۱۲ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۱
کد خبر: ۱۶۹۷۵۵
آیت‌الله قرهی مطرح کرد؛

ماجرای کاناپه خریدن حضرت آقا/ در اسلام بازنشستگی و فارغ‌التحصیلی نداریم

خبرگزاری رسا ـ آیت الله قرهی گفت: اسلام می‌گوید «اطلبوا العلم من المهد الی الحد»؛ چیزی به نام بازنشستگی و فارغ‌التحصیلی در نظام اسلامی معنا ندارد؛ بحمدلله اکنون در دانشگاه‌ها عنوانش را عوض کرده‎اند و به جای فارغ التحصیلی دانش‌آموختگی می‌گویند.
آيت الله قرهي

 به‌گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، آیت‌الله دکتر روح‌الله قرهی در تهران و در خانواده‌ای متدین متولد و هم‌زمان با گذراندن دوره متوسطه تحصیلات حوزوی خود را آغاز کرد. وی پس از گذراندن دوره مقدمات و تفسیر نزد آیت‌الله حاج شیخ احمد ادیب، حجت‌الاسلام و المسلمین حاج سید نورالدین دزفولی و حجت‌الاسلام و المسلمین حاج میرزا علی‌اصغر هرندی در سال 1359 عازم قم شد و سطوح عالیه حوزوی را در قم گذراند. آیت‌الله قرهی سطوح عالی فقه و اصول خود را نزد آیات عظام گلپایگانی، مرعشی نجفی، تبریزی، بهجت، مکارم شیرازی و آیات حسن‌زاده آملی و جوادی آملی گذراند و در نهایت از آیت‌الله مرعشی نجفی اجازه‌نامه اجتهاد کسب کرد.

 

آیت‌الله قرهی در دوران هشت سال دفاع مقدس کنار تحصیل دروس حوزوی بارها در میدان نبرد حق علیه باطل حضور پیدا کرد و در سال 1364 در منطقه عملیاتی فاو بر اثر گاز خردل، شیمیایی شده و در سال 1365 نیز در منطقه عملیاتی شلمچه با اصابت ترکش و تخلیه چشم راست و ساییدگی مهره‌های ستون فقرات به خیل جانبازان جنگ تحمیلی پیوست. این جانباز هفتاد درصد، پس از جنگ تحمیلی، تدریس مکاسب، کفایه، تجرید العقاید، نهایه الحکمه را در مدرسه علمیه فیضیه قم آغاز کرد، اما به‌سبب آسیب‌های ناشی از مواد شیمیایی و دستور پزشکان، از سال 1374 از شهر مقدس قم به‌سوی تهران هجرت کرد.

 

این استاد اخلاق پس از دریافت مدرک دکترای فلسفه غرب از دانشگاه هامبورگ، در تهران به تدریس فلسفه، حقوق و معارف در دانشگاه‌های نیروی انتظامی، علامه طباطبایی، امام صادق علیه السّلام و تهران مشغول شد. وی از سال 1381 با تأسیس حوزه علمیه امام مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف در شهرک حکیمیه تهران فعالیت‌های دانشگاهی خود را متوقف کرده به تربیت طلاب پرداخت. رئیس حوزه در مدرسه علمیه امام مهدی افزون بر تدریس اخلاق،‌ تفسیر قرآن، ادبیات، منطق و کلام، دوره روش تحقیق را نیز ویژه طلاب برگزار کرد و از سال تحصیلی 1388 تدریس خارج اصول را نیز آغاز کرد.

 

مؤسس حوزه علمیه امام مهدی تهران تاکنون آثاری چون «گوهرهای فوق‌عرشی» (ج1) شامل شرح دعای ابوحمزه ثمالی، «اکسیر رمضان»، «تفسیر قرآن کریم سوره حمد» (در چند مجلد)، «حج عارفان»، «اخلاق الهی و سیر و سلوک انسانی»، «الحصول فی علم الاصول»، «زندگانی امام حسین علیه السّلام از منظرهای مختلف»، «اصول فقه»، «شرح آداب الصلاة امام خمینی(ره)» و «شرح رساله ذکر و ذاکر علامه حسن‌زاده آملی» را تألیف نموده که بعضی از این کتب به چاپ رسیده و مابقی در شرف انتشار است.

آنچه در پی می‌آید گفتگوی تسنیم با آیت‌الله قرهی در موضوع تمدن اسلامی و مقوله سبک زندگی است.

 

 در عرصه فرهنگی به نظر می‌رسد یکی از اولویت‌های اصلی جامعه همین مقوله پیشرفت همه‌جانبه که رهبر انقلاب از آن تعبیر به تمدن نوین اسلامی کردند، باشد. ضمن بیان تفسیر و توضیح خود درباره این مسئله به نظر حضرتعالی بایسته‌ها و مؤلفه‌های تحقق و شکل‌گیری این تمدن چیست؟

 

اولاً خدا را شاکرم که در حضور شما هستم. من از قبل این مسئله همیشه در ذهنم بود که اسلام می‌تواند در رسانه ورود پیدا کند و به صورت صحیح و سالم و راستین به تبیین اخبار بپردازد، اما کسی در این حوزه وارد نمی‌شد و امروز خوشحالم که می‌بینم شما به آن چیزی که مد نظر داشتیم، وارد شده‌اید و به شما تبریک می‌گویم. ما باید این نوع خبرگزاری‌ها را در مرحله نخست گسترش دهیم تا همه بدانند همچنین خبرگزاری‌هایی وجود دارد که می‌تواند کار را به خوبی انجام دهد، اما مراقب باشیم که دروغ نباشد و از آن طرف هم هر راستی را تبیین کرد و بیان اخبار و مطالب باید مبتنی بر مبانی دینی باشد.

