کتاب بیست پرسش درباره علم دینی
کتاب بیست پرسش درباره علم دینی با بررسی مبانی فلسفی، تاریخی و معرفتی علم در تمدن اسلامی، میکوشد تصویری نو از امکان تولید علم دینی در جهان معاصر ارائه دهد و نسبت آن را با عقل، نقل، فلسفه و تجربه در چارچوب معرفت دینی بازخوانی کند.
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، مساله علم دینی را شاید بتوان مهمترین یا یکی از مهمترین مسائل معاصر جوامع مسلمان دانست. پس از گذاراز دوره استعمار، نوع تعامل علمی جوامع اسلامی با جهان غرب دچار تغییرات اساسی شده بود. هژمونی علمی جهان غرب تراث علمی جهان اسلام را به حاشیه کشیده و ارزش معرفتی آن را زیر سوال برده بود. در میانه این تحولات، رویکردهای متعددی از جانب اندیشمندان اسلامی اتخاذ گردید که دو گانه علم تجربی(science) در مقابل علم به مثابه معرفتی کاشف از واقع، به مهمترین و پر چالشترین رویکرد تبدیل شد.
در این بستر جدید تعاریف جدیدی از علم، عقل، معرفت و... ارائه میشد و این تعاریف جدید تحت غلبه جریان استعمار و در پیوستی فرهنگی به فرمی بدیهی از علم برای جهانیان تبدیل شد. در مواجهه با این هژمونی معاصر کوشش عدهای از اندیشمندان مسلمان دراین مساله خلاصه میشد که این صورت علمی بدیهی نبوده و مولود مبانی خاصی است که میتوان در این مبانی و مبادی به گفتگو نشست و آن را مورد نقد و بررسی قرار داد. از طرفی اگر علم را ناظر به مسائل هر جامعه خاصی ببینیم باید تفاوت ساختار جوامع دینی، تراث علمی و اجتماعی و مسالههای تکین هر جامعه را نیز مجزا مورد بررسی قرار داد و نمیتوان ادعا کرد که اگر رویکردی اجتماعی، سیاسی و یا اقتصادی به عنوان مثال در جامعه آمریکا، فرانسه و.. جوابگو بوده است؛ لزوما در جامعه دیگری مانند ایران نیز پاسخگو خواهد بود.
از طرفی تقلیل مفاهیم بنیادین در غرب دغدغههای جدی و اساسی را در مقابل دیدگان علمای مسلمان قرار میداد. به عنوان مثال تحلیلهایی که از اصل دین در نگاه افرادی مانند کنت، مارکس، دورکیم، وبر، فروید و... ناشی از تجربه زیسته این دانشمندان از دین مسیحیت در اروپا و یا بررسیهای آنها از قبایل ابتدایی میشدهاست؛ هیچ سنخیتی با نگرش عقلانی مسلمین نسبت به دین و جایگاه و شان اجتماعی آن در جوامع مسلمان نداشته است. همچنین در مفاهیم دیگری مانند عقل و عقلانیت، غایت و غایتمداری و... چنان قلب معنایی شکل گرفته بود که از اساس نه میتوانست در جامعه اسلامی مورد قبول واقع شود و نه میتوانست مسالهای را از مسلمین حل کند. به عنوان مثال نگاه انسان مسلمان به کنش معطوف به ارزش و هدف با آنچه وبر متاثر از وضعیت جامعه مورد مطالعه خود بیان میداشت؛ تفاوتهای بنیادین و اساسی داشت. تمامی این موارد منجر به احساس نیاز جهت بحث از مبادی همچون معنا و جایگاه دین، فلسفه، عقل، نقل و... میشد.
در فضایی اینچنینی علمای مسلمان شروع به طرح بحث از رویکرد جدیدی کردند که تحت عنوان علم دینی شناخته شد. غلبه علم تجربی و ساینس منجر به ایجاد جریانها و رویکردهای عدیدهای در تقابل با علم دینی گشته و علاوه بر عمر کوتاه جریان علم دینی و تلاشهای مسلمین جهت استقرار مبنایی مقبول در آن؛ اشکالات و چالشهای بیرونی کثیری راهی آن میشد. کتاب پیشرو کوششی است در راستای پاسخ به بیست پرسش و اشکال اساسی به علم دینی. و یا به عبارتی بررسی بیست محور مهم در این رویکرد. این کتاب پس از ذکر مقدمهای ارزشمند در ۲۰ فصل امهات علم دینی را مورد بررسی قرار داده است:
فصل اول: دوگانه تولید و انکشاف علم
فصل دوم: چیستی علم دینی
فصل سوم: علم و فلسفه
فصل چهارم: دین و فلسفه
فصل پنجم: جایگاه نقل در فلسفه اسلامی
فصل ششم: دو رویکرد تاسیسی و تذهیبی
فصل هفتم: پیشینه و کارنامه علم دینی در ایران
فصل هشتم: تعاملات علمی اسلام و غرب
فصل نهم: تعاملات علم، دین، عقل و نقل
فصل دهم: علم و اقتدار
فصل یازدهم: مساله علوم اجتماعی و انسانی
فصل دوازدهم: استغراب و شرقشناسی وارونه
فصل سیزدهم: قداست و نقدپذیری
فصل چهاردم: هرمنوتیک و فهم حقیقت دین
فصل پانزدهم: دانشهای تفسیری و معرفت علمی
فصل شانزدهم: جامعیت علمی قرآن کریم
فصل هفتدهم: طبقه بندی علوم
فصل هجدهم: عمومیت و جهانشمولی علم دینی
فصل نوزدهم: حاکمیت و علم
فصل بیستم: رویکرد جهشی به تولید علم و مرجعیت علمی
ارسال نظرات