دکان دین ستیزی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، یکی دو نفر نیستند، یک مکتباند. حرف های به ظاهر زیبایی هم میزنند اما فقط به ظاهر؛ یعنی اگر عقل را در گاو صندوق بگذاریم و کلیدش را قورت بدهیم، میشود حرفهایشان را پذیرفت اما اگر بنا باشد با عقل و منطق به سراغ گفته هایشان برویم باطن رنندۀ حرفهایشان رخ نشان میدهد. اگر بخواهیم بر مدعایمان مصداق ذکر کنیم، یکی از مهمترین حرفهاشان این است که میگویند: اصل و اساس عالم ماده، انسان است و همۀ موجودات عالم هستی باید در خدمت لذات و خواستههای انسان باشد. حتی دین هم اگر با آزادی مطلق انسان تعارض داشته باشد این دین است که باید محدود شود نه آزادی. و البته، چون دین جز محدود کردن انسان و فروبردنش در لاک تحجر و بازداشتنش از تجدد چیزی ندارد لذا دینداری برای انسان مضر است.
یا مثلاً میگویند: انسان موجودی است با جسمی مادی و قابل لمس که لذتها و نفراتهایی دارد و همه این لذت ها و نفرت ها مانند خود او مادی و قابل لمساند؛ بنابراین ترساندن انسان از معاد، لذیذ جلوه دادن بهشت و منفور جلوه دادن جهنم دروغ هایی هستند که دین برای سوار شدن بر گُردۀ مردم، به خورد آنها داده است؛ والا منطقی نیست که انسان، به دستورات خدایی نادیدهای که غالب دستوراتش مخالف با علایق اوست عمل کند.
در توبرۀ قواعد این مکتب، حرف هایی از قبیل آنچه که بیان شد، فراوان است که بن و ریشۀ همۀ آنها نفی ماوراء الطبیعه است. مکتبی که اومانیسم نام دارد و از قرون وسطی تا به امروز کم و بیش قطب نمای فکری دنیا را تغییر داده است.
حتی کشور اسلامی ما نیز به واسطۀ تهاجم فرهنگی از این نسخههای معارض با دین، در امان نماند و صدای این طبل توخالی در جامعۀ ما طنین انداز شد. بنابر این گزافه نیست اگر بگوییم: ریشه و اساس خیلی از معضلات و مشکلات جامعه ما اعم از حجاب، مشکلات ازدواج، طلاق ها و... از همین تفکر سرچشمه میگیرد؛ گرچه شاید اسم انسانگرایی نداشته باشد اما اصل تفکر همان اومانیسم است.
به عنوان نمونه در بحث حجاب، زنان و حتی مردان امروزی جامعۀ ما حجاب را ظلم به زن میدانند. میگویند: حجاب باعث میشود، زیباییهایی که خدا به زن ارزانی داشته بیدلیل مخفی بماند حال آنکه، زنها دوست دارند همه به خاطر ظاهر زیبا تحسینشان کنند و خدا هم مخالف این علاقه زنها نیست و الا ایشان را زیبا خلق نمیکرد.
غافل از آنکه حجاب زن، پوشاندنش در برابر نامحرم است؛ پوشاندنی که به بیان امام صادق علیه السلام، باعث دوام زیبایی زن میشود[1] و همچنین باعث زیر پا نرفتن ارزش زن خواهد شد. چیزی که در جوامع غربی ابداً وجود ندارد. شاهد آن هم رویکردی است که در رسانههایشان بسیار دیده میشود و آن چیزی نیست جز نگاه ابزاری به زن.
حال واقعا جای پرسش دارد که حجاب برای زن محدودیت میآورد یا مصونیت از طعمه آتش هوسِ هوسبازان شدن؟
از این گذشته، حجاب فواید و آثار دیگری چون حفظ حریم خانواده، قرارگرفتن زن در جایگاه اصلی خود و امنیت روانی جامعه را به دنبال دارد که باید در جای خود بحث و بررسی شود.
به گواهی تاریخ، علت به وجود آمدن تفکر امانیسم سختگیریهای بیش از حد و غیر منطقی کلیسا بود. سختگیریهایی که موجب شد قائلین به این مکتب، همۀ ادیان و مذاهب را به یک چشم نگاه کنند؛ بیآنکه راجع به ادیان دیگری غیر از مسیحیت کلیسایی، اطلاعاتی داشته باشند. و همین بیاطلاعی بهترین دلیل بر نقصان تفکر اومانیسم است. زیرا تفاوت های مسیحیت کلیسا با مثلا دین اسلام قابل مقایسه نیست.
کلیسا، انسان را ذاتاً موجودی گناهکار و بی اراده در برابر شیطان میداند که نمیتواند با علم و عقل خود دلیل سختگیریهای کلیسا را درک کند از این رو باید بدون هیچ بهانهای تابع محض دستورات راهبان کلیسا باشد.
سخنی که دین اسلام از بیخ و بن با آن مخالف است. زیرا براساس آیات و روایات دین مبین اسلام، جایگاه انسان خلیفه و جانشین خدا بر روی زمین است و همچنین در این دین یادگیری علم برای انسان واجب شده زیرا همین علم به کمک عقل، موجب عمل بهتر به دستورات دین و نزدیک شدن به خدای متعال است. و باز در مبانی دین اسلام دیده میشود که به تعقل و تفکر در بهای ویژهای دادهاند تا به حد که عقل را عامل خشنودی خداوند و سعادت ابدی انسان معرفی میکنند. یکی از این مبانی سخن رسول اكرم صلى الله عليه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام است که فرمودهاند: يا عَلىُّ اَلعَقلَ مَا اكتُسِبَت بِهِ الجَنَّةُ و َطُلِبَ بِهِ رِضَى الرَّحمنِ؛ يا على عقل چيزى است كه با آن بهشت و خشنودى خداوند رحمان به دست مى آيد[2].
