آیت الله یزدی به دور از شعار حامی نظام اسلامی و ولایت فقیه بود
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، به مناسبت سالروز رحلت ملکوتی آیت الله محمد یزدی رییس فقید جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفتوگویی با آیت الله غروی از اساتید برجسته حوزه علمیه درباره ابعاد مختلف شخصیتی، علمی، اخلاقی و مبارزاتی این فقیه بصیر صورت گرفته است که متن آن به این شرح است:
سوال- موضوع بحث ما در خصوص ابعاد شخصیتی مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد یزدی رئیس فقید جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است،اگر حضرتعالی صلاح بدانید بفرمایید که در چه زمانی حضرتعالی با آیت الله یزدی آشنا شده و از لحاظ کاری در شورای عالی حوزه، در جامعه مدرسین و یا قبل از آن اگر در این خصوص مطالبی بفرمایید ، ممنون می شویم.
بسم الله الرحمن الرحیم.مرحوم آیت الله یزدی از علما، بزرگان و مدرسان حوزه علمیه قم بودند و ما از سال 48 که برای ادامه تحصیلات به قم مشرف شدیم نسبت به ایشان شناخت پیدا کردیم و اینگونه بود که مقداری از رسائل و مکاسب ما باقی مانده بود آن بخش را به دنبال این بودیم که خدمت یکی از این بزرگان درس داشته باشیم و یکی از افرادی که مورد اشاره قرار گرفت که ما خدمتشان برسیم و ازایشان خواهش کنیم تدریس رسائل را قبول کنند آیت الله یزدی بودند. که از همان زمان یعنی سال 48 خدمت ایشان ارادت پیدا کردیم.
البته ایشان از آن موقع از افاضل حوزه و مدرسان حوزه بودند حتی همان زمان شرح منظومه هم داشتند و همینطور کتاب های دیگر را تدریس می کردند و اتفاقا این مکانی که مراجعه کردیم مسجد آبشار بود. مرحوم آیت الله محمدی گیلانی، آیت الله العظمی مظاهری، آیت الله مصباح، آیت الله موسوی بفروئی این بزرگواران یک مباحثه کمپانی داشتند اسم یکی دو نفر از آن ها را فراموش کرده ام، در آنجا خدمت ایشان رسیدیم که بحث را قبول بکنند،یک مقدار کمی هم بحث داشتیم، اما ایشان فرصتی برای ادامه نداشتند.
ایشان از شاگردهای مرحوم آیت الله العظمی بروجردی و حضرت امام و مرحوم آیت الله داماد بودند و در قسمت معقول به تفسیر از شاگردهای مرحوم علامه طباطبایی بودند. یعنی در سال 48 چیزی حدود 50 سال قبل از فوتشان، یکی از افاضل و مدرسان حوزه تلقی می شدند. و در همان زمان هم از ویژگیهایی که مرحوم آیت الله یزدی غیر از درس و بحث حوزه به برنامه تبلیغی بسیار اهتمام میورزیدند. بالاخره از سنسن جوانی خطیب قوی تلقی میشدند. ما که خدمت ایشان رسیدیم در سن میانسالی بودند. یعنی هم مدرس بودند، فاضل حوزوی بودند و هم ایام تبلیغ بالاخره این وظیفه بزرگ را عهدهدار بودند.
یکی از ویژگیهای مرحوم آیت الله یزدی، تقوای بسیار بالای ایشان بود و انسان یک خدا ترسی و پروایی از خداوند در رفتار آیت الله یزدی احساس میکرد.
در جریان نهضت امام تا پیروزی انقلاب هم باز این سخنرانی و برنامههای مختلف خطابه را داشتند که این خودش نقش بسیار مهمی داشت در نهضت حضرت امام از آن موقع ما نسبت به ایشان شناخت و ارادت پیدا کردیم. این جهت هم عرض کردم که یکی از ویژگیهای مرحوم آیت الله یزدی، تقوای بسیار بالای ایشان بود. آدم یک خدا ترسی و پروایی از خداوند در رفتارشان احساس میکرد، در برخوردهاشان و سلوکشان این خداترسی موج میزند. به دور از خودنمایی به دور از اینکه در واقع در مقام ایشان باشند که خودشان را ظاهر بکنند. واقعا احساس میکرد انسان که وظایف مختلفی که احیانا در دهههای مختلف متوجه ایشان میشد اگر آنها را میپذیرفت از باب این بود که واجباتی است که باید عهدهدار میشدند و انصافا وقتی هم که قبول میکرد برایشان سرمایهگذاری میکرد و آن موقعی که نمیتوانست آن وظایف را انجام بدهد که کبر سنی این اواخر بود، سخت مقاومت میکرد برای قبول مسئولیتی، نمونه آن برای ادامه نماز جمعه تهران بود با توجه به کسالتی که داشت و مشکلی که در پا و وضع حالی و ضعف ایشان بود خودشان کنار کشیدند. یا مثلا برای قبول وظیفه در شورای عالی که دوستانبرای حضور ایشان اصرار داشتند و طبعا وقتی ایشان حضور پیدا میکردند که بعد از دو دوره مسئولیت شورای عالی را عهدهدار بودند طبیعی بود که قبول بکنند، ایشان ریاست شورا را عهدهدار میشد اما نپذیرفت و گفتند من واقعا توان ندارم و الا میپذیرفتم.