 

اول مطلبی را که عرض کنم این است که خیلی دوست دارم بگویم که روی فرمایشات رهبر معظم انقلاب در مباحث تکریم زنان کار کنید و با کارشناسان صحبت کنید و تطبیق مدل اسلامی با مدل غربی داشته باشید و بگویید که اسلام زن را ابزار نمی‌بیند و اتفاقا اگر ابزار بوده، مرد این‎گونه بوده است.

 

تمدن اسلامی مدنیت حقیقی یک جامعه است

اما در باب نکته‌ای را که شما فرمودید، تمدن اسلامی به معنای مدنیت حقیقی است که در یک جامعه می‎تواند وجود داشته باشد و جامعه بشری را در دنیا به آرامش می‌رساند و در نهایت برای آن آخرتی قرار می‌دهد. من می‌خواهم به نکته جالبی اشاره کنم و چرا در قنوت این دعا را می‌خوانیم که «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه و قنا عذاب النار» در آیه 200 سوره بقره این را تبیین می‌فرماید که یک عده فقط می‌گویند «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه» و از آخرت چیزی را بهره برداری نمی‌کنند و نمی‌خواهند؛ اما گروهی که زیرک هستند و می‌دانند حقیقت چیست هم در دنیا و هم در آخرت حسنه می‌خواهند.

 

زیرکان از دنیا و آخرت حسنه می‌خواهند

اولیای خدا بیان کرده‌اند که این بعد اقتصادی در مراحل اول است و آیه، آیه‌ای اقتصادی است و آیت‌الله شاه‌آبادی که در کتاب «شذرات المعارف» می‌فرمایند که این بیان که «حسنوا اموالکم با الصدقه» مراد از صدقه در اینجا صدق در امور دنیا است و نمی‌خواهد آخرت را تعریف کند و می‌گوید ملک به آرامش نیاز دارد و اقتصاد صحیح اگر در جامعه بشری باشد، آرامش به وجود می‎آید و این به آخرت هم تمایل پیدا می‌کند، وگرنه اگر کسی دنیای ضعیف داشته باشد هیچ گاه تن به دین نمی‌دهد و اگر محسوسات و ملموسات دنیوی مردم را در مدنیت صحیح گسترش بدهیم و آن را خیلی خوب تأمین کنیم، آخرت مردم را تآمین کرده‌ایم.

 

آیت‌الله کاشانی: دینی که برای دنیای مردم برنامه ندارد، لعن خواهیم کرد

مردم دین را موقعی می طلبند که بدانند این دین دنیای آنها را هم دارد و آیت‎الله کاشانی در یکی از سخنرانی‌هایشان در میدان بهارستان در مبارزه با شاه و ملی شدن نفت فرموده بود که دینی که برای دنیای مردم برنامه نداشته باشد ما این دین را نخواهیم داشت و لعن خواهیم کرد و اسلام دینی است که دنیای مردم را تأمین کرده است و باید بگوییم ملاک این است و در تمدن اسلامی دنیای مردم با آخرتشان گره خورده است و این نمونه کامل پیوند دنیا و آخرت در وجود پیامبر(ص) و شکل اکملش در زمان امام زمان(عج) محقق می‌شود.

 

مدینه دوران ظهور؛ مصداق اکمل مدینه اسلامی

در روایت است که در دوران مقدس حکومت امام زمان(عج) زکات‌دهنده زیاد است و زکات گیرنده یا نیست و یا اگر هم باشد بسیار کم است؛ یعنی که در آن عصر به گونه‌ای مدینه اسلامی حاکم است و جامعه می‌داند که باید رو به تکامل رود و اقبال کسی به دنیا از باب خودبینی نیست و لذا در جامعه اقتصاد صحیح با امنیت توأم می‌شود و مردم را بی‌نیاز می‌کند و این به آن معنا نیست که بحث کمونیسم و سوسیالیسم را داشته باشیم که بگوییم همه چیز در اختیار دولت است و مردم به یک اندازه بهره‌مند می‌شوند. ضمن آن که هرکسی نسبت به تلاش خودش بهره برداری می‌کند، اما در اقتصاد اسلامی ما این را بیان کرده ایم که سوددهی فردی توأم با سوددهی اجتماعی است؛ یعنی فقط سوددهی فردی نیست. در مدل غربی سوددهی فردی ست وجامعه له می‌شود.

