جلوههایی از منش علمی و عملی شهید صدر درگفتوگو با آیتالله سیدکاظم حائری و استاد کورانی
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از جوان،
درآمد: روزهایی که در گذر از آنیم، مصادف است با سالروز شهادت مظلومانه یکی از نامآورترین متفکران اسلامی، یعنی شهید والامقام آیتالله العظمی سیدمحمدباقر صدر( قده). آن عزیز دردورهای خطیر و حساس از حیات جامعه اسلامی، به دفاعی روزآمد از میراث کلامی و فقهی اسلام پرداخت و برتری این مکتب را برمکاتب بشر ساخته که خویش را به جلوهگریهای کاذب آراسته بودند، درکمال قدرت اثبات نمود. او در عرصه مبارزه با طواغیت نیز کارنامهای درخور دارد که حمایت از انقلاب اسلامی و رهبر کبیر آن و نیز مواجهه با حزب بعث عراق از جمله آن است.
اینک در سالروز عروج آن پیامآور جهاد و شهادت و نیز خواهر اندیشمندش، با دو تن از شاگردان شاخص آن بزرگ، یعنی آیتالله العظمی سید کاظم حائری و حجتالاسلام والمسلمین شیخ علی کورانی به گفتوگو نشستهایم. شایان ذکراست که گفتوگو با حضرت آیتالله حائری به صورت مکتوب انجام گرفته است.
آیتالله سید کاظم حائری
لطفاً سابقه آشنایی خود را با شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر بیان بفرمایید.
بسماللهالرحمنالرحیم. سابقه آشنایی اینجانب با ایشان از دوستی نشأت گرفت که به درس ایشان حاضر میشد و برای فهم دقیق بحث ایشان که آن روزها در مبحث معروف به ترتّب بود احتیاج به کمک داشت و از اینجانب تقاضا کرد در درس ایشان حاضر شوم تا به او از راه تقریر بحث کمک کنم.
حوزه درس شهید صدر در مقایسه با حوزههای دیگر از چه امتیازات و ویژگیهایی برخوردار بود؟
عمق، دقت، شمول، وسعت، حسن بیان و قدرت تفهیم در درس ایشان مشهود بود.
ایشان در زمینههای مختلف فلسفه، اصول، فقه و تفسیر ابتکارات و نوآوریهایی داشتند؛ اولاً سرّ این توفیق را در ارائه این ابتکارات و نوآوریها بیان و ثانیاً نمونههایی از آنها را در مقایسه با آرای مشهور و علمای هر فن ذکر کنید.
سرّ توفیق ایشان نبوغ فوقالعاده و زحمت کشیدن فوقالعاده در درس بود و ایشان میفرمودند: «هر روز به اندازه کار پنج تن از محققین عادی کارهای علمی میکردم». نمونههای مختلف تحقیقات علمی ایشان در مقایسه با دیگران زیاد است از جمله:
الف) مسئله حق الطاعه است که در برابر اصل معروف به برائت عقلی قائل شدهاند و اثبات این مطلب در کتب اصولی ایشان مشهود است.
ب) تحقیقات دقیق ایشان در قاعده طهارت و از جمله سابقه نجاست این قاعده را میشکند، به دلیل اینکه نمیدانیم کلمه «قذر» در «حتی تعلم انه قذر» به کسر ذال بوده است یا به ضمّ ذال؛ در برابر رأی معروف که سابقه نجاست تنها استصحاب طهارت را میشکند، نه قاعده طهارت را.
ج) تفسیر موضوعی قرآن که نمونه آن را در اواخر عمرشان ضمن 13 سخنرانی ارائه دادند و سخنرانی چهاردهم ایشان بحث اخلاقی بود که در او ضمناً حدس وفات خودشان را اعلام کردند و این سخنرانیهای چهاردهگانه اخیراً در کتابچهای به نام المدرسهالقرآنیه به چاپ رسیده است. البته مسئله تفسیر موضوعی در آن تاریخ، ابتکاری بود و بعداً محققین دیگر نیز در این راه گامهای شایانی برداشتهاند که از جمله «منشور جاوید» آیتالله سبحانی و «پیام قرآن» آیتالله مکارم را میتوان نام برد.
د) بحث فلسفههای غربی و مناقشه آن در آن تاریخ در عراق منحصر به شهید صدر و در ایران منحصر به شهید مطهری بود.
شهید صدر در عصر سیاست و حکومت چه نظرات و دیدگاههایی داشتند؟ ولایت فقیه از نظر ایشان چه جایگاهی در اندیشه اسلامی دارد؟
در اوایل جوانیشان روش تشکیل حزب را به هدف برپا کردن حکومت اسلامی پیش گرفتند، ولی بعد از آن روش مرجعیت و مبنای ولایت فقیه را توصیه میکردند و آن زمان که مرحوم امام حکومت اسلامی را در ایران پایهریزی کردند، ایشان میفرمودند: «اگر امام به من دستور دهد که در فلان روستا نماینده ایشان باشم، فرمان خواهم برد».
