گزارشی از مناظره علمی در باب حجیت شهود و معیار سنجش مکاشفات عرفانی
در نشستی علمی با حضور دو پژوهشگر مطالعات عرفان اسلامی، مسئله «حجیت شهود عرفانی و معیار سنجش آن» به بحث گذاشته شد.
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، در نشستی علمی با حضور دو پژوهشگر مطالعات عرفان اسلامی، مسئله «حجیت شهود عرفانی و معیار سنجش آن» به بحث گذاشته شد.
محور مناظره پرسش دیرینهای بود که عرفان نظری و فقه امامیه را در نقطه تماس قرار میدهد: آیا شهود عارف، خود حجت است یا باید بر کتاب و سنت عرضه شود؟
گفتوگوی دو استاد با اختلاف مبنایی همراه بود و یکی از پرتنشترین مباحث اخیر در فضای پژوهشهای عرفانی را رقم زد.
مناظره علمی در موضوع «حجّیت شهود عارف» با حضور حجت الاسلام مجتبی صانعی کرمانی و حجت الاسلام محمدرضا بیگی با تعیین محدوده بحث آغاز شد.
استاد بیگی تأکید کرد که شهود، یکی از مسیرهای شناخت است اما بیضابطه نمیماند و باید بر کتاب، سنت و عقل عرضه شود.
او گفت اصل امکان شهود و علم حضوری پذیرفته است، اما حجیت آن نیازمند معیار شرعی و عقلی است. ما شهودی را قبول داریم که مطابق شرع باشد؛ یعنی نقض آن در روایات صحیح السند و صریح الدلاله نیامده باشد.
در مقابل، استاد صانعی کرمانی معتقد بود که شهود، حقیقتی باطنی و ذاتی است که در عارف کامل قابل وصول بوده و سنجه آن نیز باید از جنس شهود باشد؛ یعنی شهود معصوم(ع).
او تأکید کرد که نمیتوان با ابزارهای زبانی، روایی یا عقلی، شهود را تامّاً نقد کرد، زیرا اینها تنزّل یافتهاند.
استاد بیگی با استناد به مبانی فلسفه اسلامی و اصول فقه امامیه بر این نکته پای فشرد که شهود شخصی، اگرچه ممکن است برای خود فرد اطمینانآور باشد، اما حجیّت عام ندارد و باید بر قرآن، روایات معتبر و عقل قطعی عرضه شود.
او چند پرسش محوری را طرح کرد: آیا شهود عارف قابل خطاست؟ بله. اگر قابل خطاست، چگونه باید تصحیح شود؟ راه دستیابی به «شهود معصوم» چیست جز آیات و روایات؟
استاد بیگی تصریح کرد: شهود معصوم (ع) همان چیزی است که در قالب آیات و روایات به ما رسیده است؛ پس معیار باز هم کتاب و سنتاند، نه تجربه باطنیِ صرف.
او برای توضیح مثال آورد که اگر شخصی در شهود خود کاری را ضروری بداند ـ حتی عملی خلاف شرع ـ چگونه تشخیص دهد این مکاشفه شیطانی است یا رحمانی؟ تنها راه، عرضه آن بر نصوص است.
وی همچنین به تفاوت «شهود» و «تعبیر شهود» پرداخت و افزود: ممکن است خود شهود خطا نداشته باشد، اما تفسیر و انتقال آن همواره در معرض خطاست؛ پس معیار بیرونی لازم است.
استاد صانعی کرمانی با تکیه بر ادبیات عرفانی و متون اصیل همچون کلمات امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه و روایات نوری اهلبیت(ع)، بر وحدت صمدانی و فنای ذاتی سالک تأکید کرد.
او بیان کرد: عرفان عملی، حقیقت را به صورت حضور مییابد نه در قالب مفاهیم. از این رو، خطکشیِ صرفاً لفظی نمیتواند معیار سنجش شهود باشد.
استاد صانعی افزود که شهود عارف را باید با شهود پیغمبر (ص) سنجید؛ همان گونه که مباحث عقلی را باید با سنجه منطق ارزیابی کرد. همتای مکاشفات، مباحث عقلی نیست، بلکه شهود نبوی(ص) و معصومان (ع) است. وقتی که یک امر شهودی را به لفظ در می آورید، این دیگر حضور شیء نیست، بلکه حضور صورت شیء است. آیا این نحوه حضور، خطا بر می دارد؟ در بحث های عقلی هم تنها حضور صورت معلوم نیست، بلکه یک صورت دیگر هم به آن اضافه می شود. هر چه فاصله بگیرد، همان نقل، صورت به صورت می گیرد تا تضعیف شود. ممکن است یک سلسله های صداقت سنج نسبی هم در این بین قرار داد. پس همین که در نقل دستمایه دست دوم و سوم و ... می شود، شهود هم همین گونه است. این اشکال مشترک است و به استحکام این دلیل لطمه ای وارد نمی کند.
وی افزود: «شهود معصوم(ع)» در برخی روایات نوری، اشارات عرفانی نهجالبلاغه و مشاهدات اصحاب خاص مانند زید بن حارثه بازتاب یافته و راه شناخت آن، تعمیق در معارف ولایی، تهذیب نفس و وصول شهودی است، نه صرفاً تتبع در نصوص فقهی.
او همچنین تفکیکی سهگانه میان فقه شریعت، فقه طریقه و فقه حقیقت مطرح کرد و گفت: آنچه در دست ماست تنها بخش اندکی از ظرفیتهای معارفی اهلبیت (ع) است. فهم ابعاد ولایی و نوری معصومین نیازمند شهود است، نه صرفاً مباحث لفظی.
پرسش اصلی جلسه که چند بار از سوی استاد بیگی تکرار شد، این بود: اگر معیار سنجش شهود، شهود معصوم است، راه دسترسی به این شهود چیست؟ آیا جز از طریق آیات و روایات معتبر میتوان به آن رسید؟
استاد صانعی کرمانی در پاسخ بر این تأکید داشت که: بخشی از شهود معصوم (ع) در روایات نوری و ولایی منعکس شده، بخش دیگر «قابل بیان لفظی» نیست و تنها با تزکیه، سلوک و تعمیق شهودی قابل وصول است.
اما استاد بیگی این پاسخ را ناکافی دانست و گفت:اگر شهود معصوم(ع) نیز از مسیر روایات قابل شناخت است، پس معیار همان کتاب و سنت است. اگر هم قابل وصول نیست، نمیتواند خطکش شهودهای دیگر قرار گیرد.
گفتوگو با اصرار دو طرف بر مبانی خود به پایان رسید.
استاد صانعی همچنان معتقد بود که باطن شریعت غیرقابل تقلیل به ظاهر لفظی است و استاد بیگی تأکید داشت که ظاهر معتبر، تنها پل دسترسی ما به باطن است.
هر دو طرف بر امکان خطا در شهود تأکید کردند، اما در راه رفع خطا اختلاف بنیادین داشتند؛ مسئلهای که نشان داد بحث «حجیت شهود»، هنوز یکی از چالشهای زنده و پرمناقشه در عرفان اسلامی است.
ارسال نظرات