ارتباط با اهل کتاب در قرآن و سنت پیامبر/ ترس و ضعف ایمان عوامل گرایش به اهل کتاب
یکی از مفاهیم مهم در اندیشه سیاسی که همواره از طرف گروهها و طیفهای مختلف سیاسی به عنوان یک ارزش مطرح میشود، به ویژه در زمان انقلاب و توسط انقلابیون، اما این مفهوم مورد برداشتها و تحلیلهای گوناگونی قرار میگیرد مفهوم استقلال است. تا جایی که گاهی حتی طرفداران استقلال، به مخالفان استقلال تبدیل میشوند. مانند مفهوم آزادی که در عین اینکه همواره به عنوان ارزش سیاسی مطرح میشود، ولی گاهی با مفاهیمی مانند آزادگی خلط میشود. استقلال نیز با مفاهیم مشابه خط مرز بسیار ظریفی دارد که با مفاهیمی مانند انزوا ارتباطی تعارضگونه دارد؛ به این معنا که گاهی طرفداران استقلال سیاسی به دلیل تاکید بر ارزشهایشان به انزواگرایی متهم میشوند و سیاستمداران دیپلماتی برای رفع این انزوا، به گسترش ارتباطات خارجی و بینالمللی روی میآورند و آنگاه از طرف استقلالگرایان به عدول از ارزشها و به خطر انداختن استقلال کشور متهم میگردند.
این نزاع مفهومی بین استقلالگرایان و ارتباطگرایان را که باید ریشه آن را در برخی مبانی شناختی و اندیشهای سیاسی جستجو کرد، در آیات قرآن بررسی میکنیم. به این منظور در این یادداشت در صدد پاسخ به این سوال هستیم که راهبرد و استراتژی قرآن در مورد رابطه خارجی حکومت اسلامی چیست؟
یکی از موضوعات مهم در صدر اسلام نحوه تعامل پیامبر(ص) با یهود و نصارا است که در برخی از آیات قرآن نیز به آن پرداخته شده است. در صدر اسلام پیامبر(ص) همواره برخوردی قاطع و از موضع قدرت با یهود و نصارا داشت و هیچ گاه از موضع ضعف با آنها برخورد نکرد. دقت در تاریخ و عبرتگیری از آن نشان میدهد چنانکه پیامبر(ص) چنین برخوردی را در مواجهه با آنها نداشت، توطئهافکنی و خیانتورزی آنها به اسلام بسیار ضربه میزد.
بر این اساس در این یادداشت موضوع ارتباط با یهود و نصارا را در قرآن و سیره پیامبر(تاریخ اسلام) بررسی کرده و تلاش میکنیم عبرتهای آن را در دوران کنونی که با توجه به مذاکرات با 1+5 در ایستگاه تاریخی حساسی قرار دارد، بررسی کنیم.
جایگاه ابعاد سیاسی و معارف سیاسی در قرآن
قرآن کتاب هدایت انسانها است. قرآن برای هدایت بشر نازل شده و در این راستا ابعاد مختلفی مانند مسائل سیاسی، فرهنگی و... را بیان کرده است. قرآن گاهی تاریخ را بیان میکند. گاهی نیز مثالهای سادهای از حیوانات بیان میکند و گاهی مثالهای عمیقی میزند. خداوند متعال میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لاَيَسْتَحْیی اَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا؛ خداى را از اينكه به پشهاى ـ يا فروتر [يا فراتر] از آن ـ مَثَل زند، شرم نيايد.»
قرآن کتاب تاریخ نیست ولی مثالهای تاریخی میزند. یکی از مسائل لازم در زندگی افراد برای هدایت آنها، بُعد سیاسی است که قرآن در اینباره نیز ورود دارد؛ چون جامعه بشری به گونهای است که برای هدایت جامعه ابعاد سیاسی نیز لازم است که در قرآن نیز بیان شده است. بسیاری از مردم خیال میکنند تنها مسائل اخلاقی در قرآن بیان شده، در حالی که قرآن مسائل سیاسی را نیز بیان میکند.
مسائل سیاسی و اعجاز قرآن
اعجاز قرآن دو بخش است که یک بخش آن بحثهایی مانند بلاغت، فصاحت و... است که مربوط به الفاظ و ادبیات این کتاب الهی است. بخشی از معارف قرآن نیز مربوط به مباحث محتوایی است که اصل اعجاز قرآن نیز به این موضوع باز میگردد. هر چند ظاهر قرآن اعجاز است ولی محتوای عمیقی که در این کتاب به صورت فصیح و بلیغ بیان شده، شاه بیت و نقطه ثقل فصاحت آن است.
