در ماتم رسول مهر و پیامبر رحمت
رسول مهربانیها و پیامبر زیبایی ها از خوابیدن بر بستر آرام و نرم، پرهیز می کرد و می فرمود: «من در دنیا همچون سواری هستم که ساعتی زیر سایه درختی استراحت کند و سپس کوچ کند». و این تنها یک لمحه از آن حیات طیبه و یک واحه از آن بوستان پر گل و مصفای آسمانی بود.
گرفته بوی شهادت شب وفاتش را
بیا مرور کن ای اشک خاطراتش را
مورخان بنوشتند با سرشک یتیم
هجوم درد به سر تا سر حیاتش را
سه سال شعب ابیطالب و شکنجه و ظلم
چقدر مرگ خدیجه فسرد ذاتش را
چه سنگ ها که بر آیینهُ وجودش خورد
چه طعنه ها که ابوجهل زد صفاتش را
برای غارت جانش قریش خنجر بست
ولی خدای علی خواسته نجاتش را
دلش چو ماه شکست و دو نیم شد اما
ندید سبزی یِ باران معجزاتش را
حرا شروع رسالت غدیرخم پایان
ادا نمود تمامی یِ واجباتش را
و بعد غیر علی هر که رفت در محراب
شنید نعره لا تقربوا الصلاتش را
خداوند منان، آن قادر متعال در مقام و منزلت رسول گرامی اسلام محمد بن عبد الله (ص) میفرماید: «انک لعلی خلق عظیم. براستی که بر خلق عظیمی هستی» (سوره قلم آیه 4) . و پیامبر اسلام (ص) در یکی از معروفترین و زیباترین و درساموز ترین بیانات گهرابرشان که به نوعی میتوان گفت مهمترین و سرنوشت سازترین سخن ایشان است خطاب به امت خویش میفرمایند: «انی تارک فیکم الثقلین ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا: کتاب الله و عترتی اهل بیتی» : من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم ، تا از آن دو پیروی نمایید، هرگز گمراه نمیشوید. این دو چیز گرانبها عبارتند از: کتاب خدا (قرآن ) و عترتم (اهل بیت من ).
شاید اگر جز این دو جمله نبود که یکی در وصف رسول اکرم (ص) آنهم از بیان خداوند متعال است و دیگری در شرح آنچه برنامه هدایت نبوی را به فرجام و سرانجامی بایسته و نیکو میرساند، و اگر مسلمانان عالم به عنوان پیروان آن رسول بزرگ و شخصیت بی نظیر عالم خلقت، در مفاد همین دو جمله تأمل و تعمقی درخور میکردند، گره از همه مشکلات و مصایب و نقاط کور زندگی امروز و فردای همه ابنای بشر باز میشد.
اسلام دین تفکر است و تعمق. دین فکر است و ذکر. دین اندیشه است و روش. دین الفت است و حرکت. در همه ارکان این دین مبین و شئون این برنامه کامل و اجزای این روش آسمانی، میتوان رگههای این حقیقت ربانی را به نظاره نشست. حتی غم و شادی و مناسبتهایی که از دل آمدگان و رفتگان این پهنه ازلی و ابدی و میدان پرعظمت هستی، برجای مانده نیز محملی است برای تأمل و اندیشیدن درباره حقیقت وجودی انسان و قرارگرفتن در سیر تکامل هستی و نوعی بیداری در دنیای خواب آلود بشر؛ خاصه بشر امروز که در غفلت و فردیت ناشی از آن و هجمه امواج فریب مهیب فرهنگ تکنولوژیزده، گرفتار آمده و مبتلا گشته است.
دین اسلام فرصتها و موقعتیهای متنوعی برای این بازاندیشی و تأمل گری و تدبرآفرینی تمهید نموده و از هر زمان و مکانی برای رسیدن انسان به این معراج عارفانه و رستاخیز اندیشمندانه بهره برده است. بی تردید یکی از این موقفها ایام غم و حزن وفیات حضرات معصومین (ع) است که میتوان در آنها به سلوک و شخصیت این بزرگان اندیشید و فرصت متبرک حزن و اندوه آنان را با باران مترنم ذکر و فکر راه و روش آموزندهشان، عطری جانفزا بخشید.
