خشوع در قرآن
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، آیت الله مصباح یزدی در یکی از درس های اخلاق خود به بررسی واژه خشوع می پردازد که بخشی از سخنان این استاد برجسته حوزه علمیه تقدیم خوانندگان خبرگزاری رسا می شود.
خشوع به معنى دلشكستگى است و حالت انعطافپذيرى دل را نشان مىدهد در برابر «قساوت» كه حالت سنگدلى و عدم تأثّر دل را گويند.
خداوند در قرآن مىفرمايد: آيا هنگام آن نشده، براى كساني كه ايمان دارند، كه دلهاشان در برابر ياد خدا و آنچه كه از حق فرود آمده بشكند و متأثّر شود و نباشند چون كسانيكه قبلا كتاب به ايشان داده شد پس مدتها بدين منوال گذشت پس دلهاشان سخت و سنگ شد و بسيارى از ايشان فاسق و نابكارند.
اين آيه مؤمنين را ترغيب مىكند كه خشوع و دلشكستگى را كسب كنند و سنگ دل و غير قالب انعطاف نباشند و در برابر كلمات خدا، آيات الهى، كتب آسمانى و حق و حقيقت، متواضع و خاضع باشند و تحت تأثير آنها همه زندگى و اعمال و رفتار خود را شكل صحيح دهند. و مذمّت مىكند از كسانى كه به عنوان قسىّالقلب از آنها ياد كرده است كه كتاب آسمانى تورات بر آنان فرود آمد؛ ولى، تأثيرى بر زندگى آنان نگذاشت و بجاى آنكه از غفلت بيرون شوند و به حقّ گرايش يابند روز به روز دلشان سختتر شد و به فسق و فجور مبادرت ورزيدند. و از مؤمنين مىخواهد كه سعى كنند تا دلهاشان در برابر حق و نام خدا خاشع باشد و به سرنوشت بنىاسرائيل گرفتار نشوند.
برخوردى كه آيه فوق با خشوع و قساوت قلب مىكند بيانگر اين حقيقت است كه تحصيل خشوع تا حدّى اختيارى است؛ يعنى، انسان قادر است با تمهيد مقدمات و دستزدن بكارهائى خاص، اين حالت خشوع را در دلش پديد آورد؛ چنانكه، نقطه مقابل آن، قساوت نيز از طريق مقدّماتى اختيارى در دل ايجاد مىشود و بدين لحاظ است كه قسىّالقلب مورد مذمّت و نكوهش قرار مىگيرد.
بنابراين، در اصل فطرت انسان مايه اصلى خشوع مثل ساير احساسات و عواطف وجود دارد و قابل اينست كه تضعيف يا تقويت شود و بر ما است كه هر گاه در اين مايه فطرى ضعف حاصل شد به تقويت آن بپردازيم.
قرآن «خشوع» را جزو صفات بارز و برجسته انسان شايسته به شمار مىآورد و در مقام مدح از افراد يا گروهها بر اين صفت بعنوان يك نقطه امتياز دست مىگذارد چنانكه در مدح انبياء مىفرمايد:آنان در انجام كارهاى خير شتاب مىكردند و با بيم و اميد ما را مىخواندند و در برابر ما خاشع بودند.
در آيه ديگر پس از آنكه «خاشعين» و «خاشعات» را به عنوان گروهى كه داراى اين صفت برجستهاند، در بين گروههاى ديگرى كه داراى صفات برجسته ديگرند نام مىبرد به عنوان پاداش اين صفات نيك در انتهاى آيه مىفرمايد: خداوند (بپاداش اين صفات برجسته) برايشان آماده كرده است مغفرت و بخشش و اجرى بزرگ، و در مورد نمازگزاران به عنوان يك رمز استقامت و تحمّل بر صفت خشوعشان تكيه مىكند و مىفرمايد: و با (گرفتن) روزه و (خواندن) نماز (از خدا) كمك خواهيد و آن (نماز) سنگين و گران خواهد بود جز بر خاشعان.
جالب توجه است كه در اين آيه دقيقاً، بر نكته مورد بحث ما انگشت مىنهد و رابطه حالت خشوع را با معرفت و شناخت مبدء و معاد و شناخت برخى از افعال الهى، مورد توجّه قرار مىدهد به اين بيان كه حالت خشوع از آن كسانيستكه گمان دارند پروردگارشان را ملاقات مىكنند و بسوى او باز مىگردند.
و در آيه ديگرى خشوع در نماز را به عنوان آيت و نشانه بارز ايمان كه منشأ فلاح و رستگارى انسان است مطرح مىسازد و مىگويد: حقّا كه مؤمنان رستگار شدند آن كساني كه آنان در نمازشان خاشعند.
در يك مورد مفصّل تر به علائم و نشانهها و نقطه مقابل صفت خشوع پرداخته و مىگويد: آيا پس آنكس كه خداوند سينهاش را باز (و فكرش را روشن) كرده است براى پذيرش اسلام پس او در (پرتو) نورى از پرودگارش (قرار گرفته) است (با شخص كافر تنگ دل كه از پذيرش حق دورى مىكند يكسانست؟!!) پس واى بر آنان كه دلهاشان در برابر ياد و نام خدا قاسى و سخت است (و تحت تأثير قرار نمىگيرد) آنان در گمراهى آشكارند خداوند بهترين حديث، كتابى همگون و جفت جفت فرود آورد از آن لرزه بر اندام آنانكه از پروردگارشان خشيت دارند افتد سپس پوستها و دلهاشان در برابر ياد خدا نرم شود اين است هدايت خدا كه بدان هر كه را خواهد هدايت بخشد.
خداوند به كسانى سينه باز و دلهاى آماده پذيرش اسلام داده است و در پرتو نورى از سوى پروردگار خود قرار دارند، موى بر بدنشان از شنيدن آيات خدا راست شود، دلها و اندامشان در برابر ياد خدا نرم شود اينها همگى آثار و مشخصات و خصلتهائى است كه از خشوع دل حكايت دارند و در مقابل نيز از «القاسية قلوبهم من ذكر الله» سخن بميان آورده است كه در واقع، هيچيك از اين خصلتها را ندارند وبه هيچ وجه تحت تأثير حق قرار نمىگيرند و اين نشانه گمراهى آشكار ايشان است.
آرى اين يك حالت خاص و يك كيفيّت ويژهاى است در سيستم عصبى انسان كه وقتى دفعتاً، در برابر موجودى عظيم قرار مىگيرد در يك لحظه موى بر بدنش راست گردد، سپس بدنبال آن، دل انسان و به تبع دل، پوست بدن نرم مىشود و در برابر خدا در خود، لينت و خشوع و فرو افتادگى احساس مىكند و اين نشانه هدايت يافتن انسانست. چنانكه در بعضى ديگر از آيات روى علائم ديگرى چون به خاك افتادن و گريهكردن تحت تأثير استماع آيات الهى نام مىبرد و مىگويد:و هرگاه كه آيات ما بر آنان خوانده شود با گريه و سجدهكنان بخاك افتند./1324/ت۳۰۳/ج