دعایی که سرآغاز راه استاد انصاریان شد
به گزارش خبرگزاری رسا،امیرحسین کسائی: ۷۷ سال پیش در چنین روزی (۱۸ آبان سال ۱۳۲۳) در شهر خوانسار استان اصفهان، حجتالاسلام حسین انصاریان مفسر قرآن کریم، استاد اخلاق و سخنران سرشناس مذهبی دیده به دنیا نهاد. پدر او محمدباقر کاسب متدینی در شهر خوانسار بود. دیگر اجداد استاد، روحانی، مؤلف و استاد حوزه علمیه قم و از شخصیتهای معروف علمی و عرفانی به شمار میرفتند و در ترویج تشیع در خوانسار نقش موثری داشتند.
تصویری از استاد حسین انصاریان در ۲۰ سالگی
دعایی که سرآغاز راه منبری معروف شد
استاد انصاریان در خاطرهای از سهسالگی خود میگوید: «روزی آیتالله العظمی محمدتقی خوانساری(ره) به منزل جد ما آمده بود. من در سنین کودکی در اتاق را باز کردم و مستقیم به طرف ایشان رفتم و در آغوش او نشستم. پدربزرگم جلو آمد که مرا به اندرون ببرد. آیتالله خوانساری جلوی او را گرفت و مرا نوازش کرد و از من پرسید: میخواهی در آینده چکاره شوی؟ جواب دادم: میخواهم مثل شما شوم. ایشان در حق من دعا کرد. هرگاه آن خاطره از ذهنم میگذرد و یاد آن چهره ملکوتی و دعای آن بزرگوار که میافتم، یکی از شیرینترین خاطرات عمرم در ذهنم تداعی می شود».
عالمانی که راه را به انصاریان نشان دادند
در سومین سال زندگیاش، خانواده او به تهران نقل مکان کرده و در یکی از محلههای مذهبی یعنی در خیابان خراسان ساکن شدند. محور علمی آن منطقه در آن زمان مرحوم آیتالله حاج شیخ علیاکبر برهان بود. انصاریان در همان اوایل کودکی از محضر آن استاد بهرهمند شد. آیتالله برهان، عالمی تحصیلکرده و مجتهد بود و در آن زمان، امامت جماعت مسجد لرزاده را عهدهدار بود. از دیگر عالمانی که انصاریان با آنها انس داشت، مرحوم آیتالله سیدمحمدتقی غضنفری امام جماعت مسجد دوراه (محله پدریاش در شهر خوانسار) بود و دیگری مرحوم آیتالله سیدحسین علوی خوانساری (ره). مرحوم علوی از مجتهدان سرشناس خوانساری بود و در محله بالای خوانسار (محله مادریاش) اقامه جماعت و تدریس داشت و صدها محصل علوم دینی از محضر او استفادهها بردند.
دیگری، آیتالله حاج سید محمدعلی ابن الرضا خوانساری است که انصاریان از کودکی به دلیل نسبت فامیلی که با ایشان داشت، با او حشر و نشر فراوان داشت. از جمله افرادی که استاد انصاریان با آن ارتباط داشت، هم میتوان از مرحوم الهی قمشهای نام برد که از جلسه اخلاق آن مرحوم استفادهها برده است. انصاریان پس از دوره دبیرستان، راه طلبگی را در پیش گرفت و پس از مشورت با مهدی الهی قمشهای دروس طلبگی را آغاز کرد.
توصیه آیتالله فلسفی به شیخ حسین انصاریان
تحصیلاتش در دو حوزه علمیه تهران و قم بوده است. در تهران ادبیات را آغاز میکند و پس از اتمام ادبیات به محضر عالم ربانی حضرت آیتالله میرزا علی فلسفی که آن روزگار بعد از مرحوم برهان در مسجد لرزاده اقامه جماعت داشت، میرسد و از ایشان تقاضا میکند کتاب معالمالاصول را به صورت خصوصی برایش تدریس کند.
آن عالم کمنظیر که جزو معدود کسانی بود که مرحوم آیتالله خویی کتباً به اجتهاد او تصریح داشته، تقاضایش را میپذیرد و پس از اتمام لمعتین و معالم از محضر آیتالله فلسفی کسب اجازه میکند تا به حوزه علمیه قم مهاجرت کند. آیتالله فلسفی او را تشویق کرده و ایشان را با مهربانی در آغوش میگیرد و زمانی که انصاریان از ایشان تقاضای نصیحتی میکند که ره توشه راهش باشد، او حدیثی را از پیامبر به عنوان هدیه به او میفرماید که: «من کان لله کان الله له». استاد انصاریان در این خصوص میگوید: «از آن روز تا بهحال سعی کردم، با خدا باشم و دیدم خدا هم در همه مراحل زندگی با من است. آری، هرکس که با او باشد، خدا نیز با او خواهد بود».