دهه آخر ماه صفر ایام و لیالی غمگنانه و پرسوز و گدازی برای امت اسلام و خاصه شیعیان و محبان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است. دههای که پس از محرم و روزها و شبهای دلگداز و جانسوزش، در فقدان برترین و برجستهترین شخصیت عالم و اشرف مخلوقات خدا حضرت محمد مصطفی (ص) ، آسمان غم به اوج خود میرسد و پرنده دل در پهنای این ابر پر ز بغض، به پروازی اشکبار و دردآلود درمیآید.
آری؛ بی تردید روز رحلت پیامبر اکرم (ص) غمگنانه ترین روز و مصیبت بارترین موعد برای تمامی مسلمانان عالم است. روزی که اسلام و مسلمین پدری مهربان و پشتوانهای امین و تکیه گاهی مطمئن را از دست داد که غم فقدانش با هیچ مرهمی قابل ترمیم نیست. جهان هنوز هم پس از هزاروچهارصد سال، عزادار نبی مکرم اسلام است و خلأ وجودی او امروز حتی بیش از هر زمان دیگری به چشم و دل میآید.
شخصیت این مرد بینظیر تاریخ، گویای حقیقتی است که خداوند بر تارک بشریت آفرید و او را نماد و نمود برجستهترین نشانههای عبودیت و عروج نمود. و این همان امری بود که خدا میدانست و فرشتگان نه؛ و در لحظه خلقت انسان و امر به سجده بر او، نشانههایی از آنچه در تاریخ زمین، بر زمان خواهد رفت و انسان خلیفه خدا بر پهنه ارض خواهد شد، به تجلی درآمد. و رسول خدا برترین و والاترین مرتبت این تجلی بود که اسوه گشت در خَلق و خُلق و جسم و جان.
مروری بر تاریخ زندگی و سیره و سلوک آن حضرت خود گویاست که این آینه خداوندی و وجه زیبای بندگی، در طول حیات طیبهاش چه زیبا و جانانه و ماندگار، وجه رب شد و همه حقیقت خلقت انسان را بر محمل صبر و ثبات و هدایت و حقیقت جویی به منصه ظهور و بروز رساند.
گرچه رسول خدا به ظاهر نیست اما حقیقت باطن او همیشه و هماره در میان ماست و آموزهها و یادگارهای او زنده و جاوید بر فراز تاریخ در تلألوند؛ اما سوال تلخ اینجاست که ما مدعیان پیروی از آن حضرت، چرا نسبت به این گوهر ناب و تابناک هدایت بی توجه ایم و نشانههای حیات بخش سلوک و آموزههای بلند او را در زندگی فردی و اجتماعی خویش به کار نمیبندیم؟
براستی رسول خدا که بود و نسبت به ما امتش چه حسی داشت؟ قطعا پاسخگویی به سوالی اینچنین در مجالی کوتاه ممکن نیست اما «آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید» . او رسول رحمت بود و اشرف مخلوقات خداوند، او محمد بود و مصطفی (ص) و نماد عطوفت و رأفت. او دلسوز بود و عاشق به امت؛ دلسوزتر از پدری برای فرزندانش.
پیامبری که در طول دوران ناب و تابناک حیات طیبهاش آرام نگرفت و فکر و ذکرش هماره درد امت بود و غم ملتش؛ در اوردگاه این جهان؛ تا پای جان و لحظه آخر.
او خون دلها خورد و غم برد؛ بار رسالت را بر دوش کشید و زخم برداشت؛ پیشانی مبارکش، دندان مبارکش؛ دلش؛ دیده اش... خسته و زخم خورده؛ در راه سخت و شیرین هدایت امت و فلاح و رستگاری مردمان. و اینها، تنها دغدغهاش بود. سنگ بر شکم، طبیب دوار، تیماردار مردمان فرودست و دردآشنای همه؛ از پیر و جوان و خرد و کلان؛ از زن و مرد و غریبه و آشنا.
پیامبری که مبعوث آرمان عظیم اتمام مکارم اخلاق بود و نماد رحمت برای همه اهل عالم. و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین...
