از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا ۱ تیر ۱۴۰۴/ تاریخ حرکت یک ملت بزرگ

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، ۲۸ مرداد ۱۳۳۲... روزی که تازیانه استکبار بر شانههای زخمی یک ملت فرود آمد. روزی که دست ناپاک آمریکا، با همدستی پیر استعمار، کودتای سیاه را بر درخت امید این سرزمین آویخت و قامت مصدق را شکست تا بار دیگر نفت و ثروت ایران، لقمه بیدندانهای پوسیده غرب شود. در آن روز، ارتش شاهنشاهی با زنجیر بندگی واشنگتن، فرزندان ایران را در کوچهها و خیابانها به بند کشید و عزت این ملت را در اسارت بیگانه گروگان گرفت.
اما این، تنها آغاز بود؛ نه پایان. از آن پس، شیطان بزرگ سایه شوم خود را بر هر کوچه و خیابان این سرزمین گسترد: از تحمیل سلطنت پهلوی تا حمایت از ساواک و خونبار کردن هر ندای آزادی، همه با چراغ سبز کاخ سفید و با دستان آلوده مزدوران داخلی انجام گرفت.
با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷، هنگامی که این ملت بر زنجیرها تیغ کشید و استقلال را فریاد کرد، چهره پلید آمریکا بینقاب شد. سفارت او در تهران، لانهای برای جاسوسی و توطئه بود. سال ۵۹، طبس شاهد بلعیده شدن سربازانش در ریگزارهای کویر شد؛ جایی که شنها، سفیر خدا شدند و غرور پوشالی آمریکا را بلعیدند.
اما کینه او پایان نداشت. جنگی هشتساله بر ما تحمیل کرد. صدام، دستنشانده آمریکا، با بمبهای شیمیایی و تانکهای غربی به ایران تاخت. پول، اطلاعات ماهوارهای، تجهیزات و سلاح، همه از آستین آمریکا بیرون میآمد. حتی ناوگانش به خلیج فارس آمد تا در جنگ نفتکشها، نفت ایران را به آتش کشد. و چه جنایتی بالاتر از آنکه هواپیمای مسافربری ایران، با ۲۹۰ زن و مرد و کودک بیگناه، به فرمان مستقیم آنان در آسمان خلیج فارس تکهتکه شد.
همزمان، آغوش خویش را بر روی منافقین کوردل گشود؛ همانها که با دستان خونیشان، بیش از ۱۷ هزار ایرانی را در کوچهها و خانهها و دانشگاهها به خاک و خون کشیدند. استاد دانشگاه، کارگر ساده، مادر خانهدار و حتی کودکی در آغوش مادرش؛ همه قربانی گلولهها و بمبهایی شدند که در سایهسار حمایت آمریکا شلیک و منفجر میشد.
تحریمها، خنجری دیگر از غلاف دشمنی آمریکا بود. تحریمهای دارویی و غذایی، حتی نفس بیماران نیازمند دارو را نشانه رفت. میخواست این ملت را در تنگنای نان و جان به زانو درآورد. اما ایران، قامتی برافراشتهتر یافت. هر فشار، او را سختتر و مقاومتر ساخت.
آن دشمنی بی پایان و این ایستادگی بی مثال ادامه یافت تا یکبار دیگر در خرداد 1404 آمریکا که همچنان رویای استیلا بر ایران را در سر میپروراند و نمیخواست ایران به باشگاه قدرتهای هستهای بپیوندد، وقتی دید نمیتواند در مسیر مذاکرات، خوابهای آشفته خود را تعبیر کند، در میانه مذاکرات با تحریک و حمایت رژیم صهیونی، جنگ دیگری را علیه ملت ایران تحمیل کرد و باز هم علاوه بر حمایتهای مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی از آن رژیم کودک کش، خودش مستقیم وارد این جنگ شد و تأسیسات هستهای ایران را بمباران کرد تا شاید جلوی پیشرفتهای ایران و ایرانی را بگیرد.
اما غافل از آنکه تاریخ، ورق خورده است؛ و ایران امروز، ایران دیروز نیست. ایران امروز، بر شانههای جوانان مؤمن و دانشمندش و با تکیه بر ایمان و دانش بومیاش، هر آنچه را ویران شود دوباره میسازد و هر بار مصممتر از پیش به سوی آیندهای درخشانتر میتازد.
دیروز، سربازان شاه به فرمان آمریکا، دست دولتمردان ایران را بستند. امروز اما سربازان انقلاب اسلامی در «عملیات بشارت فتح» با شلیک ۱۵ موشک بالستیک، پایگاه عظیم آمریکا در منطقه را لرزاندند و رادار ۵۰۰ میلیون دلاریاش را به تلی از خاکستر بدل کردند. سیلی سختی بود که نوید پایان حضور نحس آمریکا در منطقه را فریاد زد.
آری... روزگاری عزت ایران، زیر چکمه سربازان بیگانه لگدمال شد؛ اما انقلاب، فجر عزت و استقلال را دمید. نخست، خاک ایران از وجود آنان پاک شد؛ و اکنون، نوید بزرگ دیگری در راه است: پاک شدن سراسر منطقه از حضور نحس آمریکا.
از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا ۱ تیر ۱۴۰۴، تاریخ شهادت میدهد که هرچه آمریکا کرد، نتوانست این ملت را بشکند. او بود که بارها در برابر ایمان و مقاومت ایرانیان به زانو درآمد. و امروز، چشمانداز روشن یک وعده بزرگ پیداست: بشارت فتح نزدیک است...
محمدحسین پیشاهنگ