در حوزه علمیه قم، انصاریان به محضر شیخ عباس طهرانی میرسد و از او بهرهها میبرد. همچنین در جلسات اخلاقی حسین فاطمی شرکت میکند. او در این زمینه میگوید: «غالب سخنرانیهای اخلاقی آیتالله فاطمی همراه با اشک چشم و شور و حال از جانب خود آن مرحوم و شاگردان بود».
شیخ عباس طهرانی، انصاریان را ملبس کرد
استاد انصاریان، سرانجام به دست شیخ عباس طهرانی ملبس به لباس روحانیت میشود. انصاریان در این خصوص میگوید: «سال اولی بود که ملبس به لباس روحانیت شده بودم و برای دیدن جد مادری مرحوم سیدمحمدباقر مصطفوی (ره) و جدهام و اقوام به خوانسار رفته بودم. یکی از آشنایان مرا در خیابان دید و گفت: حاضری ۱۰ شب در مسجد آقا اسدالله منبر بروی؟ گفتم: حاضرم. روز اولی که به مسجد رفتم، دیدم آن عالم بزرگوار ـ مرحوم آیتالله علوی ـ در جمع مستمعان نشسته است. تعجب کردم که آن عالم و مجتهد بزرگوار به چه مناسبت پای منبر جوان نوپایی چون من آمده بود. پیش خود گفتم: شاید با بانی مجلس رابطهای دارد، اما با کمال تعجب دیدم تمام این ۱۰ روز در مجلس شرکت کرد و شرکت او هم به خاطر تشویق من بود».
اساتید دیگری که انصاریان از محضرشان بهره برد
انصاریان بعد از پوشیدن لباس هم تحصیلات خود را ادامه داد. او در این خصوص میگوید: «رسائل و مکاسب و کفایه را نزد افرادی مانند اعتمادی، فاضل لنکرانی، صالحی نجف آبادی و صانعی فرا گرفتم. پس از اتمام سطوح عالیه وارد مرحله استنباطی فقه و اصول (درس خارج) شدم. در این سطح از محضر فقهایی چون: سیدمحمد محقق داماد، منتظری، شیخ ابوالفضل نجفی خوانساری و بالاخص سالیانی از محضر میرزا هاشم آملی استفادهها بردم»
حاصل این برهه از ایام تحصیلیاش، تقریرات گرانمایه فقه و اصول درس میرزاهاشم آملی است که او به رشته تحریر درآورده است. انصاریان مباحث حکمت را از حضور آیتالله گیلانی، معانی و بیان و بدیع را از حجتالاسلام جوادی در تهران استفاده کرد.
چه کسانی به انصاریان اجازه نقل روایت دادند؟
انصاریان در قم از شیخ عباس تهرانی و جلسات اخلاقی آقاحسین قمی و از دروس مراجع وقت مانند میلانی، آخوند همدانی، میرزا خلیل کمرهای، گلپایگانی، سیداحمد خوانساری، مرعشی نجفی و سید روح الله خمینی استفاده برد که از آنها صاحب اجازات علمیه و روائیّه است.
۵۵ سال منبر ...
انصاریان تبلیغ و سخنرانی را از ۲۲ سالگی آغاز کرد. او تاکنون ۵۵ سال است که بیوقفه در مناسبتهای مختلف سخنرانی داشته است و دهها هزار ساعت سخنرانی ارزشمند از او به یادگار مانده است. محور اصلی بحثهای او مطابق با اظهار خود، حدیث ثقلین است. مؤسسه فرهنگی دارالعرفان که در سال ۱۳۷۷ تأسیس شده، زیر نظر او به فعالیت در قالب سایت Erfan.ir با هدف نشر آثار و سخنرانیها و پاسخگویی به سؤالات و شبهات دینی و اعتقادی میپردازد. از انصاریان بیش از ۱۰۰ جلد کتاب منتشر شده است که آثار تالیفی او را میتوانید اینجا مشاهده کنید.
تصویری از استاد انصاریان در دوران دفاع مقدس کنار شهید همت
یک سخنرانی انصاریان که تحسین امام(ره) را در پی داشت
انصاریان در دوران مبارزات مردم علیه رژیم ستمشاهی و بعدها دوران دفاع مقدس هم حضور داشت و فعالیتهای تبلیغی خود را انجام میداد. او در سال ۱۳۴۲ اعلامیه امام خمینی برای چهلم شهدای واقعه فیضیه را پخش کرد و از سال ۱۳۴۳ شروع به بازگو کردن مسائل سیاسی در منبرهایش کرد. او همچنین در جلسات جامعه روحانیت مبارز تهران که به صورت مخفیانه و هفتگی برگزار میشد، شرکت میکرد.