آیا آنچه که به ایشان نسبت داده میشود که مشروعیت ولایت فقیه را به آرای مردم میدانستند، صحیح است؟ از نظر ایشان مردم در حکومت اسلامی چه جایگاهی دارند؟
آنچه که در رساله عملیه ایشان هست حکایت از ولایت مطلقه فقیه میکند، ولی بعضی از عبارات ایشان که در بعضی از سلسله بحثهای «الاسلام یقود الحیاه» آمده است، تاب احتمالات دیگری در تفسیر ولایت فقیه دارد، ولی این کتاب برای عمل مقلدین نبوده است.
نگاه ایشان به انقلاب اسلامی ایران و رهبری آن، حضرت امام خمینی چگونه بود؟
انقلاب اسلامی ایران یگانه آرزوی ایشان را برآورده کرد و طی نامهای به شاگردان خود که در قم بودند دستور ذوب در مرجعیت امام خمینی را صادر کردند و ذوب به معنای آب و فانی شدن است.
شهید صدر برای اجتهاد در فقه شیعه چه جایگاه و نقشی قائل بود؟
شهید صدر معتقد بودند تنها فقه شیعه است که پاسخگوی تمام مشکلات قانون یک حکومت و امت اسلامی است.
ایشان دو تفکر رایج سرمایهداری و سوسیالیسم را در عرصههای مختلف فلسفی و اقتصادی را نقد میکردند. مهمترین محورهای نقد ایشان در این زمینه چه بود؟ به عبارت دیگر مهمترین نقص و ضعف این دو نظام را چه میدانستند؟
ایشان معتقد بود که دو نظام سرمایهداری و سوسیالیسم از نظر وضع اقتصادی جز سرگردانی و حیرت برای ملت چیز دیگری به ارمغان نمیآورد و از نظر فلسفی هیچ کدام دنیا را به مبدأ و معاد ـکه دو حلقه قبل و بعد دنیا هستند و باید همه حلقهها را سلسلهوار بررسی کردـ مربوط نمیکند.
لطفاً اجمالی از فعالیتهای سیاسی ایشان را در عراق در مقابله با حکومت جائر بعث بیان بفرمایید.
ایشان به رهبری و ارشاد معارضه اسلامی در برابر حکومت عراق پرداختند و سرانجام در همین راه به مرتبه رفیع شهادت نائل شدند.
به نظر حضرتعالی برای تداوم حرکتی که آن شهید بزرگوار آغاز کردند، در حوزههای علمیه چه باید کرد؟ چه توصیهای به طلاب و فضلای جوان دارید؟
بر حوزههای علمیه لازم است، در کشوری که حکومت اسلامی برپاشده است خلأهای فقهی را که در اثر نداشتن حکومت اسلامی به وجود آمده است، پر و انتفاضه دیگر کشورها را برای برپایی حکومت اسلامی مانند انتفاضه فلسطین و مصر و سایر کشورها را تا حد امکان راهنمایی و تأیید کنند.
حجتالاسلام و المسلمین شیخ علی کورانی
لطفاً درباره سابقه آشنایی خود با شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر بفرمایید.
بسماللهالرحمنالرحیم. آشنایی ما با شهید صدر در نجف اشرف حدود سال 1377 ه.ش، یعنی تقریباً 60 سال قبل بوده است. در آن زمان با اینکه شهید صدر سن زیادی نداشتند، اما از نظر علمی ممیز بودند. عدهای از طلبههای لبنانی، عراقی و غیره که با ایشان ارتباط داشتند از او خواستند درس خارج را شروع کند. درس خارج در نجف اهمیت زیادی داشت و کم هم بود. چنانکه هر کس مسلمالاجتهاد بود درس خارج میگفت. من آن وقت درس خارج نمیخواندم و اوایلی که شروع کردم در درس مرحوم آقای خوئی حاضر شدم، اما بعداً حدود چهار سال در درس ایشان شرکت کردم. قبل از شرکت در درس، ارتباطم با شهید صدر به صورت کلی بود، یعنی در مواقع خاص به منزل ایشان میرفتم. مثلاً زمانی که شیخ محمدجواد مغنیه به منزل ایشان میآمد ما هم حاضر میشدیم تا اینکه مسئله جماعهالعلما پیش آمد. به این صورت که دایی شهید صدر مرحوم آلیاسین به آیتالله حکیم فرمودند:«شما برای مقابله با کمونیستها تشکیل دهید و من هم حمایت میکنم». بعد از تشکیل جماعهالعلما شهید صدر در آن فعال بود. جماعهالعلما مجلهای به نام «الاضواء» منتشر میکرد که متفکرینی مثل شیخ محمدامین زینالعابدین، شیخ کاظم الحلفی، شیخ محمدمهدی شمسالدین و خود شهید صدر در آن قلم میزدند، من هم با این مجله همکاری داشتم بعداً آنان به فکر افتادند که حرکتی را برای مقابله با مخالفین اسلام شروع کنند و به همین منظور «حرکهالدعوه» را شکل دادند و من با این تشکیلات هم همکاری میکردم.
