اعتراف ترامپ؛ پردهبرداری از یک حقیقت قدیمی
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، اعتراف اخیر دونالد ترامپ مبنی بر اینکه حمله رژیم صهیونیستی به ایران با هدایت و مسئولیت مستقیم او انجام شده است در نگاه نخست شاید نوعی تفاخر سیاسی یا نمایش انتخاباتی بهنظر برسد اما حقیقت ماجرا بسیار فراتر از یک جمله ساده است. ترامپ ماهها هرگونه فرمان مستقیم در این عملیات را انکار میکرد چراکه هم ملاحظات امنیتی داشت و هم نگران تبعات حقوقی و بینالمللی آن بود. اکنون چه تغییری رخ داده است که این فرد جنجالی حاضر شده سکوت خود را بشکند و مسئولیت یک اقدام تجاوزکارانه را بپذیرد؟
واقعیت این است که اعتراف ترامپ یک سلاح روانی و پیام سیاسی چندلایه است. ترامپ این سخن را زمانی مطرح کرد که از یکسو تلاش داشت در داخل آمریکا خود را مقتدرترین گزینه در برابر ایران نشان دهد و از سوی دیگر پیام بدهد که پیوند واشنگتن و تلآویو برخلاف تصور برخی جریانهای سادهانگار نهتنها گسستنی نیست بلکه عملاً یک رابطه راهبردی و همسرنوشت است. او میخواهد نشان دهد هر ضربهای که اسرائیل زده «دست آمریکا» پشت آن بوده و خواهد بود. این اعتراف بیش از آنکه یک خبر باشد نمایش آشکار قدرتنمایی و جنگ روایتها است؛ روایتی که میخواهد ایران را مقصر تشدید تنش نشان دهد و آمریکا را بازیگر تعیینکننده منطقه معرفی کند.
ترامپ با این اعتراف در حقیقت تلاش میکند چند پیام را همزمان ارسال کند: پیام قدرت به افکار عمومی آمریکا، پیام وفاداری به لابی صهیونیستی و پیام تهدید به ایران. او میخواهد بگوید دولت های قبلی ضعیف بودند، اما او توانسته بهطور مستقیم علیه ایران اقدام کند. بنابراین این اعتراف یک حرکت چندبُعدی است که از دل محاسبات دقیق روانی و ژئوپلیتیکی بیرون آمده است.
1. اهداف پشت پرده
اما پرسش مهمتر این است که انگیزههای پشت پرده ترامپ چیست؟ چرا حالا؟ چرا با چنین صراحتی؟ و چه کسانی از این اعتراف سود میبرند؟
نخستین هدف بازسازی تصویر یک رئیسجمهور قاطع و بیپروا است. ترامپ بهخوبی میداند که پایگاه رأی او از شخصیتهایی حمایت میکنند که در برابر دشمنان آمریکا سختگیر، تهاجمی و اهل اقدام باشند. او با این اعتراف تلاش دارد خود را رهبر «ضد ایران» معرفی کند و افکار عمومی داخلی را تحت تأثیر قرار دهد.
هدف دوم، تقویت موقعیت رژیم صهیونیستی در شرایطی است که این رژیم بیش از هر زمان دیگری با بحران مشروعیت، انزوای جهانی و فشار افکار عمومی مواجه است. اعلام صریح نقشآفرینی آمریکا در حمله به ایران نوعی تضمین پشتصحنه برای تلآویو است: شما تنها نیستید؛ حتی اگر ارتشتان فرسوده باشد، حتی اگر جامعهتان دچار شکاف باشد آمریکا در کنار شماست و شخص رئیسجمهور سابق نیز آن را «افتخار» خود میداند.
و هدف سوم، ارسال پیام تهدید به ایران. ترامپ میخواهد بگوید دوره مماشات تمام شده و سیاست فشار حداکثری و اقدامات مستقیم امنیتی دوباره احیا خواهد شد. این پیام بهطور خاص برای تأثیرگذاری بر محاسبات ایران طراحی شده است.
2. ماهیت جداییناپذیر آمریکا و اسرائیل
در این میان نکتهای مهم مطرح میشود: برخی جریانها در داخل کشور میان آمریکا و رژیم صهیونیستی تفکیک قائل میشوند. میگویند اسرائیل یک چیز است و آمریکا چیز دیگر؛ باید با آمریکا مذاکره کرد تا مشکلات حل شود و با اسرائیل هم کاری نداریم. اما اعتراف صریح ترامپ دقیقاً پرده از همان حقیقتی برداشت که رهبر حکیم انقلاب سالها بر آن تأکید کردهاند: آمریکا و اسرائیل دو پیکره از یک روح هستند؛ دو چرخدنده از یک ماشین
ایالات متحده نهتنها حامی اسرائیل است بلکه «ضمانتگر امنیتی»، «شبکه پشتیبانی اطلاعاتی»، «تأمینکننده لجستیک» و «رمز ادامه بقا»ی اسرائیل به شمار میآید. هیچ عملیات مهمی از سوی رژیم صهیونیستی بدون چراغ سبز و پشتیبانی آمریکا انجام نشده و نمیشود. اعتراف ترامپ فقط یک نمونه از صدها مورد دخالت واشنگتن در تجاوزهای اسرائیل است.