 

از همین روست که جامعه به جایی می‌رسد که 99 فریاد می‌زنند که یک درصد دارد ما را له می‌کند و دنبال سوددهی فردی است. سوددهی فردی توأم با سوددهی اجتماعی است و به مصداق "لَیس لِلاِنسانَ الا ما سَعی"، هر انسانی نسبت به سعی و تلاش خودش می‌تواند سوددهی داشته باشد، اما سوددهی اجتماعی هم حتما دارد. لذا عنوان خمس اینجاست که به وجود می‌آید و یک پنجم از سوددهی فردی مربوط به اجتماع می‌شود. عنوان دیگر زکات است که برای اجتماع سوددهی دارد؛ بنابراین اقتصاد اسلامی برای جامعه پیشرفته اسلامی توأم با سوددهی فردی، سوددهی اجتماعی را هم مد نظر دارد، در حالیکه در جامعه غربی فقط برای خودشان سوددهی را می‌خواهند.

 

«سبحان ربی الاعلی و به من ده!»

تعبیری را مرحوم پدرم می‌گفت که بعضی‌ها در سجده به جای اینکه بگویند «سبحان ربی الاعلی و بحمده»، می‌گویند «سبحان ربی الاعلی و به من ده!» مدام به فکر خودشانند. این را باید بدانیم که در اسلام به من دهی نیست و اگر کسی بداند که اسلام به اجتماع توجه دارد به اسلام علاقه مند می شود. بنابراین در نگاه خود باید به این مسئله توجه کنیم که 1.جامعه متمدن در صدر اسلام اولا به چه چیزهایی دست یافت؟ و 2. در حکومت امیرالمؤمنین(ع) این جامعه به کجا رسید؟ قبل از اینکه بخواهم بگویم به کجا رسید، ناچارم مطلبی را درباره اهل سنت و اهل جماعت بگویم.

 

ما اهل سنت حقیقی، کلیمی حقیقی و مسیحی حقیقی هستیم

از نظر من اهل سنت واقعی ما هستیم، چراکه سنت حقیقی پیامبر را ما داریم رعایت می‌کنیم. سنت یعنی قول و فعل معصوم و اول معصومین پیامبر است و آنها اهل جماعت و اجماع هستند، نه سنی حقیقی کما اینکه سنی حقیقی، کلیمی حقیقی و مسیحی حقیقی ما هستیم. مطلبی که به شخصه دوست دارم روی آن کار شود تعابیر بسیار زیبای قرآنی ست. قرآن هیچ موقع نمی‌گوید کلیم، قرآن هیچ موقع نمی‌گوید مسیحی. قرآن می فرماید یهود و نصارا ( لاتتخذوا یهودا و نصاری اولیاء)، فرزندان یهود در دین موسی کلیم انحراف دادند و تفاقا کلیمی حقیقی ما هستیم که پذیرفتیم بعد از موسی بن عمران حضرت عیسی است و مسیحی حقیقی نیز ما هستیم، چون پذیرفتیم که بعد از حضرت مسیح به گفته خود ایشان پیغمبری می‌آید به اسم احمد(ص)، بنابراین مسیحی حقیقی هم ما هستیم.

 

اسرائیل و کلیمی نگوییم، بگوییم یهود و بنی‌اسرائیل

من با اسم اسرائیل مخالفم و در سخنرانی‌هایم هم می‌گویم صهیونیسم جهانی و معتقدم اشتباه بزرگی کردیم از اول انقلاب و پذیرفتیم که بگوییم اسرائیل، و می دانیم اسرائیل خودش پیامبر عظیم الشأن خداست و وقتی که خدا می‌خواهد یهودیان را محاکمه کند، نمی گوید اسرائیل بلکه می‌گوید«یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم». عنوان بنی‌اسرائیل را می آورد، ولی عنوان اسرائیل را نمی آورد، عنوان یهود را می آورد اما عنوان کلیمی را نمی آورد، عنوان نصارا را می‌آورد اما عنوان مسیحی را نمی‌آورد.اینها نکات بسیار ظریفی است که قرآن بدان اشاره کرده و کسی که زیرک باشد متوجه می شود که چرا قرآن این الفاظ را به کار برده است؟! و پس فردا اینها نگویند ما مسیحی و کلیمی و... هستیم؛ همه این‌ها در واقع یک چیز است و آن هم اسلام که دین حنیف است. ما باید بررسی کنیم و ببینیم بعد از تمدن اولیه‌ای که پیامبر ایجاد کرد، تا جاهایی که اسلام جلو رفت این سه خلیفه چه کار کردند؟

 

در مبانی اعتقادی اثبات کردم که ما اول تبری داریم و بعد تولی

من در مبانی اعتقادی اثبات کردم که ما اول تبری داریم و بعد تولی؛ در زیارت عاشورا هم اول صد مرتبه لعن داریم و بعد صد مرتبه سلام، اول می گوییم لااله بعد می‌گوییم الاالله. ما مجبوریم بررسی کنیم که چه شد تمدن اسلامی که باید رشد می کرد، رشدش متوقف شد. بعضی ها از گسترش اسلام با عنوان تهاجم یاد کرده اند، در حالی که اصلا تهاجم نیست. در دوران دو خلیفه اگر که ما دیدیم اسلام گسترش پیدا کرد، مثلا کشورگشایی شد، آیا واقعا به واسطه شمشیر بود یا به واسطه حقایق قرآن بود که جذب تعالیم اسلام می‌شدند. در اندلس (اسپانیای فعلی) چه چیزی به وجود آمد که اسلام را پذیرفت؟ جاذبه‌های اسلام در تمدن اسلامی چیست؟ آن چیزی که مقام معظم رهبری فرمودند این مسئله بود. ما باید جاذبه‌های اسلام در تمدن اسلامی را در نظر بگیریم که چه چیزهایی بود و بعد بیاییم دوره‌ها را بررسی کنیم.