آیت الله یزدی به دنبال پست و مقام نبود
ویژگیهایی از این جهت برایمان محسوس بود که، این چنین نبود که کارهایی کردند این حضوری که داشتند در جاهای مختلف در سمت های مختلف، این بخاطر مقام باشد بینیو بینالله من می توانم این مطلب را شهادت بدهم. باورم نسبت به ایشان،چه آن زمان که قبل از انقلاب فعالیتهایی داشتند چه حین انقلاب و نزدیک پیروزی انقلاب که میتوانم در یک مقطعی نقش ایشان در نهضت امام نزدیک انقلاب، نقش بیبدیل بود. و حتی با فرمانده نظامی آن زمان برخوردهای تندی که کسانی آنجا شاهد بودند، گاهی ترس آنها رو میگرفت که یک چنین برخورد سنگین و حساب شدهای داشتند. خیلی صریح و روشن و تا اینکه انقلاب پیروز شد، انقلاب هم که پیروز شد مدتی نقش محوری داشتند با ارتباط با مسائل جاری قم و مسائل نظام.
در سمتهای مختلف که عهدهدار میشدند، واقعا این چنین بود چه خبرگان قانون اساسی، چه خبرگان رهبری، چه شورای نگهبان، چه در مجلس شورای اسلامی، یادم هست که نایب رئیس مجلس بودند و همون موقع هم سخت فعال و خلاصه سرمایهگذاری می کردند.
سوال- نقش آیت الله یزدی و نقشآفرینیهای ایشان در جامعه مدرسین را چگونه ارزیابی میفرمایید.
ایشان از اکابر جامعه مدرسین بودند، این اواخر تقریبا اسبق از ایشان نداشتیم، جزء سابقین بودند، به یک معنا می توان گفت از بنیانگذاران جامعه مدرسین بودند. اولا اجمالا عرض کنم ایشان این چنین نبود که اصولا هر فعالیتی را انجام بدهند هر کاری که انجام میدادند منعطف باشند، فعال برخورد میکردند. طبیعتا چه قبل از انقلاب، چه بعد از انقلاب، یک عنصر فعالی بودند در جامعه و تاثیرگذار. حالا غیر از سمتهای مختلف که در خود جامعه داشتند پیدا کردند.به عنوان یک عنصر فعال صحبت میکردند و حتی گاهی مواقع حالا ما آن اوایل که خدمت حضرات در جامعه نبودیم به گونهای که نقش بیبدیل داشتند در بعضی از تصمیمات جامعه و بالاخره چنان ورود پیدا میکردند چنان فعال برخورد میکردند که میتوانستند در مسائل مختلف جامعه تاثیرگذار باشند. حالا چه مسائل مربوط به مرجعیت یا عزل مرجعیت بعضی از آقایان بود. یا تصمیمات دیگر بود. بالاخره یا مسئله مرجعیت بعضی از بزرگان و دیگران و ... بود سخت فعال بودند و البته اینکه فعال بودند باز همان نکته را عرض کنم ایشان تشخیص شرعی میداد اگر چیزی را تشخیص نمیداد، اینطور نبود که برایش فعالیت کند یا موافقت بکند. اینطور نبود که احیانا کسی خیال کند برخوردهای ایشان سیاسی بود و این حرفها نبود. ایشان اگرتشخیص میداد که وظیفه هست آن کار را انجام می داد.
