عرفان های کاذب دامنه شبهات دینی و اعتقادی را گسترش می دهد
حجت الاسلام سید رضا موسوی مدرس کشوری جنگ نرم در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا در کرمان، در زمینه شاخصه های عرفان های کاذب گفت: برای شناخت عرفانهای نوظهور لازم است شاخصه های آنان را بشناسیم تا در دام آنان گرفتار نشویم چرا که فعالیت این نوع عرفانها گسترده شده است.
وی بیان داشت: عرفان های کاذب نشأت گرفته از تفکر اومانیسمی است چنانکه برخی از آنان معتقدند: بود و نبود خدا وابسته به خواست و عدم خواست انسان است چنانکه ما خالق خداییم نه خدا خالق ما از سوی دیگر برخی خدا را امری ذهنی می دانند.
حجت الاسلام موسوی عنوان داشت: شاخصه دیگر عرفان های کاذب ناواقعگرایی یا نسبيتگرایی ارزشی است که ارزشها را سلیقهای می دانند و می گویند: ارزش ها ریشه در واقعیت ندارد و همان چیزی هستندکه هر فردی يا جامعهای میپسندد.
وی افزود: همه این مسایل در حالی است که ما به حسن و قبح ذاتی افعال و ارزش های مطلق معتقدیم چنانکه در جلد اول کتاب کافی می بینیم؛ «حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ».
این مدرس جنگ نرم سومین شاخصه این عرفانها را لذتگرايی دانست و اظهار داشت: از پائولوکوئیلو گرفته تا اشو از سای بابا گرفته تا عرفان حلقه، همه يا اغلب اینها از لیبرالیسم دفاع میکنند و حتی بدترین نوع لیبرالیسم که لیبرالیسم جنسی است را ترویج می دهند.
وی خاطرنشان کرد: از آنجا که این عرفانها از سوی مراکز فکری غربی هدایت می شوند از این رو در دفاع از سکولاریسم تلاش می کنند.
حجت الاسلام موسوی اشاره کرد: رکن اصلی معنویت اصیل، اعتقاد به خدا، معاد، نبوت و باور به انسان کامل و ولی حق است در حالی که هيچ يک از اين امور در اين معنويتهای جديد و عرفانهای دروغين جايگاهی ندارد از این رو عرفانهای جدید دينستيز، اسلامستيز و معنويتستيز هستند.
وی ادامه داد: عرفان حلقه مدعی است که راهی برای سیر و سلوک هست که ربطی به دین و ملیت و نژاد و قومیت ندارد از این رو مهم نیست كه شما ارتباطی به خدا دارید یا ندارید، اعتقادی به معاد دارید یا ندارید واین تفکر دینستیزانه با ادبياتی محترمانه است.
این مدرس کشوری جنگ نرم ضمن اشاره به ناديده گرفتن اعتقاد به خدا به عنوان هدف غایی در این عرفانها، گفت: اشو می گوید: مردم به نزد من میآيند و میگويند ما آرزوی جستجوی خداوند را داريم، من به آنها میگويم در اين باره با من صحبت نکنيد و اين مقوله را به بحث نکشيد زیرا هر گونه صحبتی درباره جستجوی خدا بیفايده است و هيچ معنا و مفهومی در آنچه می گويند نيست.
وی ادامه داد: اشو کلمه خدا را بهانه و ابزاری برای ابراز احساسات انسان به کل، معرفی می کند و می گوید: در واقع کل هستی خداست؛ وقتی شما لبريز احساس الوهيت شويد با کل هستی يکی خواهيد شد پس راه حل مشکل شما رسيدن به آن وحدت است از این رو هر گاه انسان به نقطهای برسد که خودش را کاملاً خارج از ذهن ببيند آن وقت انسان خدا شده است.
حجت الاسلام موسوی در تبیین جایگاه خدا در عرفان اکنکار گفت: آنان خدا را امری سليقهای و شخصی میدانند از این رو می گوید: خدا آن است که هر روحی باور دارد که باشد پس مهم این است که هر یک از ما به مطلوب خود، هر چه که میخواهد باشد، علاقهمند باشیم و تمام تمرکز خود را بر جستجوی آن بگذاریم.
وی هدف اصلی بسياری از عرفانهای نوظهور را در شادی و آرامش و اميد دانست و تشریح کرد: در این عرفانها شادمانگی به عنوان هدف غايی معرفی می شود چنانکه دالايي لاما می گوید: من بر اين باور هستم که هدف اصلی زندگی جستوجوی خوشبختی است پس اينکه معتقد به دين باشيم يا نباشيم، و اينکه پيرو کدام مذهب هستيم، تفاوت زيادی نمیکند زیرا همه ما در زندگی خود به دنبال چيزی مطلوب میگرديم به همين دليل به نظر من حرکت زندگی رو به سوی خوشبختی و شادمانگی است.
این مدرس کشوری جنگ نرم ابراز داشت: سایبابا، بیان می کند که مأموريتش اعطای شوق و شادی به مردم است و مدعی است که تلاش دارد مردم را از ضعف و ترس دور کند.
وی خردستیزی و نفی عقلانيت و فلسفه و منطق را از دیگر شاخصه های این عرفانها دانست و گفت: اشو با الفاظ مختلف و به مناسبتهای گوناگون عليه عقل و ذهن و منطق و فلسفه سخن میگويد و به جای آن بر پيروی از استاد و سرسپردگی دربرابر او تأکيد میکند.
حجت الاسلام موسوی ادامه داد: عقلانيت مورد تأييد برخی معنويتهای نوظهور عقلانيتی مادی و اين جهانی است به همين دليل عقلانيتی منهای دين و ناسازگار با دين و مدافع تساهل و تسامح است.
وی عنوان داشت: مخالفت عرفانهای نوظهور با اديان الهی، مخالفت با احکام قضايی دين، شريعتستيزی و فقهگريزی از شاخصه های بارز آنان است چنانکه اشو معتقد است دين ساخته و پرداخته روحانيان است و گناه يكی از قديمی ترین ترفندها برای سلطه بر مردم است.
این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: تقريباً همه عرفانهای دروغين و معنويتهای نوظهور (حتی اگر با اصل دين مشکلی نداشته باشند) با بُعد فقهی آن به شدت مبارزه میکنند این در حالی است که اگر عرفان راهی است برای رسيدن به خدا و تقرب به او پس جز با عمل کردن به دستورات خداوند، وصول به چنين هدفی امکان ندارد چنانکه خدای متعال فرمود: «قل ان کنتم تحبّون الله فاتّبعوني يحببکم الله».
وی یادآور شد: تک ساحتی ديدن انسان نیز از شاخصه های عرفانهای کاذب است چنانکه مسأله انزوا و گوشهنشينی است و بیتوجهی به مسائل سياسی و حکومتی و نفی سياست و پليد دانستن آن است چراکه در عرفانهای کاذب اصالت با فردگرايی و لذتگرايی فردی است از این رو آنچه که برای آنان اهمیت دارد، سعادت سالک و عارف است گرچه به قيمت مشاهده ظلم و ستم بر مردمان باشد.
حجت الاسلام موسوی بر لزوم آشنایی با دسیسه این عرفان ها تاکید کرد و گفت: اگر اکنون تلاش نکنیم که نسبت به این مسایل آگاهی یابیم و دیگران را هوشیار کنیم، دامنه شبهاتی که این عرفانها نسبت به دین و اعتقادات در مردم ایجاد می کنند گسترش خواهد یافت و فرصت تاسف خوردن نخواهیم یافت./۳۰۱/۹۷۰۳/ب۱