 

به روز شدن تسلیم شدن نیست

علاوه بر این یک نکته‌ای که همواره مد نظر رهبر معظم انقلاب بوده این است. همان‌طور که امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند فرزندان خود را مطابق با زمان خودشان پرورش دهید که بعضی‌ها اشتباها تصور می‌کنند که منظور حضرت علی(ع) این است که اگر موسیقی و ترانه و بی‌حجابی و... هست، مطابق با آن فرزندانمان را تربیت کنیم، در صورتی که باید بگویم این گونه نیست و باید در زمانی که هستیم فرزندانمان را رشد دهیم تا بتوانند در همان زمان با وسایل زمان اسلام ناب را معرفی کنند. ما اگر بگوییم اینترنت چیز خوبی نیست، به طور کلی این حرف درستی نیست؛ بلکه باید به دنبال مطالب روز باشیم، منتها با مبانی فکری اسلام نه تسلیم آنها شدن. بعضی‌ها به روز شدن را تسلیم شدن می‌دانند، در حالیکه به روز شدن تسلیم شدن نیست. به روز شدن یعنی ابزار روز را داشته باشی و بتوانی مبانی اسلام را به روز به مردم ارائه دهی.

 

بعضی‌ها می‌گویند این که قرآن می‌گوید «لایکلف الله نفسا الا وسعها» بعضی تصور می کنند خدا که اینگونه گفته یعنی اینکه خدا از هرکسی اندازه توانش انتظار دارد. این به این معنی است که پروردگار عالم می‌گوید برو جلو بو جلوتر و انجام بده و نگو که نمی شود و تا آن حدی که وسع تو می رسد برو جلو ولی بعضی اشتباه می گیرند و می گویند پس ما توانمان انقدر است و نمی توانیم ولی برعکس خداوند می گوید آنقدر برو جلو تا جاییکه ببینی واقعا وسعت تمام شده. واقعا نمی‌توانی هم وجود ندارد، چراکه خود قرآن می‌فرماید «لیس للانسان الا ما سعی»؛ پس می توانی.

 

در اسلام بازنشستگی و فارغ‌التحصیلی نداریم

این آیه یعنی ای انسان وسع تو بسیار زیاد است و ما تکلیفی را نمی‌خواهیم غیر از وسع تو و ما فردای قیامت اگر گفتیم فلانی چرا در نظام اسلامی کار نکردی نباید بگویی که برای مثال من جانباز 70 درصد بودم و... نمی توانستم و وسعم نمی‌رسید، بلکه باید بروی تا جاییکه می توانی. همانطوری که شهید چمران در لحظات آخر خطاب به بدن خودش می گوید: می‌دانم خسته شده‌ای ولی مرا یاری کن و... و باید مرا یاری کنی... . این یعنی تا نفس داری باید به جلو بروی و اینکه بگویی من چنینم و چنانم درست نیست. در اسلام ما چیزی به نام بازنشستگی و فارغ‌التحصیلی نداریم. و الحمدلله در دانشگاه‌ها الان عنوانش را عوض کرده اند و فارغ التحصیلی نمی گویند بلکه می گویند دانش آموختگی و نه فارغ التحصیلی و اسلام می گوید «اطلبوا العلم من المهد الی الحد» و فارغ التحصیلی در نظام اسلامی معنا ندارد.

 

اسلام همیشه پیشرفت داشته است

در اسلام که ما بازنشستگی نداریم. تا زمانی که شما را بیرون نکرده‌اند نباید بروید مگر اینکه شما را بیرون کنند و دیگر فردای قیامت عذری پیش خدا نداشته باشید. در مبانی دینی این را باید تعریف کرد که به روز شدن یعنی چه و در تمدن اسلامی چه چیزی هست که اندلس را به اسلام گرایش داد و چه چیزی هست که باعث شد اسلام در آندلس از بین برود؟ نگاه رهبری انقلاب به همین قضایاست که ما بیاییم به تاریخ اسلام یک نگاه عمیق داشته باشیم و مبانی اقتصادی در صدر اسلام و پیشرفت‌ها را در اسلام را بیان کنیم، اینها فکر می کنند که فقط یک زمانی پیشرفت بوده و بعد تمام شده ما باید نشان بدهیم که این پیشرفت ها همیشه بوده و اسلام دینی است که دائم دنبال پیشرفت است.

 

عده‌ای آمدند و عنوان اصلاحات را بیان کردند و رهبر معظم انقلاب به زیبایی گفتند که اصلاحات باید دینی و اسلامی باشد. ما با اصلاحات مخالف نیستیم، اتفاقا اسلام با اصلاحات موافق است. ایشان نفرمودند که چرا لفظ اصلاحات را می‌گویید و اصلا اصلاحات را کنار بگذارید. اسلام اصلاحات ندارد که این ها بخواهند اصلاح کنند . قرآن می فرماید که ما به این ها می‌گوییم که بیایید، می‌گویند نه ما به دنبال اصلاحیم و خدا می فرماید این ها مفسدند وبه دنبال اصلاحات نیستند؛ اتفاقا اسلام به دنبال اصلاحات و پیشرفت و تکنولوژی هست و این پیشرفت‌خواهی اسلام با معرفی فارابی و ابوعلی‌سینا و... بارز می‌شود.