در خود جامعه هم واقعا فعال بود. غیر از اینکه در زمان مرحوم آیت الله مشکینی اکثرا نایب رئیس بودند قائم مقام اجرایی خود جامعه بودند بعد از مرحوم آیت الله مشکینی هم که بیش از ده سال، پانزده سال ریاست جامعه را عهدهدار بودند. همینطور خیلی مقید به حضور در جامعه بودند. مقید بودند که جلسات جامعه مرتب برگزار بشود که شاید مثلا بعضی از اعضای دیگر یک چنین تقیدی نداشتند ولی ایشان با اینکه در پارهای از جلسات میدانستند که جلسات به حد نصاب نمیرسد، ایشان همین دور هم یک نقش بسیار مهمی دارد و گاهی هم خاطراتی که از پدرشان داشتند در اصفهان آن را ذکر میکردند که این چنین نیست که این جلسه ما ولو اینکه به حد نصاب نرسیده تاثیرگذار نباشد. همین که مسائل را مطرح میکنیم مسائلی که مربوط به نظام و انقلاب هست. مسائل روز مطرح میشود ولو اینکه در نهایت بخاطر اینکه جلسه به حد نصاب نرسیده به تصمیم گیری نرسیم ، لازم هست که جلسه باشد و ایشان برگزار میکردند. در نتیجه حالا قطع نظر از اینکه ریاست جامعه را داشتند و مدتها قائم مقام اجرایی جامعه را عهدهدار بودند و نایب رئیسی مرحوم آیت الله مشکینی را عهدهدار بودند. قطع نظر از این زمینهها ایشان خیلی تاثیرگذار بودند و اساسنامه جامعه در زمان ایشان بود که بالاخره تجدید نظری شد و آییننامههای دیگری که لازم بود، معاونت های مختلفی که لازم بود شکل بگیرد. جلسات هیئت رئیسه مرتب و منظم باشد. بالاخره برای این کار سرمایه گذاری میکردند بدون اینکه هیچ جنبه مالی برایشان داشته باشد. از ویژگیهای مرحوم آیت الله یزدی، که به دور از اینکه اینها را مطرح بکنند تا ما اطلاع داشتیم خدمات بزرگی داشتند.
مرحوم آیت الله مشکینی یکی دو بار خیلی صریح میگفت، وقتی که آیت الله یزدی باشند اگر من نمیتوانم در جلسه هیئت رئیسه حضور داشته باشم و تصمیماتی که گرفته میشود مشارکت آنچنانی که مورد نظر است داشته باشم، ولی ایشان که هستند من خیالم راحت است.
ما خیلی از مواقع در هیئت رئیسه زمان مرحوم آیت الله مشکینی در خدمت ایشان بودیم، مرحوم آیت الله مشکینی یکی دو بار خیلی صریح میگفت، وقتی که آیت الله یزدی باشند اگر من نمیتوانم در جلسه هیئت رئیسه حضور داشته باشم و تصمیماتی که گرفته میشود مشارکت آنچنانی که مورد نظر داشته باشم، ولی ایشان که هستند من خیالم راحت است. مرحوم آیت الله مشکینی اعتماد و اعتقاد خاص و ویژهای به آیتالله یزدی داشتند. البته آیت الله یزدی توجه داشتند که کما اینکه اعضای هیئت رئیسه توجه داشتند،در مسائلی که خیلی مهم بود آن جلسات را خدمت خود آیت الله مشکینی داشته باشند.
سوال- کیفیت ورود و خروج ایشون در اداره جلسه و مباحث با اعتنا به نظر دیگران اگر بفرمایید
ایشان خیلی سعی میکردند که عدالت را در اداره جلسه حفظ کنند و راه را باز کنند که آقایان اظهار نظر بکنند و در نهایت هم واقعا رای گیری بر تصمیمات جامعه حاکم بود و خب آن چیزهایی که باید شنیده بشود، میشنیدند و واقعا جلسات خوب بود. بینیو بینالله با مدیریت خوبی اداره میشد.
یکی از ویژگیهای ایشان این بود که در عین حالی که در اداره جلسه سعه صدر داشتند ولی احیانا اگر یک صحبتهایی از آقایان گفته میشد مبنی بر عدم کارآیی نظام یک چنین چیزی از آن استشمام میشد، ایشان موضع میگرفت نمی توانست تحمل کند. مرحوم آیت الله یزدی نظام را نظام اسلامی را ولایت فقیه را به دور از شعارها جزء وجود خودش میدانست. بلکه بالاتر. فلذا این خط قرمز ایشان بود و گاهی موقعها نمیتوانست تحمل کند. حتی یادم نمی رود، مهمانهای مختلفی که میآمدند گاهی تو این خاکی میرفتند یا یک چیزی استنباط میشد آیت الله یزدی نمیتوانست تحمل بکند، مثل اینکه آدم احساس میکرد سعه صدر یک مقدار کم آمد و به جوری که برخورد داشتند. نمونههای مختلفی را در این رابطه دارم که نمیخواهم ورود پیدا کنم.
