نوشتاری از آیت الله صافی به مناسبت میلاد حضرت رسول و امام صادق
به گزارش خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی از مراجع تقلید به مناسبت میلاد با سعادت پیامبر مکرّم اسلام صلّیالله علیه و آله و امام صادق علیهالسلام در نوشتاری به تبیین فضائل و مناقب این دو بزرگوار پرداخته است.
در وصف پیامبر مکرّم اسلام حضرت محمد مصطفی صلیالله علیه و آله و خاندان عصمت و طهارت علیهمالسلام، هر چه بگوییم و دیگران بگویند باز هم کم است و تمامناشدنی است.
کلام شیخ الأزهر در عظمت خاندان پیامبر
آن بزرگوارانی که مثل شبراوی رئیس اسبق الأزهر در کتاب خودش به نام «الاتحاف بحب الاشراف» دربارهشان نوشته است: «إن آل البیت حازوا الفضائل کلها علماً و حلماً و فصاحة، و ذکاء و بدیهة و جوداً و شجاعة. فعلومهم لا تتوقف على تکرار درس و لا یزید یومهم فیها على ما کان بالأمس؛ بل هی مواهب من مولاهم. من أنکرها و أراد سترها کان کمن أراد ستر وجه الشمس.
فما سألهم فی العلوم مستفید و وقفوا، ولا جرى معهم فی مضمار الفضل قوم الا عجزوا و تخلفوا و کم عاینوا فی الجلاد و الجدال اموراً فتلقوها بالصبر الجمیل، و ما استکانوا و ما ضعفوا تقرّ الشقائق اذا هدرت شقائقهم وتصغی الأسماع إذا قال قائلهم و نطق ناطقهم سجایاً خصهم بها خالقهم.»
او میگوید: هر کس فضایل اهل بیت علیهم السلام را منکر شود، مثل کسی است که بخواهد آفتاب را بپوشاند و هیچکس از آنها تا به حال سؤالی نکرده که آنها در جواب بمانند.
تا آنجا که میگوید: «وقد اشرق نور هذه السلسلة الهاشمیة، والبیضة الطاهرة النبویة، والعصابة العلویة، وهم اثناعشر اماماً مناقبهم علیة، و صفاتهم سنیة، ونفوسهم شریفة ابیه، و أرومتهم کریمة محمدیة. ثم ذکر اسمائهم الشریفة علیهم الصلوة والسلام».
آری، همه از شیعه و سنّی و نیز خاورشناسان و همچنین شعراء عجم و عرب در مدح پیامبر و اهل بیت آن حضرت بسیار نوشته و سرودهاند و همه به عجز خود در وصف آن بزرگواران اعتراف کردهاند.
شما این چند بیت شاعر عرب احمد الشوقی را ملاحظه کنید:
بک بشر الله السماء فزینت * و تضوعت مسکاً بک الغبراء
یوم یتیه على الزمان صباحه * ومساؤه بمحمد وضاء (1)
اعتراف خاورشناسان به فضایل پیامبر
خلاصه اینکه در اطراف شخصیت آن بزرگواران و مخصوصاً پیغمبر صلواتالله علیه و آله اگر هر روز بگوییم باز هم تمام نمیشود، حتی بیگانگان و خاورشناسان هم در مقابل عظمتهای وجود آن بزرگواران به خصوص پیغمبر ناچار به اعتراف شدهاند. توماس کارلایل در کتاب الابطال خودش، از هر صنفی، قهرمان و بطل آن صنف، یعنی کسی که در آن صنف موفق بوده است را نام میبرد، مثل البطل فی صورة القائد، البطل فی صوره الشاعر. در جایی میگوید: البطل فی صورة النبی، قهرمان پیغمبران. در آنجا نه حضرت موسی را میگوید و نه حضرت عیسی، و نه حضرت ابراهیم را، بلکه میگوید: بطل و قهرمان در نبوت و پیغمبری، محمّد است.
البته هر چه ما بگوییم باز هم نمیتوانیم پیامبر صلی الله علیه و آله را مانند حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام وصف کنیم آنجا که میفرماید:
«إِنَّ اللهَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَى التَّنْزِیلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَة»(2)
و یا اینکه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام در خطبه معروف قاصعه(3)، معجزهای از پیامبر نقل میکند که یکی از مورّخان مینویسد: «من شک ندارم که این معجزه واقع شده است، چرا که در آن زمانی که مردم معاصر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله هنوز در قید حیات بودند و امیرالمؤمنین در بین جمعیت همان مردم این خطبه را میخواند و همه هم میدانستند که این امر واقع شده است.»