انصاریان در منبری که در ۲۱ رمضان سال ۱۳۵۷ در مسجد لالهزار تهران داشت، شاه و دولتش را به دلیل حمله به شعائر اسلامی واجبالقتال دانست و در پی آن توسط ساواک دستگیر شد. نوار این سخنرانی برای امام خمینی به پاریس فرستاده شد و امام خمینی از شجاعت او به خاطر حکم دادن به قتل محمدرضا شاه تمجید کرد. انصاریان در جریان اعتصابهای قبل از انقلاب، به جمعآوری پول و وجوه شرعی از مردم برای اعتصابکنندگان میپرداخت.
۴ هزار زن بدکاره را توبه دادم
انصاریان در آن سالها بخشی از وجوهات شرعی دریافتی توسط خود را با اجازه امام خمینی برای نجات روسپیان قلعه شهرنو صرف کرد. او در این خصوص میگوید: «با چهار هزار زن بدکاره مصاحبه کردهام و با آنان روبرو شدهام. البته این کار را اغلب بدون لباس روحانیت انجام دادهام، از ترس اینکه اگر مرا ببینند، آبروی کل روحانیت میرود. چهار هزار زن بدکاره توبه کردهاند و مدارکشان هم در دادستانی موجود است. خیلیهایشان را خودم شوهر دادم و بسیاری هم فرزنددار شدهاند و پای منبرهایم میآیند. البته در بخشی از کار غفلت کردهام، چون باید مصاحبهام را با اینها که سنشان از ۱۸ تا ۳۵ سال بود، ضبط میکردم و علت گرفتاریشان را در این کار جستوجو میکردم. اگر این کار انجام میشد، بهترین کتاب آسیبشناسی اجتماعی تدوین میشد، همچنان که برخی علما به من تذکر دادند که با این غفلت، ضربه شدیدی به آسیبشناسی این امر در کشور وارد شد.»
انتقاد از تقلیدکنندگان صدایش
منبرهای انصاریان از ابتدا به دلیل لحن خاص و مطالب علمی، اما ارائه ساده و قابل فهم او در میان مردم شهره میشود و تاکنون هم جلسات عزاداری و هیأت با سخنرانی او، از جمله مجالس منبرمحور است. او در خصوص منبر و تقلید در سیاق منبرداری میگوید: «بیان معارف الهی روی منبر روز به روز و پیوسته در حال انجام بوده است و امری ایستا نیست. این هنر منبرداری برای یک نفر نبوده است. اگر من به منبر میروم، برای یک منبر ۱۰ روز یا ۳۰ شب، مطالب را از خود بیان نمیکنم بلکه مراجعه به کتب و معارف الهی دارم و این تقلید نیست. تقلید برای صداست. اگر فردی صدای دیگری را تقلید کند، صحیح نیست.»
معتقدم منبر شکست نخورده، بلکه برخی از منبریها و سخنرانان شکست خوردهاند
در روزهایی که در بسیاری از هیأتها منبرها مورد انتقاد از لحاظ محتواست و مخاطبان کمی پای منبر میروند و همگان اعتقاد دارند، منبر شکست خورده است، مجالس شبهای احیا، دعای عرفه، ماه محرم و ... استاد انصاریان از مجالس پرشور و پرجمعیت در شهر تهران است و هرگاه نیز انصاریان در خوی، حرم حضرت معصومه(س) در قم، حرم امام رضا(ع) در مشهد و ... منبر رفته است، مجالس جای سوزن انداختن نبوده است. انصاریان میگوید: «معتقدم منبر شکست نخورده؛ بلکه برخی از منبریها و سخنرانان شکست خوردهاند؛ زیرا با شوق وارد امر شدند، اما مورد استقبال جمعیت قرار نگرفتند. لذا دلسرد شدند و امروز کار نمیکنند. این افراد نباید دلسرد میشدند باید کار را ادامه میدادند تا جمعیت به آنها اقبال کند.» البته جلسات انصاریان همواره مداح پرور بوده است و مداحان بسیاری پیش و پس از منبر او خواندهاند و برای خود اسم و رسمی کسب کردهاند.
همیشه تلاش دارد، صدای مردم باشد
انصاریان همواره به صراحت کلام در خصوص مشکلات مردم هم شهره بوده است. او یک بار در منبر خود اینگونه میگوید: «ما که شعار دادیم، منبر رفتیم، برای انقلاب بیانیه دادیم، شما مردم را تشویق به انقلاب کردیم، دنبال میز و پست نبودیم و نیستیم.»