براستی کدام پیامبر و رهبری را میشناسیم که اینچنین دلسوز و نگران امتش باشد و به سان پدری مهربان و حتی مهرباتر از پدر، غمخوارشان. و ما مسلمانان این دوران چه کردیم با میراث آن حضرت؟
سوالی که هر صبح و شام باید از خود بپرسیم و جوابی که باید دل و دیده و روح و روانمان را آماده عزیمت در بارگاه پیروی از آن حضرت گرداند و... و مسلمان شویم که: یا ایها الذین امنوا امنوا... ! در روایت آمده است رسول الله «ص» هر دو آیهای را که دعـا و شفاعت حضرت ابراهیم «ع» و حضرت عیسی «ع» درمورد امتهایشان ذکر شده بود، تلاوت میفرمود پس آنگاه دستهایش را بلند میکرد و چنین میگفت:
خداوندا! اُمت من، اُمت من! خداوند متعال به حضرت جبراییل «ع» خطاب فرمود نزد پیامبرم برو و بگو که چرا چنین تضرع و گریه میکند؟ حضرت جبراییل «ع» پس از رسیــدن به خدمت پیامبراسلام «ص» و مــطرح کردن سوال، پـیـام رسول خدا «ص» را به خداوند ابــلاغ کرد و خدای متعال فـــرمود: به پیامبرم بگو تو را در مورد اُمتت راضی خواهم کرد.
و بنابر روایتی دیگر آن حضرت در آخرین حج خود وقتی به صحرای منا آمد به اصحابش دستور داد دو گـوسفند برایش آورده و قربانی کنند یکی را ذبح کردند و فرمودند این مال خودم و دیگری را هم ذبح کرده و فرمــودنــد خدایا شاید این آخرین حج من باشد و شاید این سال آخر حیاتــم باشد این گوسفند را ذبح و قربانی میکنم از طرف تمام جوانان اُمتم.
آری؛ چنین رحمت و دلسوزی و چنان حزن و امید و تلاشی برای صلاح امت و فلاح مردمان، در هیچ کجای تاریخ یافت نمیشود و پیامبر رحمت و مهر ما یگانه تمام دورانها و عصاره تمام خوبیها و زیباییهاست. براستی اگر منویات و آموزههای این مرد مردستان طه و یادگار تمام خوبیها نصب العین ما مسلمانان این دوران بود روزگارمان دیگر بود و سرنوشتمان دیگر. همو که فرمود: «من اصبح من امتی و همته غیر الله فلیس من الله» (بحار؛ ج 70، ص 243، ح 12)
هر فردی از امت اسلامی، اگر همت روزانه و اهتمام هر بامدادش، چیزی غیر از خداوند باشد، از خدا بیگانه است و چنین شخصی، الهی نمیاندیشد و برای خدا کار نمیکند و در نتیجه، حشر او نیز با انگیزه موهوم غیرخدایی خواهد بود. (به نقل از آیت الله جوادی آملی - کتاب ولایت فقیه، ص 294)
و نیز یادآور شد: «مَنْ أصْبح لا یَهْتمُّ بِأمورُ الْمسلمینَ فَلیْس منهم و من سَمِعَ رَجلاً یُنادی یا لَلْمسلمینَ فَلم یُجبه فلیْسَ بِمًسلمٍ.» (اصول کافی، ج 2 / صفحه 164، حدیث 5) کسی که در هر صبحگاه به امور مسلمین همّت نگمارد و در اندیشه کارهای آنان نباشد از آنها نیست، و کسی که بشنود مردی فریاد میزند و کمک میطلبد و به او کمک نکند مسلمان نیست.
براستی با این ملاک و میزان و معیار که در کلام گهربار رسول خدا موج میزند ما نیز مسلمان واقعی و حقیقی هستیم؟ و مگر نه اینکه اگر مسلمانان به حقیقت فرائض دینی شان توجه میکردند و مبادرت میورزیدند، اوضاع جوامع اسلامی چه در درون و چه در برونشان بیش و پیش از این به سمت و سوی رهاوردهای معنوی و معرفتی آن رسول مکرم شبیه و نزدیک میشد؟ قال رَسُولُ اللّهِ (ص): إنَّ اللّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَیُبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعیفِ الَّذی لادینَ لَهُ، فَقیلَ: وَ ما الْمُؤْمِنُ الضَّعیفُ الَّذی لا دینَ لَهُ؟ قالَ: اَلذّی لا یَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ. (وسائل الشّیعة، ج 16، ص 122، ح 21139)
رسول خدا (ص) فرمود: همانا خداوند دشمن دارد آن مؤمنی را که ضعیف و بی دین است، سؤال شد: مؤمن ضعیف و بی دین کیست؟ پاسخ داد: کسی که نهی از منکر و جلوگیری از کارهای زشت نمیکند. و آیا امروز من و تو میتوانیم خود را در جرگه آمران به معروف و ناهیان از منکر واقعی بدانیم و بنامیم؟ قال رَسُولُ اللّهِ (ص): عَجِبْتُ لِمَنْ یَحْتَمی مِنَ الطَّعامِ مَخافَةَ الدّاءِ، کَیْفَ لایَحْتمی مِنَ الذُّنُوبِ، مَخافَةَ النّارِ. (بحارالأنوار، ج 70، ص 347، ح 34)
رسول خدا (ص) فرمود: تعجّب دارم از کسانی که نسبت به خورد و خوراک خود اهمیّت میدهند تا مبادا مریض شوند ولیکن اهمیّتی نسبت به گناهان نمیدهند و باکی از آتش سوزان جهنّم ندارند. و تردیدی نیست که وضع امروز مسلمانان چه خوب و چه بد؛ چه امیدبخش و چه نگران کننده چه در اتفاق چه در تفرق چه در شادی و چه در غم همگی برآمده از راه و روشی است که برگزیدهاند و میزان تطبیقی که با مرام و منش و منویات آن رسول گرامی و مرد آسمانی داراست.