حوزه درسی شهید صدر در مقایسه با حوزههای دیگر از چه امتیازاتی برخوردار بود؟
در فقه و اصول اگرچه شهید صدر نظرات جدیدی داشتند، بهخصوص که آنها را با قلم جدید ارائه داده است، اما در این جهت مثل بقیه علما بود که همواره نظراتی را بیان میکنند و موافق یا مخالفی هم دارند. آنچه امتیاز آن شهید محسوب میشود طرز تفکر و نوع فهم مسائل بوده است. ایشان به اقامه حکومت اسلامی و کارهای سیاسی اعتقاد داشتند، ولی دیگران نداشتند.
شهید صدر معتقد بود نظرات اسلام باید به صورت مدون تبیین شود، از این رو در مقابل موج افکار کمونیستی آن زمان کتاب «فلسفتنا» را نوشتند. این کتاب ابتدا مختصر بود، اما برای انتشار به ایشان مجوز ندادند و این ممانعت منشأ خیر شد، زیرا موجب توسعه و تکمیل کتاب به شکل فعلی آن شد. یک زمانی در عراق موج کمونیستی آنقدر زیاد بود که کسی نمیتوانست نفس بکشد، کمونیستها کاملاً مسلط بودند. البته ما بعداً فهمیدیم اصل این موج به تأیید و تشویق امریکا ایجاد شد، یعنی عبدالکریم قاسم با اینکه در باطن یک امریکایی بود، اما ادعای چپی میکرد و دست کمونیستها را باز گذاشت، ولی آنها با فسادی که راه انداختند با مردم درگیر شدند و یک موج ضد کمونیستی از سوی مردم، علما و گروههای متعدد به راه افتاد و شهید صدر نیز در قالب جماعهالعلما، حرکهالدعوه، الاضواء و نوشتن کتابهایی مثل فلسفتنا در این راستا فعالیت میکردند و این طبیعی است که وقتی اصل دین در معرض تهدید است، علما قیام کنند.
آیا اقتصادنا هم در جوّ خاصی نوشته شده است؟
بله، آن وقت کمونیستها افکاری را مطرح میکردند که زمان دین تمام شده است و دین هیچ برنامهای برای زندگی ندارد و افیون ملتهاست، یعنی همان طرز تفکر دین قرون وسطایی، شهید صدر در مقابل این افکار ضد دینی، طرح حکومتی اسلام و برنامههای اقتصادی اسلام را مطرح کردند.
آیا در آن زمان که این فعالیتها در مقابل جوّ سوسیالیستی و کمونیستی انجام میگرفت، جوّ لیبرالیستی غربی هم وجود داشت تا شهید صدر در این زمینه اقدام کنند؟
در عراق هیچ وقت جوّ لیبرالیستی وجود نداشت، اصلاً آزادی نبود. از زمان عبدالکریم قاسم تا الان جو اختناق حاکم بوده است. اگر کسی یک ماشین تایپ داشت، یک کار ضد امنیت ملی تلقی میشد. در زمان نوری سعید تا حدودی آزادی در این زمینهها بود، ولی از آن به بعد شرایطی برای این کارها وجود نداشت و جوّ کمونیستی را هم خودشان ایجاد کردند.
چه نوآوریهایی در رساله عملیه ایشان «الفتاوی الواضحه» وجود دارد؟
این کتاب به قلم شهید صدر نوشته شد و خود ایشان از مرحوم محمدجواد مغنیه که قلم روانی داشت خواست تا در آن اصلاحاتی انجام دهد. هدف ایشان این بود که رساله عملیهای نوشته شود تا برای عامه مردم قابل فهم باشد و احتیاج به شرح و تفسیر نداشته باشد. نوع این تفکر نقاط ضعف و قوتی دارد. قوتش این است که عامه مردم میتوانند آن را بفهمند، اما از نظر دیگر فقه یک امر تخصصی است و این مسئله از اینجا باید طرح شود که آیا وجود روحانی برای تدریس رسالههای عملیه لازم است یا نه؟ به اعتقاد من این یک امر تخصصی است و بعضی از فتاوا را همه مردم نمیتوانند بفهمند، از این رو واسطهای بین مرجع تقلید و مقلد لازم است. شهید صدر در صدد حذف این واسطه بود که نشد. البته خوب است که مرجع مسائل را به عبارت آسان بنویسد، ولی بدون واسطه هم نمیشود. تبویب مسائل هم در «الفتاوی الواضحه» متفاوت است مثل عبادات، سیاسیات و مالیات که دیگران هم شبیه آن را دارند.