بعدش خاضعانه از مردم خواست که افرادی مثل او را ببخشند؛ چون وعدههایی داده بودند که عملی نشده بود. چون نمیخواستند مردم در فشار باشند و دلشان نمیخواست فساد و گرانی، یقه مردم را بگیرد. عاقبت هم از اینکه انقلاب به دست نااهلان و قدرتطلبان افتاده، از مردم طلب بخشش کرد. فردای آن روز، طبیعی بود که بعضی رسانهها به او هجوم آورند و صحبتهای او را عجیب بخوانند. در آن سالها دولتی بر قدرت تکیه داشت که حمایت از مظلومان و مستضعفان را شعار اصلیاش قرار داده بود، اما داشت به بیراهه میرفت. او میتوانست محکم و قاطع سر مواضعی که دلسوزانه و روی منبر قالالصادق بیان کرده بود، بایستد و از خود، قهرمانی کنار مردم بسازد، اما همان فردا، یعنی در بیست و چهارم ماه مبارک رمضان، حرفهایش را توضیح داد و نگذاشت مواضع ضدنظام از حرفهای او استنباط شود. گفت که روی سخنش با مسؤولی بوده که به جای قربت، قصد قدرت کرده است و منظور او، شرمساری و شرمندگی از اصل انقلاب نبوده است.
وقتی انصاریان بنا داشت منبر را کنار بگذارد
انصاریان در یکی از سخنرانیهای خود در حسینیه هدایت، رویای خود در خصوص منبرهایش را تعریف کرد. او میگوید: «حدود ۳۰ و اندی سال قبل یک روز صبح نیت واقعی کردم به تمام منبرهایم خاتمه دهم و دیگر منبر نروم. بنا داشتم به قم بروم و تا آخر عمر درس بخوانم. ۱۰ سال بود که آیتالله میلانی از دنیا رفته بود. او یکی از علمای کمنظیر مکتب اهل بیت (ع) بود و در زمان حیات به من محبت داشت. همان شب که صبحش این نیت را کرده بودم که دیگر منبر نروم، ایشان را در خواب دیدم و فرمودند: از این نیت که صبح کردی، چشمپوشی کن. برای اینکه منبرهای شما در عالم برزخ به ما منعکس میشود. صبح تفکر کردم چه چیزی از منبر به اینها که اعلم عالمان، عارف و اهل دل هستند، منعکس میشود. نتیجه گرفتم از منبر، مصائب امام حسین (ع) به آنان منعکس میشود. ما میخوانیم، شما گریه میکنید و آنان میشنوند.
منبری که برای همه دعا میکرد، بهبود سلامتیاش دعای همه شد
اوج محبوبیت استاد انصاریان میان مردم ایران در سال ۹۹ و در دهه دوم محرم نمایان شد. زمانی که خبر ابتلای این منبری مشهور به ویروس کرونا و بعد هم بستری شدنش در بیمارستان و وخامت حالش منتشر شد، به یکباره فضای مجازی و نقل محافل مردمی وضعیت سلامتی او شد و همه از خاطرات و زحمات این منبری کهنسال تعریف میکردند. خاطره مشهوری که آن سال میان مردم بسیار شنیده شد: ماجرای دعاهای شیرین استاد انصاریان در پایان مراسم احیا بود که او همه اقشار مردم از نیروهای انتظامی، آتشنشانان، رفتگران، بیماران، پرستاران و ... را دعا میکرد. حال سلامتی او دعای تمام مردم ایران شده بود.
در بیمارستان گفتند، درصد زنده ماندنم کم است
در ماه رمضان آن سال انصاریان در زمان دعاهایش به مردم اعلام کرده بود: «به خانوادههایتان بگویید، من هم به خانوادهام گفتم که نگذارید من در بیمارستان بمیرم، من را به حسینیه بیاورید ...» این فیلم هم آن روزها در میان مردم بسیار دست به دست شد. انصاریان در خصوص روزهای سخت ابتلا به کرونا میگوید: «بنا به گفته پزشکان در آن ایام تا نزدیک تمام کردن حیات رفتم. اعتقادم این است که پروردگار در این کلاس را برای من باز کرد تا بیش از پیش قدر سلامتی را بدانم. در بیمارستان تهران بعد از معاینه به فرزندانم گفتند درصد زنده ماندن کم است. پزشکی جوان در بیمارستان میگفت به امید خدا درمان میشود که همین هم شد. از ابتدای بیماری تا شفایم همه کار دعا و توسلات مردم، عنایت اهل بیت(ع) و لطف خدا بود.»
استاد انصاریان از این بلیه الحمدلله نجات پیدا کرد و پس از آن مدتی به صورت مجازی منبر رفت تا اینکه بعد از مدتی دوباره منبرهای جلسات خود را با حضور مردم و رعایت پروتکلهای بهداشتی آغاز کرد و در دهه اول محرم امسال یکی از پرجمعیتترین جلسات عزاداری را در ورزشگاه آیتالله سعیدی تهران برپا کرد. او حتی مدتی با استفاده از دستگاه اکسیژن منبر رفت.