یکی از ابعاد اعجاز قرآن این است که مطالب آن نو و بدیع است. هر چند قرآن بیش از 1400 سال پیش نازل شده، ولی مطالب آن بسیار نو، فصیح، شاداب و بدیع است؛ به گونهای که گویا همین امروز نازل شد. گویا همین امروز برای ما بیان شده است.
حال باید دید آیا موضوعات سیاسی مهمی که در جامعه با آن روبرو هستیم در قرآن بیان شده یا خیر؟ یعنی آیا میتوانیم بر اساس آیات قرآن موضوعات سیاسی جامعه اسلامی را تحلیل کنیم یا خیر. مسلماً یکی از مهمترین موضوعات سیاسی که اکنون با آن مواجه هستیم، بحث برجام و یا گفتوگوها با 1 + 5 است. این موضوع را میتوان در ذیل عنوان ارتباط یا یهود و نصارا بررسی کرد که در صدر اسلام نیز به نوعی محقق شده است. در واقع این بحث هم از جهت قرآن و هم از جهت تاریخی، در صدر اسلام و سیره نبوی قابل بررسی است و میتوان از آن برای جامعه امروز عبرتگیری کرد.
یکی از این موارد در قرآن آیات 51 و 52 سوره مائده است که راهنمای بسیار خوبی درباره این موضوع به حساب میآید. خداوند متعال در آیه 51 میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَا أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَ مَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، يهود و نصارى را دوستان [خود] مگيريد [كه] بعضى از آنان دوستان بعضى ديگرند و هر كس از شما آنها را به دوستى گيرد، از آنان خواهد بود. آرى، خدا گروه ستمگران را راه نمىنمايد.»
آیه میفرماید که یهود و نصارا را ولی و بالا دست خود قرار ندهید. یعنی در تعامل با آنها در موضع ضعف قرار نگیرید. البته آیه نمیفرماید که با یهود و نصارا مذاکره نکنید، گفتوگو نکنید و ارتباط نداشته باشید، بلکه تأکید میکند در مواجهه با اینها در موضع ضعف واقع نشوید، بلکه در موضع قوت باشید. این آیه نشانگر چگونگی ارتباط با یهود و نصارا است.
همچنین آیه در ادامه میفرماید: «بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ؛ برخی از این افراد ولی دیگران هستند.» آیه میخواهد بگوید یهود و نصارا با یکدیگر همپوشانی و همپیمانی دارند و نگویید که ما به سمت یکی از اینها میرویم تا گروه دیگر را پوشش دهیم؛ بلکه آیه میفرماید در ارتباط با یهود و نصارا دقت کنید؛ اینها هر چند ممکن است در ظاهر با یکدیگر اختلافاتی داشته باشند ولی در مواجهه با شما همه در موضع دشمن هستند.
این آیات بسیار خوب به مسائلی مانند برجام اشاره دارد. چون اکنون با چند گروه در تعامل هستیم و ممکن است یکی به ما نزدیک شود و دیگری دور شود. یکی پلیس خوب باشد و دیگری پلیس بد. با تمام این وجود خداوند تأکید میکند که مراقب دشمن باشید. آیه به ما میگوید همواره دشمن را دشمن بدانید و با وصف دشمن بودن به سراغ او بروید؛ نمیگوید گفتوگو نکنید و ارتباط نداشته باشید، ولی با این نگرش که آنها دوست شما نیستند به سمت آنها بروید. به طور کلی این آیه میفرماید اینها را کدخدا ندانید.
در ادامه آیه 51 سوره مائده آمده: «وَ مَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ؛ و هر كس از شما آنها را به دوستى گيرد، از آنان خواهد بود.» این قسمت آیه بسیار مهم است. چون تأکید میکند اگر به دشمنان اعتماد کردید در تیم آنها قرار گرفتهاید؛ یعنی از فضای اسلامی دور شدهاید. آیه میگوید این فضا بسیار لغزنده است و مراقب باشید که به هیچ وجه به دشمن اعتماد نکنید. در پایان آیه نیز میفرماید: «إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ؛ آرى، خدا گروه ستمگران را راه نمىنمايد.»
جامعه شناسی مواجهه مسلمانان با اهل کتاب در قرآن
قرآن در ادامه این موضوع را از جهت سیاسی اجتماعی بررسی میکند. آیه 52 سوره مائده فضای جامعه اسلامی را بیان میکند که در برابر دشمنان چه واکنشهای دارند. میفرماید برخی در جامعه اسلامی نسبت به یهود و نصارا و دشمنان اسلام بسیار متمایل هستند؛ «فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ؛ مىبينى كسانى كه در دلهايشان بيمارى است، در [دوستى] با آنان شتاب مىورزند.»