در یک جلسهای اعضای هیئت موتلفه که آن موقع در راسشان آقای دکتر حبیبی بودند و دیگران هم بودند، آقای باهنر بودند. یک مسئله ای را مطرح کردند من اعتقادم این بود که نظر آنها این نبود، ایشان یک چنین تلقی کردند. باز ایشان برافروختند و ما بعد یک مقدار رفتیم با آقای دکتر حبیبی گفتیم که تلقی دیگری ظاهرا پیش آمده حق با شماست و این چنین بود.
یک عدهای از هنرمندان که همکاری داشتند با صداوسیما و فیلمسازی میکردند یک مجموعهای آمده بودند. باز یادم نمیرود که اینها یک مقدار مسانل را که مطرح کردند به یک جاهایی رسید که ایشان نتونست تحمل بکنند و نکته اش همین جهت بود که حساس بود و این حساسیت داشتند.
اجمالا عرض میکنم ایشان سعی میکرد سعه صدر داشته باشند انصافا در مدیریت خودش در جلسات خودش. ولی آن جاهایی که مربوط به اصل نظام میشد که حوصله ایشان سر میرفت و نمیتوانست تحمل بکند. آنهایی که احساس میکرد که احیانا این یک مقدار ناکارآمدی احیانا نظام را؛ روی این مسئله حساس بود که حالا ممکن است همان را تا یک اندازهای در آن حرف داشتیم. یعنی اینطوری نبود که کسی نسبت به ... اما ایشان استشمام میکرد در این مسئله موضع میگرفت.
سوال- نقش آیتالله یزدی در شکلگیری نظام جمهوری اسلامی ایران چه بود؟
ایشان جزء نادر افرادی بود که با اینکه بالاخره مجموعهای بودند که از علما، فضلا و افاضل که از اول نهضت همراه امام بودند، تلاش میکردند و کوشش میکردند ولی اگر آدم 10 تا 15 نفر برجسته بتوانند نشان بدهد که نقش برجستهای داشتند. یکی از آن ها آیتالله یزدی بود. انصافا این چنین بود. من یادم هست، یک چنین وضعیتی داشت و هیچ ترسی هم نداشت. بالاخره تبعید شده بودند، زندان رفته بودند، خطرات مختلفی را قبل از انقلاب تجربه کرده بود ولی این چنین نبود که عقب نشینی بکن یا اینکه در این رابطه کوتاه بیاید. طبیعتا اگر یک مدارک باشد، مدارک ساواک زمان طاغوت هست که نشان میدهد ایشان چطور حساس بودند و چه نقش محوری را داشتند. بخصوص نزدیک پیروزی انقلاب، لازم بود که خصوص قم یک مرکزیت داشته باشه برای جریانهای انقلاب و ساماندهی بشود حرکتها را و ایشان نقش محوری داشت و در پارهای از موارد تنها نقش محوری این را بخصوص نزدیک پیروزی انقلاب که بود این چنین بود حتی روزهای اول پیروزی هم همچنین بود. بعد از تداوم هم همینطور. خیلی حالا در جامعه که اشاره کردم فعال بود، هر مسئولیتی پیش می آمد به دور از اینکه حتی در شأن او هست یا نیست. تشخیص میداد از او میخواستند ایشان ورود پیدا میکرد. اگر احیانا راه باز نمیشد انگار نه انگار.
حضرت امام ایشان را برای شورای نگهبان و عضویت شورای نگهبان انتخاب کردند و این یک شوکی بود برای یک عدهای که متوجه شدند چه اشتباهی کردند.
پس از آن دوره که ایشان نایب رئیس بود، شرایط اجتماع بالاخره همواره بالا و پایین دارد ایشان برای مجلس رای نیاورد در تهران. انگار نه انگار البته به دنبالش یادم میآید حضرت امام ایشان را برای شورای نگهبان عضویت شورای نگهبان انتخاب کردند و این یک شوکی بود برای یک عدهای که متوجه شدند چه اشتباهی کردند. چون گاهی فضاها طوری است که شخصیتها، شخصیتشون تحت الشعاع قرار میدهد. توده مردم یک تلقی دیگری پیش میآمد. ولی برای ایشان انگار نه انگار یادم میآید به دنبال رای نیاوردن یک اطلاعیهقوی دادند. که اینها قابل ملاحظه است و باید دیگران ببیند. حمایت از نظام و ما در خدمت نظام هستیم و... بعدش هم در زمان امام خود ایشان شورای نگهبان. حالا غیر از اینکه ایشون عضو خبرگان قانون اساسی بود. عضو خبرگان رهبری در دورههای مختلف بودند. در مجلس هم باز بودند. سمت نایب رئیسی مجلس را داشتند.