حضرت در آن خطبه میفرماید: «لَقَدْ کُنْتُ مَعَهُ لَمَّا أَتَاهُ الْمَلَأُ مِنْ قُرَیْشٍ. فَقَالُوا لَهُ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّکَ قَدِ ادَّعَیْتَ عَظِیماً لَمْ یَدَّعِهِ آبَاؤُکَ وَ لَا أَحَدٌ مِنْ بَیْتِکَ وَ نَحْنُ نَسْأَلُکَ أَمْراً إِنْ أَنْتَ أَجَبْتَنَا إِلَیْهِ وَ أَرَیْتَنَاهُ عَلِمْنَا أَنَّکَ نَبِیٌّ وَ رَسُولٌ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ عَلِمْنَا أَنَّکَ سَاحِرٌ کَذَّابٌ.»
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرمایند: با پیغمبر اکرم بودم که گروهی از قریش آمدند، و گفتند: یا محمد! تو ادعای بزرگی کردهای که پدران تو و احدی از اهل تو این ادعا را نکردند. ما از تو معجزهای میخواهیم که اگر آن را به ما نشان دهی میفهمیم که تو پیامبر هستی، و الا میفهمیم که ساحر و دروغگویی.
«فَقَالَ: وَ مَا تَسْأَلُونَ؟ قَالُوا: تَدْعُو لَنَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ حَتَّى تَنْقَلِعَ بِعُرُوقِهَا وَ تَقِفَ بَیْنَ یَدَیْکَ فَقَالَ: إِنَّ اللهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. فَإِنْ فَعَلَ اللهُ لَکُمْ ذَلِکَ أَ تُؤْمِنُونَ وَ تَشْهَدُونَ بِالْحَقِّ؟ قَالُوا: نَعَمْ. قَالَ: فَإِنِّی سَأُرِیکُمْ مَا تَطْلُبُونَ وَ إِنِّی لَأَعْلَمُ أَنَّکُمْ لَا تَفِیئُونَ إِلَى خَیْرٍ وَ إِنَّ فِیکُمْ مَنْ یُطْرَحُ فِی الْقَلِیبِ وَ مَنْ یُحَزِّبُ الْأَحْزَابَ. ثُمَّ قَالَ: یَا أَیَّتُهَا الشَّجَرَةُ إِنْ کُنْتِ تُؤْمِنِینَ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ تَعْلَمِینَ أَنِّی رَسُولُ الله فَانْقَلِعِی بِعُرُوقِکِ حَتَّى تَقِفِی بَیْنَ یَدَیَّ بِإِذْنِ اللهِ.»
فرمودند: چه میخواهید؟ گفتند: درختی که آنجا هست را بطلب تا نزد تو بیاید. حضرت فرمودند: اگر خداوند این را امر را به شما نشان داد، شما ایمان میآورید؟ گفتند: آری ...
حضرت رو به درخت کردند و فرمودند: اگر تو مرا میشناسی بیا.
امیر المؤمنین علیه السلام میفرماید: درخت به طرف حضرت آمد در حالی که سر و صدای زیادی داشت.
در مقابل پیغمبر ایستاد ...
قریش متحیر و مبهوت شدند. گفتند که امر کن به جای خودش برگردد و نصف آن نزد شما بیاید.
پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله امر کردند درخت برگشت و نصف آن جلو آمد.
«فَقُلْتُ: أَنَا لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ إِنِّی أَوَّلُ مُؤْمِنٍ بِکَ یَا رَسُولَ اللهِ وَ أَوَّلُ مَنْ أَقَرَّ بِأَنَّ الشَّجَرَةَ فَعَلَتْ مَا فَعَلَتْ بِأَمْرِ اللهِ تَعَالَى تَصْدِیقاً بِنُبُوَّتِکَ وَ إِجْلَالًا لِکَلِمَتِکَ.»
آن وقت امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام وقتی این معجزه ظاهر شد میفرماید: من اول کسی هستم که به تو ایمان آوردم ...
نوشتن و گفتن درباره پیشوای ششم حضرت امام صادق علیهالسلام هم همینگونه است یعنی وصف آن حضرت در یک سخنرانی و یک مقاله و ده و صد مقاله و سخنرانی هم امکان ندارد.