بنابراین تفکیک بین این دو غلطترین و سادهلوحانهترین تحلیل ممکن است. اگر کسی گمان میکند میتواند با آمریکا مذاکره کند و کاری به اسرائیل نداشته باشد معنایش این است که ساختار قدرت در آمریکا را نشناخته است؛ ساختاری که لابی صهیونیستی در آن نقش محوری دارد، ساختاری که امنیت اسرائیل را بخشی از امنیت ملی خود تعریف کرده است.
اعتراف ترامپ نشان میدهد: هر ضربهای که اسرائیل بزند «دست آمریکا» پشت آن است. پس مذاکره با آمریکا یعنی در واقع مذاکره با قدرتی که خود را متعهد به منافع و امنیت رژیم صهیونیستی میداند.
3. سخن با کسانی که آمریکا را «حلال مشکلات» میدانند
در اینجا باید با صراحت خطاب به کسانی سخن گفت که تصور میکنند مذاکره با آمریکا مشکلگشا است. شما اگر به دنبال حل مسائل کشور هستید نخست باید ماهیت طرف مذاکره را بشناسید. کشوری که بهمحض شکست فشارهایش علیه ایران به فشارهای امنیتی، تروریستی و تحریمی جدید متوسل میشود، چگونه میتواند شریک مذاکرهای قابل اعتماد باشد؟ کشوری که رئیسجمهورش رسماً اعلام میکند دستور حمله به شما را داده چگونه میتواند «درِ گشایشهای اقتصادی» باشد؟
ایالات متحده نه شریک قابل اعتماد است و نه قصد حل مشکلات ایران را دارد. هدفش تغییر رفتار، تغییر توان و نهایتاً تغییر هویت جمهوری اسلامی است. آمریکا مذاکره میکند برای گرفتن امتیاز نه برای دادن امتیاز. مذاکره میکند برای محدود کردن قدرت ایران نه برای رفع فشارها. مذاکره میکند برای تقویت اسرائیل نه برای کاهش تنش.
آنچه ایران را حفظ کرده قدرت بازدارندگی است نه لبخند دشمن. آنچه دشمن را از تجاوز بازداشته اقتدار دفاعی، نفوذ منطقهای و ابتکار عمل ایران بوده است نه اعتماد به «شیطان بزرگ». تجربه برجام نیز نشان داد که آمریکا چگونه از توافقی که خود امضا کرده بود خارج شد، چگونه اقتصاد ایران را هدف گرفت و چگونه بهطور همزمان به اسرائیل چراغ سبز داد برای اقدامات امنیتی بیشتر.
پس سخن ما با این افراد روشن است: اگر واقعاً به دنبال گشایش هستید به اقتدار تکیه کنید نه به دشمن قسمخورده ملت ایران.
4. اعتراف ترامپ و دستاوردهای آن برای ایران
اما آیا این اعتراف صرفاً یک تهدید است؟ قطعاً نه. این اعتراف چند دستاورد مهم برای ایران دارد. نخست اینکه چهره واقعی آمریکا را برای افکار عمومی جهان آشکارتر میکند. ایران گفته بود حملات اسرائیل بدون اجازه آمریکا انجام نمیشود. امروز خود رئیسجمهور آمریکا این حقیقت را تأیید کرده است. اکنون هر تحلیلگری میتواند صراحتاً بگوید اسرائیل ابزار آمریکا در منطقه است.
دستاورد دوم، تقویت گفتمان مقاومت در منطقه است. این اعتراف نشان میدهد که محور مقاومت در تشخیص دشمن اصلی خود نهتنها اشتباه نکرده بلکه دقیقاً واقعیت را دیده است. امروز برای ملتهای منطقه روشنتر میشود که دشمن حقیقی نه دولتها و ملتهای مسلمان بلکه «ماشین جنگی مشترک آمریکا و اسرائیل» است.
دستاورد سوم، افزایش مشروعیت ایران در مجامع بینالمللی است. ایران از امروز میتواند با سندیت بیشتر نشان دهد که آمریکا در عملیات تروریستی و تجاوزکارانه علیه آن نقش مستقیم داشته است. این موضوع ارزش حقوقی و سیاسی دارد و در آینده در پروندههای دیپلماتیک قابل استفاده است.
5. جمعبندی نهایی
در نهایت باید گفت اعتراف ترامپ نه یک لغزش لفظی بلکه بخشی از یک بازی بزرگ است؛ بازیای که در آن آمریکا و اسرائیل در یک جبهه و ایران و محور مقاومت در جبهه دیگر قرار دارند. کسانی که همچنان میکوشند میان آمریکا و رژیم صهیونیستی تفاوت بگذارند یا آمریکا را «حلال مشکلات» معرفی کنند، باید این حقیقت را بار دیگر مرور کنند: آمریکا نه شریک است نه میانجی، نه ناجی؛ بلکه خود رأس همان مثلث فشار علیه ایران است.
تنها راه کشور، تقویت قدرت ملی، عزت، حکمت در سیاست خارجی و بیاعتمادی راهبردی نسبت به آمریکا است؛ همان سه اصلی که رهبر انقلاب بر آن تأکید کردهاند و تجربه نیز ثابت کرده تنها مسیری است که ایران را در برابر دشمنانش مصون نگاه میدارد.
اعتراف ترامپ نه نقطه آغاز بلکه مهر تأییدی بر همان واقعیتی است که سالهاست جریان انقلابی و رهبران کشور با صداقت به مردم گفتهاند: دشمن، دشمن است؛ حتی اگر لبخند بزند.