 

توقف در اصل اسلام نیست، مسلمین متوقف شدند

چه شد که در این مرحله و برهه زمانی مسلمین در خودشان توقف ایجاد نمودند، توقف در اصل اسلام نیست اگر مسلمین در خودشان توقف ایجاد کنند از اصل اسلام سواست؛ منظور رهبر معظم انقلاب این است. در تمدن اسلامی آنجایی که مسلمین به اسلام عمل کردند پیشرفت حاصل شد و آنجاهایی که توقف کردند پیشرفت حاصل نشد؛ ولی عقب‌گردی هم نشد و این که بعضی ها می‌گویند عقب‌گرد داشتیم غلط است و برایش دلیل دارم. مد نظر مقام معظم رهبری این است که بیاییم ببینیم در کجای اسلام توقف ایجاد شد و مسلمین توقف ایجاد کردند نه اسلام. اسلام همان اسلام ناب است که برای همه زمان هاست و نمی توانیم بگوییم پیشرفت نداشته، اسلام پیشرفت دیده و تا نهایت هم دیده است.

 

سرّ حروف مقطعه در قرآن

می دانید چرا در قرآن حروف مقطعه هست؟ حروف مقطعه اگر حرکت داشت محدود به چند معنی بیشتر نمی‌شد، اما وقتی به آن حرکت نمی دهیم معانی مختلف از آن می شود در آورد. ما این را در تفسیر هم بیان کردیم که حروف مقطعه حروف رمزیه است که پروردگار عالم می خواهد بفهماند که هر حرف از قرآن دارای باری فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ... است و هرچه که در جامعه بشری بدان نیاز است؛ لذا به این جهت می گویند قرآن «هدیً للناس» است و متقین می توانند هدایت را از قرآن را بیرون بکشند. بعضی‌ها خیلی تعجب می‌کنند که در قرآن مبانی ریاضی و هندسی وجود دارد، بحث اتم را اسلام مطرح کرده و امام صادق علیه السلام می فرماید: «لکل شیءٍ ذرة و لکل ذرةٍ ذرةٍ اُخری» برای هر شیئی ذره‌ای است و در هر ذره‌ای ذره دیگری است و این به شکاف اتم اشاره دارد. ما مسلمین نرفتیم به دنبالش و ما مسلمین توقف ایجاد کردیم.

 

رسیدن به تمدن اسلامی مستلزم تبیین مبانی فکری آن است

پس مبانی فکری را باید اول در تمدن اسلامی با نگاه به تاریخ تبیین کنیم؛ چون تا مبانی فکری تشریح نشود نمی‌توان به تمدن اسلامی رسید. همه چیز در مبانی فکری هر فرد و در هر جریانی هست. در جریان‌شناسی چه جریان‌شناسی سیاسی، فکری و... و در همه جریان‌شناسی‌ها فکر هست. در همه سیاست‌های دنیا، احزاب، گروه‌ها و تشکل ها و همه آنهایی که در مباحث فرهنگی، سیاسی و... هستند، همه در بستر تفکر جریان دارند؛ یعنی یک جریان فکری پشت هر مسئله‌ای هست. کدام مسئله‌ای را در عالم می توان یافت که پشت آن یک جریان فکری نباشد؟! کدام جریان اقتصادی است که جریان فکری پشت آن نباشد؟
پس ابتدا باید تفکر اسلامی را توضیح داد تا به تمدن اسلامی رسید، تفکر اسلامی چه چیزی را ملاک داشته و چرا مسلمین توقف داشتند؟

 

عقب‌نشینی مسلمین را قبول ندارم

به کاربردن واژه عقب‌نشینی را غلط می‌دانم و بعضی از حرف‌هایی که بعضی از آقایان می‌زنند و در صدا و سیما هم پخش می‌شود و بعضی هم کتاب نوشته‌اند را قبول ندارم و تعابیر خوبی نیست. رهبر معظم انقلاب هم فرمودند ما نباید خودباختگی داشته باشیم؛ یکی از مصادیقش همین است ما نباید خودمان را خودباخته بنامیم، چون وقتی خودباخته و عقب نشسته بدانیم، یعنی چیزی را نیاز داریم و می‌رویم سراغ نمونه موجود و چیزی که تمدن‌های دیگر ارائه می‌دهند. در جریان فکری باید خوب کار شود و به تعبیر دیگر باید بتوانیم مبانی فکری اسلام را به خوبی تشریح کنیم.

 

علت گریه میرزای شیرازی بعد از صدور فتوا

چرا بعضی مواقع مبانی فکری اسلام به خوبی شرح داده نشده؟ چون بعضی مواقع آقایان می‌ترسیدند دشمن او را بدزدد. نمونه‌اش میرزای شیرازی است که وقتی فتوای تحریم تنباکو را داد و در کاخ شاه آن اتفاق افتاد و همسر شاه قلیان را شکست، خبرش را که به آیت‌الله میرزای شیرازی دادند، ایشان گریه کرد. از ایشان پرسیدند چرا گریه می‌کنید؟ گفت آنچه که نباید بشود شد و از امروز به بعد می‌فهمند چه خبر است. تا به حال استعمار قدرت نفوذ مرجعیت را نمی‌دانست، ولی از امروز می‌فهمد و روی آن کار می‌کند؛ یعنی امکان دارد افرادی را نفوذ دهد در حوزه مرجعیت برای برخی از مراجع معاصر نیز اتفاق افتاد.