شهید صدر همین تلاش را برای اصلاح کتب درسی حوزه هم کردند.
بله، بهخصوص این کار را در اصول انجام دادند. کتابهای اصولی شهید صدر خیلی خوب است، اما عبارتش برای توضیح مطلب زیادتر از معنی است و صفات متن درسی را ندارد، لذا نتوانست جایگزین کفایه و امثال آن شود. کتابهایی که در حوزه برای تدریس موفقاند به خاطر خصوصیت عبارت متنیشان است یعنی در آنها معنی بیشتر از عبارت است. اگر عبارت بیشتر از معنی باشد در حوزه تدریس موفق نخواهد بود. به خاطر همین است که کفایه هنوز حاکم است، البته کفایه خیلی فشرده است مثل لمعه شهید اول. به اعتقاد من بهترین عبارتهای متنی در بین فقهای شیعه و سنی عبارتهای محقق حلی و شهید ثانی است.
شهید آیتالله صدر در عرصه سیاست و حکومت چه نظرات و دیدگاههایی داشتند؟
شهید صدر به دلیل اینکه ذهن تیز و فعالی داشت و جولان فکریاش زیاد بود، نظراتش متغیر و متجدد بود مثلاً در زمینه مرجعیت، ایشان ابتدا مرجعیت شورایی و شورای فقها را پیشنهاد کرد، اما بعداً خودشان متقاعد شدند و مرجعیت شخصی را پذیرفتند. اگرچه تأثیرات آن نظریه هنوز در سیستم حزبالدعوه و بعضی از فقها باقی است و کارآیی آنچنانی هم ندارد. خود شهید صدر در مسئله شورا متأثر از مصریها بودند. یک وقت بررسی کردم که این سازماندهی شورایی از کجا آمده است، دیدم مصریها از اندونزی و اندونزیها هم از هلندیها گرفتهاند، از این رو قدیمیترین احزاب اسلامی شورایی در اندونزی بوده است. بعداً حسن البناء مصری و دیگران از آنجا آوردند و ما هم از مصریها گرفتیم.
نگاه ایشان به انقلاب اسلامی ایران و رهبری آن، حضرت امامخمینی(ره) چگونه بود؟
ایشان در این زمینه حالتهای مختلفی داشتند. مرحوم امام خمینی که به نجف آمدند مرجعیت آقای حکیم حاکم بود و آن مرحوم در استقبال از امام فعالیت آنچنانی نداشت، اما مرحوم آقای خوئی و شاگردانش به میدان آمدند. حتی آقای خوئی بیانیه شدیدی شبیه تکفیر علیه شاه صادر کردند. مرحوم شهید صدر با اینکه خودشان اعتقاد به حکومت اسلامی و پیاده شدن اسلام داشت و در مبنا با امام هماهنگ بود، اما در روش کار با امام متفاوت بود. تحلیل ایشان این بود که این طور موفق نمیشود و از خونریزی هراس فوقالعادهای داشت، ولی کمکم مؤید شد و با پیروزی انقلاب خیلی خوشحال شد و در مواضع مختلف هم حمایت میکرد. به همین منظور نامهای به بعضی از شاگردانش در قم نوشت که در خدمت امام باشند. حتی خودشان هم بعد از فشار دولت عراق خواست به ایران بیاید تا در خدمت انقلاب باشد، ولی امام ترک عراق را مصلحت ندانستند.
به نظر حضرتعالی برای تداوم حرکتی که آن شهید بزرگوار آغاز کردند در حوزههای علمیه چه باید کرد؟
روشن کردن مسائل ولایت فقیه مهم است به اینکه انتصابی است یا انتخابی یا بینابین؟ در واقع اصل وجوب حکومت اسلامی در زمان غیبت یا مسئله ولایت فقها دیگر با بودن ولی فقیه، باید تحقیق و پژوهش شود. مسئله مهم دیگر موضع شرعی و قانونی در مقابل مخالفین نهضت و حکومت اسلامی در عصر غیبت است. آنچه مسلم است فقهای شیعه در این زمینه دو دستهاند. از اینکه موضع حکومت در مقابل مخالفین چه باشد و آنها چقدر آزادی بیان برای دیدگاه خود داشته باشند، مهم است و در حوزههای علمیه باید روی این مسائل کار شود./971/پ202/ج