این آیه میگوید افرادی که ایمانشان ضعیف است به سرعت به سمت یهود و نصارا میروند و وقتی گفته میشود چرا به این میزان به دشمن اعتماد میکنید و هم و غمتان ارتباط با این دشمن است، پاسخ میدهند: «يَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ؛ مىگويند: مىترسيم به ما حادثه ناگوارى برسد.» که در ادبیات امروز بخواهیم بیان کنیم همان تحریم کردن میشود. چنین افرادی ایمانشان سست بوده و ایمان کامل به خدا ندارند. این افراد میگویند میترسیم دشمن به ما گزندی بزند و میرویم گفتوگو کنیم تا گزندی نزند؛ برای نمونه به ما حمله نظامی نکرده و یا تحریم نکند.
آیه در ادامه به دلداری مسلمانان میپردازد و میفرماید: «فَعَسَى اللَّـهُ أَن يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنفُسِهِمْ نَادِمِينَ؛ اميد است خدا از جانب خود فتح [منظور] يا امر ديگرى را پيش آورد، تا [در نتيجه آنان] از آنچه در دل خود نهفته داشتهاند پشيمان گردند.» این آیه می خواهد به مسلمانان بگوید امیدتان نسبت به خدا از بین نرود، خدا از جانب خود امری به شما میرساند که مشکلات برطرف میشود. به همین دلیل به این میزان به سمت دشمن نروید و بدانید کسانی که با دشمنان پیمان پنهانی بستهاند پشیمان خواهند شد.
بحث دیگر آیه 52 سوره مائده این است. کسانی که ایمانشان کامل نیست و در قلبشان مرض هست، قرار و مدارهای پنهانی با دشمن میگذارند و این قرار و مدارها پس از مدتی علنی میشود و این افراد پشیمان میشوند؛ «فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنفُسِهِمْ نَادِمِينَ؛ تا [در نتيجه آنان] از آنچه در دل خود نهفته داشتهاند پشيمان گردند.»
در واقع برخی افراد به دلیل فشاری که از طرف جامعه اسلامی به آنها وارد میشود رابطه با یهود و نصارا را به صورت پنهانی پیش میگیرند که در اینجا آیه شریفه میفرماید این روابط پنهانی برملا خواهد شد و بانیان این ارتباط پنهانی شرمنده و پشیمان خواهند شد.
تطبیق این دو آیه بر مسائل جاری کشور
آیاتی که بیان کردیم اصول کلی تعامل به دشمن را بیان کرده و تأکید میکند هیچگاه به دشمن اعتماد نکنید و در تعامل با او به قید دشمن بودنش توجه داشته باشید و بدانید که به نفع شما عمل نخواهد کرد. هیچگاه نسبت به دشمن خوشبین نبوده و به او اعتماد نکنید. البته در صورت لازم گفتوگو و مذاکره کنید ولی با تمام توان توجه خود را جلب کنید تا گزندی از این دشمن به شما نرسد. در اینباره نیز از هیچ سرزنشی نترسید.
پیام دوم آیات این است کسانی که به سمت دشمن میروند، ایمانشان به خدا کامل نیست. آیه میفرماید کسانی که دشمنان را ولی و سرپرست خود میدانند و از خدا غافل میشوند، ایمانشان ضعیف است. کسانی که در قلوبشان مرض هست، به سمت دشمن میروند و وقتی از آنها پرسیده میشود چرا به سمت دشمن رفتید، میگویند میترسیم به ما گزندی بزنند و ما را تحریم کنند. پیام آیه این است که به جای توکل به خدا، توکل بر کدخدا نکنید و کسانی که دشمن را کدخدا میدانند، ایمانشان به خدا ضعیف است.
مقام معظم رهبری نیز در فرمایشات خود درباره روابط بین الملل به آیات قرآن تمسک دارند و سیاست کلان کشور در تعاملات خارجی را بر این اساس تدوین نمودهاند. ایشان از طرفی بر احترام به پیمانها تاکید دارند و در مقابل بر برخورد شدید با پیمانشکنان معتقدند. هر دو این نکته مبنای قرآنی دارد. قرآن میفرماید با پیمانشکنان مقابله و برخورد کنید و اگر آنها پیمانشکنی کردند، شما کوتاه نیامده و سازش نکنید.