 

اینهایی که می‌گویند ما اقتصاد را فلان می‌کنیم، در زمان خودشان 50 درصد تورم بوده است

اتفاقا یکی از چیزهایی که برای مردم باید تبیین کرد، این است که 8 سال پیش و 16 سال پیش چه خبر بوده تا قضایای سیاسی آن زمان و کارکردهای افرادش را فراموش نکنند. بشر به روزمرگی مشغول است و چون به روزمرگی مشغول است گذشته را فراموش می کند. و اینها را به یاد مردم بیاوریم که اینهایی که می‌گویند ما اقتصاد را فلان می‌کنیم، در زمان خودشان 50 درصد تورم بوده است و با ادله و براهین، آن زمان باید روزشمار شود تا مردم فراموش نکنند. ما هم نباید فراموش کنیم که در اوایل انقلاب چه مرجع‌سازی‌هایی شد. یک نکته دیگر راجع به اقتصاد گفته بودم، چیزی که اینها رویش کار می کنند این است که رهبر انقلاب وقتی حرف می‌زند، کاری کنند که حرفش دیگر خریدار نداشته باشد، چون اینها دارند به اقتصاد ما فشار می‌آورند و با توجه به «الناس عبید دنیا» مردم را تحت فشار قرار داده‌اند. یکی از دوستان بعد از این حرف که من زده بودم گفت: بحث شما را رادیو فردا در خبرگزاری‌شان گذاشته و نوشته تکلیف ما را آیت‌الله قرهی معلوم کرد! من هم به هرنحوی بود به رادیو فردا دسترسی پیدا کردم و رفتم دیدم که بله درست است و اینها می‌خواهند حرف مقام معظم رهبری زمین بخورد و نافذ نباشد.

 

رهبری واحد، از مؤلفه‌های شکل‌گیری تمدن اسلامی

این ها این حرف من را در سایتشان زده بودند و خودشان گفته بودند که باید روی این بخش اقتصاد بیشتر کار کنند که مردم نسبت به نظام و فرمایش ولی فقیه دیگر حرف‌شنوی نداشته باشند تا بتوانیم عمود خیام را زمین بزنیم. منتها الان وضعیت فرق کرده و رهبر انقلاب می‌فرمایند که باید همه مطالب را بگوییم. اولین مطلب مهم این است که بیاییم تفکر اسلامی را مطرح و دوم اینکه نقاط قوت و ضعف را بررسی کنیم. سوم اینکه در باب پیشرفت روی آن چیزهایی که عوامل پیشرفت هستند، از جمله رهبری واحد در جهان کار کنیم.

 

جبهه باطل هم با رهبری واحد صهیونیسم به پیشرفت‌هایی رسیده است

ما قائل به این هستیم که اگر دنیا در جبهه باطل به پیشرفت‌هایی دست پیدا کرده، به این دلیل است که رهبری واحد را قبول کرده است. رهبری واحد در آنها چیست؟ صهیونیست‌ها. در آمریکا کدام رئیس جمهور به مقام رئیس جمهوری رسیده و کنیسه نرفته؟ اوباما که آمده بود تحول ایجاد کند هم رهبری واحد یهود صهیونیزم را قبول کرد؛ چرا؟ چون اقتصاد در دست آنهاست. چرا اقتصاد در دست آنهاست؟ آیا مبانی اقتصادی صحیح اسلام نمی تواند اقتصاد را در دستش بگیرد؟

 

چرا امام فرمود ولایت فقیه، ولایت رسول‌الله(ص) است و چرا نفرمود ولایت امیرالمؤمنین(ع)؟

در مرحله اول رهبری واحد وقتی پیش می‌آید می‌تواند فکر واحد را هم ترویج دهد. اینکه امام فرمود ولایت فقیه همان ولایت رسول‌الله است دلیلش چه بود و چرا نگفتند ولایت امیرالمؤمنین(ع) است؟ برای اینکه تفکر، تفکر نبوی است و همه دنیای اسلام رسول‌الله را به عنوان رهبری واحد قبول دارد. امام می خواست بیان کند که ولایت فقیه یعنی رهبری واحد و همان اختیاراتی که در زمان رسول الله هست، ولی فقیه هم دارد. و تا زمانی که ولایت فقیه را جا نیندازیم که رهبری واحد در جهان اسلام می تواند تفکرات اسلام ناب را به پیش ببرد ما به اهدافمان راجع به تمدن اسلامی نزدیک می شویم. یک نمونه بگوییم این که می‌گویند در زمان امام زمان روحی و ارواحنا فداه امنیت سیاسی و اجتماعی تا حدی است که می‌گویند یک دختر زیباروی از یمن تا شامات تنها می‎رود و بر می‌گردد و جالب این است که هیچ احدی نگاه چپ به او نمی‎اندازد؛ چرا؟ آیا نیروی انتظامی و بسیج زیاد است؟ کسی که دیگر نمی تواند نگاه کسی را کنترل کند.

