۱۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۸
کد خبر: ۴۶۰۲۷۵

جوابیه حجت الاسلام والمسلمین اکبرنژاد به بیانیه جمعی از اساتید سطح عالی قم

حجت الاسلام والمسلمین اکبرنژاد از اساتید پیگیر تحول در حوزه علمیه در پی بیانیه جمعی از اساتید سطوح عالی مبنی بر اینکه وی به دنبال دلسرد کردن طلاب حوزه علمیه است جوابیه ای صادر کرد.
اکبرنژاد

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین اکبرنژاد در پی بیانیه جمعی از اساتید سطوح عالی مبنی بر اینکه وی به دنبال دلسرد کردن طلاب حوزه علمیه و تحول منفی است جوابیه ای صادر کرد که متن این جوابیه در ذیل تقدیم خوانندگان محترم رسا می شود.

به فال نیک می‌گیرم، این را که اساتید سطح عالی حوزه برای اولین بار به جای تصمیم‌گیری یک‌سویه برای طلبه‌ها، با آنان سخن گفتند و به شعورشان اعتماد کردند و با تبیین دیدگاه‌های خویش آنان را به داوری فرا خواندند.

گرچه متأسفم از این‌که هنوز هم آنان را، واجد صلاحیت برای شنیدن حرف‌های نو به نو و مقایسه با حرف‌های تکراری نمی‌بینند! از این روست که از آنان می‌خواهند تا از استماع سخنان تازه و شرکت در جلسات نظریه‌پردازی اجتناب کنند تا مبادا منحرف شوند. آیا طلبه‌های سطح عالی، رسائل و مکاسب یا کفایه را می‌فهمند یا نمی‌فهمند؟ اگر نمی‌فهمند که بزرگ‌ترین ظلم، هم به کتاب شده است و هم به طلبه.

اگر می‌فهمند، چرا نقد آن را نفهمند؟ آیا نقدهای بنده بر مبانی شیخ اعظم(ره) پیچیده تر از نقدهای شیخ بر علامه حلی، محقق اردبیلی و کرکی و صاحب حدائق (رحمهم الله جمیعا) است؟

متأسفم از این‌که در حوزه‌ای با قدمت هزار ساله، هنوز هم مرز نظریه‌پردازی و نقد علمی با القاء ناامیدی و دلسردی روشن نشده است! آیا طلبه‌ها پیش از نقدهای بنده مشتاق درس خواندن بودند و کلاس‌های رسائل و مکاسب پر رونق بود و با نقدهای بنده، به سردی گرایید؟! لطفا آدرس غلط ندهید. دلسردی طلبه‌ها را کسانی رقم زدند که به جای گوش دادن به حرف آنان، برایشان تصمیم گرفتند.

برای همه ذائقه‌ها با تفاوت استعدادها تنها یک برنامه علمی طرح کردند، به جای اینکه آنان را پژوهش‌گر بار آورند، از آنان گوش‌هایی برای شنیدن و چشمانی برای مشاهده هنرنمایی اساتیدشان ساختند؛ به جای بحث از مسائل اقتصادی روز آن هم در جامعه‌ای که مشکل اصلی آن اقتصاد است از بول ابل و عذره انسان و خرء کلب و میته و دم و غیره بسط سخن دادند؛ برنامه‌ای برای آینده آنان نریختند و آنها را به امان خدا رها ساختند، آن هم با دستانی خالی در جامعه‌ای که با سرعت به پیش می‌رود و هر روز از او فاصله می‌گیرد. این است معنای مرگ و انزوا.

به فال نیک می‌گیرم، این را که اساتید علاقه مند به فضای موجود حوزه، رسالت حوزه را حضور در خط مقدم دفاع از اسلام و جامعه اسلامی دانستند؛ زیرا پیش از این از تبلیغ در روستاها راضی می‌شدند و مجالس روضه برایشان آخر کار بود؛ اما متأسفم از این‌که در طول سالیان طلایی که پس از انقلاب بر این کشور شیعی گذشت، حوزه جز نظاره کردن و رهنمود دادن کاری نکرد! دانشگاه‌ها را به حال خود رها ساخت.

مدارس را با میلیون‌ها کودک و نوجوان از دست داد و هیچ برنامه‌ای نریخت؛ وا اسفاه بر این همه فرصت سوزی تاریخی! وا لهفاه بر این‌ همه ننگ و سیاهی که با کسالت خود به نام حوزه رقم زدیم.