بنابراین به راحتی میتوان نتیجه گرفت دین اسلام با مسیحیت تحریف شدۀ کلیسا که عامل اصلی به وجود آمدن اومانیسم بوده تفاوت بسیار دارد. البته اگر بخواهیم کمی انصاف به خرج بدهیم، دین برای کسانی که تعریفشان از آزادی، رهایی از قید و بندهای دین است، جز محدودیت حاصلی ندارد. گرچه حقیقت آن است که دستورات دین برای آزاد شدن انسان از دنیای محدود ماده و رهایی از زنجیرهای آن بیان شدهاند.
واقعیتی که رسانههای اومانیسمی با سرپوش گذاشتن بر آن و به راه انداختن جنگی یکطرفه، علیه کل ادیان الهی و بلاخص دین اسلام، بازار تئوریهای مغرضانۀ خود را پررونق کردهاند. و اصلاً به ادیان الهی فرصت دفاع نمیدهند چرا که به خوبی میدانند در مقام مناظره مغلوب خواهند شد.
بنابراین حرف های خود را منطقی و استدلالهای دین را توجیه تلقی میکنند؛ بی آنکه لحضهای مخاطب را متوجه ضررهای تفکر انسانگرایی کنند. در واقع طوری وانمود میکنند که انگار حرفهایشان هیچ عیب ونقصی ندارد؛ حال آنکه با کمی فکر میتوان به اشکالات این تفکر مادیگرایانه را پیبرد. عیوبی که شاید در ظاهر، برای مخاطبان غیرمسلمان این مکتب، زیاد مشکل ساز نباشد اما با فرهنگ ایرانی اسلامی کشور ما بسیار مخالفت دارد. به عنوان مثال:
قائلین به اومانیسم اساس همۀ امور عالم را انسان میدانند. به این عبارت که انسان مالک مطلق هستی است و تمام امور عالم باید بر اساس او ارزشگذاری شود. سخنی که مخالف مبانی دینی و رسومات آباء و اجدادی جامعۀ ماست که از هزاران سال، قبل اسلام خداپرست بودهاند و به موجودی قدرتمند و فراطبیعی به عنوان مالک و محور هستی باور داشتهاند.
از دیگر تفاوتهای اومانیسم با فرهنگ جامعۀ ما این است که در تفکر اومانیسم، قدرت و سرنوشت انسان به خود او واگذار شده و حاکمیت الهی عامل تباهی برای سرنوشت انسان است؛ به این بیان که میگویند: رهایی از قیود دین انسان را بر سرنوشت خود مسلط کند.
این سخن نیز باطل است زیرا در طول تاریخ کم نبودهاند کسانی که بازیچه همین حرف بیپایه و اساس شدند و زندگیشان غیر از تکرار و کسالت مملو از دسیسه کسانی شد که از آنها استفادۀ ابزاری کردند و آرامش زندگی را از ایشان سلب نمودند. نمونۀ بارز آن کسانی بودند که به طمع بینیازی از مال دنیا به جنگ امام حسین علیهالسلام رفتند و در آخر خسارت و عذاب وجدان نصیبشان نشد.
دیگر تفاوت، معاد باوری است که در تفکر اومانیسم جایگاهی ندارد؛ در صورتی که از نظر اسلام معاد، مانع اسب سرکش نفس انسان است. به این بیان که نفس لذت جوی آدمی اگر عاملی بر خود نگهداری بر سر راهش نباشد برای لذت بیشتر، هر مانعی را از سر راه برخواهد داشت. و این رفتار انسان را با حیوانات درندۀ یکی خواهد کرد. و با بودن چنین باوری چگونه میتوان گفت انسان با ارزشترین موجود خلقت است؟
همچنین انسانگرایان عقل انسان را بینیاز از وحی و هدایت الهی میدانند که باز هم اشتباه میکنند و دلیل اشتباهشان پیشرفتی است که در سایۀ ادایان الهی برای بشریت به ارمغان آمده است؛ که اگر نبود دستورات و هدایتهای الهی، انسان در سطح ناچیز درک و فهم عصر حَجَر دفن میشد.
به واسطۀ بررسی این نقاط افتراق و مخالفتها بین فرهنگ ما و مکتب اومانیسم به راحتی میتوان به این نکته پیبرد که علت مخالفت و دشمنی این تفکر با دین این است که اگر دکان دین رونق بگیرد؛ دیگر نمیتوانند با تهاجم فرهنگی و ترویج این تفکر، بر کشورها و ملتها کنترل و مدیریت داشته باشند. به همین منظور با تئوریهایی که به ظاهر مخالفتی با خداباوری نداشته، کم کم در کشور ما نفوذ کردهاند و دنبال تغییر ذهنیت جامعه دین باور ما هستند./901/ی۷۰۲/س
حجت الاسلام حسین رحیمی
منابع
[1] حجاب زن برای طراوت و زیبایی اش مفیدتر میباشد. / المستدرک الوسائل، ج5
[2] من لایحضره الفقیه،ج4،ص369