تمام فرمایشات رهبر معظم انقلاب نیز بُنمایههای عمیق قرآنی دارد و این طور نیست که نظر یا برداشتی شخصی باشد. ایشان در جای دیگر فرمودند ما با هر کسی در این دنیا به جز رژیم اشغالگر قدس که آن را به رسمیت نمیشناسیم، گفتوگو میکنیم. گاهی لازم است که ما با قدرتی گفتوگو کنیم ولی حواسمان است که دشمن است و کسی از دشمن انتظار دوستی و محبت ندارد. کار دشمن دشمنی و نیرنگ است و اگر به او اعتماد کنیم اشتباه کردهایم؛ چون اقتضاء دشمن، فتنهگری، نیرنگ، تخریب و ضرر زدن است. به همین دلیل باید حواسمان جمع بوده و منافع خود را پیش ببریم.
اصول سیاست خارجی پیامبر در تعامل با یهود و نصارا
پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم در همه شئون قرآن را اجرا میکرد؛ چه در شئون اخلاقی و چه در شئون اجتماعی و سیاسی. از این جهت هم رفتار پیامبر(ص) جای تامل و عبرتگیری بسیار دارد.
پیامبر(ص) هنگامی که وارد مدینه شدند، قدرت غالب و برتر نبودند و به تدریج توانستند جایگاه سیاسی و اجتماعی خود را تقویت کنند و جامعه اسلامی را بنیان نمایند. به همین دلیل است که تعداد سپاهیان اسلام در جنگهای بدر، احد، خندق، خیبر و سپس موته و تبوک به تدریج رو به افزایش است و از هزار نفر به سی هزار نفر افزایش یافت. در این ده سال تعداد جمعیت مدینه که ناگهان به این حد افزوده نشد، بلکه جایگاه و مقبولیت پیامبر(ص) و اسلام افزایش یافت. در جنگ بدر پیامبر(ص) برای جنگهای تن به تن افرادی را برگزید که از خاندان خود ایشان بودند که عمو و پسر عموی حضرت بودند. این مسئله به این معناست که هنوز پیامبر(ص) یاران قابل اعتماد در این حد نداشتند.
به هر حال غرض اینکه پیامبر(ص) هنگامی که وارد مدینه شدند، قدرت غالب و برتر نبودند؛ ولی ایشان در تعامل با گروههایی که در مدینه بودند، روابط خود را بسیار محکم و جدی سامان دادند و هرگز از موضوع ضعف وارد نشدند. بلکه همواره با توکل بر خدا و با سلاح ایمان، عزت مسلمانان را حفظ کردند و از این طریق به قدرت رسیدند.
سابقه حضور پیامبر اسلام در مدینه به سال هشتم بعثت برمیگردد. ایشان در سال سیزدهم به مدینه هجرت کرد. بنابراین یهودیان مدینه، پنج سال فرصت داشتند درباره اسلام تحقیق کنند. همچنین آنان افراد فراوانی در مکه داشتند که میتوانست سبب آشنایی آنها با اسلام شود؛ با این حال، هنگامی که نبی اکرم صلوات الله علیه وارد مدینه شد، هیئتی از سه قبیله یهودی بنیقریظه، بنینضیر و بنیقینقاع خدمت حضرت رسیدند و از ایشان پرسیدند: مردم را به چه میخوانی؟ فرمود: «به گواهی دادن به توحید و رسالت خودم. من کسی هستم که نامم را در تورات مییابید و علمایتان گفتهاند که از مکه ظهور و به این حره(مدینه) کوچ میکنم.» یهودیان گفتند: آنچه گفتی، شنیدیم. اکنون آمدهایم با تو صلح کنیم که به سود یا زیان تو نباشیم و کسی را علیه تو یاری نکرده و متعرض یارانت نشویم؛ تو هم متعرض ما و دوستانمان نشوی تا ببینیم کار تو و قومت به کجا میانجامد.
پیامبر(ص) پذیرفت و قراردادی نوشته شد که بر اساس آن، یهود نمیبایست علیه پیامبر(ص) یا یکی از یارانش به زبان، دست، اسلحه، مرکب، پنهانی یا آشکارا، شب و یا روز اقدامی انجام میداد. اگر یهود این تعهدات را نادیده میگرفت، رسول خدا(ص) میتوانست خون ایشان را بریزد، زن و فرزندانشان را اسیر سازد و اموالشان را غنیمت بگیرد. جالب این جاست که پیامبر(ص) برای هر کدام از این قبایل، قراردادی جداگانه نوشت.
آنچه در این بین جلب توجه میکند، قاطعیت پیامبر(ص) است. پیامبر(ص) پیمان بسیار سخت و قاطعی با یهود منعقد کرد و در مرحله اجرا نیز هرگز به دشمن اعتماد نکرد و برای اینکه دشمن در ادامه در پیمانشکنیهایش بهانه نیاورد، با هر یک از آنها جداگانه پیمان بست.