آن زمان که ایشان نایب رئیس بودند، احساس کردند یک تعامل طبیعی و خوبی لازم هست بین حوزه و مجلس باشد. جلساتی روز جمعه برگزار میشد، آن موقع نایب رئیس ایشان بودند. این جلسات در قرائت خانه مدرسه فیضیه آن هم ساختمان قبلی. آنجا برگزار میشد علما و فضلا بعضی از اعضای جامعه مدرسین در بینشان بودند هیئت رئیسهای داشت. طرحها و لوایح میآمد آنجا مطالعه میکردند سرمایهگذاری میکردند یعنی آنجا که مطابق مفاهیم اسلامی هست که هیچ، آنجا که مشکل داشت مطرح میکردند. این جلسات یادم نیست ولی گمان میکنم فرمهایش هم هنوز هم در کاغذهای ایشان باشد.
بعد هم در شورای نگهبان عضو فعال شورای نگهبان بودند. چندین دوره که نظر مقام معظم رهبری این بود که ایشان باشند. حضور پیدا بکنند. بعد از فوت حضرت امام؛ ریاست قوه قضائیه آن هم بر اساس تجدید نظری که در بازنگری قانون اساسی به گونه ای تنظیم شده بود که ایشان ریاست قوه را اختیار شدند. یکی از ویژگیهای مرحوم آیت الله یزدی با اینکه مشغله ذهنی طلبگی داشت. دلشان میخواست درس و بحث داشته باشد. یک بحثی تهران داشته باشد. کماکان اینکه دیگران هم این وضعیت را داشتند. معمولا یک درس خارجی داشتند تا هر روز یا بعضی از روزها.
آنجایی که واقعا تشخیص میدادند باقاطعیت عمل میکردند
یکی از افرادی که باید صریح عرض بکنم، بیش از همه متمرکز بود بر دستگاه قضایی که تمام وقتش را بگذارد برای دستگاه قضایی آیت الله یزدی بود. این را راحت میتوانم بگویم، این چنین نیست. مستند دارم. درس و بحث هم نداشتند و قبول نمیکردند. آنجا هم آنجایی که واقعا تشخیص میدادند قاطع عمل میکردند. اینطور نبود که فردگرایی داشته باشند، نه بر اساس چهارچوب های حساب شده، ما خودمون یک خاطره خوبی از ایشان داریم در این ده ساله که ایشان مسئول قوه بودند. نظرشان این بود بالاخره باید یک عدهای از فضلای حوزه جذب دستگاه قضایی بشوند. خب کمبود زیاد داشت دستگاه قضایی.
دفترگزینش قضات در قم که البته اختصاص به قم نداشت و به کل فضلا بود تاسیس شد. ایشان با حساب آشنایی که از قبل داشتیم دلشان میخواست یک سمتی در دستگاه قضایی داشته باشیم. ما هم شرایط مناسبی که داشتیم که ورود به دستگاه. کارهای دیگه بود واقعا برایم مقدور نبود. یکی از عزیزان را آن موقع آماده کردیم ایشان پذیرفتن که مسئولیت را بپذیرند و دفتر گزینش قضات بنده و بعضی دیگر از آقایان عهدهدار بشویم و بالاخره برنامه ریزی این کار انجام بگیرد.
بینی وبین الله تا وقتی که ایشان بود خیالمان راحت بود در تمام این ده سال، اینها خیلی مهمه، موردی ما نداشتیم آیت الله یزدی نسبت به افراد و اشخاص خودشان ورود پیدا بکنند. که یعنی این آری. این نه. بر اساس تحقیقی که افراد انجام میشد و بالاخره پرونده ای که وجود داشت، مصاحبه علمی انجام میگرفت. غیر از امتحان ورودی داشت. آیت الله میرمحمدی و آیت الله تهرانی بود. یک سری کارها را آنجا انجام میدادند. ولی خب دفتر گزینش، مصاحبه علمی و شخصیتی که احیانا ما داشتیم خب خیلی مهم بود، خب خود پروانهها.
