توهین به شاهنامه فردوسی خشم اهالی ادب را برانگیخت

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، انتشار ویدیوی اخیر زینب موسوی، طنزپرداز فعال در فضای مجازی، واکنشهای گستردهای را در شبکههای اجتماعی برانگیخته است. در این ویدیو، موسوی با شوخیهای جنسی و طنز تند، ابیاتی از شاهنامه فردوسی را مسخره کرده و به شاعر بزرگ ایرانی توهین کرده است.
استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، در واکنش به این توهین، با انتشار استوری در صفحه اینستاگرامش نوشت: « زمانه بس که پلید و پلشت مسخره شد/ عیارسنجی خورشید کار شبپره شد»
همچنین المیرا شریفی مقدم، مجری تلویزیون، در برنامه تلویزیونی خود در سخنانی به این اتفاق واکنش نشان داد و گفت: فردوسی نهتنها یک شاعر، بلکه معمار زبان فارسی و پاسدار تمدن و هویت ایرانی است. او با سرودن شاهنامه به زبان فارسی هویت بخشید و انسجامی زیبا به نظام معنایی آن داد.
وی افزود: هرگونه اهانت به شخصیت گرانقدر فردوسی و اثر جاودان او، شاهنامه، ناشی از فهم کم و عدم درک از ساحت زبان شیرین پارسی است؛ چراکه شاهنامه هویت زبان ما و هویت ما ایرانیهاست.
او تاکید کرد که نباید اجازه داد در زمینه حفظ و پاسداشت زبان و ادبیات فارسی کوتاهی صورت بگیرد و باید همینجا جلوی این اهانتها را گرفت تا موارد مشابه آن تکرار نشود.
احسان رضایی، نویسنده نیز، نوشت : خانم زینب موسوی هشت سال پیش در برنامه تلویزیونی «خندوانه» داستان رستم و سهراب را دستمایۀ شوخی کرد و تحسین شد. اخیراً هم او ویدیویی پر از الفاظ رکیک و شوخیهای جنسی به عنوان شاهنامهخوانی ارائه داده است که با واکنش شدید مواجه شده. مقام «شاهنامه» و عالیجناب فردوسی هیچ تفاوتی نکرده است. همان جایی هستند که باید.
وی در ادامه نوشت: «قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود». این ما هستیم که جایگاه خودمان را در نسبت با آنچه نسلهای متمادی ایرانیان در طول قرنها عزیز و محترم داشتهاند، تعریف میکنیم.
در همین راستا علیرضا قیامتی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد و از محققان برجسته حوزه شاهنامه، در گفتوگویی بیان کرد: گمان میکنم اینگونه سخنان نه از سر ناآگاهی، بلکه بهطور آگاهانه با نیت تخریب هویت ملی ایرانیان بیان شده است.
وی با ابراز تأسف از چنین رفتارهایی افزود: اگر فردوسی و شاهنامه نبود، زبان فارسی امروز به حیات خود ادامه نمیداد و هویت ایرانیان نیز پابرجا نمیماند. توهین به فردوسی تنها اهانت به یک شاعر یا نویسنده نیست، بلکه توهین به شناسنامه ایرانیان، به تاریخ، اسطورهها، اندیشهها و باورهای ماست.
این شاهنامهپژوه ادامه داد: شاهنامه کتاب خرد، خردورزی و ادب است؛ اثری سترگ که در ۶۰ هزار بیت آن حتی یک واژه ناپسند یا هوسآلود نمیتوان یافت. این کتاب با ستایش خرد آغاز میشود و تا پایان در نجیبترین و شریفترین زبان ممکن پیش میرود.
دکتر محمد رسولی، شاهنامه پژوه ، تاریخدان و حقوقدان در پی اهانت انجام شده به شاعر بزرگ ایرانی حکیم ابوالقاسم فردوسی اظهار کرد: زنی که کم سوادی او از شیوه گفتار و رفتار و کردارش آشکار و از تربیت صحیح نابرخوردار است و از کژراهه رفتن و کج کرداری به حکیم بزرگ ابوالقاسم فردوسی، اهانت میکند؛ در واقع به ملت بزرگ ایران اهانت میکرد و مرتکب جرم گشت.
این حقوقدان افزود: جا دارد دادستان به عنوان مدعی العموم و برای تسکین قلب آحاد مردم ایران با این شخص برخورد کند و ضمن صدور قرار بازداشت او، وی را تحت تعقیب کیفری قرار دهد.
این شاهنامه پژوه تاکید کرد: این بیت از ابیات مهمی در شاهنامه است که مهمترین کشف بشر را بیان میکند، کشفی که پس از آن بشریت وارد مرحله تمدن شد. و آن کشف شیوه نگهداری آتش بود. این بیت پر حکمت و پر برکت سبب کشف خیلی از ناشناختههای تاریخ شده است. دانشمندان روی این بیت خیلی پژوهش کردهاند. و طبق نظریه ارائه شده توسط اینجانب، این بیت اشاره به نفت روان روی زمین دارد.
واکنشها در فضای مجازی نسبت به این توهین همچنان ادامه دارد. اگرچه طنز میتواند ابزاری برای نقد و کنایه اجتماعی باشد، اما مرزهای آن در مواجهه با میراث فرهنگی و هویت ملی حساس و خط قرمز محسوب میشود.
این اقدام بیش از آن که صرفاً یک ویدیو سرگرمکننده باشد، به نظر بسیاری از افراد، نمادی از برخورد سطحی و تجاری با میراث ادبی ایران است. فضای مجازی، جایی که هر کلیک و لایک ارزش اقتصادی و اجتماعی پیدا میکند، باعث شده است که برخی افراد با تحریف یا مسخرهسازی آثار ادبی بزرگ، دنبال جذب توجه باشند.
اما نتیجه این کار، صرفاً ایجاد شوخی نیست؛ بلکه زمینهای برای تنزل ارزشهای فرهنگی و تاریخی فراهم میکند.
واکنشها به این ویدیو نشاندهنده حساسیت جامعه نسبت به حفظ هویت فرهنگی و ادبی خود است. بسته شدن صفحه موسوی پس از حجم بالای اعتراضها، نشانهای از قدرت واکنش جمعی و حساسیت جامعه نسبت به میراث فرهنگی است.
فراتر از واکنشهای فوری، این ماجرا یک پرسش جدی را مطرح میکند: تا چه حد میتوان از طنز برای نقد یا سرگرمی استفاده کرد و در عین حال احترام به میراث ملی و فرهنگی حفظ شود؟ این موضوع به ویژه در دوران شبکههای اجتماعی که سرعت انتشار محتوا بالا و کنترل آن دشوار است، اهمیت دوچندان پیدا میکند.
در این وضعیت، فقدان حضور فعال و مؤثر نهادهای فرهنگی بیش از هر زمان دیگری احساس میشود؛ وقتی میراثی ملی و ادبی مانند شاهنامه در فضای مجازی مورد توهین قرار میگیرد، نبود سیاستها و واکنشهای رسمی باعث میشود مسئولیت حفظ و ترویج احترام به این آثار تنها بر دوش جامعه و کاربران شبکههای اجتماعی بیفتد. این خلا نهادی نه تنها آسیبپذیری میراث فرهنگی را نشان میدهد، بلکه بحران هویت فرهنگی را در مواجهه با محتوای دیجیتال و طنزهای سطحی آشکار میکند.