آنچه در ادامه اتفاق افتاد، این دوراندیشی و درایت پبامبر(ص) در عرصه روابط خارجه و تعامل با سایر رقبا را نشان داد. هر یک از طوایف یهود در ادامه یک به یک به تدریج پیمانشکنی کردند و پیامبر(ص) بر اساس پیمانی که با آنها منعقد کرده بود، ضمن اینکه هرگونه بهانهتراشی و عوامفریبی را از آنها گرفت، توانست یک به یک رقبایش را از صحنه حذف کند. در واقع پیامبر(ص) با انعقاد پیمان جداگانه با آنها مانع از اتحاد دشمنانش با هم شد. این اقدام پیامبر(ص) سبب شد مسلمانان خود را در مقابل سه دشمن نبینند؛ بلکه هر بار با یک دشمن روبهرو بودند. طبیعی است مقابله با یک دشمن آسانتر از مواجهه با سه دشمن است. پیمانهای جداگانه مانع از این میشد که هر یک به کمک دیگری بیاید.
نکته دیگر که در این سیره پیامبر(ص) بسیار راهگشاست، این است که پیمان پیامبر(ص) با آنها بسیار صریح و شفاف است از هر گونه توجیهگری و راه فرار دیپلماتیک به دور است؛ به طوری که پیامبر(ص) بعد از پیمانشکنی هر یک از این طوایف توانست با آنها به شدت برخورد کند.
جمعبندی
آنچه از آیات قرآن و سیره پیامبر(ص) در مورد تعامل با یهود و نصارا قابل برداشت است، این است که هر کس به دشمن خود اعتماد کند، نمیتواند روی موفقیت و سعادت را بیند. مسلمانان در تعامل با دشمنان خود همواره باید مراقب باشند و هیچگاه دشمن را بدون قید دشمن بودن لحاظ نکنند که اگر چنین کنند میدان را برای تاخت و تاز دشمن فراهم کردهاند و در این بین وجود و کیان خود را به خطر انداختهاند. آنچه مسلمانان در این بین باید توجه داشته باشند، این است که بزرگترین سرمایه آنها ایمان و عمل صالح آنهاست که با وجود چنین سرمایه و سلاحی دشمن نمیتواند به آنها لطمه بزند. پس از تقویت ایمان، اکنون مسلمانان میتوانند با قاطعیت در مقابل دشمن بایستند و از تهدید او نهراسند.
البته صرف تقویت ایمان و عمل صالح کافی نیست بلکه در مقابل دشمن مکار و حیلهگر، همواره باید با هوشیاری و بصیرت برخورد کرد و توطئههای آنها را خنثی نمود.
پیامبر(ص) به خوبی این درس را از قرآن فراگرفتند و برای همه ما به خوبی تبیین نموده و در مقام عمل اجرا کردند. ایشان در مواجهه با یهود مدینه با اتکا به ایمان به خدا و عمل صالح، ایستادگی کردند و هرگز از ارزشها و اصول خود عدول نکردند. همچنین برای جلوگیری از توطئه و پیمانشکنی آنها با تیزبینی ویژهای اقدام نموده و ضمن قاطعیت تمام و عدم اعتماد به دشمن، با بستن پیمانهای جداگانه و صریح زمینه هرگونه توطئهگری را از آنها سلب نمودند.
امیرالمومنین امام علی علیه السلام چه زیبا این نکات را در نامه 62 نهجالبلاغه جمع کرده است. ایشان در این مورد میفرماید: إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ يُنَمْ عَنْهُ؛ همانا برادر جنگ، بیداری و هوشیاری است. هر کس از دشمن آسوده بخوابد، دشمن نسبت به او نخواهد خفت.
بنابراین قرآن و سیره نبوی مبنای روابط خارجی را بر استقلال و حفظ مبانی ارزشی قرار داده است و این مهم را با اموری به نام انزوا باطل نکردهاند بلکه عزت را بر پذیرش قواعد ارتباطی دشمن ترجیح دادهاند. جالب اینجاست که تاکید بر ارزشهای اسلامی در روابط خارجی در درازمدت هم استقلال واقعی و فراگیر را ایجاد میکند و هم کشور اسلامی را از انزوا خارج میکند و روابط را گسترش میدهد. نمونه این امر را در رفتار مقام معظم رهبری با کشورهای اروپایی در ترک ایران محقق شد.
به امید روزی که مسلمانان با تکیه بر آیات قرآن و سیره نبوی در مسیر کمال و عزت گام بردارند.
975/701/ر