اخلاص و ریا از منظر اسلام و مکاتب مادی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله سبحانی در سخنانی اخلاص را از اصول مسلم اسلامی می داند و می گوید چنین اصلی فقط در مکاتب الهی یافت می شود.
آنچه که می خوانید بخشی از سخنان این مرجع تقلید است:
اخلاص در عمل و يا كار براى خدا، از اصول مسلم اسلامى است كه به اين مكتب آسمانى، روشنى و درخشندگى خاصى بخشيده و آن را در زمينه هاى عقيدتى، اخلاقى و اجتماعى، از ديگر مكاتب بشرى جدا ساخته، و در مورد قضاوت و داورى درباره افراد، مايه انقلاب ارزش ها شده است؛ در حقيقت يكى از پربارترين اصولى است كه اسلام دعوتگر آن مى باشد و از اين اصل در هيچ مكتبى جز شرايع الهى اثر نيست، و در حقيقت جز اين هم نمى تواند باشد.
در مكاتب مادى مرد نيكوكار كسى است كه كار نيك انجام دهد، خواه انگيزه او براى كار، روح انسان خواهى باشد، يا نام و نشان، هدف جلب رضاى خدا باشد، يا تحصيل امتيازات اجتماعى، سرانجام خود را از هر نوع سود جويى مرئى و نامرئى دنيوى پيراسته سازد، يا آن را پل پيروزى براى مناصب دنيوى قرار دهد، در هر حال يك چنين فرد، مورد ستايش مكاتب مادى است.
از نظر مكتب اخلاقى اسلام، تنها كار نيك، در آفريدن ارزش، كافى نيست، بلكه در كنار آن بايد انگيزه نيك وجود داشته باشد، يعنى انگيزه او، در ساختن بيمارستان، يك امر معنوى پيراسته از شوائب مادى باشد، مثلاً آنجا را براى خدا بسازد نه براى سود جوئى، هدف خدمت به انسانها باشد نه شهرت؛ خلاصه زير بناى كار را انگيزه هاى پاك الهى و انسانى تشكيل دهد نه امور مادى و اغراض نفسانى.
اين جا است كه اخلاص در عمل در تحسين و يا تمجيد افراد، مايه انقلاب ارزشها مى شود، و فرد نيكوكار در مكاتب مادى به خاطر پليدى نيت، غير نيكوكار معرفى مى گردد و سرانجام اسلام در داورى در حق افراد، به دو پرونده مى نگرد، پرونده عمل و پرونده نيت، و اگر هر دو با هم، هماهنگ شدند، او را نيكوكار مى داند، و از او ستايش كرده و در هر دو جهان پاداشى نيك مى دهد، و در غير اين صورت آن را فاقد ارزش مى داند.
ريا دام گسترده براى آن گروه است كه نفس سركش را از تظاهر به گناه باز مى دارد، و شيطان از جذب آنان به گناه از جرايم ظاهرى مأيوس مى گردد در اين صورت خويشتن دارى از گناه، و ترك لذايذ نفسانى از طريق قواى ظاهرى، در درون آن گروه كه روح آنان مملو از عشق به خدا و معنويت نيست، خلأ عظيمى پديد مى آورد و نفس هوس باز، پيوسته به دنبال روزنه اى مى گردد كه از آن راه اين خلآ را پر كند.
از اين جهت نفس به خاطر بريدگى از ظاهر، متوجه درون و دل مى گردد، و آنجا را نقطه فعاليت خود قرار مى دهد چون لذت عبوديت و پيوستگى به كمال مطلق را نچشيده، تحسين و تمجيد مردم و ستايشگرى هاى آنان در كام او شيرين مى آيد، سپس كم كم با تلويح و تصريح، كارهاى خير و نيك گذشته را به رخ اين و آن مى كشد، و آن بخش از كارهاى نيك را انجام مى دهد كه سر و صدا آفرين و اعجاب و ستايشگرى مردم را برانگيزد و با اوج گيرى اين روح، كم كم از مرز معنويت دور شده و به حريم گناه نزديك مى گردد.
انگيزه او در كار نيك به جاى مرضات اللّه و يا پاداشهاى اخروى، همان شهرت و ستايش مردم مى گردد و عمل صالح در نظر او، جز پل پيروزى براى كسب جاه و مقام، و تحصيل شهرت و موقعيت، حقيقت ديگرى پيدا نمى كند سپس كار به آنجا مى رسد كه فرايض الهى را از آن نظر انجام مى دهد كه مردم او را عابد و زاهد، متقى و پرهيزگار بينديشند و تقوا و پرهيزگارى و نيكوكارى او نقل محافل گردد و در اجتماع از احترام فوق العاده اى برخوردار شود.
يك چنين فرد به ظاهر خداپرست، خودپرست و خودمدار است، خداى او، نفس او است، دين او لذايذ نفسانى او است و به قول مولوى:
چــون سـزاى ايـن بـت نفـس او نـداد *** مـادر بـت ها بـت نفس شمـا اسـت
از بـت نفسـى، بتـى ديگــر بـزاد *** زانكـه آن بـت مار، و ايـن بـت اژدهـاست
برخى تا پايان عمر در اين حد باقى مى مانند و به تظاهر و ريا عمر خود را به سر مى برند و دست از فرايض و واجبات و اعمال صالح به صورت رياكارانه برنمى دارند، و برخى ديگر پس از گذشت زمانى، نقاب نفاق از چهره برمى كشند، از ريا و تزوير، براى كسب مقامات دولتى و مناصب اجتماعى بهره مى گيرند و با آن زهد و عبادت دروغين نيز وداع مى نمايند، و پس از ارتقا، از تظاهر به زشت كارى و الحاد نيز ابا نمى کنند./۱۳۲۴/ت۳۰۳/ی