* اعتراف دانشمندان به فضایل امام صادق علیهالسلام
اخیراً یکی از دانشمندان به نام استاد اسد حیدر کتابی پیرامون شخصیت امام جعفر صادق علیهالسلام و علوم و فضایل آن حضرت نوشته است که تا جلد پنجم آن به نظر حقیر رسیده است، هم چنین دانشمندان دیگر مانند استاد ابوزهره استاد جامع الازهر در این موضوع، کتابها نوشتهاند و در هزارها کتاب و مصادر و مآخذ اسلامی به مقامات بلند علمی و آرای آن حضرت در رشتههای مختلف علوم به طور تفصیل یا اجمال اشاره شده است.
* دانشگاهی بینظیر
امام جعفر صادق علیهالسلام مدرسهای افتتاح فرمود که تا آن عصر در اسلام بیسابقه بود، و پس از آن عصر نیز نظیر آن دیده نشد. شاگردان آن حضرت، رشتههای مختلف علم، مانند کلام، مناظره، الهیات، فقه، تفسیر، حدیث، ادب، علوم طبیعی، شیمی، منافع الاعضاء و رشتههای دیگر را از مکتب آن حضرت فرا میگرفتند و این مکتب آن حضرت بود که بزرگترین علمای علوم قرآن و فقه و کلام و شیمی و غیره را به دنیا تحویل داد و او افرادی مانند محمد بن مسلم، زراره، هشام، ابان بن تغلب، ابوحنیفه، مالک بن انس هم از شاگردان آن حضرت بودند.
ابن عقده که از مشاهیر علمای اسلام است و در علم رجال، متبحر است چهار هزار نفر از شاگردان حضرت صادق علیهالسلام را به نام در یک کتاب جمعآوری کرده، و از هر کدام در یک موضوع علمی و اسلامی از آن حضرت کلام و حدیثی نقل کرده است. وقتی در مسجد کوفه احصاء شد چهار صد نفر از آن حضرت نقل علم و حدیث میکردند. کتاب توحید مفضل و رسالهی اهلیلجه و مباحثات آن حضرت با رؤسا و سران زنادقه و ملاحده، و مادیین همه موجود است و اطلاع و علم وسیع آن حضرت را از طب و تشریح و خواص اشیاء ثابت میکند.
* فقه شیعه مدیون امام صادق علیه السلام
فقه شیعه که متضمن هزارها مادّهی قانونی و تعلیمی، و برنامهی عملی و اخلاقی اسلام است در بیشتر و بلکه تقریباً در تمام موارد مدیون علوم بیپایان امام صادق علیهالسلام است.
در مثل احکام حج که یکی از بزرگترین فرائض اسلام و متضمن فلسفههای عالی و با ارج است دنیای اسلام از دریای علوم امام صادق علیهالسلام مستفیض است و به قول ابوحنیفه همه عائله امام جعفر صادقاند و حدیثی در صحیح مسلم از کتب اهل سنّت از آن حضرت روایت شده است که مأخذ حدود چهارصد مادّه راجع به احکام حجّ است که اهل سنّت از آن پیروی مینمایند.
* امام صادق علیهالسلام عالم به غیب
برای هر کس تاریخ را مطالعه کند قطع حاصل میشود که امام صادق علیهالسلام از علوم غیب آگاه بوده است؛ حتی ابنخلدون که از فلاسفه مشهور و علمای علم الاجتماع است با اینکه به واسطهی دوری منطقه و وضع سیاسی محیط از علوم و فضایل اهل بیت اطلاع کافی نداشته است در فصلی که در کتاب خود راجع به امکان اطلاع بشر بر علم غیب بحث میکند از امام صادق علیهالسلام نام میبرد و میگوید (قریب به این مضمون): عجیب نیست شخصی مثل جعفر بن محمد با آن مقام و منزلت و صفای باطن از علم غیب با اطلاع باشد.
منصور خلیفهی عباسی با اینکه وجود امام جعفر صادق علیهالسلام را منافی با مفاصد سیاسی خود میدانست و از توسعهی مکتب آن حضرت جلوگیری میکرد، بنا به نقل یعقوبی موّرخ، آن حضرت را عالم اهل بیت و از وارثان علم کتاب و برگزیدگان خدا و کسانی که خدا در این آیه یاد کرده است میدانست: «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا»(4)
غرض اینکه باید از دریای علم و مکارم اخلاق حضرت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و اهل بیت آن حضرت، درس بگیریم و خود را شاگرد این مکتب والا و دانشگاه بزرگ بدانیم و در جهت شناختن، عملکردن و شناساندن این مکتب بزرگ گام برداریم.
پینوشتها:
1. «الشوقیات» احمد الشوقی، چاپ دار الشروق مصر.
2. نهج البلاغة، خطبه 26.
3. نهج البلاغة؛ خطبه192.
4. سوره فاطر، آیه 32.
/924/د102/ج