قال رَسُولُ اللّهِ (ص): حُبُّ الْجاهِ وَ الْمالِ یُنْبِتُ النِّفاقَ فِی الْقَلْبِ، کَما یُنْبِتُ الْماءُ الْبَقْلَ. (تنبیه الخواطر، ص 264) رسول خدا (ص) فرمود: علاقه نسبت به ریاست و ثروت سبب روئیدن نفاق در قلب و درون خواهد شد، همان طوری که آب و باران سبب روئیدن سبزیجات میباشند. و این گلگفته های حکمی و تشعشعات نورانی که از منبع فیض و جلال و جمال آن آینة صیقلی و تابنده حقیقت الهی سرچشمه میگیرد میتواند و باید چراغی باشد فرا راه ما تا از دام بلا برآئیم و در ساحل آرامش سکنی گزینیم.
آری؛ بی تردید روز رحلت پیامبر اکرم (ص) غمگنانه ترین روز و مصیبت بارترین موعد برای تمامی مسلمانان جهان است. روزی که پدری مهربان و پشتوانهای امین و تکیه گاهی مطمئن را از دست دادیم و غم فقدانش با هیچ مرهمی قابل ترمیم نبود و نیست. جهان هنوز هم پس از هزاروچهارصد سال، عزادار نبی مکرم اسلام است و خلأ وجودی او امروز بیش از هر زمان دیگری به چشم و دل میآید. بازگردیم به سخن آغازین این مقال و تأملی دیگر باره بر آن فراز سرنوشت ساز اندازیم: «انک لعلی خلق عظیم. براستی که بر خلق عظیمی هستی» (سوره قلم آیه 4) .
و: «انی تارک فیکم الثقلین ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا: کتاب الله و عترتی اهل بیتی» : من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم ، تا از آن دو پیروی نمایید، هرگز گمراه نمیشوید. این دو چیز گرانبها عبارتند از: کتاب خدا (قرآن ) و عترتم (اهل بیت من ).
و براستی که اگر جز این دو جمله نبود که یکی در وصف رسول اکرم (ص) آنهم از بیان خداوند متعال است و دیگری در شرح آنچه برنامه هدایت نبوی را به فرجام و سرانجامی بایسته و نیکو میرساند، و اگر مسلمانان عالم به عنوان پیروان آن رسول بزرگ و شخصیت بی نظیر عالم خلقت، در مفاد همین دو جمله تأمل و تعمقی درخور میکردند، گره از همه مشکلات و مصایب و نقاط کور زندگی امروز و فردای همه ابنای بشر باز میشد. گرچه رسول خدا به ظاهر نیست اما آموزهها و یادگارهای او که هستند. باشد که بیش از این وفادارشان باشیم!
یا رب چرا خلق جهان را سینه چاک است
گویا تن پاک پیمبر زیر خاک است
از حضرت روح الامین شهپر شکسته
گرد یتیمی بر رخ زهرا نشسته
چون مرغ شب سبطین احمد در فغانند
دریا صفت از دیده گوهر می فشانند
روز جهان از این مصیبت گشته شب
عرش علا لرزان بود چون قلب زینب
رنگ شفق از این مصیبت نیلگون شد
خورشید و مه را دیدگان دریای خون شد
اندر فلک افلاکیان را بال و پر سوخت
از هجر و غم زهرای اطهر را جگر سوخت
شاعر چه گوید در غم و سوگ و عزایش
واحسرتا صاحب عزا باشد خدایش
محمد قمی
/830/703/م