به فال نیک می‌گیرم که این اساتید در میان این همه شخصیت مبرز در حوزه، علامه طباطبایی(ره) را به عنوان الگو برای طلبه‌ها انتخاب کردند تا بتوانند برای طلبه‌های جوان امروزی انگیزه‌سازی نمایند. زیرا خوب می‌دانند که محصولات سازمانی حوزه دلی نمی‌برند و طرفی نمی‌بندند.

اما متأسفم از این‌که نگفتند که این شخصیت‌ها همگی از رویه رایج در حوزه‌ها اعراض کردند وگرنه، نه مرحوم علامه المیزان نوشته بود و نه بدایه الحکمه و نهایه الحکمه او تدریس می‌شد. نه مطهری(ره) آوازه‌ای یافته بود و نه بهشتی(ره) به تنهایی یک امت گردیده بود. نه خمینی کبیر(ره) پا از قم فراتر گذارده بود و نه

به فال نیک می‌گیرم، این را که اساتید علاقمند به وضع موجود حوزه برای اولین بار در حمایت از دیدگاه‌های تحولی مقام معظم رهبری برآمدند! و از تفسیرهای ناروا و استفاده‌های غیر منصفانه از تحول مطلوب ایشان دل نگران شدند.

اما متأسفم از این‌که بازهم سخنان ایشان را در باب ضرورت عبور از شیخ انصاری(ره) و تحول در خود روش اجتهاد و فقاهت نادیده گرفتند و نگفتند که از نظر پیر مراد انقلاب، اگر روش اجتهاد متحول شود، فقه جدیدی تولید خواهد شد و فتاوای بسیاری دگرگون خواهد گردید؛ نگفتند که آن یگانه به شدت از وضع اسفبار حوزه پریشان حالند و آن را مشرف به موت و انزوا می‌بینند. ندیدند که ایشان حوزه را بسیار عقب‌تر از زمان می‌دانند که حتی به یک درصد از رسالت خود نیز عمل نکرده است.

متأسفم از این همه پیگیری؛ که وقتی ایشان در سال ۷۴ در فیضیه قم، داد تحول در متون را سر دادند، چرا حمایت نشدند؟ چرا سخنان‌شان سر دست گرفته نشد؟ چرا آن روز کسی نگران فرآموشی دیدگاه‌های تحولی ایشان نبود؟ اما امروز که یکی از سربازان خرده‌‌پای ایشان بلند بلند سخنان ایشان را تکرار می‌کند، همه نگران شده‌اند.

لیت شعری که این آقایان کی به تحول اندیشیده‌اند و برای تحول چه کرده‌اند که امروز به تقسیم تحول به مثبت و منفی برسند؛ آن هم درباره کسی که از بُن دندان معتقد به دیدگاه‌های رهبری است و در توضیح مقصود ایشان از تحول مثبت و منفی مطلب نوشته و درس‌ها داده است و با واژه واژه سخنان ایشان از عمق جان مانوس بوده است.

متأسفم از این‌که بیّنات سخنان رهبری انکار می‌شود؛ آیا ایشان نگفتند برخی از مسائل اصول هیچ خدمتی به فقه نمی‌کند؟ آیا استفاده از این سخن در نشست‌ علمی بررسی زوائد علم اصول، به دور از وجدان علمی است؟

به فال نیک می‌گیرم، که پس از سال‌ها صدای وا اخلاقاه به گوش می‌رسد؛ مایه امید است زیرا اخلاق و تربیت در حوزه ما به انزوا کشیده شده و به دست فرآموشی سپرده شده است.

اما متأسفم از این‌که در حوزه علمیه صراحت در بیان حقیقت، بی‌ادبی و چاپلوسی و خودسانسوری، فضل شمرده می‌شود؛ سوال از اساتید و بزرگان جرم است و بی‌اخلاقی؛ آیا رهبر معظم انقلاب نفرمودند که در حوزه باید گستاخی علمی پیدا شود؟ باید افراد با شهامت سخن بگویند و از تکفیر و تفسیق و هرگونه برخورد غیر عالمانه هراسی نداشته باشند؟ متأسفم از این‌که به جای تن دادن به نشست‌های نقد و نظر و گفتگوهای دو جانبه، شب‌نامه پخش می‌کنیم و علیه این و آن سخن پراکنی می‌کنیم.
سلام و درود خدا بر شما
محمد تقی اکبرنژاد، ۱۶ آبان۹۵

/1330/303/ب3

ارسال نظرات