سر مقاله؛
انقلاب
انقلاب اسلامی عالم خود را داشت. آن را باید با معیارهای عالم خودش سنجید نه خطکشهای مدرنیست و سنتگرایی که هنوز در بند دعواهای کلامی خود ماندهاند.
به گزارش خبرگزاری رسا، باورپذیر نبود. در قرن بیستم که نسخههای مدرن، توسعه را ایستگاه نهایی بشر معرفی میکردند، جماعتی در یک گوشه دنیا پیدا شده بودند که پشت پا زده بودند به نسخههایی که توسعه و مدرنیسم را قبله آمال و اتوپیای بشر معرفی میکردند.
جماعتی که دایره مفاهیم و منظومه معناییشان، معانی دیگری برای بسیاری از واژههایی قائل بود که تا پیش از این تصور میشد وحی منزل انسانهاست؛ انقلاب و حرکتی اجتماعی که معانی دیگری برای انسان، حدود، حقوق، آزادی، حیات و دیگر مفاهیم قائل بود. عجیب بود.
نمونه اتوپیایی این جماعت، مدلی بود که ۱۴قرن پیش در سرزمین دیگری جز سرزمین آنها پیاده شده بود. این خواست از نگاه همه نسخهنویسان توسعه و مدنیت یک عقبگرد فاحش بود.
انقلاب این جماعت هرچند در ابتدا برق چشم پستمدرنیستهای نسبیگرا را دزدید و به خیالشان، ایرانیان هم حالا در اردوگاه آنها بودند؛ اما خیلی نگذشت که مشخص شد انقلاب ایرانیان حتی به مفهوم نفی مطلق مدرن هم نیست. آنها به گذشته و تاریخ نظر داشتند؛ اما سنتگرا نبودند.
با بعضی مظاهر دنیای مدرن سر ستیز داشتند؛ اما از جنس جهادیستهای خشک و بیمنطق قرن۲۱ هم نبودند. آنها عالم خود را داشتند.
انقلاب اسلامی عالم خود را داشت. آن را باید با معیارهای عالم خودش سنجید نه خطکشهای مدرنیست و سنتگرایی که هنوز در بند دعواهای کلامی خود ماندهاند. این مهم آنجایی ضرورت دو چندان مییابد که در نظر بگیریم حالا و در ۴۰سالگی انقلابی برای خدا، آن را با متر و معیارهایی بسنجیم که از جنس عالم انقلابی برای خدا باشند. /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: صبح نو
ارسال نظرات