برخی از دستگاه های قضا بودند در پارهای از موارد میخواستند ورود پیدا بکنند کسی که تنها حمایت میکرد از ما، آیت الله یزدی بود. یادم نمیرود در یک مقطعی ایشان وقتی متوجه شد چون آن مواردی که پیش میآمد، ایشان میگفتند پرونده فلانی را به من بدهید. بدون اینکه اظهار نظر بکنند. نگاه میکرد میدید تصمیمی که گرفته شده روی چارچوب و حساب بوده. یکبار دیگه ایشان گفتند راستی شما حکم دارید، سه نفر از دوستان بودند، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین آسیدحسن حسینینژاد، آیت الله آسیدمحمد خسروشاهی بودند اینها سه نفر بودیم این کار را انجام میدادیم. ناگفته نماند در این مقام نبودیم، ایشان یک حکمی نوشت. که این یک مقدار پایش محکم شد.
برخی از کسانی که به نحوی ورود پیدا کردند برای مداخله، اینها را جابجا کرد حتی میتوانم اسم بیارم ولی نمیارم. تا وقتی که ایشان بود، ما هم خدمتشان بودیم. وقتی ایشان رفتند، احساس شد که آنطور پشتیبانی نیست از اصل جریان. ولو اینکه بعد نظرشون برگشت. ولی این چنین آقای یزدی و همین جا عرض کنم، که این از افتخارات نظام بود و بعد به دست آوردیم. آیت الله یزدی 10 سال رئیس قوه قضائیه بودند، ریالی از بیت المال دریافت نکردند. حقوقی دریافت نکردند. اینها خیلی مهم است.
و همینطور مسئولیتهایی که داشتند سعی میکردند با یک اخلاص کاری انجام بدهند. واقعا انسان احساس میکند بعضیها در کارشان یک خلوص اخلاص دارند ولو اینکه عرض کردم در پارهای از موارد با ایشان اختلاف سلیقه داشتیم نه اینکه نبود. ولی آنچیزی که مهم بود آن اخلاص اینکه انسان بر حسب هواهای نفسانی ورود پیدا نکند. یک مسئولیتی قبول نکند. یک وظیفهای را عهدهدار نشود و آدم احساس میکرد در اواخر هم همینطور، یعنی هر چقدر کار ادامه پیدا میکرد. آدم احساس میکرد ایشان این وضعیت قوی تر بود.
سوال- در پایان اگر نکته خاصی که فکرمیکنید بیان نشده بفرمایید. طلاب جوان، متدینین بشود استفاده کرد، یا خاطرهای ماندگار باشد با رجال سیاسی، احزاب و ... چه قبل و چه بعد از انقلاب.
خیلی هست، زیاد است ولی اجمالا میتوانم بگویم که هم اصالت فکری حوزوی خوبی داشت. نسبت به مسائل اصولی به هیچ وجه کوتاه نمیآید. سعی می کرد حریم بزرگان را حفظ کند، ممکن هست از برخی از آنها یک گلایه ای داشته باشد. گاهی هم مسائلی پیش میآمد ولی واقعا این روحیه را ایشان داشت حریم بزرگان مراجع را داشتند. ممکن است گاهی اوقات ایشان انتظار بیشتری از آن ها میداشت ولی این خصوصیت ایشان بود تفکر، تفکر ناب بود سالم بود بدون انحراف بود. قابل ملاحظه بود و سعی میکرد هر چیزی را در جای خودش ببیند. آبروی افراد برای ایشان محترم بود.
در عین حال، خیلی روشن است. این چنین نیست که سخن از شخصیت هایی به میان می آوریم و خاطراتی که بیان میکنیم، معنایش این هست که عصمت دارند، نه. مهم این هست که انسان عمدا خطا نکند. والا خطا بالاخره برای انسان است. گاهی موقع ها در صحبت ها یک تندی تیزی داشته باشند. باید توجه داشته باشیم بر اساس هوا و نفس است یک وقت بر اساس وظیفه است. یعنی احساس درونی خاصی در فرد پدید می آید. ممکن است در صحبت هم صحبت تیزی داشته باشد تندی داشته باشه. اینها چیزهایی است که برای انسان وجود دارد. انصافا ایشان زندگی بسیار سالم و با افتخاری داشتند ما در جریان کل زندگی ایشان بودیم، از همین برنامههای تبلیغی بود. این چنین نبود که از راه های دیگری باشد. خداوند ان شاءالله ایشان را مورد غفران و رحمت خودش قرار بدهد.