 

رشد جامعه جهانی در زمان ظهور از نتایج رهبری واحد است

چرا الان با وجود اقدامات نیروی انتظامی، چه وضعیت وحشتناکی جامعه را گرفته و چقدر برای انسان عذاب‌آور است، نگاه را که نمی‎توان کنترل کرد، همه این‌ها به این دلیل است که مردم به رشد نرسیده‌اند. در تمدن اسلامی انسان به رشد می‌رسد و در این رشد، رهبری واحد است که تفکر خود را در جامعه پرورانده و جامعه به رشد رسانیده و نتیجه‌اش این می شود که افراد پیش خودشان فکر می‌کنند که من چرا باید به این دختر زیبارو نگاه کنم؟ جز این است که خودم را از انسانیت می اندازم؟ این رشد را رهبری واحد به وجود می‌آورد چون جامعه جهانی در زمان ظهور یک رهبر دارد که آن تفکرات و منویات رهبری به جامعه می‌آید، جامعه رشد پیدا می‌کند و وقتی آن جامعه رشد پیدا کرد، متعالی شده و تعالی‌اش عاملی برای امنیت اجتماعی می‌شود.

دین چیست؟ مجموعه قوانین الهی برای رشد و تعالی بشر. این مجموعه قوانین چیست؟ این ها مثل حلقه به هم وصل است. وقتی که اعلام می کنیم از دید جامعه‌شناسی، سیاسی، اقتصادی و... نه به این معنا که هرکدام از اینها سواست. بلکه اینها بر هم دیگر فررفته هستند و اینطور نیست که وقتی جنبه فرهنگی را گفتیم، دیگر با اقتصادی کاری نداشته باشیم. نمی‌شود وجه فرهنگی را بدون اقتصاد بگیریم و اقتصاد را بگیریم بدون فرهنگ، اقتصاد را بگیریم بدون جامعه‌شناسی، جامعه‌شناسی را بگیریم بدون ورزش «قوِ علی خدمتکَ جوارحی» این خودش ورزش است. منتها همه اینها در هم فررفته هستند و مجموعه این‌ها می‌شود، تافته‌ای که وجود دارد و تافته جدا بافته وجود ندارد. مثل حلقه‌های زنجیر که همدیگر را گرفته اند و درون هم هستند حتی ممکن است حلقه ها با هم فرق داشته باشند. فرشی که بافته می‌شود تار و پود آن در هم تنیده است؛ ولذا مجموعه قوانین اسلام فرهنگ و اقتصادش مانند هم هستند و این اسلام ناب است.

 

 در بحث محتوایی تمدن اسلامی، رهبر انقلاب سخن از مفهوم سبک زندگی کردند و موضوعاتی را ذیل آن در مسائل خانواده، جوانان، تعاملات اجتماعی و... بیان کردند؛ برای ما درباره نظر خود پیرامون زیست مسلمانی مطلوب، همچنین نسبت عقل معاش با سبک زندگی و آسیب‌هایی که در جامعه امروز ما این زمینه وجود دارد، بفرمایید.

 

همانطور که بیان کردم ابتدا باید تفکر دینی را تبیین کنیم، چون در تفکر دینی همه مقوله‌های شما موجود است. برای مثال آیا در فقه ما کتاب تجارت نداریم؟ آیا مکاسب نداریم؟ یا در باب قضا و حقوق صحبت نشده است؟ اینها باید به روز شود. اما به روز کردن بدین معنا نیست که آنچه آنها بیان می‌کنند، ما نیز آن را با مطالب غربی تطبیق دهیم. برای نمونه در مسئله تحول علوم انسانی باید توجه داشته باشیم که علوم انسانی در اسلام است و این تفکر را باید درست کنیم. من روی این مطلب تأکید دارم چون اعتقاد دارم که اسلام و تفکر اسلامی خوب تشریح نشده است و اگر تفکر اسلامی را دیدیم، در آن نسبت به تفکر خانواده بحث می‌کنیم.

 

در کتاب «دو گوهر بهشتی» بنده که راجع به درس اخلاق پدر و مادر است، بنده مطرح کرده‌ام که در تکریم والدین حتی دست بوسی آنها را بکنید. بنابر تفکر اسلامی اگر در موضوع خانواده احترام به پدر و مادر داشته باشیم، در جامعه امنیت به وجود می‌آید و اگر تفکر اسلام در باب خانواده به خوبی تبیین شود، طبیعی است که به آرامش طبیعی خانواده منتهی خواهد شد. چرا مقام معظم رهبری امروز به تبیین تمثیل‌ها می‌پردازند؛ چون افراد به کلی‌گویی بسنده کرده‌اند و ما باید مسئله خانواده را با توجه به سیره و رفتار و کردار پیامبر و معصومین و بزرگان بدین تبیین کنیم.

