُ لِقُلُوبِكُمۡ وَقُلُوبِهِنَّۚ وَمَا كَانَ لَكُمۡ أَن تُؤۡذُواْ رَسُولَ ٱللَّهِ وَلَآ أَن تَنكِحُوٓاْ أَزۡوَٰجَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦٓ أَبَدًاۚ إِنَّ ذَٰلِكُمۡ كَانَ عِندَ ٱللَّهِ عَظِيمًا» (احزاب 53)
ثالثاً رتبه حجاب و عفت این زنان عالیمقام را جدا از بحث ازدواج و کلام و ارتباط، نوع خاصی از پوشش اعلام میکند که تقریبا همین چادر امروزی است یعنی پوشش سرتاسری:
«يَـٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَآءِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ يُدۡنِينَ عَلَيۡهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّۚ ذَٰلِكَ أَدۡنَىٰٓ أَن يُعۡرَفۡنَ فَلَا يُؤۡذَيۡنَۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا» (احزاب 59)
رابعاً درباره حجاب عمومی زنان، حد دیگر و کمتری را مشخص میکند که با حجاب طبقه عالی متفاوت است، چنانکه حکمت حجاب برتر را شناختهشدن و پیشگیری از بیحرمتی اعلام کرده است. بیحرمتی لزوما به معنای رفتار جنسی نیست و حتی ممکن است تقاضای ازدواج در کوچه و خیابان باشد؛ یعنی یک امر شأنی است:
«وَقُل لِّلۡمُؤۡمِنَٰتِ يَغۡضُضۡنَ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِنَّ وَيَحۡفَظۡنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَاۖ وَلۡيَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّۖ وَلَا يُبۡدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوۡ ءَابَآئِهِنَّ أَوۡ ءَابَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوۡ أَبۡنَآئِهِنَّ أَوۡ أَبۡنَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوۡ إِخۡوَٰنِهِنَّ أَوۡ بَنِيٓ إِخۡوَٰنِهِنَّ أَوۡ بَنِيٓ أَخَوَٰتِهِنَّ أَوۡ نِسَآئِهِنَّ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُنَّ أَوِ ٱلتَّـٰبِعِينَ غَيۡرِ أُوْلِي ٱلۡإِرۡبَةِ مِنَ ٱلرِّجَالِ أَوِ ٱلطِّفۡلِ ٱلَّذِينَ لَمۡ يَظۡهَرُواْ عَلَىٰ عَوۡرَٰتِ ٱلنِّسَآءِۖ وَلَا يَضۡرِبۡنَ بِأَرۡجُلِهِنَّ لِيُعۡلَمَ مَا يُخۡفِينَ مِن زِينَتِهِنَّۚ وَتُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ» (نور 31)
خامساً، رابطه مردان با زنان با ایمان را نیز معلوم میکند و از رابطه پنهانی منع مینماید:
«ٱلۡيَوۡمَ أُحِلَّ لَكُمُ ٱلطَّيِّبَٰتُۖ وَطَعَامُ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ حِلّٞ لَّكُمۡ وَطَعَامُكُمۡ حِلّٞ لَّهُمۡۖ وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِكُمۡ إِذَآ ءَاتَيۡتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحۡصِنِينَ غَيۡرَ مُسَٰفِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِيٓ أَخۡدَانٖۗ وَمَن يَكۡفُرۡ بِٱلۡإِيمَٰنِ فَقَدۡ حَبِطَ عَمَلُهُۥ وَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ» (مائده 5)
پس وقتی ما حجاب را این گونه ترویج کنیم که اولاً حجاب برای حضور اجتماعی زن است نه پنهان کردن او در خانه و مراتب دارد یعنی هر چه حجاب، سنگینتر و متینتر باشد نشان از جایگاه بالای اجتماعی دارد، نگاه مردم و دختران و زنان جامعه درباره حجاب، تغییر میکند. ما به جای آن که تنها به شبهات پاسخ دهیم یا در برابر کلیپها و فیلمهای مستهجن و تخریبگر، ناتوان و گنگ بنشینیم باید در حالتی تهاجمی، حجاب برتر و طبقه بالاتر اجتماعی را به رخ بکشیم و دیگران را نیز غیر مستقیم به آن دعوت کنیم.
عرصه فضای مجازی تنها در صورتی مقهور ما خواهد شد که ویرانگر باشیم نه مالهکش! فضای مجازی را باید از همان روزنهای که وارد شده هدف قرار داد و آنقدر محتوای تهاجمی و تبیینی تولید کرد که عرصه بر دشمن تنگ شود. دشمن در این حالت یا شکست خواهد خورد یا زمین بازی را خالی خواهد کرد. بهترین روش برای فیلتر کردن شبکهها و گروهها و رسانهها، بمباران تبلیغاتی مثبت و تهاجمی است. باید دشمن را کلافه کنیم، البته نه با روش خبیث دشمن، با روش پیروزمندانه قرآنی و توحیدی.
«به مسئله تبیین اهمیت بدهید، خیلی از حقایق هست که باید تبیین بشود. در قبال این حرکت گمراهکنندهای که از صد طرف به سمت ملّت ایران سرازیر است و تأثیرگذاری بر افکار عمومی که یکی از هدفهای بزرگ دشمنان ایران و اسلام و انقلاب اسلامی است و دچار ابهام نگه داشتنِ افکار و رها کردن اذهان مردم و بخصوص جوانها، "حرکت تبیین" خنثیکننده این توطئه و حرکت دشمن است». (مقام معظم رهبری)
حامد عبداللهی