 

ماجرایی از مدل زندگی خانواده رهبر انقلاب

برای نمونه بنده دو نکته را از خانواده رهبر معظم انقلاب نقل می‌کنم: شنیده‌ام که ایشان زندگی ساده‌ای دارد و زمانی که خانم ایشان به مشهد رفته بودند، وقتی برگشته بودند به جهت حرف پزشک‌ها یک عدد کاناپه‌ گرفته و به منزل برده بودند. خانم ایشان بعد از برگشت از سفر با دیدن کاناپه آن را بیرون از منزل گذاشته بودند. ایشان از خانمشان سراغ آن کاناپه را گرفته بودند و خانمشان گفته بودند که بنده آن را بیرون گذاشتم، چون ما نمی‌خواهیم به سمت تجمل‌گرایی برویم. رهبر معظم انقلاب گفته بودند که تجمل گرایی چرا؟ آن را برای وضعیت فیزیکی‌ام گرفته‌ام. عامل تجمل‌گرایی هم نمی‌شود اگر بنا بر تجمل‌گرایی بود خب کامل تهیه می‌کردیم نه فقط یک عدد. این مسئله باعث تعجب بعضی‌ها شده بود. یک آقایی که چندان با انقلاب میانه‌ای نداشت و با ما دوست شده بود، وقتی این حرف را برایش بیان کردم، خودش گفت که من چند جا شنیده بودم و می‌دانم که چنان است و تعجب کردم که خانه رهبر فقط دو اتاق است. حالا می‌فهمم چرا گاهی اوقات دوست داریم حرفای ایشان را گوش دهیم و... .

 

ظهور و سقوط اندلس؛ آیینه عبرت مسلمانان

برای نمونه مرحوم حاج حلوایی وقتی از پدرش برای رفتن به حوزه اذن خواست و پدرش با رفتن ایشان به حوزه مخالفت کرد و از وی خواست تا در بازار باشد، خداوند تقدیرش را طوری قرار داد که در مقابلش آیت‌الله العظمی ادیب آمد و جزء شاگردان خصوصی ایشان شد واین فقط برای حرف‌شنوی از پدرش بود. ما باید در این مصادیق عملیاتی کار کنیم و منویات رهبر انقلاب در بحث خانواده و اقتصاد مقاومتی را مد نظر داشته باشیم. آن جایی که مسلمین به تجمل‌گرایی رفتند اندلس را از دست دادند و درجایی که به سراغ ایثار رفتند اندلس را به دست آوردند. جنگ هیچ کشوری نمی تواند کشوری را تسخیر کند، آلمان ها را دیدیم که نتوانستند و زمانی توانستند که آن زمانی ک تسخیر قلوب کند و اسلام تا زمانی در اندلس پیروز بود که افکار اسلامی در آن جا بود، اما زمانی که سمت تجملات و اشرافی‌گری رفتند و فحشا را ترویج دادند، اندلس را از دست دادند. منظور رهبر انقلاب این است که بررسی شود که اسلام در چه مواردی پیشرفت کرد و ما این را لمس کرده و دست خدا را دیده‌ایم. اسلام دین برنامه است و همه مطالب را دارد، اما اگر ما مغرور شویم و تصور کنیم که با برنامه‌ریزی «من» به اینجا رسیده‌ایم اشتباه است؛ اما اگر بگوییم که با برنامه‌ریزی خداوند پیروز شدم، برنده خواهیم بود. امام برنامه اسلام را می خواست نه برنامه فردی خود را و مقصدشان این بود که آن چه دین می‌گوید پیاده کند.

 

آیت‌الله بهاءالدینی: «ما شیفتگان خدمتیم و نه تشنگان قدرت» از الهامات الهی به شهید بهشتی

روزی نزد آیت‌الله بهاءالدینی بودیم و ایشان فرمودند که آقای بهشتی گفتند «ما شیفتگان خدمتیم و نه تشنگان قدرت» این از الهامات الهی بود و خود ایشان توضیح دادند و گفتند اگر می‌گفتیم که ما شیفتگان خدمتیم نه شیفتگان قدرت، این غلط بود و چون تشنه تا رفع عطش نکند دست‌بردار نیست و فرمودند اگر خادم برایش توفیق خدمت بود، آن را انجام می‌دهد و در غیر این صورت خدا را شکر می‌کند، اما تشنه می‌خواهد به جلو رود چون تشنه قدرت است؛ و فرمودند این از الهامات است.

 

باید یک عالم ربانی تکیف کنند که وارد صحنه شوی!

یک روز قبل از ظهر در آن جا بودیم و به دعوت ایشان ناهار ماندیم و گفتند یک نفر می‌خواهد شما را ببیند و گفت باشد بیایند و آن فرد آمد و گفت من می‌خواهم نماینده شوم؛ گفتند این روش غلط است، شما که می‌خواهی نماینده شوی حتما بررسی کرده‌ای که نسبت به دیگران بهتری؟ ما تعجب کردیم که پس باید چگونه باشد! ایشان فرمودند که باید یک عالم ربانی تکیف کنند که تو وارد صحنه شوی و آن زمان باید بروی.

«شما که بهتر از ما هستی»

یکی از اولیا به من گفت اگر کسی به شما تعارفی کرد نگو«شما که بهتر از ما هستی» چون این معنی را می‌دهد که تو خود را «به» می‌دانی و او را بهتر! پس چه بگوییم؟ به امام باقر(ع) فرمودند راهبی در کوه هست که برنامه دارد و سالی یک بار مسیحیان به آن جا می‌روند. امام هم به نزد او رفتند، وی به امام گفت: تو از علمای اسلام هستی؟ حضرت فرمودند من از جُهال نیستم. لذا ما باید تفکرات خود را اصلاح کنیم./916/د102/ع

ارسال نظرات